درد دل های شما

**soheil70** · 1395 مهر 14، 21:23

(1395 مهر 14، 16:54)درخشنده نوشته است: متاسفانه منو انداختن پیش 3 نفر سیگاری بی تربیت و داغون از نظر اخلاقی!
هرکاری کردم برگردم سر جای قبلم نشد که نشد...
چقدر شبا بیدار موندم...چقدر استرس کشیدم...چقدر زندگیم تلخ شد....
چقدر بهم گفتن توهم بکش... ولی انگار من بیشتر روی اونا تاثیر گذاشتم...
ظاهرا دارن میذارنش کنار.....
خیلی سخته تنهایی جلوی 3 نفر وایسی....
میخوان توی کثافت کاریشون باشم....
شاید اونا بهتر شدن.... ولی من نشدم....
فقط زندگیم داغون شد که بتونم خودمو نگه دارم....
بالاخره اون دنیایی هست و خدا عادلانه با همه رفتار میکنه....
خدایا التماست میکنم منو ازونا دور نگه دار...
چقدر امروز تلاش کردم فیلمشونو نبینم....
اون 3 تا به اضافه ی نفس و شیطان با هم بودن....من تنهای تنها...
اون فیلم ناجورشونو بگیرن سمتت فقط بگن نگاهش کن....
چشاتو میبندی ولی صداش میاد...
اومدم خونمون ولی فقط دو روز میتونم خونه باشم.... باز باید برم...
چقدر رفتم دنبال مسئلش که من نمیخوام اینجا باشم...انگار صدامو نمیشنید...
توی خونه نمیتونم دیگه با کسی حرف بزنم... بدم میاد....فقط خیره نگاه میکنم...
خدا از جونم چی میخوای؟

من کشیدم پسر اوضاتو......برو عوض کن اون چاله میدونی هارو وگرنه اذیت میشی....اونارو ننه باباشون ولشون کردن تو خیابون چرا کنن...
یه مردیو میبینی تو زندگی کمرش شکسته از بی پولی و فلان و بیسار ،سیگار بکشه من موردی نمیبینم....شاید ارومش کنه...
ولی اون جوونی که ته مشکلاتش پول تو جیبی باباشو و عشق و عاشقیه... وقتی میاد سیگار میکشه باس گرفتش به باد کتک ادم شه....
پارسال که یکی از همینا یه طبقه رو داشت اتیش میداد....
اینارو نباید محل ... گذاشت.
همون که داداشمون گفت درسته....از خود حراست اقدام کن....وگرنه به درس و هدفت نمیرسی.....اینا علف هرزن..وقتتم واسه درست کردنشون تلف نکن....اینا وظیفه پدر مادرشون بود که به نحو احسنت انجامش دادن!!!!

**soheil70** · 1395 مهر 14، 21:47

خدایا.....حرف باد هواست....شاید تو ورطه ی عمل کم بیارم....سنگین ازمایشم نکن که حریف نیستم...

**شاهین 70** · 1395 مهر 15، 2:21

خیلی سخته درد داشته باشی کسی دردتو نفهمه
به هر کی از دردت بگی حرفای کلیشه ایی تحویلت بده
خدایا زیر بار این درد دارم خم میشه
ولی باز شکرت....

**شادن** · 1395 مهر 15، 10:06

اقا شاهین
همه ما همدردیم اما داریم تلاش میکنیم رها بشیم خاله
خدا نگاش به ماست میخواد ک رها بشیم وگرنه هیچوقت اینجا نبودیم
میدونم ادم چقد حس سستی و بی عرضگی(دور از جون شما البته..خودمو عرض میکنم) میکنه وقتی میبینه تلاشش نتیجه نمیده
همین تلاشهاس ک عیار ما رو مشخص میکنه
این روزا روزای خیلی خوبیه ک اذن رهایمونو بگیریم از اقا
من ک دیگه بی راه و هراسونم هر جا میرم عین ننه مرده ها میزنم تو سر خودم من میخام ک بعد این محرم اقا خودشون ی دستی به دل ما بکشن و رها شیم
نمیدونم چطوری
ولی خودشون ی کاری بکنن ..راستیتش من کم اوردم دیگه خودمو سپردم دست بی بی رقیه گفتم بی بی هر گلی زدید به سر خودتون زدید

ما ناسلامتی بچه شیعه هستیم به بدی ما نگاه نکنید به خوبی و طاهری خودتون نگاه کنید زشته یکی مثه من شیعه شما باشه پس خودتون زیبام کنید والا

شما هم خودتونو بسپارید دست بی بی رقیه .. اونا کسی رو دست خالی برنمیگردونن

**شادن** · 1395 مهر 15، 10:09

اقا درخشنده
من هم اتاقی ناجور داشتم تو دوره دانشگاه خودتونو خلاص کنید اینکه بگید اصلاحشون میکنم و اینا ..خاله همش باد هواست
یهو به خودتون میاید ک میبینید ای ددم هععععععععی شمام دور از جون شدید یکی شبیه اونا
همون کاری ک اق وجدان گفتن انجام بدید دوتا دوست اگر هم شکل نشن هم خو میشن
بقول شاعر:
تا توانی می گریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
بله اینطوریاست

**آقای اراده** · 1395 مهر 15، 12:18

گاهی وقتا از دست خودم خیلی ناراحت میشم
علت این ناراحتی رو هم پای حساب اوضاع خراب زمانه میذارم
اما مهم اینه ک خودم بدونم علت این همه رنج و سختی شخص خود بنده هستم
چندین ساله که دارم یک بیماری رو تحمل میکنم
بیماری جهل
همیشه فکر میکنم نسبت به سن و سالم با خیلی از حقیقت های کثیف این دنیا آشنا شدم
با خیلی از سختی ها روبرو شدم
الان مثله یه تازه وارد توی مسابقه زندگی هستم که باید قهرمانالمپیک بشم
هر سال و هر لحظه هم که میگذره این کار برام سخت تر میشه
با آرزوی آرامش
التماس دعا در ماه محرم

**جناب خان :)** · 1395 مهر 15، 14:37

(1395 مهر 15، 2:21)شاهین 70 نوشته است: خیلی سخته درد داشته باشی کسی دردتو نفهمه
به هر کی از دردت بگی حرفای کلیشه ایی تحویلت بده
خدایا زیر بار این درد دارم خم میشه
ولی باز شکرت....

حستو دقیقا میدونم..

**مهرخدا** · 1395 مهر 15، 19:47

یکی بود یکی نبود
دختری بود تو این دنیای بیرحم و مصیبت زده.
همه چیشو باخته بود.
دلش پر بود از همه کس حتی عزیزاش
مهم نی ماجرای این دختر در طول داستان چی شد.
.....
.....
مهم اخرش بود ک به خودش گفت :
تو که صفری حتی زیر صفر.پس چیزی برای از دست دادن نداری
پس یبار دیگه سعی کن یا علی بگی و بلند شی
یه تلاش مجدد
فوقش شکست میخوریو بازم میای سرجای اولت زیر صفری که هستی
دختره الان یه حس جونه روی تنه پیر یه درخت از کمر تبر خورده رو داره
بازم خداروشکر.

**alpha2** · 1395 مهر 15، 20:13

(1395 مهر 15، 2:21)شاهین 70 نوشته است: خیلی سخته درد داشته باشی کسی دردتو نفهمه
به هر کی از دردت بگی حرفای کلیشه ایی تحویلت بده
خدایا زیر بار این درد دارم خم میشه
ولی باز شکرت....

بعضی وقتا آدما نیاز دارن فقط شنیده شن...
همین بس...
نه نصیحتی،نه دلداری،نه به اصطلاح راه حلی و نه ....

**alpha2** · 1395 مهر 15، 20:15

خدایا غرق در آرامشتم
غرق در قدرتت ...
تلالوهای امیدتو رو صورتم حس میکنم
شکرت...روزی هزار بار

**mamad68** · 1395 مهر 15، 20:46

خداجونم شکرت که بعد از گناه راه توبه رو باز گذاشتی
خداجونم شکرت که تو مثل من نیستی که زود تصمیم بگیری
خداجونم شکرت که تو مثل من نیستی که زود از کسی ناامید بشی
خداجونم شکرت که اینقدر خوب، مهربون و بخشنده ای
خداجونم شکرت که یه لحظه پشتم رو خالی نمیکنی
خداجونم شکرت که بهم آرامش دادی
خداجونم شکرت که هستی

**می توانم** · 1395 مهر 16، 18:45

گاهی لازمه یکی باشه
یکی که دوسش داشته باشیم اما متنفر بار اومدیم نه عاشق
Hanghead

**مهرخدا** · 1395 مهر 16، 22:34

امشب. حال عجیبی دارم برای فرار از وسوسه و دیدن فیلم دو سه ساعت عزاداری گوش کردم. گریم نکرفت اما حس خاصی تو قلبم حس میکنم و باعث شد مدتی نفسام بشماره بیوفته ولی این حسودوست دارم نمیدونم خدا داره با من چکار میکنه.

**پارادایس** · 1395 مهر 16، 23:56

رکورد بی عاری زدم

**mamad68** · 1395 مهر 17، 19:24

هر روز دارند زیرآبم رو میزنند
کاش یه نفر که سرش به تنش می ارزید این کار رو میکرد ولی ...
خیلی دلم گرفته
میتونم از خودم دفاع کنم ولی مدیر شرکت گفته نه!
گفته نمیخوام اون نیروم رو از دست بدم و اون نیروی عزیز هرروز ...
چکارکنم؟
خداجونم کمکم کن من ضعیفم تحمل این همه درد رو ندارم
خداجونم میترسم کم بیارم.
حضرت علی اصغر تا حالا نشده ازت چیزی بخوام ولی بهم ندی
یاعلی اصغر عزیز خواهش میکنم، تمنا میکنم کمکم کن.
یاعلی