عجب شلوغ شده این گروه. ماشاءالله به این همه انرژی؛ آفرین به این همه شور و شعور.
بنیامین جان خیرمقدم میگیم عزیزم. همین که عضو کانون شدی یعنی اینکه دغدغه پاکی داری. یعنی اینکه نصف راه رو اومدی که در واقع همان اراده برای پاک شدنه. پس با اتکال به خدای بزرگ و با اعتماد به نفس، انشاءالله برو جلو و اینو بدون که دست قدرت خداوند، همیشه همراه و پشتیبانت هست.
رضاخان با این دستنوشته زیبا و تاثیرگذار. شنیده بودم که اگر آدمی ۴۰ روز رو پاک بمونه و تقوا پیشه کنه، خداوند چشمههای رحمت را از دلش بر زبانش جاری میکنه. با این حساب علیرضا با این سابقه روزهای پاک، احتمالاً خیلی وقته این اتفاق براش افتاده. ماشاءالله.
مهران جان هم الآن با ۴۶ روز پاک، روح پاکش مثل دُرّی هست که داخل صدف جسم، قرار گرفته. قدر خودتو بدون قهرمان و با همین انرژی برو تا بینهایت انشاءالله تعالی.
رهگذر عزیز، خدا قوت قهرمان. ۳۰ روز پاکی، مثل یک توقفگاه هست. مثل یک سکّو هست که آدمی بعد از نفس گرفتن، میره که بره اون بالا بالاها. یک ماه پاکی مبارکت باشه.
فرید، این دوستِ جان هم الآن دیگه ۳۱ روز پاک پسانداز داره. اصلاً وقتی در مسیر ترک به ۳۰ روز پاکی میرسی، انگاری که یه قوت قلب خاص پیدا میکنی؛ اینطور نیست؟ من که بعد از ۳۰ روز پاک، همین حس رو دارم. بیجهت نیست که بعد از هر ۳۰ روز، یه ستاره در آسمان پاکیهامون درخشیدن میگیره. هزار آفرین بر قهرمان فرید عزیز.
این هومان جان هم همش توی کار اسلحه و تیر و تفنگ و تانک و ابزار و ادوات رزمی هست. اصلاً انگار هومان، رِنجِره. کلاً در حال شل و پل کردن شیطان رجیم و نفس سرکشه. با این پدافند قوی هومان، گمون نکنم دشمنِ دون، به چند فرسخی هومان هم اصلاً نزدیک بشه. خدا قوت تکاور.
sanctity، دوست عزیز ما، پنج روز عالی در کارنامه داره. تازه داره گرم میکنه که شروع کنه. اگر شروع کرد دیگه هیچکی جلودارِش نیست. مگر نه؟ بله، خودش هم تایید میکنه که همینطوره.
آقای همساده، دوست عزیزم، برادر نازنینم، سختیهای زیادی باهاش مواجهه داشتی. خب ما در وضعیت تو نیستیم که شرایطت رو درک کنیم. چیزایی که نوشتی، نشون میده شرایط سختی داشتی و نیاز به صبر و تحمل زیاد داره ولی داداش گلم، خ.ا رو به چشم یک مُسکِّن نگاه نکن که اندکی از این شرایط سخت رو برات تسکین بده. حتماً خودت هم اینو تجربه کردی که بعد از خ.ا، فکرت و جسمت بدتر از قبل شده و بیشتر حالت کلافگی بهت دست داده. نمیخوام نصیحت کنم که شاید در حدّی نباشم که نصیحت کنم ولی اینو زیاد شنیدم که میگن:
مرد آن است که در کشاکش دهر
سنگ زیرین آسیا باشد
اهورا یه مصرعی نوشته که خیلی وقتا شده با خودم زمزمه میکنم:
به حرص ار شربتی خوردم، مگیر از من که بد کردم
بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقاء
بهیقین خدا هم از ما میگذره و در صورتی که در مسیر پاکی، گام برداریم، گذشته ما رو نادیده میگیره و چه بسا اون رو تبدیل به احسن هم میکنه.