امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.29
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

(1397 فروردين 18، 0:19)می توانم نوشته است: عشقم سردرد من با قرص خوب نمی شه !
جااان؟ اين عشقم رو الان به من بودى؟
شما بيا پى وى Khansariha (13)  

انييييس، گوشاتم بگير.  Khansariha (13)

اينجور كه از اوضاع نسيم مشخصه، حوا شلوار كردى و ركابى پوشيده. شما فقط توجه ات به من باشه.  Khansariha (13)

الان ميگن خود ناظم از همه اختلال گر تره  Khansariha (56)
 سپاس شده توسط
سلام گل دخترا
خوبین؟
حالم خیلی خوبه خدا روشکر 302
[img=0x0]http://avazak.ir/Java/line/Avazak.ir-Line5.gif[/img]


    
       کارگاه آموزشی تالار مسابقات

       کنترل نگاه و ذهن                                               مسابقه بهترین ها

             قرار عاشقی                                   نماز و روزه های قضا و مستحبی[img=0x0]http://dingo.care2.com/c2c/emoticons/star.gif[/img] 
                                                                                      
جشن پاکی مسابقات   


[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8236215876/u2kig0x2xk6igwj759y.jpg[/img]
 سپاس شده توسط
سلام
رویای پنهان/قرمز
ارزیابی:بیخیال شدم22
برنامه:-
 سپاس شده توسط
23
اینجا چه خبره؟

به نظر آقایون به نسیم نفوذ کردن!
 سپاس شده توسط
Hanghead
بچه ها بیایننا امید نشیم

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
انيس جان خدا رو شكر كه خوبى دخترم. موهاتم بكن تو.  4chsmu1

شقايقى چى شده فرزندم چرا سريالى شدى؟ نا اميد نشو، حل ميشه عزيزم. قوى باش و دوباره بر خودت مسلط شو. 302

كويين قدر بدون دوستاى نسيم رو... يعنى انقدر بزرگوار و خراب رفيق هستند كه براى كمك رسانى حاضر به تغيير جنسيتم شدن. يكى دو مورد قول ازدواج هم دادن. Khansariha (13)

مى تى جان، اونجور كه شما دلبرى مى كنى، تازه همگى اميدوار شديم عزيزم. نا اميدى چيه؟  Khansariha (13)

و اما:

مژگان/ روياى پنهان / هفته ششم : سبز

ارزيابى هفته اى كه گذشت: خوب بود، يكى دو تا اشتباه سهوى داشتم، در فضاى مجازى بودم يهو ديدم با يه آقا در حال مكالمه به سبك شوخى هستم. خوشبختانه تا به خودم اومدم در يه حركت انتحارى عامل منهدم شد. 

برنامه هفته آينده: حواسم جمع باشه از فضاى مجازى صحيح استفاده كنم و يك باره كارى نكنم كه نبايد! متاسفانه هنوز سفرم. ولى بايد  يكم از جو عيد خارج شم و به كارام برسم. برنامه اى قرار نميدم، ولى اگه كارى پيش بردم خودمو تشويق مى كنم. توكل به خدا. 
 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 18، 2:38)mojgan نوشته است:
(1397 فروردين 18، 0:19)می توانم نوشته است: عشقم سردرد من با قرص خوب نمی شه !
جااان؟ اين عشقم رو الان به من بودى؟
شما بيا پى وى Khansariha (13)  

انييييس، گوشاتم بگير.  Khansariha (13)

اينجور كه از اوضاع نسيم مشخصه، حوا شلوار كردى و ركابى پوشيده. شما فقط توجه ات به من باشه.  Khansariha (13)

الان ميگن خود ناظم از همه اختلال گر تره  Khansariha (56)

مگه این جا پی وی هم داریم؟ما پی وی می وی نداشتیما هر چی میخوای بگی همین جا بگو Khansariha (13)

  ععی وای من تو از کجا فهمیدی من شلوار کردی و رکابی پوشیدم Khansariha (18) Shy Gigglesmile
 أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
 سپاس شده توسط
٩٩ درصد آقايون همين تيپ رو دارن تو خونه عزيزم.  4chsmu1
اون يه درصد باقى مونده هم مادر زنشون پيششون زندگى مى كنه. Khansariha (13)
 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 19، 11:01)mojgan نوشته است: ٩٩ درصد آقايون همين تيپ رو دارن تو خونه عزيزم.  4chsmu1
اون يه درصد باقى مونده هم مادر زنشون پيششون زندگى مى كنه. Khansariha (13)

نه عزیزم رکابی مال قدیم بود الان پسرامون تاپ میپوشن از این دو بنده ها Khansariha (13) 22 خعیییلیم ضایع هس
 أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
 سپاس شده توسط
خاله شادن عزیزممممم.بابت کتابی ک بهم معرفی کردی واااقعاااا ازت ممنونمممم.نمیدونم چ جوری تشکر کنم.عاللییی بود.امروز تمومش کردم .کاش زودتر این جا و این کتاب رو پیدا کرده بودم 809197ps94ijjhwg
بازم ممنون خواهر عزیز 53 53 302 Khansariha (70)
[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
خواهش میکنم عزیزم خودمم وقتی خوندمش همین حالی رو داشتم که الان شما داری 
واقعا احساس کردم الان میدونم چطوری باید کار کنم و چطوری تو این مسیر قدم بردارم
شکرخدا که برات خوب بود و خدا عاقبت بخیر بکنه « داداش رضا» رو  49-2
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
بچه ها حوصله غر شنیدن رو دارید اندکی؟! 65
من معمولا ی شش ماه از سال بیکارم22 نه ک خودم بخوام ن بیکار میشم زوری!
سال 97 رو به خودم گفتم امسال سال روبرو شدن با ترسهام خواهد بود چون موفقیت رو ورای ترس هام دیدم و میبینم اما میدونید بچه ها با ترس روبروشدن ترس داره
تردید داره دلهره داره اما و اگر داره
امسال باید چندتا تصمیم بزرگ بگیرم که زندگیمو خیلی تحت الشعاع قرار میده
نمیدونم درسته که بشینم و کامل متمرکز رو دکترا شم یا نه کنارش برای استخدامیا هم بخونم چون امسال من 32 ساله میشم و با مدرک من دیگه رنج سنی ام تقریبا پر میشه
نمیدونم وارد زمینه تخصصی ای که میخوام بشم یا بازم بیشتر تمرکزم رو آزمونهای استخدامی و دکترا باشه
وقتایی بی پول میشم ترسهام بیشتر میشه از اونجایی که بسیار قد هستم تو مسائل مالی و سالهاست از پدرمادرم پول نمی گیرم ، تا وضع مالیم میریزه بهم خودمم بهم میریزم قدرت تصمیم گیریم ضعیف میشه حالا مشکل اعتماد بنفس رو به هممممممممه اینا اضافه کنید
متاسفانه من این معضل رو دارم اعتمادبنفسم مشکل داره فرد با اعتمادبنفسی نیستم خیرسرم معلم هستم ولی هنوز اگه بخوام تو ی جمع غریبه حرف بزنم اول ک سرخ میشم بعدم دست و پامو گم میکنم  Shy
گفتم امسال رو ویژه رو اعتمادبنفسم کار کنم این نشد که من دائم درگیر این موضوع باشم
تازه الان یادم اومد ک در عید سه چهار کیلو اضافه کردم 22.. اینقده استرسشو دااااااااااارم هی قیافمو میبینم هی حرص میخورم هی بیشتر میخورم 22..
میخواستم برم تهرون ی سری ب نمایشگاه کتاب بزنم دیداری با دوستان تازه کنم ولی موجودیم کافی نمی باشد 65
میشه ی روزی بیاد من دغدغه مالی نداشته باشم عایا؟ 22
خلاصه اینم از احوالات ما ..من باس ی جا غر میزدم دیگه قرعه فال به نام نسیم زدن 53258zu2qvp1d9v
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
خاله شادن منم مشکل مالی دارم ؛ درد من اما انگاری بیشتره
دو روزه باید برم مصاحبه کار صبح تا بعد از هره و برام واقعا خیلی فرق می کنه کار با همچین تایمی با کارای دیگه که تا عصر هستن اما میترسم برم
می ترسم برم بازم جور نشه ! می ترسم برم یه مدت بازم از اونجا هم در بیام ! می ترسم بازم رئیسم عوضی از آب در بیاد ! دیگه اصلا می ترسم واسه مصاحبه برم
باورتون می شه ؟

خداییش حق داری
والا منم پولام که تموم می شه دیوونه می شم اعصابم خرد خاکشیر می شه و اعصاب بقیه رو هم خرد می کنم !
نمی دونم چطور ممکنه اما یکی از بچه ها که حقوق ثابت و بیمه داشت می گفت از باباش هم پول تو جیبی می گیره ! ممکنه ؟

منم خیلی سر دو راهی ام !
گاهی می خوام مهاجرت کنم به خارج یا به یه شهر بزرگتر !
گاهی می خوام یه شغل کوچولو با ساعت کم و در آمد محدود داشته باشم که بقیه روزم خالی باشه و زندگی کنم گاهی فکر می کنم یه شغل داشته باشم که همه روزم رو پر کنه و شب خسته و کوفته فقط واسه خواب بیام و اون شغل در آمد قابل توجهی داشته باشه که این همهه سال بی پولیم رو بتونم جبران کنم و تا جوانم یه سرمایه و پس اندازی جور کنم !
گاهی می خوام کلا بگذرم و برم دنبال کار هنری !
ولی از فکر آزمون استخدامی کلا اومدم بیرون ! به نظرم میاد مال از ما بهترونه ولی اصلا خودمم دیگه حوصله درس ندارم . خدا رو شکر دکتری و آزمون استخدامی خود به خود از لیست مسیرهای ممکن زندگیم در اومدن

بلاتکلیفی خیلی سخته وحشتناکه و بیشترم بابت همه اون ترس هاست
کاش نمی ترسیدم و شنبه می رفتم مصاحبه
کاش نمی ترسیدم
گاهی احساس می کنم کاش تموم بشه این حیات مسخره که هر روزش با هزار فکر می گذره ولی بدون هیچ پیشرفتی

پ.ن
حالا که درد دل خاله رو شنیدین غر و غر و درددلهای منم بشنوین دیگه Hanghead

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 19، 19:30)خاله شادن نوشته است: خواهش میکنم عزیزم خودمم وقتی خوندمش همین حالی رو داشتم که الان شما داری 
واقعا احساس کردم الان میدونم چطوری باید کار کنم و چطوری تو این مسیر قدم بردارم
شکرخدا که برات خوب بود و خدا عاقبت بخیر بکنه « داداش رضا» رو  49-2

دقیقااا.ایشالا داداش رضا خیر دنیا و آخرت ببینه
[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 19، 19:38)خاله شادن نوشته است: بچه ها حوصله غر شنیدن رو دارید اندکی؟! 65
من معمولا ی شش ماه از سال بیکارم22 نه ک خودم بخوام ن بیکار میشم زوری!
سال 97 رو به خودم گفتم امسال سال روبرو شدن با ترسهام خواهد بود چون موفقیت رو ورای ترس هام دیدم و میبینم اما میدونید بچه ها با ترس روبروشدن ترس داره
تردید داره دلهره داره اما و اگر داره
امسال باید چندتا تصمیم بزرگ بگیرم که زندگیمو خیلی تحت الشعاع قرار میده
نمیدونم درسته که بشینم و کامل متمرکز رو دکترا شم یا نه کنارش برای استخدامیا هم بخونم چون امسال من 32 ساله میشم و با مدرک من دیگه رنج سنی ام تقریبا پر میشه
نمیدونم وارد زمینه تخصصی ای که میخوام بشم یا بازم بیشتر تمرکزم رو آزمونهای استخدامی و دکترا باشه
وقتایی بی پول میشم ترسهام بیشتر میشه از اونجایی که بسیار قد هستم تو مسائل مالی و سالهاست از پدرمادرم پول نمی گیرم ، تا وضع مالیم میریزه بهم خودمم بهم میریزم قدرت تصمیم گیریم ضعیف میشه حالا مشکل اعتماد بنفس رو به هممممممممه اینا اضافه کنید
متاسفانه من این معضل رو دارم اعتمادبنفسم مشکل داره فرد با اعتمادبنفسی نیستم خیرسرم معلم هستم ولی هنوز اگه بخوام تو ی جمع غریبه حرف بزنم اول ک سرخ میشم بعدم دست و پامو گم میکنم  Shy
گفتم امسال رو ویژه رو اعتمادبنفسم کار کنم این نشد که من دائم درگیر این موضوع باشم
تازه الان یادم اومد ک در عید سه چهار کیلو اضافه کردم 22.. اینقده استرسشو دااااااااااارم هی قیافمو میبینم هی حرص میخورم هی بیشتر میخورم 22..
میخواستم برم تهرون ی سری ب نمایشگاه کتاب بزنم دیداری با دوستان تازه کنم ولی موجودیم کافی نمی باشد 65
میشه ی روزی بیاد من دغدغه مالی نداشته باشم عایا؟ 22
خلاصه اینم از احوالات ما ..من باس ی جا غر میزدم دیگه قرعه فال به نام نسیم زدن 53258zu2qvp1d9v




خاله شادن عزیزممممم.اینکه مشکلات روی هم جمع بشه فایده نداره عزیزم.ب نظر من شما تمرکزتو بذار برای استخدامی و پیدا کردن یه کار خوب ک مجبور نباشی چندماه سال رو بیکار باشی.همین پیدا کردن کار خوب ب نظرم اعتماد بنفس رو هم بالا میبره.این ک ایشالا حل شد برو مرحله بعد.میتونی برای دکتری بخونی یا وارد زمینه تخصصی ک میخوایی و دوست داری  بشی.کنااار همه ایناهم اگه روزی فقط 1 ساعت پیاده روی کنی حتمااااا حتماااا زوووود لاغر هم میشی.هیچی بهتر از پیاده روی برای درست لاغر شدن نیس 302 302 302 53 53 53 ایشالا همه مشکلاتت زود زود حل بشن
[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان