امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ما زخـــود سوی تو گردانیم ســــر           /     چون تـــویی از ما به ما نزدیکتــــر
"مولانا"
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند...

"نادر ابراهیمی"

وَ لا تَقرَعنی قارِعَةً  یَذهَبُ لَها بَهائی...

و مرا چندان به  سختی دچار مکن که
بزرگی و سرزندگی ام  را از میان ببرد.


"صحیفه سجادیه"
 سپاس شده توسط
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش
حافظ



[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم زدنیا و شر و شورش
[تصویر:  05_blue.png]
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی


به به 4fvfcja
53
 سپاس شده توسط
یاد باد آن كه ز ما وقت سفر یاد نكرد

به وداعی دل غم دیده ما شاد نكرد
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
دیری است دیده، غیر حقارت ندیده است
بیهوده از شکوه تماشا، سخن مگو
گهی بر درد بی درمان بگریم
                                  گهی بر حال بی سامان بخندم 




بودنم درد می کند از هبوط سخت آدم بر زمین..........
و دلت تنگ میشود به صداش، و زبانی که بعد از این لال است
نصفه شب زنگ میزنی اما، یک فلسطین برایت اشغال است
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
تا نبندی ز سخن لب، نشود دل گویا

نطق عیسی ثمرِ روزه ی مریم باشد
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد *** چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد
*حافظ*
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند...

"نادر ابراهیمی"

وَ لا تَقرَعنی قارِعَةً  یَذهَبُ لَها بَهائی...

و مرا چندان به  سختی دچار مکن که
بزرگی و سرزندگی ام  را از میان ببرد.


"صحیفه سجادیه"
 سپاس شده توسط
دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق
و گرنه از تــو نیایـد که دل شکن بـــاشی
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
یاران همنشین همه از هم جدا شدند

ماییم و آستانه دولت پناه تو
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند...

"نادر ابراهیمی"

وَ لا تَقرَعنی قارِعَةً  یَذهَبُ لَها بَهائی...

و مرا چندان به  سختی دچار مکن که
بزرگی و سرزندگی ام  را از میان ببرد.


"صحیفه سجادیه"
 سپاس شده توسط
53
وصال او ز عمر جاودان به   ---   خداوندا مرا آن ده که آن به
به شمشیرم زد و با کس نگفتم ---   که راز دوست از دشمن نهان به
(حافظ)

53  طرح ختم قرآن 53

 .
   از دسـت و زبان که برآید   ---   کز عهده‌ی شکرش به درآید
.
 سپاس شده توسط
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود ....دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم

بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ...وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم

53
[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8255085326/%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88_%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C.gif[/img]
 سپاس شده توسط
مگر جانی که هر گه آمدی ناگه برون رفتی؟     ***      مگر عمری که هر گه می روی دیگر نمی آیی؟
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند...

"نادر ابراهیمی"

وَ لا تَقرَعنی قارِعَةً  یَذهَبُ لَها بَهائی...

و مرا چندان به  سختی دچار مکن که
بزرگی و سرزندگی ام  را از میان ببرد.


"صحیفه سجادیه"
یافتم روشندلی، از گریه های نیمه شب
خاطری چون صبح دارم، از صفای نیمه شب

رهی معیری
53
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان