امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

سلام هلپ می
فقط یه جمله بگم
اولش
" من امروز مقاومت کردم و احساس خوبی دارم"
خوب شما چه طوری؟
چی شدش ؟
به نظرتون علتش چیه ؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
وای!!
چرا 1313131313
چرا شکستی بابا هلپ می 131313
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

فقط 4 دقیقه طول کشیده تا اولین جواب رو بهتون بدن هلپ می
اخه کجا رفتید ؟
بیاید تو رو خدا
***
بچه ها من اون موقع خوب شدم
الان باز دارم بد می شم
می رم از پای نت
می شینم اون دوره
فیلم می ذارم
تا خسته شم
خوابم ببره
اگر تکرار کنم
دیونه می شم
تو همه ی مدت تو کانون بودنم
هر کی گفته قول بده پاک باشی گفتم نه
اما حالا قول دادم
به یکی که از ده روزه برم
قول خیلی مهمه
نمی خوام قولمو بشکنم
می رم که با صدای بلند
شیطونو فحش بدم
لعنتش کنم
استغفار کنم
فعلا بای

[تصویر:  nasimhayat.png]
1276746pa51mbeg8j مي خوام گريه كنم شرمنه همه شدم .
جناب هلپ می
حالتون بدتر میشه
این کارو نکنید
احتمالا غسل نکردید
کردید؟
اگه نکردید به بهانه گرمی هوا هم شده برید غسل کنید
امکانشو دارید؟
شرمندگی نداره
مگه ما کی هستیم؟
یکی دقیقا مثل شما
وگرنه اینجا چه کار میکردیم؟
جز از خدا شرمنده هیچ کسی نباشید.
هستید؟
[تصویر:  nasimhayat.png]
(1391 خرداد 13، 0:18)می توانم نوشته است: فقط 4 دقیقه طول کشیده تا اولین جواب رو بهتون بدن هلپ می
اخه کجا رفتید ؟
بیاید تو رو خدا
***
بچه ها من اون موقع خوب شدم
الان باز دارم بد می شم
می رم از پای نت
می شینم اون دوره
فیلم می ذارم
تا خسته شم
خوابم ببره
اگر تکرار کنم
دیونه می شم
تو همه ی مدت تو کانون بودنم
هر کی گفته قول بده پاک باشی گفتم نه
اما حالا قول دادم
به یکی که از ده روزه برم
قول خیلی مهمه
نمی خوام قولمو بشکنم
می رم که با صدای بلند
شیطونو فحش بدم
لعنتش کنم
استغفار کنم
فعلا بای

(1391 خرداد 13، 0:25)helpme909081 نوشته است: 1276746pa51mbeg8j مي خوام گريه كنم شرمنه همه شدم .


نو رو خدا بچه ها مواظب خودتون باشید[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]

جناب هلپ می کاش بکم تو کانون میچرخیدین

تاپیک مدیریت بعد از شکست رو بخونید خواهشا



میتوانم......100 بار اسم خودتو تکرار کن عزیزم

ترجیحا ذکر هم بگو
یا عباس
سلام
کسی پیشنهادی داره یه کم دارم میلغزم
خداحافظ
پرواز خان
به نظرم برید هد فون رو بذارید تو گوشتون
رادیو اگر داره گوشیتون تنظیم کنید رو شبکه قران
در غیر این صورت بذارید رو اهنگ
بعدم راحت چشماتونو ببندید به خدا پناه ببرید بخوابید
برنامه ی بعدی منم همینه
Khansariha (46)
در ضمن شرمده
دست روی رو انداز و حتی الامکان یا رو سرتون یا رو زمین کلا بدنتون رو لمس نکنید بهتره 1276746pa51mbeg8j
خوبه یا بازم طرح بدیم ؟317Smiley-face-thumbKhansariha (8)

[تصویر:  nasimhayat.png]
من تا یک قدمی شکست رفتم و برگشتم ...1276746pa51mbeg8j

وای چه شبی ...Tears
هیچی ...
ا؟
عمو شعید ؟
خوب چرا ؟
فوری از اون حال و هوا باید بیاید بیرون
می دونید که اثرش تا مدت زیادی می مونه
پس نگهبان ها رو ده برابر کنید
همه باید کشیک بدن
اوکی ؟
صد برابر مراقبت .
خوب ؟ الان چه طورید ؟
خوب فکر کنم همه جا امن و امانه
و همه توجهات به بقیه ی کانون معطوف شده
شبتون خوش
بیاید حسابی مراقب باشیمKhansariha (8)

[تصویر:  nasimhayat.png]
امشب خیلی چیزا برام ثابت شد ...

اینکه تو سخت ترین شرایط ...

وقتی که لبه پرتگاهی و سنگ ریزه های زیر پات دارن تو رو به پایین سر میدن ...

وقتی که دیگه هیچ امیدی نیست ...

وقتی که سقوط برات حتمی شده ...

.
.
.

میشه برگشت ...

آره من اشتباه کردم ...

نباید از اول دم به تله میدادم ...

اما نشکستم ...

چطوری؟

یه لحظه نفهمیدم چی شد تو اون گیر و دار یهو از پشت سیستم بلند شدم ...

رفتم جلوی آینه وایستادم ...

یه مدت زیادی به خودم نگاه کردم ...

فکر کردم ...

به کاری که داشتم انجام میدادم ...

یه لحظه عاقبتش از جلوی چشام رد شد ...

و من زدم زیر گریه ...

گقتم نمیخوام ...

بسه دیگه ...

تا کی ...

و تموم شد

آره اینجوری پروژه شیطان شکست خورد

خدایا شکر 53

خدایا توبه

" استغفرالله و ربی اتوب الیه "
هیچی ...
سلام
ماشاءالله عمو سعیدKhansariha (8)
آفرین عمو سعیدKhansariha (8)
ای ول عمو سعیدKhansariha (8)
فقط عمو سعید حواسمون باشه ممکن بود همون لحظه پا اونوری بلغزه
ان شاءالله نذاریم به اون مرحله برسه
بعضی وقتا توی زندگی مسیر به باریکی مو هست
مثل لحظه مرگ و زندگی
مثل عشق و نفرت
مثل لحظه مرز بین از پاکی به ناپاکی رسیدن
خدا رو شکر که پاک موندیدKhansariha (8)
-------------------------
حرفهای میتوانم عزیز تجربه منم هست و خیلی قبولش دارم
مخصوصا قسمت دست روی پتو یا هرچی رومون میندازیم
بخصوص وقتهایی که حساس تر هستیم.
و من الله التوفیق.53
[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام

یکی به داد من بد بخت برسه تا یه کاری دست خودم ندادم

اعصابم خرده خرده خخررددههههههههه

هر کی از هرجا کم می یاره سر من خالی میکنه
طرف کتابش گم شده میگه تو
طرف غذاش ته گرفته میگه تو

طرف نمره ش بد شده میگه تو

تو هر دعوایی که میشه اون کسی که کوتاه میاد منم تو همه دعوا ها

با اینکه حق با منه ولی بازم کوتاه میام

دیگه طاقت ندارم آخه چه فکری در مورد من میکنن
بعد میگن چرا درسات ضعیفه
چرا غذا نمیخوری

چرا چیشات گود افتاده
چرا اینقدر تو خودتی

آخه شما بگید این همه فشار در حالی که من یه هم زبون ندارم که باهاش درد و دل کنم میشه؟مگه جسم من چقدر طاقت داره؟

غم در دل تنگ من از آن است که نیست ... یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
سلام
حالتون خوبه ؟
دنيا پر از اتفاق هاي مختلف است ولي
هيچ كدومش دليل نمي شه كه ما بشكنيم

يادتون باشه هيچ وقت دريا هاي ارام
ناخداي قهرمان نمي سازه
خوب كوتاه نيايد
تعادل داشته باشيد
انسان همونطور كه اگه بد خلق و پرخاشگر باشه ديگران رو از خودش مي رونه و دفع ميكنه
اگه زياد هم خوب باشه يا جاذبه داشته باشه باز هم
خوب نيست و مشكل سازه
حضرت علي يه سري نوشته داره در مورد جاذبه و دافعه
هستيد ؟


در بدترین روزها امیدوار باش، که همیشه زیباترین باران از سیاه ترین ابر می بارد .
سلام
اینجا همه به حرفهاتون گوش میدن
یه سر به درد دل بزنید
همه راهکار میدن
اگه توی انجمن هم بگید همینطور یا توی گروهتون
همیشه بگید
توی دلتون انبار نکنید که یه دفعه سرریز بشه
ما هم گوش میدیم
[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان