امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امتیازات: 3.89
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خوش‌آمد گویی به تازه واردها { سرپرست: همه‌ی کانونی‌ها :) }

سلام بچه ها
من رزیتام چند بار به این سایت سر زده بودم اما اینبار تصمیم گرفتم که وارد جمعتون بشم تا ایشالا با کمک هم بتونیم تو این راه موفق بشیم
دیروز تولدم بود و همین انگیزه خوبی بهم داد تا بقیه عمرمو زندگی کنم میفهمین منظورم از زندگی چیه
یه زندگی خوب و سالم و شاد
برام دعا کنین بچه ها بهش احتیاج دارم

ارسال شده از GT-I8190s با استفاده از kanoon
(1395 بهمن 26، 9:16)Mortezaag37 نوشته است: سلام من تازه اومدم اینجا و امید دارم که بتونم از این گناه پاک که پنج ساله بهش وابسته ام رهایی پیدا کنم 303
(۱۸سالمه)

سلام خوش اومدی مرتضی303
حتماً موفق مبشی با توکل به خدا و صبر ان شاء الله

منتظر فعالیت های مفیدت در کانون هستیم
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
Sad 
سلام ب همه دوستان هادی هستم  اتفاقی این کانونا پیدا کردم خیلی خوشحالم ک اینجا ام خیلی وقت ک دلم میخواد ترک کنم اما شکست میخورم امیدوارم با کمک هم بتونیم موفق بشیم داغون شدم با این اعتیاد بدترین اعتیاد دنیاست اه لعنت بهت ارزو میکنم ک همه به هدفشون ک رهایی هس برسن 
[تصویر:  6gpn_05_blue.png]
سلام هادی
ای والله 49-2
یه همرزم دیگه بهمون اضافه شد
خوش اومدی
اینجا همه داریم تلاش میکنیم
خدا رو شکر با این تلاشها زندگیمون رو هم بهتر کردیم و میکنیم

یا علی مدد
 سپاس شده توسط
(1395 بهمن 26، 22:12)setiya نوشته است:  
سلام به همه همسفرای عزیزم
نمیدونم از کجا باید شروع کنم. بعضي حرفا اينقدر این چند سال داره رو دلم سنگینی میکنه که احساس میکنم دگه کفه جسمم  تاب تحمل سنگینی روحمو نداره، احساس بی هویتی میکنم، احساس بی ریشگی، احساس درد...?
درونم پر از حرفای تلمبار شدست، مثله يه كارتون بسته بندي شده كه روش نوشته باشه "هيچوقت باز نشود"  و کنارش هم عکس یکی از ان اسکلت ها باشه،
حرفايي كه از درون داره وجودمو شرحه شرحه ميكنه، زمین گیرم کرده،
داره وجودمو به آتیش میکشه ، ولی کسی رو از اطرافیانم محرم نمیدونم تا باهاش مطرح کنم و یکم ازفشار روحی وحشتناکی که پیدا کردم، فروکش کنه...
از دست خودم کم آوردم،
بخدا نمیتونم نیازمو احتکار کنم، برای روزی که نمیدونم کی وکجا از راه میرسه!
احساس میکنم هرروز دارم از امتحان های سخت و وحشتناک دنیا شکست میخورم،
امتحانی هایی که خیلی وقت ها فرجه ای هم براش وجود نداره
امتحانی هایی که جبرانی تابستان نداره
امتحان هایی که ممکنه آدمی را برای سال ها عقب بندازه،
احساس میکنم بقیه رفتن و من دارم دَرجا میزنم .. .
تنها فنی که از زندگی تو این دنیا کسب کردم، فن پنهان کردنه...
یاد گرفتم تمام اون چیزی که به سرم آمده رو پشت به پشت پنهان کنم
پشت لباس های مارک دار و رنگ و وارنگ،
پشت آرایش غلیظ چشم ها،
پشت شوخ طبعی های روزمره ،
پشت تمام معاشرت های معمولی روزانه که برای طبیعی جلوه دادنش سالها زحمت کشیده ام،
پشت خنده هایی که روزها تمرین و ممارست خرجش کرده ام تا واقعی و حقیقی بنظر برسه،
 
احساس بی هویتی میکنم، واقعا دگه تحمل کردن این زندگی برام سخت شده...
کاش میشد دمم رو بزارم روی کولمو برای همیشه از دنیا مرخصی بگیرم
گاهی وقتا آدم به تنگ میآد، از اینکه با هرچه هست و نیست بخاطر غرایزش باید کنار بیاد
از اینکه تمام اشتباهات غلطش رو هرروز ایضأ بزنه و با خیالی آسوده دوباره از روش عبور کنه...
از اینکه باکارای اشتباهش ارج وقربش پیش خودش رو هم لگدمال کنه..
از اینکه اشتباهاتی رو مرتکب بشه که خودش رو علیه خودش  شروع به تاختن کنه..
 
کلی حسرت بایگانی شده ،
کلی تجربه تلخ ...
بازم نمیتونه یه سدی بشه جلوی عدم تکرار کار اشتباهم?
 
همش از سر استیصال
شروع میکنم به تکرار مکرر و خو گرفتن..
از سر پیروی از غرایز میرم پی انجام دوبارش.. 
 
فکر گریز از مهلکه هر بار میزنه سرم، دوباره با یه اقدام اشتباه زمینگیر میشم...
 
خسته شدم...
از این بیماری اعتیاد آور ......


سلام به شما و بقیه دوستان،خوش آمدید، واقعیت همینه،کسی باورش نمیشه این موضوع چقدر آزار دهنده است و چقدر ترکش سخته،این حرفهای شمارو فقط و فقط کسی میفهمه که گرفتارش بوده،خانم و آقا نداره،

فقط بدونید اگر اینجا کسی این موضوع رو ترک کرده => این شرایط مشابه شما و بقیه رو پشت سر گذاشته و سختی رو کشیده،
مهم اینه که بدونید با ترک همه اینها تموم میشه،همیشه و همیشه شروع هر کاری خیلی سخته ولی بعدش راحت میشه،در ضمن بعد از ترک معجزه رخ نمیده ، فقط آدم به زندگی عادیش برمیگرده،حالا اونجاست که از یک پیاده روی معمولی لذت میبره و هر کار ساده ای که قبلا آرزو بوده، بعد از این مرحله اونوقت باید نشست و فکر کرد حالا از این به بعد چکار کنیم،من چه توانایی هایی دارم که باهاش زندگی رو راه ببرم،اگر روزی پدر و مادرنبودند من چطور به زندگی ادامه بدم،من چطور میتونم دست چند نفر دیگه رو هم بگیرم و ...

کامنت شما خیلی تلخ بود امیدوارم بتونید با کمک خداوند این روزها رو با سربلندی پشت سر گذارید و و روزی برسه که دغدغه های بسیار بسیار بزرگ تر داشته باشیم ، 
باور کنید میشه، من خودم امشب صحنه های بسیار شرم آور از گذشته خودم یادم آمد که  اگر روز حساب در موردشون سوالی بشه واقعا باید از خجالت آب بشم،ولی همش گذشت و من جبران میکنم شاید خداهم ببخشد ، اآرزوی توفیق برای همه.همتون موفق باشین.
سلام و درود خدمت همه دوستان بزرگوار و ارجمند.خیلی خوشحالم که این تالار پیدا کردم بسیار بسیار میتونه به بنده و هدفی که دارم کمک بکنه.امیدوارم بتونم در کنار شما دوستان این مشکل بسیار بد و ناپسندو از بین ببرم.از مدیران و اعضایی که در این کانون فعالیت میکنند سپاسگزارم.
چیز های خوب زمان میبرند.
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام بن! Confetti 2uge4p4 
خوش اومدی داداش جون! 317 
چه عالی گفتی ... مشکل بسیار بد و ناپسند
این جا همه داریم تلاش میکنیم برای روزای بهتر و آینده ی درخشان تر
خدا پشت و پناهت ... امیدوارم زود از ده روزه شروع کنی و پله های پاکی رو بیای بالا
یا علی
 سپاس شده توسط
سلام منم اومدم ترک کنم کسی می تونه راهنماایم کنه.[تصویر:  13129609_1614865508832326_1422591409_n.j...OA%3D%3D.2]
 سپاس شده توسط
سلام برادر
خوش اومدی303

باید تلاش کنی و به برنامه های پاکی جامه عمل بپوشیGol
کانون رو یه موقع رها نکن. خیلی تازه وارد ها بودند همون اول نا امید شدن و رفتن شما اینجا باش
ان شاء الله با استفاده صحیح می تونی نتایج مثبت هم دریافت کنی

توکلت به خدا باشه ان شاء الله موفق میشی1
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام به کانون خوش امدی
اینجا جاییه که بهترین کمک برای ترک‌ این عادت هستش
سعی کنید از مطالب اینجا استفاده کامل رو ببرید
اینجا خیلی ها هستند پس‌تنها نیستی دیگه
اینجا میتونی حرفای دلتو توی درد و دل ها بگی
دنبال برنامه ریزی و پیدا کردن بهترین شیوه ها هستی، توی کانون میتونی پیدا کنی ،از تجربیات خود اعضای کانون هستش و موفق شدن ،میتونی تجربیاتتو با دیگران به اشتراک بزاری
خلاصه همه جور مطلب میتونی توی کانون پیدا کنی
تنها بودن ،خودت و خودت سخته برا ترکش ، اینجا میتونی دوستای خوبی پیدا کنی هر وقت اتفاقی پیش اومد میتونی درخواست راهنمایی بکنی
 سپاس شده توسط
سلام به همه

منم تازه عضو شدم
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 12، 15:45)نسترن نوشته است: سلام به همه

منم تازه عضو شدم
سلام خیلی خوش اومدین 302
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 12، 15:45)نسترن نوشته است: سلام به همه

منم تازه عضو شدم

سلام نسترن جان
خیلی خوش اومدی به کانون عزیزم
مطمئنم اینجا با کمک بچه ها میتونی به یه پاکی ابدی برسی

ارسال شده از HTC_D626phs با استفاده از kanoon
                  
                 الم یعلم بأن الله یری


[تصویر:  7m1m_2222222222222.png]
[تصویر:  34z.png]
 سپاس شده توسط
سلام.من پیشگو هستم.
داستان زندگی من پر از فراز و نشیبه اما دونستن خلاصه اون میتونه به بعضی از زندگی ها کمک کنه.
.
.
9 سال سن داشتم که به خاطر مشکلاتی , پدر و مادرم قصد طلاق کردند و من هر شب به خاطر فشار روانی زیاد کابوس های پی در پی می دیدم. چندین سال ناراحت و سرگردان بودم که بالاخره سعی کردم درباره خدا چیز هایی بدانم اما کابوس ها و تلاش ها تا حدی به من فشار آورد که توانستم خدا و شیطلان را به جسم ببینم و بیش تر بترسم و تنها تر بشم ..... هر چند پدر و مادرم از هم جدا نشدند اما من به هیچ هیک اعتمادی نداشتم و تنها ماندم.
.
.
در 12 سالگی سعی کردم با روی آوردن به فیلم های X از این تنهایی بیرون بیایم ولی وضعیت بدتر شد و من بیشتر گرفتار شدم تا اینکه امروز در 18 سالگی پس از 6 سال گناه که هر روز انجام میدادم با این انجمن آشنا شدم.
.
.
تنها دلیل حضور من در این انجمن این است که به خودم و تمامی کسانی که نا امید هستنند بفهمانم که هیچ قدرتی پس از قدرت خدا بالا تر از قدرت اراده انسان نیست.



بدون پایبند بودن به ارزش هایمان زنده هستیم ، اما زندگی نمیکنیم


 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 23، 12:55)Predictor نوشته است: سلام.من پیشگو هستم.
داستان زندگی من پر از فراز و نشیبه اما دونستن خلاصه اون میتونه به بعضی از زندگی ها کمک کنه.
.
.
9 سال سن داشتم که به خاطر مشکلاتی , پدر و مادرم قصد طلاق کردند و من هر شب به خاطر فشار روانی زیاد کابوس های پی در پی می دیدم. چندین سال ناراحت و سرگردان بودم که بالاخره سعی کردم درباره خدا چیز هایی بدانم اما کابوس ها و تلاش ها تا حدی به من فشار آورد که توانستم خدا و شیطلان را به جسم ببینم و بیش تر بترسم و تنها تر بشم ..... هر چند پدر و مادرم از هم جدا نشدند اما من به هیچ هیک اعتمادی نداشتم و تنها ماندم.
.
.
در 12 سالگی سعی کردم با روی آوردن به فیلم های X از این تنهایی بیرون بیایم ولی وضعیت بدتر شد و من بیشتر گرفتار شدم تا اینکه امروز در 18 سالگی پس از 6 سال گناه که هر روز انجام میدادم با این انجمن آشنا شدم.
.
.
تنها دلیل حضور من در این انجمن این است که به خودم و تمامی کسانی که نا امید هستنند بفهمانم که هیچ قدرتی پس از قدرت خدا بالا تر از قدرت اراده انسان نیست.

سلام آقای Predictor
خیلی خوش اومدید به کانون ، محکم و مقاوم باشید ؛ مطمئنم که شما میتونید و با کمک خداوند متعال از پسش برمیاید
                  
                 الم یعلم بأن الله یری


[تصویر:  7m1m_2222222222222.png]
[تصویر:  34z.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان