امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

بچه ها من چند وقت پیش خیلی مشکل داشتم ولی با توکل به خدا و تصمیم جدی خودم و انرژی بچه های پاک کانون الآن اوضام خیلی بهتره...42
یادمون باشه فقط خدا...Smiley-face-thumb
خدایااااااااااا شکرت...535353
(1390 دي 11، 14:47)homaraha نوشته است: سلااااااااااااااام آقا هومان303303
انشالله با توکل به خودش میتونین موفق بشید
Khansariha (46)

خیلی قوی و پر انرژی باشید317317317317
سلام واقعا ممنون از بچه هیا اینجا اظر ظهر روحیه ام عوض کردم خیلی خوشحال


حالا بیا دست دست دست رقصی رقص

41
سلام... خوبین؟ خوبم!
قبلا ... منظورم تا همین یکی دو هفته پیش...
تا یه مشکلی برام پیش میومد... یعنی هر مشکلی!!
حتی توی بازی کامپیوتر که میباختم میرفتم اون کار رو میکردم!!!
دیگه مشکلات درسی و اینا که هیچی!!!
اما الان میدونم این ترم میافتم... چندتا واحد درست-حسابی هم میافتم...
الان هم حالم بده...
اما به تنها چیزی که فکر نمیکنم... اینه که باز هم اونکارو بکنم...
اصلا نمیتونم برم سر کتابام...Tears
چه کار کنم بچه ها؟؟؟ راهنمایی لطفا...
(1390 دي 11، 19:52)righteous_40 نوشته است: سلام... خوبین؟ خوبم!
قبلا ... منظورم تا همین یکی دو هفته پیش...
تا یه مشکلی برام پیش میومد... یعنی هر مشکلی!!
حتی توی بازی کامپیوتر که میباختم میرفتم اون کار رو میکردم!!!
دیگه مشکلات درسی و اینا که هیچی!!!
اما الان میدونم این ترم میافتم... چندتا واحد درست-حسابی هم میافتم...
الان هم حالم بده...
اما به تنها چیزی که فکر نمیکنم... اینه که باز هم اونکارو بکنم...
اصلا نمیتونم برم سر کتابام...Tears
چه کار کنم بچه ها؟؟؟ راهنمایی لطفا...


برو یکم پیاده روی کن... بعد بشین قرار بخون...... چند تا عکس زیبا از طبیعت خانواد ت عزیزانت و حیوانات نگاه کن فکر کن چقدر زندگی قشنگه.

اینم همیشه تو ذهنت داشته باش 1<2<3 3ثانیه از عمرت تمام شد پس خوشحال باشی بهتره تا ناراحت چون اون سه ثانیه میره....
پاشو پسر پاشو
41
اسم من هومان
خیلی باحالید یک حس خوب اینجا دارم53
4fvfcja


.


53سلام دوست من righteous 53


.


احتمالا عجله یا عصبانیت یا هردو بیشتر اوقات خیلی باعث شکستت میشن فکرت رو یکم خلوت کن cheshmak
سرعت فکر و تخیلاتت رو کم کن

سعی کن با آرامش بری جلو ، یعنی آروم فکر کنی ، آروم تخیل کنی ، سعی کنی توی لحظه باشی ،

اکثر اوقات ، شلوغی ذهن ، یا عجله و اعصاب خوردی عامل بی حوصلگی و تنبلی هستن ....

توی این لحظات کافیه خودت رو آروم کنی ، اون حوصله یی که دنبالشی از این جا به بعد میاد

کنار این آروم شدن سعی کن لحظه رو درک کنی ، کنارش انگیزه و عشقی که توی هز لحظه دنبالشی تا باش کار ها رو انجام بدی سعی کن ببینی ، یعنی فقط آروم بش توجه کنی و ازش لذت ببری ، مسلمن این عشقه و انگیزه هه هست ... ولی آرامش و حسی میخواد که بش توجه کنی

درجا حوصله و بی انگیزگیت میره ، جاش حس عشق و لذت کار میاد ، سعی کن لحظات درس و بودن با کتاب رو بچشی ، ببین چه لذاتی توش هست ، با اون کتاب و نفس ها ، اون ساعت و اتاقت برای اون لحظات دوست شو و ازش لذت ببر ، اونوقت اونها هم با تو دوست میشن و میری جلو ، کم کم لذت انقدر زیاد میشه که شاید تعجب کنی که خاطره انگیز ترین لحظاتت بوده !!

باور کن !! دفعه ی اولش که خیلی خاطره انگیزه !!


تخبلاتت رو قطع کن ، فکرت رو قطع کن ، یه لحظه آروم شو و تا از اون لحظه عشق مربوط بش و انگیزه ی اون لحظه رو نگرفتی ، تا ازش سرشار و سیراب نشدی ، درک و حس اون لحظه رو قطع نکن و سراغ فکریا تخیل بعدی نرو .

این ها همش جلوه های خداست ، چون ذات خدا عشقه کافیه بش به این جلوه هاش توجه بشه که خدا از معدنش بت عشق بده .

Khansariha (8)
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
(1390 دي 11، 19:52)righteous_40 نوشته است: سلام... خوبین؟ خوبم!
قبلا ... منظورم تا همین یکی دو هفته پیش...
تا یه مشکلی برام پیش میومد... یعنی هر مشکلی!!
حتی توی بازی کامپیوتر که میباختم میرفتم اون کار رو میکردم!!!
دیگه مشکلات درسی و اینا که هیچی!!!
اما الان میدونم این ترم میافتم... چندتا واحد درست-حسابی هم میافتم...
الان هم حالم بده...
اما به تنها چیزی که فکر نمیکنم... اینه که باز هم اونکارو بکنم...
اصلا نمیتونم برم سر کتابام...Tears
چه کار کنم بچه ها؟؟؟ راهنمایی لطفا...

سلاااااااااااام رایتوس خان
انشالله دیگه هیچ وقت ازین مشکلا براتون پیش نمیاد
انشالله که واحدی رو هم نمی افتین
همین الان یه برنامه خوب و حساب شده بریزین
و جایزه عمل کردن به برنامه هاتون رو اومدن به کانون و سرزدن به تاپیکا بذارید
مثلا روزی سه بار هر بار 1ساعت فقط می تونین بیاین کانون
بقیه اوقاتتون هم بین درس خوندن و الباقی کاراتون تقسیم کنین
انشالله موفق می شین
منم تا حدودی مشکل شما رو دارم
فقط یه چیز مهم رو یادتون نره
تو امتحانی که خدا داره ازتون میگیره قبول بشین
و اصلا نذارین فکر گناه از ذهنتون رد بشه
حتما حتما خودتونو موظف کنید که به برنامه درسیتون عمل کنید
منتظرم که بشنوم به برنامه هاتون خیلی عالی دارین عمل می کنین و درسا خیلی خوب پیش می ره
منم تمام سعیمو می کنم خووووووووووب درس بخونم
پس بگید

بسم الله
باز مى‏ گردم بسوى تو در چنين حال، بازگشتن كسى كه از كرده پيشين خود پشيمان است

و از آنچه بر او گرد آمده نگران است و از ورطه‏ اى كه در آن افتاده از روى خلوص شرمسار است
و مى‏ داند كه عفو از معصيت عظيم در نظر تو بزرگ نمى‏ نمايد
و در گذشتن از گناه بزرگ بر تو دشوار نيست
و تحمل جرم هاى بيرون از حد بر تو گران نمى ‏آيد
و محبوبترين بندگانت نزد تو كسى است كه سركشى بر تو را فرو گذارد
و از اصرار بر گناه، اجتناب كند، و طلب آمرزش را ادامه دهد
و من نزد تو بيزارى مى‏ جويم از آنكه سركشى كنم
و به تو پناه مى ‏برم از آنكه در گناه اصرار ورزم
و براى آنچه در آن كوتاهى كرده‏ ام
از تو آمرزش مى‏ طلبم
و براى هر عملى كه از انجامش فرو مانده‏ ام از تو يارى مى‏ جويم

صحیفه سجادیه
سلام...

باز این دل گرفت!

از چی بگم؟ از کجا بگم؟

از بی معرفتی دوستان؟ از پستی بعضیها؟ یا از سستی خودم؟!

الان که 63 روز میگذره از آخرین بار... وسوسه هاشو دوباره تو گوشم میشنوم...

جالبه هیچ عامل خارجی هم وجود نداره! مهم نیست ... اینو به گردن شیطوون نمیندازم

اینو تقصیر خودم میدونم که بهش راه نفوذ دادم.

اصلا بحث این نیست که چند روز پاک بودم مهم همین لحظه اس و من نباید گناه کنم او منو میبینه من عاشق پاکی او هستم

هرچه ناپاک تر باشم از او هم دورتر میشم...

بالاخره ما باید انسانیت خودمون رو نشون بدیم یا نه؟ من انسانم پس میتونم خودم رو کنترل کنم.

خدای مهربونم، دوستت دارم...
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
(1390 دي 12، 9:38)msadra نوشته است: سلام...

باز این دل گرفت!

از چی بگم؟ از کجا بگم؟

از بی معرفتی دوستان؟ از پستی بعضیها؟ یا از سستی خودم؟!

الان که 63 روز میگذره از آخرین بار... وسوسه هاشو دوباره تو گوشم میشنوم...

جالبه هیچ عامل خارجی هم وجود نداره! مهم نیست ... اینو به گردن شیطوون نمیندازم

اینو تقصیر خودم میدونم که بهش راه نفوذ دادم.

اصلا بحث این نیست که چند روز پاک بودم مهم همین لحظه اس و من نباید گناه کنم او منو میبینه من عاشق پاکی او هستم

هرچه ناپاک تر باشم از او هم دورتر میشم...

بالاخره ما باید انسانیت خودمون رو نشون بدیم یا نه؟ من انسانم پس میتونم خودم رو کنترل کنم.

خدای مهربونم، دوستت دارم...

سلااام همای عزیزم
گاهی آدم خیلی دلش میگیره
بدون هیچ دلیلی
این خودش بیشتر مایه ناراحتیه

ولی به نظر میاد که عامل اصلیش یه حس درونی باشه
و مهم اینه که خودت به خودت روحیه بدی
خودت بخوای که حالتو بهتر کنی

با ورزش کردن با آهنگ گوش دادن
با خوندن لطیفه و مطالب طنز
باید حس شادی و و امید رو تو وجودت زنده کنی

عشق به خدا می تونه خیلییییییییییییییییی کمکت کنه که از این حال و هوا بیای بیرون

پاااااااااااااااااااشو گل دختر

دلتو بزن به دریااااااااااااااااا

تو باید شاد باشی

پر از امید
پر از شادی

باید بخندیییییییییییییییی تا دنیا به روت بخنده

یا علی بگو
باز مى‏ گردم بسوى تو در چنين حال، بازگشتن كسى كه از كرده پيشين خود پشيمان است

و از آنچه بر او گرد آمده نگران است و از ورطه‏ اى كه در آن افتاده از روى خلوص شرمسار است
و مى‏ داند كه عفو از معصيت عظيم در نظر تو بزرگ نمى‏ نمايد
و در گذشتن از گناه بزرگ بر تو دشوار نيست
و تحمل جرم هاى بيرون از حد بر تو گران نمى ‏آيد
و محبوبترين بندگانت نزد تو كسى است كه سركشى بر تو را فرو گذارد
و از اصرار بر گناه، اجتناب كند، و طلب آمرزش را ادامه دهد
و من نزد تو بيزارى مى‏ جويم از آنكه سركشى كنم
و به تو پناه مى ‏برم از آنكه در گناه اصرار ورزم
و براى آنچه در آن كوتاهى كرده‏ ام
از تو آمرزش مى‏ طلبم
و براى هر عملى كه از انجامش فرو مانده‏ ام از تو يارى مى‏ جويم

صحیفه سجادیه
در لحظات تنهایی یکی هست که
تمام اشکامونو داره پاک می کنه
خدا همین نزدیکی هاست
عاقبت این عشق هلاکم کند

درگذر کوی تو خاکم کند......

[تصویر:  07165097414216144584.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
دوستان هرچقدر که دلتون گرفته باشه اما برین خدا را شکر کنین که درد تو امتحان ها بجونت نیفتاده،چند روزه دارم از سر درد دیوونه میشم ،هیچ مسکنی هم اثر نکرده ، سمت راست صورتم و سرم از درد داره منفجر میشه ، چرا؟!؟به خاطر اینکه دندون عقلم داره کج در میاد و یه آفت روی یکی از عصب هام زده ، دردش یه لحظه هم کم نشده ، دیشب ساعت 3.5 خوابم برد، از هرچی ناراحت باشین ، باید به خاطر اینکه سالم و سرحالید خوشحال باشید
برای اینکه به طریق خود ایمان داشته باشیم لازم نیست ثابت کنیم طریق دیگران اشتباه است . کسی که چنین میپندارد به گامهای خود نیز ایمان ندارد.
[تصویر:  jangjooyan.png]
اگه حال منو داری میفهمی یعنی چی این حرف ...


خدا جون بعضی وقتا نمیتونم پا به پات بیام

ظرفم بدجوری کوچیکه

کمکم کن ظرفیتم بره بالا



ان الله مع الصابرین


خدایا شکرت 53
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



دلمان یک همزبان میخواد که باهاش راحت باشیم 22 بزنیم تو کلش 22
چه کنیم ؟
[تصویر:  23e325e16617.png]
[تصویر:  nasimhayat.png]



الهي، من به حور و قصور ننازم، اگر نفسي با تو پردازم از آن هزار بهشت مي‌سازم.
الهي، مي‌پنداشتم كه ترا شناختم، اكنون آن پنداشت و شناخت را در آب انداختم.
الهي، همه شاديها بی ياد تو غرور است، و همه غمها با ياد تو سرور.

اِلـهی.... وَرَبّی.... مَنْ لی غَیْرُکَ ...
الهی ... حالا دیگه من و تو و عبدَک ... (:
سلام کسی هست باهام حرف بزنه ؟خیلی دلم گرفته!
رسول الله (ص): «المجاهد من جاهد نفسه فی الله»؛ مجاهد کسی است که برای خدا با نفس خود مبارزه کند.
برید کنار من اومدم...Khansariha (48)
هیچی دیگه نمیتونه جلوی ترکمو بگیره...
خدایا به امید تو...317
من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم
عاری از عاطفه ها
دور از موج و سراب
دورتر از رفقا
خالی از هرچه فــــــــــراق
من نه عاشق هستم
و نه ممحتاج نگاهی که بلغزد بر من
من دلم تنــــــــــگ خودم گشـــــــــته و بــس Tears Tears Tears Tears Tears Tears
.........................
..............
.........
.....
...
..
.
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
سلام بچه ها
دلم گرفت از خودم بدم میاد اخه تنها مشکل گناه من خ......... نیس
وقتی عذاب وجدان داری . از نگاه خدا شرمنده ای
چیکار کنم همه چی خوب بلدم اما موقع عمل کم میارم
دیگه از دست خودم خسته شدم
کمک13

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان