امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام به همگی

عید سعید غدیر خم مبارک49-2

دوستان لطفاً مراعات کنید و از ارسال هایی که باعث اذیت چشم میشه خودداری کنید.
ممنونم از توجه شما.53
-----
14 صلوات به نیت پاکی و عاقبت به خیری داداش عاشق فاطمه زهرا53

ان شاء الله هر چی خیر و صلاحه پیش بیاد.
برات زندگی سعادتمند تحت عنایات امام زمان (علیه السلام) آرزو می کنم.
تبریک به خاطر 5 ماه پاکی53
-----
قابل توجه دوستان
آقای گمراه زندگی هم به گروه دوم اضافه شدند.
53
-----
خوشحالم و خدا رو شکر می کنم که باز هم عمری داد تا امسال هم عید غدیر رو ببینیم.
و فرصت ها ارزشمند و تکرار نشدنیه اگر که استفاده کنیم.

خب داداش عاشق و داداش حامد موضوع خوبی رو مطرح کردند.

اینکه ما بتونیم با دیگران ارتباط مناسب داشته باشیم و بتونیم با خانواده صحبت کنیم خیلی خوبه.
اما شاید بسیاری از ما این مهارت ها رو نداریم.

مهارت یه مسئله اس، مسائل دیگه ای هم هست.

خیلی از اوقات گفتن هر حرفی راحت نیست. احتیاج داره به اینکه شرایط رو بسنجیم از جمله اینکه طرف مقابل رو بشناسیم.
وقتایی پیش میاد ما حرف رو آماده می کنیم که بزنیم اما جوانب مختلف رو در نظر می گیریم که از گفتنش منصرف میشیم.

مثلاً یکی که پدرش بیماری قلبی داره یا دیابت داره و پزشک توصیه کرده از هیجانات دور باشه چه طور میشه هر حرفی رو بهش زد؟
یا یکی که خدای نکرده خصلت بد خبرچینی داره چه طور می شه بهش حرفی زد؟

البته اینها حالت های خوش بینانه اس. حالت بد بینانه اش اینه که خدای نکرده و با عرض معذرت یکی از اعضای خانواده اش معتاد باشه
یا مشکلات مشابه داشته باشه.
واقعاً آدم نمی دونه به چه کسی چه چیزی رو باید بگه.

خانواده مثل یک تکیه گاه باید باشه برای اعضا. یعنی جایی که آرامش باشه و آدم بتونه اعتماد کنه.

یک خیمه ای رو در نظر بگیرید مثل خیمه عشایر که با طناب یا با ستون اون رو محکم می کنند تا برپا بمونه.
حالا اگه یکی از طناب ها پوسیده باشه یا ستون کج باشه، کل خیمه آسیب می بینه.

نقش پدر و مادر و به خصوص پدر هم توی خانواده همینه. یعنی تکیه گاهه.
حالا اگه این ضعیف شد خانواده هم ضعیف میشه.

اینجاست که ما باید به یک تکیه گاه محکم تکیه کنیم و اون هم خداست.
واقعاً اگه خدا رو در زندگی داشته باشیم یعنی همه چیز داریم. آرامش واقعی در بندگی خداست.

ماها در آینده ان شاء الله ازدواج می کنیم و صاحب فرزند می شیم.
اما از همین الان باید به فکر تربیت اونها باشیم. واقعاً سر سری نگیریم.
بدونیم باید چی کار کنیم. بدونیم باید با کی ازدواج کنیم که در زندگی آینده و در رابطه با فرزندان به بن بست نخوریم.

ان شاء الله همگی موفق باشید.
در پناه حق53
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام به همه همگروهیا
اسم های پیشنهادی به ترتیب :  هژبر ژیان/آنتی وسوسه/انتهای روشنایی
آرای دوستان
آقای اراده  4/5/5
عاشق فاطمه زهرا   4/5/4
علی ناشناخته 5/5/5
محجوب  4/3/3 
پیروز97     5/5/4 

