عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

(1397 دي 5، 11:48)Alone WarrioR نوشته است: بچه ها سلام
حالتون چطوره 
راستش چند وقتیه میخوام این مسئله رو اینجا مطرح کنم و با یه نفر صحبت کنم در موردش ولی خب روم نمیشد
متاسفانه من به هرزه نگاری اعتیاد دارم و مث خوره افتاده به جونم و ذهنمو خیلی درگیر کرده 
واقعا دارم اذیت میشم خیلی ازاردهنده و وقت گیر شده واسم
نمیدونم چیکار کنم واقعا :(

الون جان سلام
چه خوب که اومدی پیش مون.

علی ناشناخته سوال های خوبی پرسید.
بهشون پاسخ بده. ما هم کنارت هستیم هر کمکی بخوای.  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

(1397 دي 6، 21:06)آرمین نوشته است: ممنون از محبتت داداش.  Khansariha (18) 

به نظرم این سوال مثل اکثر سوال های دیگه فقط یک جواب نداره.

یکیش همین هیجانی عمل کردنه که بچه ها گفتن. 
من کلاس خوشنویسی رفتم. کلاس قرآن. کلاس زبان. کلاس موسیقی. کلاس اخلاق. دوره های تخصصی کامپیوتر.
همه جا همین جوره.
هفته ی اول 10 نفریم. بعد میشیم 8 نفر. بعد میشیم 6 نفر. 
بلندمدتش رو که در نظر بگیری، می بینی از هر 100 نفر 5 نفرشون هم به جلسه 30 نمی رسن.
تازه این ها کسی هستن که پول دادن و کلاس اسم نوشتن. طرف واقعا 50 سالش هست و از جیب خودش پول داده و ثبت نام کرده.
حالا به این فکر کن که کانون مجانیه. طبیعیه که من هر موقع دلم بخواد میام تو جمع و بعد هر موقع بخوام کنار می گیرم.
کانون جدای از زندگی اطراف مون نیست. آدم هاش همون آدم هایی هستن که هر روز اطراف مون می بینیم.  53258zu2qvp1d9v

یکی دیگه اینکه انتظار داریم تو مسابقه که میایم، یه ضرب تا تهش با پاکی پیش بریم.
فکر می کنیم بروس لی هستیم.
بخش دردناک ماجرا اینه که ما یک هزارم بروس لی هم نیستیم اما انتظارمون از خودمون 10 برابر بروس لیه.  17
کافیه یه لغزش هم پیدا کنیم. دیگه تمومه. جمع می کنیم میریم.
مرد نیستیم. ادامه نمیدیم. دنبال مشکل نمی گردیم.
حواس مون نیست این لغزش هم جزئی از مسیر بود.
اگه تو 6 هفته قبلی 3 تا لغزش داشتم، سعی کنم این 6 هفته جدید 2 تا بشه. شاید 6 هفته بعدیش 1 بار شد.
ما می زنیم زیرش و رها می کنیم. دقیقاً همون جایی که باید بمونیم و دفاع کنیم.
همون جایی که باید بمونیم و یاد بگیریم. تجربه کسب کنیم. حمایت بشیم.  53258zu2qvp1d9v

یکی دیگه اینکه واقعا خیلی از ما هدف نداریم. برنامه نداریم.
من نباید برنامه داشته باشم؟ چه کانون باشه چه نباشه. اصلا مسابقه گروهی باشه یا نباشه.
برای شخص خودم ارزش نباید قائل باشم؟ نباید برای زندگیم و مسیر حرکتم برنامه ای داشته باشم؟
وقتی من هیچ هدف و برنامه ای برای خودم ندارم، زندگیم باری به هر جهت میشه. کانون باشم حالم بده، کانون نباشم هم حالم بده.
اما اگه برنامه داشته باشم، کانون یه محرک انرژی دهنده فوق العاده است. 
من اگه برای پسرخالم بنویسم این هفته 10 ساعت مطالعه کردم بهم میگه به من چه! چه غلط ها! اما اینجا هر 15 دقیقه مطالعه ای که داشته باشم و اعلام کنم، تا چند ساعت بعد چند نفر پستم رو لایک می زنن و بهم فیدبک میدن. شاید تشویقم کنن. شاید هم بهم اعتبار بدن.
چه سیستمی رو می تونی پیدا کنی که این قدر همراه و همدل و همزبون داشته باشی تا برای رسیدن به قله های بالاتر حمایتت کنن و بهت کمک کنن؟
اما موضوع اینه که ما از این سیستم به بدترین شکلش استفاده می کنیم. دو هفته اول و به شکل هیجانی بالا و پایین می پریم و بعد فراموش می کنیم هدف مون از اینجا بودن چی بود.
کانون ده ها تاپیک داره برای پیشرفت. چند نفر ازشون استفاده می کنن؟  53258zu2qvp1d9v

یکی دیگه اینکه خوب کمک نمی گیریم و خوب کمک نمی کنیم.
اینکه وقتی باید کمک بگیریم نمیایم تو گروه درست مسئله مون رو بگیم.
اون قدر میریزیم تو خودمون تا داغون بشیم. بعد هم که کلاً میذاریم و میریم.
و البته شاید هم کمک خواستیم اما کسی پاسخگو نبوده. به این نتیجه رسیدیم که به این جمع تعلق نداریم و دوری می کنیم.
اینجاست که مسئله حضور سرگروه ها اهمیت پیدا می کنه.
اصلاً شاید سرگروه جوری رفتار کنه که اعضا آزرده خاطر بشن. برای انجام کارها دچار اکراه و اجبار بشن. اون عضو بیاد و مستقیماً بگه مسابقه واقعاً عذابه.   53258zu2qvp1d9v


به نظرت
اگه من تو طول مسابقه مدام دستاورد داشته باشم. اگه مدام و در نگاه بلندمدت وضعیتم بهتر بشه. اگه مدام اشکالاتم رو بفهمم و پیشرفت کنم.
چرا باید از مسابقه دل زده بشم؟  
برعکس نباید باشه؟ 
برعکس باید مدام شور و شوق من بیشتر بشه. حال من خوب و خوب تر بشه. 53258zu2qvp1d9v
آرمین جان

تک تک جملاتت رو قبول دارم و اون ها عمق نگاه تو رو به زندگی نشون می ده.

اما بذار نظر خودم رو هم بگم، در حقیقت می خوام یه چیزی به حرف هات اضافه کنم که بحث کامل شه.
شاید جای این حرف توی رهروان نباشه
اما بد نیست این رو باقی بچه ها و مدیر ها و سرپرست های آینده همه بشنون

داداش عملا کانون با تعدادی آدم سر و کار داره که هرکدوم استعداد ها و توانایی ها و دانش متفاوتی دارن
بچه ها اگر خودشون خوب باشن، بله کانون جای خوبی برای فعالیته
اگر عقلانی تصمیم بگیرن،‌ برنامه و هدف و انگیزه داشته باشن، کمالگرا نباشن و ...
از این مسابقه و به طور کل از کانون بهترین استفاده می کنن
اما فقط همین؟

داداش من اندکی تجربه ی سر و کله زدن با بچه مدرسه ای ها رو دارم.
بعضی از کلاس ها اینقدر شاگرد ها مستعد هستن، که اصلا لازم نیست من کاری بکنم، خودشون درس می خونن، خودشون سوال پیچت می کنن، بهت انگیزه می دن. اصلا به جایی می رسه که تو خودت به عنوان معلم از کلاس استفاده می کنی
اما یه کلاس دیگه هم هست وقتی می ری سر کلاس، یکی خوابه، یکی با گوشی ور می ره، یکی دست تو دماغش کرده و همه منتظرن که کلاس تموم شه

هنر معلم این نیست که کلاس اول رو بچرخونه، هنر معلم این هست که بچه های کلاس دومی درس خون و علاقه مند بشن 53258zu2qvp1d9v 
و یک معلم خوب می تونه این کار رو بکنه
بله، خیلی باید تلاش بکنه برای این کار،‌ اما شدنیه

خودت توی سیستم اداری هستی
یک مدیر خوب، یک اداره رو عالی می کنه. همون اداره رو با همون کارکنان و شرایط، یک مدیر بد به گند می کشه.


من مدیر ارشد وقتی یه ذره شل بگیرم، اون کاربر تازه وارد، یه عالمه شل می گیره.

تجربه ی من نشون داده که اگر مدیر ها و سرپرست ها کار خودشون رو درست انجام بدن، مسابقه ی گروهی به بهترین شکل برگزار می شه و خروجی می ده.
یادت می آد وقتی رضاکی تازه اومد کانون مسابقه و بعدش که سرگروه شد.
توی چند دور متوالی واقعا یه تکونی با مسابقه داده بود. 53258zu2qvp1d9v
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1397 دي 5، 11:48)Alone WarrioR نوشته است: بچه ها سلام
حالتون چطوره 
راستش چند وقتیه میخوام این مسئله رو اینجا مطرح کنم و با یه نفر صحبت کنم در موردش ولی خب روم نمیشد
متاسفانه من به هرزه نگاری اعتیاد دارم و مث خوره افتاده به جونم و ذهنمو خیلی درگیر کرده 
واقعا دارم اذیت میشم خیلی ازاردهنده و وقت گیر شده واسم
نمیدونم چیکار کنم واقعا :(


چه بد ولی خب نگران نباش خیلی از افراد اینجا این اعتیاد را تجربه کردند . بدترین این اعتیاد اینه که باعث میشه به صورت افراطی خ.ا کنی و نابود شی حتی از خ.ا هم بدتره  Shy
ولی میشه ترکش کرد . الان چیزی به ذهنم نمیرسه ولی اگه اعتیاد شدید داری باید یه مدت از اینترنت فاصله بگیری
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
(1397 دي 5، 13:39)aliunknown نوشته است:
(1397 دي 5، 11:48)Alone WarrioR نوشته است: بچه ها سلام
حالتون چطوره 
راستش چند وقتیه میخوام این مسئله رو اینجا مطرح کنم و با یه نفر صحبت کنم در موردش ولی خب روم نمیشد
متاسفانه من به هرزه نگاری اعتیاد دارم و مث خوره افتاده به جونم و ذهنمو خیلی درگیر کرده 
واقعا دارم اذیت میشم خیلی ازاردهنده و وقت گیر شده واسم
نمیدونم چیکار کنم واقعا :(

سلام داداش....
کاش زودتر مطرح میکردی.... هر چی بیشتر میگذره بیشتر معتادش میشیم....
هرزه نگاری از چه لحاظ ؟ نمیدونم تصویر سازی ذهنی ؟ یا در کنارش فیلم های پو. ر، ن هم هست ؟
یه سری تجربه ها دارم ... شاید بتونه به دوستانی که مبتلا هستن کمک کنه....
اما قبلش....
اگه در کنارش اون مورد فیلم هست.... از چه زمانی شروع شد؟ اگه از سن کم بوده باشه باید یجور دیگه پیش رفت  Hanghead 
چی توش هست که بهت لذت میده؟ اصلا بهت لذت میده؟ حتی اگه ۱ درصدم از دیدنش لذت میبری ... بگو....
مدام تو فکر این هستی که مقدمه چینی کنی برای رفتن به سمتش ؟
بعدش چی میشه؟
چی به دست میاری؟
چی از دست میدی؟
چیزایی که به دست میاری بیشتره؟
یا چیزایی که از دست میدی ؟
بدون رو در واسی این سوالا رو از خودت بپرس....
صادقانه جواب بده به خودت....
خیلی کمک میکنه تا بهتر مشکل رو حل کنیم....
53  منتظر پاسخ هات هستم
هم تصویر سازی ذهنی هم فیلم های مستهجن ... هی تو سرم میچرخه
زمانش هم خب چندین سال هست ولی خب هم نوسانات داشت هم شدتش کمتر بود ولی الان ینی حدود چندماهه خیلی زیاد تر شده و با احساس نیاز بیشتر
در مورد لذت هم خب قاعدتا لذت رو داره 
برای مقدمه چینی هم اکثر وقتا پیش میاد از قبل تو فکرش باشم برای خ.ا و هرزه نگاری
آرامش و انرژی و تمرکز وحوصلم از دست میره مخصوصا الان که تو شرایط خاصی از زندگیم هستم
مرسی داداش که پیگیری کردی  53
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
 سپاس شده توسط
ما موفق خواهیم شد 
پاکی در دسترس و نزدیکی ماس
فقط یذره تمرکز می‌خواد 
یکم تلاش 
آدم اگر از روز اول دست به خطا نمیزد ک فرشته بود ن آدم
 سپاس شده توسط
علی عزیز با حرفات کاملا موافقم
و این چیزیه که سالهاست باش درگیرم 
البته در گذشته جنسش فرق داشت 
مثلا یادمه سه سال پیش که اومدم کانون و بیشتر فعالیت میکردم و میخوندم و دو سه تا دوره هم تونستم ترک کنم 
اما اونموقع چیزای مث استرس یا کنجکاوی خیلی بیشتر عامل هرزه نگاری و خ.ا من بود و یه جورایی هم بعدش اسیب به مراتب بیشتری رو  از این کار میدیدم 
هی استرسم تازه بیشتر میشد و تو منجلاب بودم اما خب این چند ساله جریان عوض شد و روابطم عوض شد و دانش و اطلاعاتم بالاتر رفت  اما چیزی که الان میخوام برطرفش کنم مشکل ذهنیمه که هی تو ذهنم تصویر سازی میکنم و در کل از انجامش هم خسته شدم و بیشتر نگران اسیب های ایندم 
ینی مشکلاتی که برام تو روابط جدی اینده شاید ایجاد کنه که بخوام به طرف مقابلم چ شکلی نگاه کنم یا ازش چ انتظارایی داشته باشم و اینکه اگه الان درست نشه این بحث قطعا تو زندگی مشترکم مشکل پیدا میکنم(ینی یه جورایی این هم انگیزم شده برا ترک در صورتی قبلا چنین انگیزه ای نداشتم / چند سال پیشو میگم)
از طرفی خب حالا که نسبت به قبل بزرگتر شدم بیشتر احساس نیاز به رابطه میکنم اما چون هیچ جوره و هیچ مدلی برام مهیا نیست سمت این کار میرم و توی هرزه نگاری هم مدل کاری که میکنم فرق کرده و غیر طبیعی شده و جوری شد که گفتم اگه برطرف نشه شاید به یه مرض تبدیل شه .. هر چند حس میکنم تا یه حدی انگار تبدیل شده
نکته بعدی که حس میکنم باید بگم اینکه به اعتیاد و غلبه بهش اشنایی دارم 
مثلا خیلی دلم میخواست محیط خواب و اتاقم رو تغییر بدم اما شرایط جوریه که اصن دکوراسیون اتاقم فقط یه حالت میتونه داشته باشه .. اگه میشد محیط رو یه کم عوض کنم میدونم تا یه حدی نتیجه میداد چون شرطی شدم نسبت به زمان و مکان خوابم و 90 درصد فیلم دیدنم و یا خ.ا قبل خوابم هست در صورتی که گدشته اینطور نبود و اصلا زمان های خاصی نداشت بیشتر وابسته به استرس و تنهایی و کنجکاوی بود . 
یا مثلا الان اینطور نیستم که تا تنها شم توی خونه بخوام برم سمت اینچیزا و مشکل اساسیم درگیری ذهنیم در طول روزه ...
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
(1397 دي 8، 20:33)Alone WarrioR نوشته است: علی عزیز با حرفات کاملا موافقم
و این چیزیه که سالهاست باش درگیرم 
البته در گذشته جنسش فرق داشت 
مثلا یادمه سه سال پیش که اومدم کانون و بیشتر فعالیت میکردم و میخوندم و دو سه تا دوره هم تونستم ترک کنم 
اما اونموقع چیزای مث استرس یا کنجکاوی خیلی بیشتر عامل هرزه نگاری و خ.ا من بود و یه جورایی هم بعدش اسیب به مراتب بیشتری رو  از این کار میدیدم 
هی استرسم تازه بیشتر میشد و تو منجلاب بودم اما خب این چند ساله جریان عوض شد و روابطم عوض شد و دانش و اطلاعاتم بالاتر رفت  اما چیزی که الان میخوام برطرفش کنم مشکل ذهنیمه که هی تو ذهنم تصویر سازی میکنم و در کل از انجامش هم خسته شدم و بیشتر نگران اسیب های ایندم 
ینی مشکلاتی که برام تو روابط جدی اینده شاید ایجاد کنه که بخوام به طرف مقابلم چ شکلی نگاه کنم یا ازش چ انتظارایی داشته باشم و اینکه اگه الان درست نشه این بحث قطعا تو زندگی مشترکم مشکل پیدا میکنم(ینی یه جورایی این هم انگیزم شده برا ترک در صورتی قبلا چنین انگیزه ای نداشتم / چند سال پیشو میگم)
از طرفی خب حالا که نسبت به قبل بزرگتر شدم بیشتر احساس نیاز به رابطه میکنم اما چون هیچ جوره و هیچ مدلی برام مهیا نیست سمت این کار میرم و توی هرزه نگاری هم مدل کاری که میکنم فرق کرده و غیر طبیعی شده و جوری شد که گفتم اگه برطرف نشه شاید به یه مرض تبدیل شه .. هر چند حس میکنم تا یه حدی انگار تبدیل شده
نکته بعدی که حس میکنم باید بگم اینکه به اعتیاد و غلبه بهش اشنایی دارم 
مثلا خیلی دلم میخواست محیط خواب و اتاقم رو تغییر بدم اما شرایط جوریه که اصن دکوراسیون اتاقم فقط یه حالت میتونه داشته باشه .. اگه میشد محیط رو یه کم عوض کنم میدونم تا یه حدی نتیجه میداد چون شرطی شدم نسبت به زمان و مکان خوابم و 90 درصد فیلم دیدنم و یا خ.ا قبل خوابم هست در صورتی که گدشته اینطور نبود و اصلا زمان های خاصی نداشت بیشتر وابسته به استرس و تنهایی و کنجکاوی بود . 
یا مثلا الان اینطور نیستم که تا تنها شم توی خونه بخوام برم سمت اینچیزا و مشکل اساسیم درگیری ذهنیم در طول روزه ...

سلام داداش
تمام چیزهایی که می گی واقعیت هست.
یعنی درست فهمیدی

این که هرزه نگاری، توی روابط آینده ات تاثیر می ذاره.
اگر خ.ا خالی ۱۰ بار روابط زناشویی رو ضربه بزنه
هرزه نگاری ۱۰۰ بار این کار می کنه

توی این فیلم ها، روابط زن و مرد به درستی تصویر کشیده نمی شه
یعنی حتی دین و ایمون رو کنار بذاریم، این فیلم ها کلا توهمات ذهن های کثیف یه عده هستن
که توسط تعدادی بازیگر بدبخت و بیچاره اجرا می شن
حالا من و شما این ها رو می بینیم و بهشون عادت می کنیم
و اگر این منجر به خ.ا بشه، اوج لذت رو هم با این فیلم ها تجربه می کنیم
این باعث می شه که این تصاویر در مغز انسان مثل یک خاطره ی شیرین ثبت بشه
و حتی به عنوان خاطرات اصلی انسان گوشه ای کنار گذاشته بشه

و هر وقت که شما احساس خستگی کنی یا کار خاصی نداشته باشی،‌ ذهن اون ها رو یادآوری می کنه
۱۷ سال رون نمی دونم، اما چند ماهش رو مطمئن هستم که انسان درگیره

حالا ما، با این ذهن داغون وارد زندگی می شیم
اولین چیزی که باهاش رو برو هستیم شک و سوء ظن هست.
چون که ذهن ما پره از تصاویر خیانت
از طرف دیگه
ما می بینیم که رابطه ی زناشویی اصلا با اون چیزی که این فیلم ها نشون می دادن، زمین تا آسمون فرق دارن
این ما رو دلسرد می کنه
از طرف دیگه، بعد از یکی دو ماه، یا در بهترین حالت یک سال، ذهن تنوع طلب ما خسته می شه از اون رابطه
و همین باعث می شه که شما نهایتا برگردی به اون فیلم ها.

پس سه تا مشکل اساسی
سوء ظن، غیر واقعی بودن و تنوع طلبی سه تا مشکل اساسی هرزه نگاری هستن که زندگی مشترک رو قطع به یقین نابود می کنه

یک چیز دیگه که خودم جدیدا دارم تجربه می کنم بحث انحرافات جنسیه
این رو باز نمی کنم، اما انسان بعد از مدتی از یک ژانر خاص خسته می شه و دنبال ژانر های کثیف تر و زننده تر و غیرانسانی تر می ره
این ماجرا از انسان یک حیوان درنده می سازه ...

حالا همه ی این ها رو گفتم، اما حالا یه چیز دیگه می گم
بچه ها این ها عوارضی هستن که دیده می شن
عوارضی که در عالم معنا، روی روح انسان می ذارن، صد برابر از این بیشتره
ولی چون ما حس نمی کنیم اون ها رو، برامون مهم نیست.

در صورتی که اگر اون ها رو می دیدیم که چطور درجه ی معنوی ما با هر بار خ.ا سقوط می کنه، دیگه تکرارش نمی کردیم.

راه حل ندادم می دونم
اما همین آگاهی ها خودش کمک می کنه که راحت تر بتونیم پاکی جمع کنیم
گاهی ما می دونیم که باید پاک باشیم دلایلش رو هم می دونیم
اما قلب ما نپذیرفته، بهش ایمان نداریم
اگر واقعا ایمان بیاری، این خودش عمل رو هم در پی داره.

داداش، همین که بیشتر کانون بیای، خودش کمک میکنه.... یه یا علی و شروع کن Khansariha (69)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

دقیقا درست میگی و اینا رو هم میدونم اما به قول خودت نیاز دارم بیشتر بیام کانون و بیشتر صحبت کنم تا راه حل پیدا کنم 
اینطوری نمیتونم واقعا ...
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
(1397 دي 9، 0:24)Alone WarrioR نوشته است: دقیقا درست میگی و اینا رو هم میدونم اما به قول خودت نیاز دارم بیشتر بیام کانون و بیشتر صحبت کنم تا راه حل پیدا کنم 
اینطوری نمیتونم واقعا ...

سلام.
عزیز یه سر به این تاپیک بزن و مطالبش رو یه نگاهی بنداز.
اکثر اعضای اینجا چند ماه یا چند ساله که اینجان ولی چیزی که اکثرا تجربه کردن ابتدا یه مدت طولانی پاکی و پس از اون شکست دوباره و پشت سرهم شکست . 
چکار باید کنیم تا برای همیشه از شر این معضل خلاص شیم Swear1

(1397 دي 8، 13:14)Alone WarrioR نوشته است:
(1397 دي 5، 13:39)aliunknown نوشته است:
(1397 دي 5، 11:48)Alone WarrioR نوشته است: بچه ها سلام
حالتون چطوره 
راستش چند وقتیه میخوام این مسئله رو اینجا مطرح کنم و با یه نفر صحبت کنم در موردش ولی خب روم نمیشد
متاسفانه من به هرزه نگاری اعتیاد دارم و مث خوره افتاده به جونم و ذهنمو خیلی درگیر کرده 
واقعا دارم اذیت میشم خیلی ازاردهنده و وقت گیر شده واسم
نمیدونم چیکار کنم واقعا :(

سلام داداش....
کاش زودتر مطرح میکردی.... هر چی بیشتر میگذره بیشتر معتادش میشیم....
هرزه نگاری از چه لحاظ ؟ نمیدونم تصویر سازی ذهنی ؟ یا در کنارش فیلم های پو. ر، ن هم هست ؟
یه سری تجربه ها دارم ... شاید بتونه به دوستانی که مبتلا هستن کمک کنه....
اما قبلش....
اگه در کنارش اون مورد فیلم هست.... از چه زمانی شروع شد؟ اگه از سن کم بوده باشه باید یجور دیگه پیش رفت  Hanghead 
چی توش هست که بهت لذت میده؟ اصلا بهت لذت میده؟ حتی اگه ۱ درصدم از دیدنش لذت میبری ... بگو....
مدام تو فکر این هستی که مقدمه چینی کنی برای رفتن به سمتش ؟
بعدش چی میشه؟
چی به دست میاری؟
چی از دست میدی؟
چیزایی که به دست میاری بیشتره؟
یا چیزایی که از دست میدی ؟
بدون رو در واسی این سوالا رو از خودت بپرس....
صادقانه جواب بده به خودت....
خیلی کمک میکنه تا بهتر مشکل رو حل کنیم....
53  منتظر پاسخ هات هستم
هم تصویر سازی ذهنی هم فیلم های مستهجن ... هی تو سرم میچرخه
زمانش هم خب چندین سال هست ولی خب هم نوسانات داشت هم شدتش کمتر بود ولی الان ینی حدود چندماهه خیلی زیاد تر شده و با احساس نیاز بیشتر
در مورد لذت هم خب قاعدتا لذت رو داره 
برای مقدمه چینی هم اکثر وقتا پیش میاد از قبل تو فکرش باشم برای خ.ا و هرزه نگاری
آرامش و انرژی و تمرکز وحوصلم از دست میره مخصوصا الان که تو شرایط خاصی از زندگیم هستم
مرسی داداش که پیگیری کردی  53

راه حل مشکل شما اینه که به هر سختی شده فیلم مستهجن نگاه نکنی و به هر سختی شده نگاهت را کاملا کنترل کنی و اینکه خودت را بیشتر به کارها مشغول کنید تا ذهنت هرز نچرخه  53258zu2qvp1d9v
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
(1397 دي 9، 1:12)pirooz97 نوشته است: اکثر اعضای اینجا چند ماه یا چند ساله که اینجان ولی چیزی که اکثرا تجربه کردن ابتدا یه مدت طولانی پاکی و پس از اون شکست دوباره و پشت سرهم شکست . 
چکار باید کنیم تا برای همیشه از شر این معضل خلاص شیم Swear1

سلام عزیز 1
خلاصه و مفید بگم برات ..
انقطاع کامل از لذت خ.ا
53
(1397 دي 7، 0:45)aliunknown نوشته است: یه سری ایده ها دارم که شاید بتونه فرد رو نسبت به مسابقه گروهی مشتاق تر کنه.
بحث شبیه جایزه ست
ولی یه جایزه هیجان انگیز Confetti
اگه میدونید نظرم مفید واقع میشه و واقعا عملیش میکنید بگید تا در میون بزارم Confetti

سلام به داداش علی عزیز303
منتظر ارائه نظراتت هستیم.
اگه قابلیت اجرایی داشته باشه حتماً استقبال میشه128fs318181
البته بهتره توی این تاپیک مطرح کنی.
53
ان شاء الله خیر باشه
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1397 دي 9، 10:31)aliunknown نوشته است:
(1397 دي 8، 20:33)Alone WarrioR نوشته است: علی عزیز با حرفات کاملا موافقم
و این چیزیه که سالهاست باش درگیرم 
البته در گذشته جنسش فرق داشت 
مثلا یادمه سه سال پیش که اومدم کانون و بیشتر فعالیت میکردم و میخوندم و دو سه تا دوره هم تونستم ترک کنم 
اما اونموقع چیزای مث استرس یا کنجکاوی خیلی بیشتر عامل هرزه نگاری و خ.ا من بود و یه جورایی هم بعدش اسیب به مراتب بیشتری رو  از این کار میدیدم 
هی استرسم تازه بیشتر میشد و تو منجلاب بودم اما خب این چند ساله جریان عوض شد و روابطم عوض شد و دانش و اطلاعاتم بالاتر رفت  اما چیزی که الان میخوام برطرفش کنم مشکل ذهنیمه که هی تو ذهنم تصویر سازی میکنم و در کل از انجامش هم خسته شدم و بیشتر نگران اسیب های ایندم 
ینی مشکلاتی که برام تو روابط جدی اینده شاید ایجاد کنه که بخوام به طرف مقابلم چ شکلی نگاه کنم یا ازش چ انتظارایی داشته باشم و اینکه اگه الان درست نشه این بحث قطعا تو زندگی مشترکم مشکل پیدا میکنم(ینی یه جورایی این هم انگیزم شده برا ترک در صورتی قبلا چنین انگیزه ای نداشتم / چند سال پیشو میگم)
از طرفی خب حالا که نسبت به قبل بزرگتر شدم بیشتر احساس نیاز به رابطه میکنم اما چون هیچ جوره و هیچ مدلی برام مهیا نیست سمت این کار میرم و توی هرزه نگاری هم مدل کاری که میکنم فرق کرده و غیر طبیعی شده و جوری شد که گفتم اگه برطرف نشه شاید به یه مرض تبدیل شه .. هر چند حس میکنم تا یه حدی انگار تبدیل شده
نکته بعدی که حس میکنم باید بگم اینکه به اعتیاد و غلبه بهش اشنایی دارم 
مثلا خیلی دلم میخواست محیط خواب و اتاقم رو تغییر بدم اما شرایط جوریه که اصن دکوراسیون اتاقم فقط یه حالت میتونه داشته باشه .. اگه میشد محیط رو یه کم عوض کنم میدونم تا یه حدی نتیجه میداد چون شرطی شدم نسبت به زمان و مکان خوابم و 90 درصد فیلم دیدنم و یا خ.ا قبل خوابم هست در صورتی که گدشته اینطور نبود و اصلا زمان های خاصی نداشت بیشتر وابسته به استرس و تنهایی و کنجکاوی بود . 
یا مثلا الان اینطور نیستم که تا تنها شم توی خونه بخوام برم سمت اینچیزا و مشکل اساسیم درگیری ذهنیم در طول روزه ...
Hanghead  خ.ا قبل خواب...
فیلم دیدن قبل خواب...
چیزایی که باهاش خاطرات خوبی ندارم... یادآوریشون مو رو به تنم سیخ میکنه....
بچه ها یادشونه  Hanghead  
جوری خودمو شرطی کرده بودم.... که پای ناخودآگاهمم کشوندم وسط.
شب ها میخوابیدم.... و طرفای ساعت ۳ تو خواب احساس میکردم دارم خ.ا میکنم  Shy 
و هوشیاریم رو که به دست می آوردم متوجه میشدم تو خواب مشغول خ.ا بودم  809197ps94ijjhwg 
خیلی حال بدی بود... خیلی.... شبا با استرس وحشتناکی میخوابیدم. اگه خونواده بیان تو اتاق و منو اینطوری ببینن چی !!!!!
میدونی. آدم باید بعضی تغییرات رو به جون بخره.... خودت هم گفتی....
من نمیدونم خونه تون چجوری هست.... اما از خونه ی خودمون برات میگم... یه اتاق شخصی داشتم...
سیستمم اونجا بود. اتاق خوابمم بود بعضی وقتا....
اونجا شرایط همیشه برام مهیا بود.
تنها بودم. کسی کنارم نبود. هر روز از این سایت به اون سایت  Hanghead ( از اینجا به بعد گفتنش برام سخت میشه )
کم کم تنوع طلبی اومد سراغم.... رو آوردم به چیزای جدید... اون آسیبایی که تو کودکی دیده بودم هم وضعیت رو بدتر کرد....
نگم دیگه... نگم.....
خب بحث رو منحرف نکنم....
آدم بعضی تغییرات رو باید به جون بخره داداش جان....
یادم نیست درست اما طرفای ۳ یا ۴ آذر ۹۶ بود. اراده کردم که سیستم رو بیارم طبقه پایین. در اتاقم رو قفل کردم و دیگه هیچوقت به اونجا برنگشتم.....
به جرأت میتونم بگم. بعد از اردیبهشت ۹۷ که برای درس خوندن برگشتم به اتاقم چنان انرژی منفی بهم وارد شد که کم کمش ۲ هفته تونستم باهاش مقابله کنم
نهایتا ۱۹ خرداد ۹۷ شکستم تو ۷ ماهگی....
حتی نزدیک بود دوباره برگردم سمت پ....  Hanghead 
پس از این یه نکته بسیار مهم میگیریم.
خط قرمز همیشه خط قرمزه  53258zu2qvp1d9v 
ازت میخوام یه مدت بری توی جمع خونواده. یه مدت محل خوابت رو عوض کنی.
حتی اگه با خونوادت هم صمیمی نیستی. حتی اگه پدرت برات الگوی خوبی نبوده. حتی اگه مادرت برات مادری نکرده. با تمام این سختی ها.... برو توی جمع خونواده. از تنهایی خیلی بهتره.....
یه مدت روی چیزایی که مصرف میکنی ( منظورم خوراکی هاست ) نظارت کامل کنی.....
و یه چیز دیگه
اگه خ.ا هات همیشه با پو...رن همراهه...  Hanghead سعی کن بین بد و بدتر یکیشو انتخاب کنی Hanghead ....
باید ذهن رو از این حالت شرطی در بیاریم  Hanghead 
بعد که ذهن رو از این حالت شرطی در آوردیم. میریم سراغ ترک خ.ا  Hanghead
یکم که اینطوری پیش بریم.
کم کم احساس نیاز به رابطه جنسی هم کمتر میشه... نمیگم از بین میره.... اما کمتر میشه .... و قابل کنترل تر....
53

دوستانی که درگیر پ.... هستن.... یه نگاهی به اینجا بندازید.... ممکنه مفید واقع بشه براتون
راستش الان که اینا رو خوندم منم یاد چیزایی افتادم که مو به تنم سیخ شد...
من مشکلی با جمع خونواده ندارم خداروشکر 
کم و کاستی هایی هست ولی مانع بزرگ و سختی بینمون نیست
متاسفانه بزرگترین مشکلم همون شرطی شدن ذهنم هستش 
باید اینا رو یه قدم کوچیکی هم که شده براش بردارم تا پروسش شروع بشه ...
ممنونم ازت  53
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
خط قرمز همیشه خط قرمزه 

حرفت خیلی قشنگ بود علی جون  Hanghead
شاید علت شکست من در اوج 86 روز پاکی این بود که اهمیت ترک برام کمرنگ شد  Hanghead
خط قرمز ها رو کامل رعایت نکردم 
این حرف رو بعنوان یک شعار برای خودم مینویسم  Khansariha (69)
یادم نیست کی ... و دقیقا چه زمانی بود... اما طرفای ۳۰ خرداد بود....  Hanghead

چند روزی بعد از شکست.... چند روزی بعد از تموم شدن امتحانام.... چند روزی بعد از تلاش برای ... یه کار احمقانه  Tears
پدر و مادرم رفتن.... از خونه....
نفهمیدم چی شد.... رفتم سراغ سیستم... ذهنم شروع کرد بگه خب اول فلان چیز رو سرچ کن  Hanghead
بهش عمل میکردم... به تک تک حرفاش عمل میکردم...
وارد اون سایت لعنت شده شدم  Hanghead Shy
داشت لود میشد....
که جیغ زدم نههههههههههههههههههههههههههه
جواب داد:
هه، تو داری کیو گول میزنی؟ تا مرز شکست نزدیک شدی. چرا میخوای خودتو از یه لذت عالی محروم کنی  Hanghead
گفتم:
هه و درد. هه و مرز. هه و کوفت  Hanghead

آره. من دیگه پاک نیستم. اما من ۷ ماهه که هیچ صحنه ی پو...... ندیدم. تو این زمینه که هنوزم پاکم...
نفهمیدم چی شد؟ چی نشد؟ سیستم رو از برق کشیدم بیرون....
و دوباره داد زدم خدایا کمکم کن  Hanghead

فشار بهم غلبه کرد... و تو همون حال ... یه شکست داشتم.... 
دوباره اون صدا گفت :
خب دیگه کیو میخوای گول بزنی. تو تا همینجاش هم کلی گناه کردی. خب پاشو برو سراغ اون کار ناتموم... پاشو سیستم رو بزن توی برق  Hanghead دیدن اون صحنه ها با ندیدنش برابره. چون تو شکستی...
اونجا بود که این جمله تو ذهنم شکل گرفت:
خط قرمز همیشه خط قرمزه
خط قرمز همیشه خط قرمزه. حتی اگه خ.ا کردی .
حتی اگه روز سختی در پیش داشتی
حتی اگه حالت بده
کاری به قضایای پشتش نداشته باش رفیق.
اینو بدون خط قرمز همیشه خط قرمزه.
شاید تو لحظه ای که مثل یه بمب داری منفجر میشی نتونی اهمیت این جمله رو درک کنی.
اما بعدا بابت گوش دادن و پیروی از این جمله کلی به خودت افتخار میکنی
حتی اگه مرتکب گناه شده باشی.
بچه ها؟
به نظرتون اگه من اونروز سیستم رو بیرون نمیکشم چی میشد؟
ما همیشه شاید رو برای اتفاقات بد به کار میبریم. مثلا شاید اگه خ.ا نمیکردم الان این نمیشدم.
اما بیاید یبارم که شده شاید رو برای اتفاقات خوب به کار ببریم...
شاید اگه من اونروز پو... میدیدم خط زندگیم به کل تغییر میکرد
شاید :
بیماری که داشتم وخیم تر از این چیزی که الان هست میشد
کارم به رابطه های وحشتناک میکشید
جونم به خطر میوفتاد
اون ۵ ماه تلاشی که برای پاکسازی اون صحنه های لعنتی از ذهنم کردم. همه اش نافرجام میموند... 
کابوس های شبانه ام بدتر میشد.
خ.ا تو خواب دوباره برمیگشت.
ذهنم شدیدا شرطی میشد.
جمع کردن حتی ۷ روز پاکی برام مثل یه آرزوی دست نیافتنی میشد.
الان از لحاظ درسی پیشرفت نمیکردم.
حتی شاید الان توی کانون نبودم! و جایی بودم که نباید ... جایی که بهش تعلق ندارم....
فکر کنم اهمیت جمله تا الان برای همه واضح شده باشه...
پس یادتون باشه 53258zu2qvp1d9v

خط قرمز همیشه خط قرمزه
[تصویر:  1.png] 

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان