امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

پر و بالی بزن بشکن قفس را
هوای گلشن اندر سر نداری؟

*******

اکنون تو را چه شد ای مرغ خانگی؟
کوشش نمی کنی، پرّی نمی زنی!

*******

هر چی میگذره، عرفی تر و روزمره تر میشیم. در یک قالب مشخص شکل می گیریم و بهترین بازیگرها میشیم.
خسته شدی؟
جون نداری؟
بی حالی؟

بشین... 
استراحت کن...
یکم فکر کن...

ولی عقب نرو!

حق داری خسته بشی...
ولی حق نداری عقب بری... 53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
می دونی فرق «آدم موفق» با اونای دیگه چیه؟

اونی که موفق نیست... دنبال فرصت می گرده...
آخرشم میگه: نبود... نیست...
گشتم نبود! نگرد نیست!

ولی اونی که موفقه... فرصت می سازه...
میگه: تو به من یه «موقعیت» بده... من به تو یه «فرصت» میدم...
دیگه کار نداره اون موقعیت چی باشه... 1

باید «کلیدسازی» رو یاد گرفت...
وگرنه که هر چی «کلید» بذاری تو جیبت...
بازم دری هست که نتونی باز کنی... 53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

تبدیل موقعیت ها به فرصت ها یعنی همون کاری که بچه های تیم ملی دیروز انجام دادن... 1

درسته ارزش ریالی بازیکن های ما یک دهم اون ها هم نبود!
درسته تاکتیک فردی بازیکن های ما یک دهم اون ها هم نبود!
درسته کار تیمی ما یک دهم اون ها هم نبود!
درسته سرعت دویدن بازیکن های ما قابل مقایسه با اون ها نبود!

درسته موقعیت حریف خیلی بهتر از موقعیت ما بود...
ولی تو همین موقعیت... با وجود تمام سختی هاش... با وجود تمام محدودیت هاش...
میشه مردونه دفاع کرد... 
میشه مردونه ضدحمله کرد...
میشه مردونه بازی کرد...
و میشه مردونه نتیجه گرفت! 

دیروز هر چند بازی رو باختیم...
ولی تیم ملی نتیجه گرفت! 1

از بازی دیروز خیلی باید درس بگیرم...
نباید منتظر موقعیت های خاص بمونم... نباید منتظر پیدا کردن کلید بمونم...
باید فرصت ها رو به وجود بیارم... باید کلیدسازی رو یاد بگیرم... 53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

نقل قول: ولی اونی که موفقه... فرصت می سازه...
میگه: تو به من یه «موقعیت» بده... من به تو یه «فرصت» میدم...
دیگه کار نداره اون موقعیت چی باشه... [تصویر:  1.gif]
درسته

بیشتر فرصت های خوب، در غالب مساله و مشکل خودشون رو نشون میدن!

جایی که بیشتر افراد نق و نوق میکنن..میتونه تبدیل به فرصت برای پیشرفت بشه!

اینو با تک تک سلول هام حس کردم.
یا عباس
فکر کنم مسن ترین باشم تو کانون... اگه مسن تر دیدین بگین که منم روحیه بگیرم !
مرد متولد ۱۳۶۲ از اهواز  ابتلا متاسفانه متاسفانه متاسفانه از   ۱۴ سالگی ... تصمیم به ترک از 31 سالگی ...دقیفتر از 1 تیر 93
عوارض جسمی شامل قوس زیاد کمر ضعف ماهیچه ای و پرش ماهیچه ای  عوارض روانی شامل عصبی بودن اسکیزوفرنی و توهم تحت تعقیب بودن و برانگیختگی زیاد و تصمیمات غیر منطقی و اشتباه و وسواس فکری و در مجموع نتیجه بیکاری بی پولی و همچنان مجرد
[تصویر:  05_blue.png]
یه رهایی 56 داشتیم
رها شد رفت
خیلی زود و راحت

[تصویر:  nasimhayat.png]
6ماه تاریکی و دوری از کانون
کمرم شکست
اول خدا بعد شما کانونی های گل
کمکم کنین تا دوباره بلند شم
عاقبت این عشق هلاکم کند

درگذر کوی تو خاکم کند......

[تصویر:  07165097414216144584.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
آقا میلاد چرا نمی اومدید؟
دیگه کانونو تنها نذارید

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام 1

لطفا این رو ببینید .
 زندگی ات را با اراده خودت تغییر بده


 هر روز یه قدم

 هر چند کوچک

 به سمت آرزو هات بردار ...


پدربزرگم مریضه
دکترا گفتن ممکنه سرطان خون داشته باشه
شنبه جواب آزمایشش میاد
حالش اصلا خوب نیست
همش به خودم میگم امید داشته باش به مهربونی خدا به اون 50 درصدی که ممکنه نباشه
الان رفتم علائمش رو سرچ کردم بعضیاشو پدربزرگم داره
حالم خوب نیست
نه طاقت ناراحتی و غصه خوردن مادرمو دارم نه طاقت مریضی پدربزرگمو Tears
لطفا برای پدربزرگم دعا کنید آزمایشش خوب باشه 1276746pa51mbeg8j
سلام

خداجون می دونی نفسای آخرمو می کشم...
می دونی سال به سال چه مریضیای جدیدی میاد سراغم

مشکلاتم دیگه غده سرطانی شده....
همونا دارن منو می کشن...

چقدر دوست دارم خیلی زود بفهمم دنیای فانی تموم شده

باور کن جهنمت به این دنیا بی ارزش می ارزه1276746pa51mbeg8j
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
سلام
مامیتوانم 91جان کاش منم مشکل تورو داشتم حداقلش اینه موردتوجه قرارمیگیری خانواده ات هواتو دارن خسته ام ..نمی دونم روزهام شده یکی خدا هم توی این مدت که میخوام روزه بگیرم نمیذاره واسه سحربیدارشم
مشکل فشار خون .کمر، اعصاب، زانو ......همه اینها بذار یه وربی توجه خانواده هم یه طرف به شکلی که فقط خودم تنهایی میرم دکتر تازه چند وقت پیش یه هفته کامل سردرد داشتم هیچ توجهی نداشتن تا اینکه خودم رفتم دکتر .. فکرمیکردن فراری شدم ..تااخر زنگ زدن که کجا رفتی بعد میگن چرا  رفتی بعد ازمایش فهمیدم مشکل  عصبی دارم بازم هیچ واکنش نشون دادن بلکه بیشتر میرن رواعصابم

من عاشق دلخسته در این دیار جایی نیست، جز در کوی دلبر

دلبر خوب داند  مرا جز او نیست معشوقی....!?

(1393 تير 4، 10:11)سمیه نوشته است: سلام
مامیتوانم 91جان کاش منم مشکل تورو داشتم حداقلش اینه موردتوجه قرارمیگیری خانواده ات هواتو دارن خسته ام ..نمی دونم روزهام شده یکی خدا هم توی این مدت که میخوام روزه بگیرم نمیذاره واسه سحربیدارشم
مشکل فشار خون .کمر، اعصاب، زانو ......همه اینها بذار یه وربی توجه خانواده هم یه طرف به شکلی که فقط خودم تنهایی میرم دکتر تازه چند وقت پیش یه هفته کامل سردرد داشتم هیچ توجهی نداشتن تا اینکه خودم رفتم دکتر .. فکرمیکردن فراری شدم ..تااخر زنگ زدن که کجا رفتی بعد میگن چرا  رفتی بعد ازمایش فهمیدم مشکل  عصبی دارم بازم هیچ واکنش نشون دادن بلکه بیشتر میرن رواعصابم

سلام
ببخشید من کجا گفتم خونواده هوامو دارند؟

اگه داشتن من این حال و روزم نبود...

اگه در کنار غذای جسم به فکر غذای روحم هم بودن....

الان فرد موفقی بودم

حداقلش گرفتار خ ا نبودم...
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان