1392 آبان 29، 0:54
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
![[تصویر: u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]](http://s9.picofile.com/file/8301847368/u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%87%D9%85%D8%AF%D9%842.jpg)
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
1392 آبان 29، 16:51
ویرایش شده
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
گهی بر درد بی درمان بگریم
گهی بر حال بی سامان بخندم
گهی بر حال بی سامان بخندم
بودنم درد می کند از هبوط سخت آدم بر زمین..........
1392 آذر 1، 9:59
ویرایش شده
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر ................................ کز آب هفت بحر به یک موی تر شوییا وتر
.gif "Khansariha (121)")
آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. 
1392 آذر 1، 13:02
ویرایش شده
یکایـک به نوبـت همی بگـذریم - - - - - - - - - - - - - - - سزد گر جهان را به بد نسپریم
(حکیم ا. فردوسی)
من نمی دانم!
که چرا می گویند:
«اسب حیوان نجیبی است،
کبوتر زیباست.»
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؛
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشمها را باید شست؛
جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست؛
واژه باید خود باد،
واژه باید خود باران باشد.
چتر ها را باید بست؛
زیر باران باید رفت؛
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد؛
با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت؛
دوست را، زیر باران باید دید؛
عشق را، زیر باران باید جست.
1392 آذر 1، 23:05
![[تصویر: 05_blue.png]](http://www.ktark.com/05_blue.png)
1392 آذر 2، 7:04
ویرایش شده
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. 1392 آذر 2، 11:01
یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور
(حافظ-رحمة ا... علیه)
1392 آذر 2، 21:59
راز درون پـرده ز رنـدان مـست پرس - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - کاین حال نیست زاهد عالی مقام را
(خواجه حافظ شیرازی)
من نمی دانم!
که چرا می گویند:
«اسب حیوان نجیبی است،
کبوتر زیباست.»
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؛
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشمها را باید شست؛
جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست؛
واژه باید خود باد،
واژه باید خود باران باشد.
چتر ها را باید بست؛
زیر باران باید رفت؛
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد؛
با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت؛
دوست را، زیر باران باید دید؛
عشق را، زیر باران باید جست.
1392 آذر 3، 6:05
از پای فتادیم چو امد غم هجران
در درد بمیریم که از دست دوا رفت
1392 آذر 3، 10:13
"تو سزاوار تر از همه ب من ب بودنم
تو شروعی واسه هر لحظه سراپا شدنم"
"میم" بده..
یاعلی.
![[تصویر: 07c49977111e42a28fd6.jpg]](http://s6.picofile.com/file/8235153892/07c49977111e42a28fd6.jpg)
1392 آذر 3، 12:46
ویرایش شده
"من دلبخواه خویش نجستم ولی خدا
با هر کس آن دهد ک ب جان دلبخواهش است"
"ت" بده..
یاعلی.
1392 آذر 3، 21:27
مـنـظـری هــسـت فـوق ایـن مـنـظـر - - - - - - - - - - - - - - - فـــوق او نـــیـــز مـــنـــظــری دیــگــر
فوق و تحتی گمان مبر کاین جاست - - - - - - - - - - - - - - - فوق و تحت اصـطلاح ما و شماست
(ملک الشعرای بهار)
من نمی دانم!
که چرا می گویند:
«اسب حیوان نجیبی است،
کبوتر زیباست.»
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؛
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشمها را باید شست؛
جور دیگر باید دید.
واژه ها را باید شست؛
واژه باید خود باد،
واژه باید خود باران باشد.
چتر ها را باید بست؛
زیر باران باید رفت؛
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد؛
با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت؛
دوست را، زیر باران باید دید؛
عشق را، زیر باران باید جست.