دوستان نام گروه انتخاب شد 
آنتی وسوسه  4chsmu1 4chsmu1 4chsmu1 4chsmu1
 سپاس شده توسط
سلام داداشای گلم یکم به من روحیه بدین حالم یکم خوب نیس انگار بکی پشت گوشم وسوسم میکنه 
یاعلی
هنوزم جای جبران هست 53
(1397 شهريور 8، 21:18)گمراه زندگی نوشته است: سلام داداشای گلم یکم به من روحیه بدین حالم یکم خوب نیس انگار بکی پشت گوشم وسوسم میکنه 
یاعلی
در راه زندگی جان الان دیگه تنها نیستی . چشم یک گروه بهت هستش... اونا ازت انتظار دارن 
شیطان کارش اینه 
وسوسه 
بهش گوش نکن ک خونه خراب کنه
 سپاس شده توسط
(1397 شهريور 8، 21:18)گمراه زندگی نوشته است: سلام داداشای گلم یکم به من روحیه بدین حالم یکم خوب نیس انگار بکی پشت گوشم وسوسم میکنه 
یاعلی


بهش توجه نکن .  شیطون کارش همینه که زشتی ها را زیبا جلوه میده  Swear1
اگر الان کاری بکنی چند ثانیه لذت میبری Shy
ولی چندین روز عذاب می کشی  Swear1
دوباره شیطون زودتر میاد سراغت  Swear1
از هم گروهی هات خجالت میکشی  Hanghead
حالت خراب میشه  Shy
اعصابت ضعیف میشه  Hanghead
ممکنه دچار اعتیاد بشی و 
حافظت ضعیف بشه 
چشمت کم سو بشه 
قیافت زشت بشه 
اخلاقت تند بشه 
اطرافیانت ازت دلخور بشن
رابطت با بقیه خراب بشه 
روحیت ضعیف بشه 
وقتت سر هوسرانی تلف بشه 
از برنامه های زندگیت به خاطر هوسبازی ها عقب بیفتی 
تو ازدواجت تاخیر بیفته 

و وقتی ازدواجت تاخیر بیفته
ممکنه شیطون با وسوسخ ها جدیدی بیاد سراغت و 
دیگه به خ.ا قانع نشی 
اون موقع هست که وسوسه زنا میاد و 
ممکنه دچار بیماری بشی و 
بعدش ممکنه با کوله باری از گناه از دنیا بری 
یکم بدبین بودم ولی خب امروز یه شعری خوندم که معنیش این میشد
کسی که خار می کاره هیچ وقت گل برداشت نمی کنه 
گناه هم عاقبتش همینه
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
[quote='majid78' pid='443538' dateline='1535692530']
سلام ب همه دوستان
خوبید
خوب بریم سراغ اعلام وضعیت این هفته البته نمیدونم تمام مواردشا پر میکنم یا ن اگه مشکلی بود وجاییشا پرنکردم بگید اصلاح کنم
نام کاربری: Majid78
گروه: ریشوهای رهروان
اعلام وضعیت هفته اول:سبز
خب برنانه هفته پیش ک یکیش نیاز ب اینترنت با سرعت خوبی داشت نتونستم اجرا کنم چون خیلی از مواقع حتی برای اومدن ب کانون مشکل داشتم چ برسه ب فایل های مربوط برنامه نویسی ببینم باهاش
کارم ک خوب پیدا کردم ولی خوب فعلا بدون حقوقه فعلا باید ازمایشی برم
ورزشم انجام شد این از ارزیابی
برنانه هفته بعد نماز و قران و ورزش و کار تموم این موارد باید انجام بدم همراه با دقت و تفکر بالا
[تصویر:  k3vn_5.jpg]
(1397 شهريور 8، 15:23)صادقین نوشته است: خانواده مثل یک تکیه گاه باید باشه برای اعضا. یعنی جایی که آرامش باشه و آدم بتونه اعتماد کنه.

یک خیمه ای رو در نظر بگیرید مثل خیمه عشایر که با طناب یا با ستون اون رو محکم می کنند تا برپا بمونه.
حالا اگه یکی از طناب ها پوسیده باشه یا ستون کج باشه، کل خیمه آسیب می بینه.

نقش پدر و مادر و به خصوص پدر هم توی خانواده همینه. یعنی تکیه گاهه.
حالا اگه این ضعیف شد خانواده هم ضعیف میشه.

اینجاست که ما باید به یک تکیه گاه محکم تکیه کنیم و اون هم خداست.
واقعاً اگه خدا رو در زندگی داشته باشیم یعنی همه چیز داریم. آرامش واقعی در بندگی خداست.

ماها در آینده ان شاء الله ازدواج می کنیم و صاحب فرزند می شیم.
اما از همین الان باید به فکر تربیت اونها باشیم. واقعاً سر سری نگیریم.

(1397 شهريور 8، 21:18)گمراه زندگی نوشته است: سلام داداشای گلم یکم به من روحیه بدین حالم یکم خوب نیس انگار بکی پشت گوشم وسوسم میکنه 
یاعلی


همگروهی عزیز میگن قبل از انجام هر کاری به عاقبت اون کار فکر کنید. الآن هم اگر وسوسه شدی، با خودت بگو «حالا بر فرض رفتم خ.ا هم انجام دادم، بعدش چی؟ بعدش آرامش پیدا می کنم یا دوباره پشیمونی میاد سراغم به خاطر انجام این کار؟»
بعدشم من یه اصلی دارم که میگم «فقط برای امروز». با این کار، ضمیر ناخودآگاهم را گول میزنم. میگم باشه من تا آخر وقت امروز هرطور شده تحمل می کنم و نمیرم سروقت خ.ا . تا فردا هم خدا کریمه. دوباره فردا که شد با خودت همین را بگو.»
آقای صادقین هم به نکته ظریفی اشاره کردن در مورد نقش پدر به عنوان عمود یا تکیه گاه خانواده و تربیت فرزند. گمراه زندگی (یا به تعبیر زیبای آقای اراده: در راه زندگی) عزیز با خودت بگو: «بر فرض من این کار را انجام دادم. بعد اگر معتادش شدم بعدش وقتی ازدواج کردم و بچه دار شدم و بچه ام رفت مدرسه، اگر توی مدرسه به بچه ام گفتن بابات اون کاره است، چقدر هم برای خودم و هم برای بچه ام مایه بی آبروییه.»
به اینها اگر فکر کنی، از وسوسه شیطان پلید خلاص میشی.

[تصویر:  vgvs_17.png]
خب بریم سراغ جمع بندی برنامه مسابقه گروهی  4chsmu1

داستان از اونجایی شروع میشه که من یک برنامه پیشنهاد دارم که به شکل زیر بود :


نقل قول: بعنوان پیشنهاد از طرف من 
شنبه ها : تمرکز بیشتر  بر کنترل نگاه و ذهن 
یکشنبه ها : تمرکز بیشتر  بر نماز 
دوشنبه ها : تمرکز بیشتر بر کنترل خشم و اعصاب 
سه شنبه ها : تمرکز بیشتر بر برنامه غذایی منظم 
چهارشنبه ها : تمرکز بیشتر بر قرآن 
پنج شنبه ها : تمرکز بیشتر بر شاد بودن و رفع خستگی روحی و جسمی 
جمعه ها : تمرکز بیشتر بر ورزش

بعدش عاشق اومد و نظر سازنده ای داد  128fs318181

تمرین بیشتر بر مهارت های کلامی و ارتباط با دیگران


نقل قول: پیشنهاد می کنم که یک برنامه ی جدید انتخاب کنیم؟
مثال می زنم.

مثلا این که روی مهارت صحبت کردن و ارتباط گرفتن با دیگران کار کنیم.
این شاید خیلی بی ربط به ترک باشه، اما اگر این درست بشه، خیلی می تونه به ما کمک کنه و خیلی از مشکلاتمون حل می شه.
توی این چهل روز تلاش بکنیم که یاد بگیریم حرف دیگران رو بشنویم، دیگران رو درک کنیم،‌ منظورمون رو بهشون منتقل کنیم
اگر ازشون ناراحتیم، اگر دوستشون داریم، اگر ازشون متنفریم. 

خیلی وقت ها ما نمی تونیم ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنیم
مثلا پدر و مادر، برادر و خواهر و دوست و فامیل
رابطه ی ما با این ها رابطه ی درستی نیست و معمولا به جنگ و دعا ختم می شه ارتباط هامون
می تونه این جوری نباشه....
همین عدم ارتباط درست باعث می شه که ما تنها باشیم و همین ما رو سوق می ده به سمت گناه
اما شاید با کسب چند تا مهارت ساده بتونیم این دیوار بتونی بین خود و دیگران رو بشکنیم و اون وقت می بینیم که چه معجزه هایی توی زندگی ما رخ می ده.

 

بعدش علی جان ناشناخته نظر زیبایی دادن :
بیشتر بر اجرای برنامه های من بصورت هفتگی و پر رنگ کردن برنامه های مثبت مربوط به ترک نظر داشتن.


نقل قول: خیلی برنامه کاملی هست اراده جان اما من هر چقدر فکر کردم نمیتونم اجراش کنم. شرایط الانم اجازه نمیده متاسفانه  [تصویر:  hanghead.gif] 
اما میتونم هر هفته رو به یه مورد اختصاص بدم  [تصویر:  khansariha%20(69).gif] اگه که موافق بودید گروهی یه برنامه هفتگی میریزیم که هر هفته رو به چی اختصاص بدیم؟
اگه هم نه این برنامه ی من هست. دوست دارم چیزایی که خیلی کمرنگ شدن نسبت به چند ماه گذشته رو دوباره پر رنگ کنم. البته احتمال تغییرش وجود داره ( در صورت قرار گرفتن در شرایط جدید ! )
هفته اول : از سر گرفتن نماز هام.
هفته دوم : از سر گرفتن کتاب خونی.
هفته سوم : از سر گرفتن قرآن.
هفته چهارم : توجه بیشتر به درس ( با توجه به اینکه مدارس شروع میشه )
هفته پنجم و ششم : فعلا نمیتونم راجب بهش تصمیم بگیرم.... ( احتمالا این دو هفته رو اختصاص بدم به شناختن محیط جدیدم با توجه به اینکه مدرسه ام رو عوض کردم. خیلی کار واجبیه... )


همچین این مورد رو هم گفتن :


نقل قول: راستی. میتونیم عادت های بدمون هم بنویسیم و سعی کنیم یک هفته انجامشون ندیم و با یچیز دیگه جایگزینش کنیم. پایه هستید؟
[تصویر:  53.gif] [تصویر:  53.gif]

پارسال داداش آرمین [تصویر:  53.gif] یه درخواست از هممون کرد
و این بود که بریم به این تاپیک و تمام دلایلمون رو برای ترک خ.ا بنویسیم....
من دوباره میخوام انجامش بدم 
شمام اگه دوست داشتید انجامش بدید  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif] یعنییی حتما انجامش بدید 1
 

سپس سرگروه محترم گروه ریشوهای رهروان ( Khansariha (13)  خداییش اسمتون طنزه یکم )پیشنهاد مشارکت گروهی رو مطرح کردن:

(1397 شهريور 7، 16:32)hamedhamed نوشته است: عاشق فاطمه زهرا (س) یک پیشنهاد جالب داشتن. اینکه در طول 6 هفته برگزاری مسابقه گروهی، چه خوبه که روی مهارت صحبت کردن و ارتباط گرفتن با دیگران کار کنیم.
این مبحث همانطور که ایشون گفتن، جنبه های مختلفی داره مثل نحوه تعامل با پدر و مادر و دوست و فامیل، درک کردن دیگران، شنیدن حرف دیگران، مهارت انتقال مفهوم و منظور حرفها و احساساتمان  به دیگران و ... . با توجه به اینکه ما هفته جاری را به نام هفته «مشارکت گروهی» نامگذاری کردیم، بهتر دیدم در این بحث شرکت کنم و یکی از جنبه های این مهارت را که خودم باهاش دست و پنجه، نرم کردم، به بحث بذارم.

من خودم شخصاً متأسفانه در طی مدت مدیدی که به خ.ا روی آورده بودم، در زمینه ارتباط گرفتن با دیگران و در جمع بودن، خیلی آسیب دیدم. یعنی گرفتار نوعی درون گرایی افراطی شدم و همیشه دوست داشتم تنها باشم. از اجتماع گریزان بودم. هیچوقت حوصله نداشتم در گروه ها و NGO های مختلف شرکت کنم. یعنی غیر از بی حوصلگی، می ترسیدم در این اجتماعات حاضر بشم. می ترسیدم همه بفهمن که من یک فرد مبتلا به خ.ا هستم. می ترسیدم منو به همدیگه نشون بدن و بگن این تابلوئه که معتاد به خ.ا هست. بدتر از اون می ترسیدم که مجبور بشم در اون جمع صحبت کنم و دچار استرس بشم و نتونم حرف بزنم و آبروم بره. اگر هم مجبوراً در یک جمع حاضر میشدم، مثل عبد ذلیل یه گوشه دنج می نشستم و لام تا کام حرف نمی زدم و حتی اگر چیزی بر خلاف نظر من گفته میشد، به جای اینکه بایستم دفاع کنم و حرف خودم را به کرسی بشونم، ترجیح می دادم هرچی میگن، فقط تأیید کنم و مثل خُل ها، زورکی لبخند بزنم.
در حقیقت در خیلی از مواقع هم، حرفی برای گفتن نداشتم. چون به جای مطالعه و کسب اطلاعات و خبرهای به درد بخور، تمام وقتم در اینترنت به دنبال عکس ها و فیلم های نباید و کلیپ های رقص و عکس فلان بازیگر زن و خبرها در مورد فلان هنرپیشه بدنام و این خزعبلات بودم و تمام فکر و ذکرم از این اباطیل پر شده بود و در مغزم، جایی برای اطلاعات به درد بخور باقی نمانده بود.

یک مثال عملی که تجربه اش کردم:
یه بار در یک مراسم داخل مسجد، به مناسبتی که یادم نیست چی بود، سوالی مطرح کردن که جایزه اش هم ارزشمند بود. من جواب اون رو کامل بلد بودم و من و یکی، دو نفر دیگه دستمون را بردیم بالا که جواب بدیم. اتفاقاً فرد سوال کننده به من اشاره کرد که جواب بدم ولی بدبختانه اینقدر ترس و استرس جواب دادن در بین جمعیت بر من مستولی شد که به تِتِه پِتِه افتادم و نتونستم جواب بدم و یکی دیگه جای من جواب داد و تازه جوابشم ناقص بود ولی هدیه را برد و من بیچاره، غیر از اینکه اون هدیه ارزشمند را از دست دادم، در بین جمعیت، حسابی هم ضایع شدم.

الغرض، موضوع مطرح شده خیلی خوبه که به بحث گذاشته بشه و براش راه چاره پیدا بشه. چون ممکنه غیر از من، این مشکل دیگر دوستان هم باشه.


.

.
.
خب تا اینجای کار، خلاصه صحبت های گذشته رو داشته باشین ... 
در پست بعدی ادامه خواهیم داد 
(1397 شهريور 8، 21:18)گمراه زندگی نوشته است: سلام داداشای گلم یکم به من روحیه بدین حالم یکم خوب نیس انگار بکی پشت گوشم وسوسم میکنه 
یاعلی

سلام داداشم
قدم اول اینه که اسمتو توی کانون تغییر بدی

دوم این که همونجور که پیروز گفت: بهش توجه نکن!
یعنی دنبال یه راهی بگرد که کلا ذهنت تغییر جهت بده
کتاب بخون، قرآن بخون، زنگ بزن یه دوست صحبت کن، برو بیرون خوشگذرونی، مشغول کاری شو، ورزش کن، دوش بگیر و...
مجدد تکرار می کنم: بهش توجه نکن.



اما بعد
اعلام وضعیت:
امیرحسین خان/گروه ریشوهای رهروان/هفته اول/سبز/الحمدلله

هفته ای که گذشت هفته جالبی بود
مقداری توی اهدافم موفق بودم الحمدلله
اما هنوز هم که هنوزه توی برنامه ریزی گیرم
اصلا انگار شده فقط لقلقه ی زبونم! هیچ کاری براش نمی کنم
پس برای هفته بعد این هدف رو نمی ذارم.

هدف هفته بعد، طبق هدف گروه، نمازه
نماز هام رو سعی کنم اول وقت بخونم ان شاءلله.
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



[تصویر:  qqn5_75.png]
سلام دوستان امیدوارم حالتون عالی باشه همیشه
خب منم میخوام اعلام وضعیت کنم 
نام کاربری :گمراه زندگی/گروه ریشو های رهروان/هفته اول سبز
تو این یک هفته ای که گذشت من خیلی اعتماد به نفسم بالا رفته و اراده ام قویتر شده البته به لطف دوستان این اتفاق افتاده و من به تنهایی نمیتونستم . یکی از برنامه ریزی که کردم و تو الویت اول قرارش دادم اینه که نزارم تو اعلام وضعیت هام عقب بیفتم و پاکیمو هم حفظ کنم و فردا هم قراره برم مدرسه ثبت نام کنم که فک کنم زودتر از اینا باید اینکارو میکردم که به خاطر کار های پدرم وقت نشد بریم ثبت کنیم که انشالله فردا این اتفاق هم میفته شماهم دعام کنین که تو درسام موفق باشم امسال کلاس یازدهم میرم رشته تجربی میخونم و میخوام در اینده هم پزشک بشم . دیگ زیاد وقتتونو نمیگیرم الان میگن چقدر طول میدی نوشتنتو 
پاکیتونو هم حفظ کنین
یا علی است و مدد
هنوزم جای جبران هست 53
برنامه گروه آنتی وسوسه  



خب اول اینجا رو مطالعه بفرمایید خلاصه نظرات دوستان در مورد برنامه کار گروهیه 
 
بنده برای اینکه نه سیخ بسوزه و نه کباب به این نتیجه رسیدم که یک برنامه ترکیبی پیش رو داشته باشیم. 
برنامه بصورت هفتگی ارائه میشه 
و از فردا به اجرا در خواهد آمد ان شاء الله 

هر هفته تمرکز گروه بر موردی خاص خواهد بود که بصورت زیر هستش 
این تمرکز اصلا به معنی غافل شدن از دیگر موارد موثر نیست.

هفته 1-کار گروهی، برنامه ریزی و نام گذاری نام گروه 
هفته 2-نماز 
هفته 3-کنترل نگاه و ذهن + نظر سنجی گروهی و ارزیابی پیشرفت میان مدت اعضا در پایان روز 21 ام 
هفته 4-برنامه غذایی منظم و خواب منظم
هفته 5- ورزش و سلام جسم
هفته 6- شاد بودن و سلامت روح - جمع بندی مسابقه گروهی 



و اما چون عاشق جان مورد بسیار خوبی رو اشاره کردن که کسب مهارت در موارد مختلف داشته باشیم 
با ایجاد یک چالش بین گروهی با گروه ریشوان رهروان به این خواسته خواهیم رسید.  Khansariha (69)
پس با توجه به هماهنگی بعمل اومده با سرگروه محترم گروه ریشوهای رهروان، هر هفته یک چالش مشترک میان گروهی داریم که در بستر کسب مهارت های زندگی اجرا خواهد شد. موضوعات این مهارت ها بصورت زیر هستش :

هفته 2-مهارت حل مسئله و تصمیم گیري
هفته 3-مهارت تفکر خلاقانه و نقادانه
هفته 4-مهارت ارتباط با دیگران
هفته 5-مهارت خودآگاهی و همدلی
هفته 6-مهارت مقابله با هیجان

از همه دوستان همگروهی صمیمانه دعوت میکنم که برنامه بالا رو به دقت مطالعه کنند و لینک این ارسال رو کپی کنن
 این برنامه حاصل یک هفته سعی و خطا و کار گروهی و فراگروهی هستش. در مورد مهارت ها از منابع متعدد روانشناسی استفاده شده و تقریبا چکیده اونها محسوب میشه. قطعا هیچ برنامه ای بدون نقص نیست، اما من تلاش کردم که کاری متفاوت نسبت به دوره های قبلی مسابقات انجام بشه و ان شاء الله در اجرای اون بتونیم موفق باشیم  Khansariha (46)

گل برای همه  Khansariha (8)
[تصویر:  un6_97_-_1.png]

[تصویر:  938w_97-2.png]

اعلام وضعیت هفته اول :
آقای اراده / گروه آنتی وسوسه / هفته اول سبز

ارزیابی هفته گذشته :
در هفته گذشته بیشتر تمرکز رو روی برنامه گروه گذاشتیم و نام برای گروه انتخاب کردیم
در این مورد هم به موفقیت های خوبی دست پیدا کردیم 
در مورد خودم باید بگم که چند باری شیطان اومد سراغم اما به هر نحوی بود به راه راست هدایتش کردم  4chsmu1
از وضع نماز هام زیاد راضی نیستم و هفته آینده رو فرصت خوبی برای رسیدگی به وضع نماز میدونم 
مقداری هم وضع درسی و کاری ام قاطی شده و هر دو به نتیجه مطلوب نمیرسن 
باید متعادل بشن Khansariha (69)

هدف گذاری هفته آینده :
برنامه گروه برای هفته آینده (هفته شماره 2) به این صورت هستش و باید روی اونها تاکید داشته باشم
 - تمرکز بر نماز 
- کسب مهارت حل مسئله و تصمیم گیری
[تصویر:  302.gif] [تصویر:  302.gif] [تصویر:  302.gif]
دوستای گل یه جشن داریم
از جنس پاکی
[تصویر:  317.gif] [تصویر:  317.gif]
[تصویر:  317.gif] [تصویر:  317.gif]
هم ما رو و هم خودتون رو 
با حضور در جشن 
[تصویر:  khansariha%20(46).gif] [تصویر:  khansariha%20(46).gif] قهرمانی یه دوست عزیز [تصویر:  khansariha%20(46).gif] [تصویر:  khansariha%20(46).gif]
خوشحال کنید
باریکلا به خودمون
[تصویر:  302.gif] [تصویر:  302.gif] 
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان