1394 دي 3، 1:58
ما بخوابیم چی به شما می رسه؟
دهه!
(1394 دي 3، 1:56)جناب خان :) نوشته است:(1394 دي 3، 1:53)alOne but Happy نوشته است: مثلا جایگاه خانووووووووووومممم لبخنددد نازززززززنین که خیلی اسمشوووووون رو دوست داررررم
خیلی رمانتیکههههههههه و خاص برای من
ولی من از خانم لبخند نمیدونم چرا میترسم
(1394 دي 3، 1:53)alOne but Happy نوشته است: مثلا جایگاه خانووووووووووومممم لبخنددد نازززززززنین که خیلی اسمشوووووون رو دوست داررررم
خیلی رمانتیکههههههههه و خاص برای من
(1394 دي 3، 1:56)جناب خان :) نوشته است: ولی من از خانم لبخند نمیدونم چرا میترسم
(1394 دي 2، 7:59)مهدییار نوشته است: در معنای این سخن میگویم که عوام از مردم توبه را از حسنات خود میپندارند و بدین خاطر است که به تحصیل توبه میپردازند ولی هیچگاه بآن طرف قضیه توجه نمیکنند که آنها جنایت و خطا مرتکب شده و خدا را بر آنها منت است که آن گناه را پوشیده داشته و آنها را مهلت داده است و میبایست از این گستاخی توبه کنند: هم چنین وقتی که بنده توبه را از حسنات خود دانست بر انجام آن برای خود نسبت به ذات اقدس حق حقی قائل شده و خود را طلبکار میپندارد و از اینکه خدا توبهاش را بپذیرد و آثار گناهش را بزداید خود را بینیاز تصور میکند.
او میگوید توبۀ اوساط و کسانیکه در مرتبۀ میانه قرار گرفتهاند عبارت است از توبه از کم انگاشتن گناه که آن عین جرأت و گستاخی است و از تدین به حمیت، و خود را از بندگی خدا بریدن.
میگویم مراد از «اوساط» کسانی هستند که بر اثر مشاهدۀ بعضی از حالات و شنیدن بعضی از آیات و روایات اعتقادی پیدا نموده ولی بمراد و مقصود اصلی آن دست نیافتهاند و میپندارند که آنها در افعال و کردار خود مجبورند و گناهانشان بحکم خدا و قضا و قدر الهی است و همین پندار موجب شده است که آنها خود را بخاطر خطاهای خود مستحق ملامت و سرزنش ندانند و ببعضی از دانستههای خود مغرور گردند و در خطری بزرگ که از جهل عوام خطرناکتر است گرفتار آیند و این عین جرأت و مبارزه است و علت گرفتاری در این جهل منزه داشتن نفس خود از قبول نسبت اعمال و خطاهایش و ذلت اعتراف بآنها است، و این حالت همان حال بریدگی از بندگی خدا است.