عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دلم رمیده ی لولی وشی است شور انگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ امیز

[تصویر:  nasimhayat.png]
ز در درآ و شبستان منور کن
هوای مجلس و روحانیان معطر کن
نازنینیا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جونان ناز کن با ما چرا؟

[تصویر:  nasimhayat.png]


آسمان بار امانت نتوانست کشید


قرعه ی کار به نام من دیوانه زدند


535353535353
[تصویر:  ko03_20557079926619101845.jpg]
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم به سرشتند و به پیمانه زدند
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل دیوانه ما بود که هم بر غم زد
<align option="center" style="text-align: center;"><img src="http://www.hotup.ir/upload/49hy_چوب.jpg">http://www.hotup.ir/upload/49hy_چوب.jpg</img>[/align]<br />
<br />
[align=center]<color option="#339999" style="color: #339999;"><size option="medium" style="font-size: medium"><color option="#ff33ff" style="color: #ff33ff;"><color option="#ff3399" style="color: #ff3399;">بیچاره چوب کبریت[/color]<br />
[/color]<br />
<color option="#33ccff" style="color: #33ccff;"><color option="#cc33ff" style="color: #cc33ff;">آتش از سرش شروع شد</color></color><br />
<br />
[color=#33ccff]ولی به جانش افتاد</color>[/size]<br />
<br />
<b>[color=#33cc33]<size option="medium" style="font-size: medium">مواظب "افکارت" باش..</size>[size=medium].</b></color></size></color><br />
<br />
53258zu2qvp1d9v</align>


دم بر نياور دفتر بيهوده پاره کن
تا کي کلام بيهُده، گفتار ناصواب
(امام خمینی (ره))


با سر زلف تو مجموع بريشاني خويش
كو مجال كه همه يكايك تقرير كنم
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ
که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن
نيست اميد خلاص از سر زلفش حافظ
چون كه تقدير چنين بود چه تدبير كنم.
به جبر انديشي اشاره داره!
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
میر من خوش می روی کاندر سر و پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
فردوسی
دوش بيماري چشم تو ببرد از دستم
ليكن از لطف لبت صورت جان ميبستم
حافظ
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه

مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
نا برده رنج کنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
سعدی


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان