عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تعادل در زندگی با قرآن (سبک زندگی قرآنی)

#31
[تصویر:  image002.gif]

درس هشتم:قسمت اول


شکوفایی استعداد مهم تر از عدم شکوفایی اونه،
می ارزه در عالم هستی یه بدی هایی رخ بده ولی در نتیجش استعدادهای خوب
شکوفا شود. اگه قرار باشه که بد بمونن و هیچ استعدادی شکوفا نشه پس انسان نباید خلق می شد..


خیلی از خانواده ها حاضرند بچشون از نظر شخصیتی کوچیک بمونه
ولی خانوادشون بهم نخوره. می دونید چرا خیلی ها زیر بار دین نرفتند ، چون تازه ماجرا شروع میشه،
با خودشون میگن همین که یه درآمدی داریم، زندگی میکنیم، بچه هامون خوبن کافیه! دین رو می خوایم چیکار؟!
جرات بزرگ شدن ندارند. می دونید چرا خیلی ها زیر بار عرفان نمی رند، چون این چیز ها طوفان به پا میکنه، میگن ما که نماز می خونیم،
روضه میریم ، روزه میگیریم چه کاریه خودمونو به دردسر بندازیم، خدا با همین کارو مارو یه بهشتی میبره. ولی کسی که طالبه آتش عشقه، خودشو به خطر میندازه

[تصویر:  image017.gif]

ولی هستی رشد را ترجیح می دهد بر کوچک ماندن خوب،
رشد پر خطر بهتر از کوچک ماندن است، فرق انسان و ملائکه اینه.
کسی که نگاهش اینه که کوچیک بمونیم تا خوب بمونیم خیلی فازش بالا بره قد یه فرشتس.
ولی خدا به فرشته ها دستور داده که به ما سجده کنند، پس انسان باید جسارت و جرات داشته باشه و بره جلو تا به بهترین و زیباترین چیزها برسه.



در این چمن گل بی خار کس نچید آری
چراغ مصطفوی با شرار بولهبیست



#32
[تصویر:  image004.gif][تصویر:  image004.gif][تصویر:  image004.gif][تصویر:  image004.gif]


درس هشت:قسمت دوم


قرآن میگه همه ی مردم یه جور بودند،
تا زمانی که پیامبران را فرستادیم و بعد دعوا شروع شد
یکی به خدا بگه مگه بیکار بودی که پیامبر فرستادی؟مردم داشتند
زندگیشونو میکردن پیامبر اومد و اختلافا شروع شد



قرآن میگه آره من اومدم پیامبر فرستادم تا اختلافات شروع بشه.
وقتی اتاق تاریک باشه همه یه جورند چون کسی نمیتونه ببینه، وقتی چراغ روشن میشه
تفاوت چهره ها مشخص میشه، ابولهب از مصطفی مشخص میشه و قرآن میگه من اومدم این کارو بکنم،
اومدم شخم بزنم. من اومدم بریزم بیرون تا معلوم بشه کی چی هست!

[تصویر:  image007.gif]


ملائک گفتند چرا این کارو میکنی؟ چرا یکی و میاری که سیستوم میریزه بهم،
ما که خوب و مقدسیم و تو هم که خدایی میکنی و همه چی سر جای خودشه.
خدا گفت این برای من کافی نیست من اومدم بریزم بهم و انسان از اینجا بود که به وجود اومد.
و من متاسفم که تربیت دینی ما تربیت انسانی نیست، خیلی خوب باشه تربیت ملائکه ایه، خیلی وقتا هم که شیطانیه .
اشتباه ما معلم ها اینه، بچه هارو کوچولو نگه میداریم. تا بچه ها میپرسن خدا هست؟
میگیم تو چی میگی بچه!



کسی نبود به ما جرآت بده، بریم ببینیم خدا چی بود (کسی مارو به آتش نینداخت).
آخرش هم نفهمیدیم که خدا هست یا نه و اگه هست چیکارست و چیکار میکنه، چون هیچوقت جرات نکردیم با این سوال روبه رو شیم.
ولی عارفان این کارو کردند، گفتند برو پیدا کن، پروانه ای شو و خودتو بزن به آتش تا بدونی قضیه چیه
و این چقدر دردناکه که خیلی ها خوب و بدشون وزن نداره و همینجور اون وسط رهان. آدمیم ما نه ملائک.
به عدد چشم بهم زدن های ما ملائک وجود داره، ولی ما آدمیم و آدم یعنی نترس برو جلو.


تو معراج پیامبر، ملائک چون نمیدونستن بالا چه خبره، گفتند ما اگه یه قدم دیگه بیایم سوختیم، جبرئیل ایستاد،
ولی پیامبر به حرف ملائک گوش نکرد و گفت سوختنش پای خودم و رفت!







#33
[تصویر:  df2a303eaaa62c1d6d49432ccbe928ce.gif][تصویر:  1cc0ff603f5233476ee5bf4aea4bafd6.gif]

درس نهم: قسمت اول

تربیت دینی ما، مارو خیلی کوچیک نگه داشته،کوچولوی خوب!
ولی چه گام موثری برای خود ودیگران برداشتیم؟هیچ. قرآن با ارائه ی
الگوهای مثبت و منفی سبک زندگی خوب و بد را برای ما معرفی کرده و یه جاهایی گفته بعضیا
اصلا سبک ندارن .من خیلی به فرعون حسودیم میشه ،خداوند به موسی میگه که برو به سمت فرعون،
فقولا له قولا لينا لعله يتذكر.




اگه خدا بگه برو سراغ یکی باهاش حرف بزن بلکه آدم شه،
من ندیدم خدا برای کسی بعد فرعون هی آیه بفرسته و هی ببخشدشو و دوباره... .
آخرش هم وقتی غرقش کرد آوردش گفت آیه باش خوبه که یکی آیه باشه! انشالله که ما فرعون نباشیم،
موسی باشیم. ولی فرعون آدم قوی ای بود، خداوند موسی و هارون رو به سمتش فرستاد، معجزات فراوان،
آیات فرآوان چقدر باهاش حرف زد و چقدر حرفاشو تو قرآن نقل قول کرده،گرچه حرفای فرعون اشتباه بود اما قابل توجه بود
ولی ما انشالله به موسی و به محمد ملحق بشیم.
[تصویر:  b716dff6c8dc580158c01f0972f3b09e.gif]
اینو می خوام بگم که فرعون یه وزنی داشت، پیامبر براش فرستادن،
حداقل ما در حد یه فرعون بی اارزیم که یه پیامبر برامون بفرستن. فرعون پیام های الهی رو فهمید
ولی بد عمل کرد و جلوی موسی ایستاد و اینکه فهمید خیلی مهمه، ولی خیلی از ما پیام های الهی میاد تو زندگیمون
ولی فرقی برامون نمیکنه و جدی نمی گیریم و این بده!

#34
[تصویر:  image004.gif]

درس نهم: قسمت دوم



بی نظیرترین پیام الهی در زندگی ما قرآنه ،گرفتن این پیام ها مهمه.
خداوند الگوهای اجتماعی خوبی هم ارائه کرده مثلا زندگی گروههای مختلف
در جای جای قرآن گفته شده. ولی در سوره ی عنکبوت تقریبا اینارو خلاصه کرده. برای یه عده باد
و طوفان فرستاده، یه عده یه صیحه آسمانی،یه عده در زمین فرو رفتند، یه عده غرق شدند و... همه ی اینها برآیند و نتیجه ی یک سری اعماله!


مثلا کسی که تکبر می کرد، خدا تو آب غرقش می کرد،
کسی که خیلی سنگین راه می رفت تو زمین فرو می رفت، کسی که خیلی داد
و قال می کرد یه صیحه آسمونی می اومد، هرکسی یه جور! یه سبکای زندگی بوده که منجر
به عذاب شده، اگه دقت کنیم باطن این عذاب ها هنوز موندن، اگه چشمامونو خوب باز کینم می بینیم
که یه عده غرق شدن، یه عده رو سیل گرفته، یه عده رو باد برده و...

[تصویر:  broad12.gif]

ویژگی های ما منجر به یه سری اتفاقات میشن،
یه عده همین الان تو بهشتن ، یه عده تو جهنم بستگی داره چیکار کرده باشی،
سبک های مختلف زندگیشون منجر به عذاب های مختلف شد. همچنین الگوهای اجتماعی مثبت تو قرآن داریم،
گروه هایی که برگزیده شدن و مورد رحمت قرار گرفتند، توبشون پذیرفته شده. چه سبک زندگی داشتند که اجتماعشون اینقدر موفق بود!؟


از این که مقدمه کمی طولانی شد عذر می خوام کم کم وارد بحث اصلی می شیم

ehteram


#35
به نام خدا

سلااااااااااااااااااااااااام
از این پست بحث اصلی شروع میشه

Khansariha (8)

[تصویر:  816288edgknkkdjc.gif]

درس دهم:قسمت 1

اولین و اصلی ترین سوالی که ما در حوزه سبک زندگی در قرآن باید جواب بدیم اینه:

آیا قرآن آمده است سبک زندگی این جهانی به ما بدهد یا سبک زندگی آن جهانی یا هیچکدام یا هردو؟
آیا قرآن اومده به ما بگه که چگونه غذا بخوریم،چطور به صنعت دسترسی پیدا کنیم،به نجوم،علوم سیاسی،اقتصاد،جامعه شناسی.


چیزی که مدت زیادیه که احساس میکنیم باید قرآن ارائه کنه و ما نگرانیم چرا غربی ها دارن ما نداریم باید تو دینمون میبود!
آیا دین و قرآن اومدن اینارو به ما بده؟ اگه قراره ایناروبده پس تلاش خود بشر چیه؟ و اگه قراره نده این که میگن قرآن همه چیزو میده و دین همه برنامه ای داره چیه؟
و چرا 1400 سال از نزول قرآن و دینمون گذشته و اما هنوز به هیچ جا نرسیدیم و مثلا اونایی که قرآن درکنارشون نیست ولی خیلی در این باره ها تئوری دارند،نظریه دارند و بر اساسش دارن موفقیت هم بدست میارن!


[تصویر:  2142679xljb5x8mxn.gif]

یا اینکه نه،قرآن اومده فقط زندگی آن جهان را برامون بیاره،
و اگر آن جهانیه پس چرا این دنیای مارو نادیده گرفته و چرا برنامه ای برای زندگی اینجایی ما مشخص نکرده و ما اینجا چیکار کنیم.
اصلا انتظار ما از قرآن چیه،انتظار بشر از دین چیه، این قرآن قراره چی به ما یاد بده.آیا امده است دنیای مارا آباد منه یا آیا آمده است آخرت مارا آباد کنه!و آیا آبادی آخرت منجر به ویرانی دنیا نمیشه و یا برعکس.


نسبت دنیا و آخرت چیه؟
و یا نه، دنیا اومده دنیا و آخرت رو با هم آباد کنه و دنیا رو متناظر آخرت میکنه و در راستای اون ،
جزئی از اون و اگه زندگی این جهانیتون سامان پیدا کنه زندگی آن جهانی سامان پیدا میکنه!و اینجاست
که شکل میگیره و منتها فقط به این جهان نپرداخته ،به اینجا در حدی پرداخته که تعادل ایجاد کنه برای رشد استعدادهای آن جهانی ما.
یعنی یه نسبتی بین دنیا و آخرت برقرار کرده و متناسب با اون نسبت به سبک زندگی دنیایی پرداخته و متناسب با همون نسبت به سبک زندگی اخروی.



#36
[تصویر:  1956378b6pnwj7ug5.gif]

درس دهم: قسمت دوم


آیا از نظر قرآن بین سبک زندگی دنیوی و سبک زندی اخروی نسبتی برقراره؟و این نسبت چیست؟

یکم آیات رو بررسی میکنیم،به نظر میرسه قرآن به شدت معتقده کسی که تو این جهان صاحب
سبک زندگی بشه و بر اساس معیارهایی عمل کنه اونجا به نتیجه میرسه. و اگر کسی که این جهانش بی سامان
و بی انظباط و باری به هر جهت باشه و نتونه زندگی دنیایی شو سامان بده، در جهان آخرت هم نمیتونه به نتیجه برسه.
منتها این سامان دهی در راستای جهان آخرت باید باشه و حتی بالاتر از جهان آخرت در راستای رضایت خدا باید باشه .
فرق سبک زندگی قرآن و سبک زندگی سایر مکاتب اینه که قرآن با نگاه(آخرت،اخری) به آینده
برنامشو تنظیم میکنه. ممکنه یک روانشناسی یه برنامه صد ساله یا هزار ساله
برای جامع ای بریزه و به نتیجه هم برسه ولی آخرش فقط تو فضای همین دنیاست ،ولی
قرآن علاوه بر فضای این دنیا به فضای آخرت هم توجه میکنه .

یه مثال: کرم تا وقتی که کرمه، کرمه حتی اگه متفاوت باشه! فقط از وقتی متفاوت
میشه که پروانه بشه. ممکنه یه سبک زندگی برای یه زندگی کرمی شکل برای قرن ها
بعدش برنامه داشته باشه ولی هنوز عاملین به این سبک زندگی رو کرم نگه داشته .ولی به نظر
میرسه که قرآن علاوه بر اینکه این زندگی رو سامان داده سعی کرده عبور ما از پیله و تبدیل شدن
به پروانه رو مدیریت کنه. یعنی با نگاه به زندگی آینده زندگی فعلی رو تنظیم میکنه و
اگر چنین سبکی رو در قرآن جست و جو کنیم به نتایج جالبی میرسیم.

4 الگوی قرآنی رو بررسی میکنیم،قرآن مردم رو به 4 گروه تقسیم میکنه :
گروه اول :گروهی هستن که اصلا بهره ای از زندگی ندارن که بخوان سبکی برای زندگی داشته باشن ،
اصلا زندگی نمیکنند،مردن و سبکی ندارند.مثلا کسی که آواز میخونه یه سبکی داره
ولی کسی که آواز نمیخونه که سبکی نداره.به چه سبکی آواز نمی خونی؟!!
سوال غلطیه!

"اموات غیر احیاء وما یشعرون ایان یبعثون
مرده اند ولی خودشان نمی فهمند
.
.
."




[تصویر:  Untitled_1.png]
#37
[تصویر:  1956378b6pnwj7ug5.gif]


درس دهم
قسمت سوم

[تصویر:  284.gif][تصویر:  284.gif]


مرده خودش نمیدونه که مردست،خیلی ها میمیرن مدت ها نمیدونن
که مردن ولی اولیای الهی قبل از اینکه بمیرن پیام میاد که دارین میمیرین و خودشونو آماده میکنن.
ولی خیلی ها مدت ها نمیدونن که مردن، بعدها میفهمن و این خیلی بده و یه عده که هیچوقت نمی فهمن که مردن
قرآن میگه:و یااتيه الموت من كل مكان و ما هو بميت. مرگ احاطش کرده ولی از مرگ عبور نکرد

یه عده تا آخر تو مرگ میمونن،تو نقطه ی کوچک مرگ
نسبت ما با مرگ چیه؟كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ

چشیدن!. میدونین چشیدن روزه رو باطل نمیکنه ولی آدامس که جویدنیه روزه رو باطل میکنه
مثلا میگن غذا رو بچشین ولی فرو ندین. مرگ اینقدر کوچیکه. قرآن میگه انقدر مرگ کوچیکه که نسبتش
به شما مثل چشیدن میمونه. برای مومن حتی دهان و لبش هم درگیر نمیکنه مثل بوییدن حسه و خیلی کوچیکه
ولی یه عده اینقدر کوچیکن، مثل یه مورچه که تو آب غرق میشه که همین مرگ اونا رو میگیره .
. مرگ احاطش میکنه و نمیتونه از این مرگ پاشو بزاره بیرون
.
.

.




[تصویر:  Untitled_1.png]
#38
[تصویر:  1956378b6pnwj7ug5.gif]

درس دهم
قسمت پایانی

وقتی بمیریم رها شدیم از مرگ و گذشتیم ازش. ولی یه عده نمیمیرن تو نقطه ی موت
باقی میمونن و قرآن میگه کسی که اینجوریه کاری نمیشه براش کرد

انّک لا تسمع الموتي
تو نمیتونی مرده رو شنوا کنی
همونه که هیچوقت رشد نمیکنه و هیچوقت شکوفا نمیشه

و ما یستوی الأحیاء و لاالأموت
هیچ زنده و مرده مساوی نیستند
[تصویر:  284.gif][تصویر:  284.gif]
پس گروهی از مردم مردن و از دست رفتن و امکان رشد رو از دست دادن،له شدن،استعدادشون
کور شده.اینقدر کوچیک موندن تو هوی و هوس های خودشون که اصلا نمیگیرن و نمیشنون.اما یه گروه دومی هستن که صاحب
حیات شدن،اندک حیات و زندگی پیدا کردن ولی متاسفانه این حیاتشون حیات پسته،حیات دنیا
یادآوری:حیات دنیا یعنی حیاتی که ویژگیش پست است) صفت و موصوف).
مضاف و مضاف الیه نیست به معنی حیات این دنیا!!اینکه داریم زندگی میکنیم یکی از بهترین
نعمت های خداست، اینکه خورشید هست ماه هست ، روز و شب میشه و ... این عالیه و چیز بدی نیست
یعنی قرآن به زندگی ما در این جهان هیچوقت نتاخته، به زندگی پست تاخته

.[تصویر:  284.gif][تصویر:  284.gif]
یکی اومد پیش حضرت علی ع شروع کرد بر علیه دنیا دری وری گفت.حضرت علی گفت چی میگی
این زندگی ما نیست که ، دنیا مزرع ی آخرته، معبد دوستان خداست جایی که توش عبادت و پرستش میشه
و خیلی جای خوبیه.اون که میگن بده نوع زندگی پسته.دنیا صفته تو قرآن نه مضاف الیه.این جهان خیلی خوبه زندگی پست بده.
آیه های زیادی در این باره داریم(کسانی که زندگیشون پسته)،اینا صاحب زندگی شدن مرده نیستن ولی به این زندگی پست بسنده کردند

لِلَّذِينَ كَفَرُواْ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا
برای کسانی که کفر ورزیدن فقط همین زندگی پست وجود داره، بهره ای از زندگی های بالاتر از این
زندگی پست ندارن.کفر یعنی پوشاندن استعداد های الهی.کفر یعنی من نگذارم دانه ی فطرتم جوانه بزنه در مقابل ایمانه در قرآن.
ایمان باعث چی میشه؟ فلاح. فلاح یعنی شکافتن خاک و سرزدن جوانه ی وجود
قد افلح المومنون
مومنین سر زدن از خاک برای همین به نور رسیدن

و انه لا یفلح الکافرون
کافرون نتونستند از خاک سر بزنند ، موندن تو ظلمت تنگ خویش.
.
.




[تصویر:  Untitled_1.png]
#39
[تصویر:  1956378b6pnwj7ug5.gif]

سلللااامم

[تصویر:  welcomwagon.gif]

درس یازدهم
دومین سطح از مردم کسانی هستند که حیات رو بدست آوردند ولی حیاتشون پسته،چون
استعدادهای الهی شون رو پوشوندند،سرگرم حیات این دنیا شدند و به همین اتفاقاتی که اینجا
میفته بسنده کردند و خیلی جالبه که قرآن اصلا اینجا رو حیات نمیدونه! درسته یه بهره ای
از حیات داره.برای همین میگه حیات دنیا و میگه و ان دار الاخرت ل...

حیات در آخرته اینجا حیات نیست که

یادتونه اون ایه رو با هم بررسی کردیم ،خداوند فرمود: یخرج الحی من المیت.
اولش اینجوریه ما مرده بودیم همموندیگه بعد خداوند حیاتی برای ما بوجود آورد، همینجا که داریم
زندگی میکنیم ولی هنوز این حیات آمیخته با مرگه هرچی که به زندگی دنیا نزدیک بشیم مرگ تفوق
داره بر حیات،هرچی به زندگی آخرت نزذیک بشیم حیات تفوق میکنه بر مرگ.نشانه های حیات اینه
که من آیات خدارو میگیرم، می شنوم، شعور پیدا میکنم، می فهمم، حیات سمع میاره، بصر میاره.
مردگی یعنی اینکه متوجه نمی شیم،مردگی این نیست که وضعم خوب نیست،پول ندارم،جایگاه
اجتماعی ندارم،مدرک فلان ندارمو...اینها نشانه ی مردگی و زندگی نیست
.
نشانه ی مردگی اینه که پیامهای الهی رو نمیگیره

اولش ما مخلوط مرگ و حیاتیم خداوند ما رو از دل مرگ در آورده یخرج الحی من المیت
برای همینه پر از موتیم، برای همینه که زود خسته میشیم .چرا غذا میخوریم، خسته میشیم؟میریم
تفریح خسته میشیم،بیدار میشیم خسته میشیم ،می خوابیم خسته میشیم.چرا حتی از لذت های
جنسی که بالاترین لذت های این دنیایین خسته میشن ؟

یعنی ما ظرفیت هامون کوچیکه، زود پر میشیم
.
چرا تو بهشت هیچکس خسته نمیشه؟ بهترین باغ دنیا رو در نظر بگیرین،
چقدر می تونیم توش تحمل کنیم،دوست داریم زود بریم خونه و میگیم وای هیچ حا خونه ی آدم
نمیشه!اصفهانیا به این جمله علاقه ی خاصی دارن، آقایون شونکه تو خونه زیر شلواری
میپوشن،خانومهاشونم که کهنه ترین لباسها و اونوقت اینجوری احساس راحتی میکنن!
(اینو میتونین حذف کنین)این خیلی مهمه دوستان که ما الان یه مشت مرده ایم
برای همین از حیات بهره نمیبریم ،مخلوط مرگ و حیاتیم
. لِلَّذِينَ كَفَرُواالْحَيوةُ الدُّنْيا

: بعضی ها کم میارن




[تصویر:  Untitled_1.png]
#40
ادامه  ی مطالب ...
Khansariha (8)

بعد از این یخرج الحی من المیت خدا یه کار دیگه میکنه،

یخرج المیت من الحی مرگ رو از زندگی میکشه بیرون وچون مرگ رو از زندگی میکشه ما زندگی محض میشیم.وقتی می میریم دیگه نمیمیریم چون مرگ رو خدا کشیده بیرون بهمون حیات محض داده برای همین حیات
 اونجا جاودانه است حیات اینجانه!
چون حیات اینجا آمیخته با مرگه پس ما می میریم چون مرگ وجود داره ولی وقتی می میریمحیاتمون جاودانه میشه برای 
 همین آخرت خسته کننده نیست،هیچکی تو بهشت حوصلش سر نمیره چون حیات محضیم و ظرفیتمون بی نهایت شده هرچی لذت میاد پر نمیشیم و خسته کننده نیست.

سطح سوم:کسانی که حیات طیبه دارند،مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ. ‏


حیات طیبه یعنی حیات پاک و خالص،حیات ناآغشته به مرگ،حیات محض
وقتی کسی حیات طیبه پیدا میکنه تازه معنای زندگی رو می فهمه و از اونجاست که لذت زندگی چشیده میشه قبل از این که سطح چهارم رو بگم یه پرانتز باز میکنم اینجاست که قرآن نسبت برقرار میکنه
 بین حیاتی که تو این جهان داریم و حیات آن جهانی.

قرآن میگه: لهم البشرى في الحياة الدنيا وفي الآخرة
یعنی اگه کسی تو حیات دنیا بشرا دریافت کنه تو آخرت هم کرده

یعنی اگه اینجاسامان بگیره اونجا سامان گرفت.پس از نظر قرآن نسبت بسیار جدی بین این جهان و اون جهان است و ازطرفی(34 رعد )لهم عذاب في الحياة الدنيا ولعذاب الآخرة أشق:
  کسی که انیجابدبخت بشه(از نظر معنوی) اونجا هم بدبخت میشه،یعنی اگه ایجا سیستم زندگی من به سمت عذاب رفت این عذاب رو اونجا هم دریافت میکنم و اگه سیستم زندگیم به سمت بشرا(بشارت،شادی ) رفت،اونجا هم دریافت میکنم.

بعد قرآن میگه ماهردوجا با شماییم :نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ 
یعنی هر روی اینمسیر همراهی احتیاج داره پس معلوم میشه این دو تا با هم وابستگی دارن.



#41
همچنین قرآن وقتی می خواد خوبان رو وصف کنه میگه:
یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت في الحیاه الدنیا و في الآخره(27 ابراهیم)
شمارو ، اهل ایمان رو ثبات می دهیم هم در دنیا و هم در آخرت.

 ویکی از مهمترین فرآینده های سبک زندگی اینه که ما با ثبات میشیم.از این همواره دودلی ، همواره لرزش ، همواره شک خارج میشیم و به ثبات می رسیم و می تونیم گام هامون رو آرام و مطمئن برداریم.
در این نسبتی که قرآن بین زندگی دنیا و آخرت برقرار میکنه خیلی جالبه ، هم قول ثابت، هم عذاب ، هم بشرا ، هم ولایت در دنیا و آخرت پیوسته با همه.
پس یه عده اصلا  حیات ندارند ،یه عده حیات دنیا رو دارن، یه عده حیات طیبه رو دارند و عده ی چهارم: حدس میزنید چیه؟

فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ (قارعه  7)
حیات طیبه مقدمه ی عیش به رضایت ها داره .بچه ها رضایتمندی از زندگی خیلی مفیده و یکی از بزرگترین بحران های بشر امروز زندگی راضی کنندس و بشر داره خودشو میکشه راضی بشه از زندگی ولی نمیشه.می دونید چیکار میکنه؟یا مسکن میزنه یا مست میکنه که نفهمه از زندگیش راضی نیست، یعنی خودشو سرگرم یک چیزایی میکنه که قرآن میگه "لغو"،چون انسان ها نمی تونندبه زیبایی زندگی برسند خودشونو مشغول میکنند که فراموش کنند که به زیبایی زندگی برسند.
من این داستان رو برای دوستان خیلی گفتم ،شازده کوچولو رو که خوندین. یه جایی هست شازده کوچولو میرسه به یه سیاره ای که یکی بوده روش هی نی میزنه .بعد بهش میگه چرا هی نی میزنی؟ میگفت هی نی میزنم که سرافکندگی و می خوارگی یادم بره.کسی که سراغ بدی میره همینجوره ، اگه یه لحظه خلوت کنه عذاب میاد سراغش.هی با بدی خودشو سرگرم میکنه که یادش بره.علت اینکه انسان ها از مرگ میترسند همینه، چون با خودشون تنها میشند و هیچ گریزی ندارند. بعد از مرگ نه به اینترنت دسترسی داره خودشو سرگرم کنه  ، نه گوشی موبایل که با دوستش و نه تلویزیون و هیچی... باید با خودش مواجه بشه.


و اینکه دوستان خدا ( معلمین سبک زندگی) به ما گفتند که با خودتون تنها بشید و از خودتون حساب بکشید، مراقبه کنید ، محاسبه کنید.برای همینه که من قبل از اینکه ناگذیر با خویش تنها بشم ، به اراده و اختیار خودم با خویش تنها بشم و اگه مشکلی دارم حل کنم. پس ببین هینجا چه هستی؟ که اگه بشینی قشنگ کنی خودتو وقتی میری آخرت با یه آدم خیلی خوب همنشین میشی و کیف میکنی. خوش به حال کسی که انقدر زیبا بشه که دلش بخواد با خودش تنها بشه و انقدر زبایی درونش زیاد بشه.بیچاره کسی که هی بخواد از خودش فرار کنه که اگه بخواد با خودش مواجه بشه وحشت کنه!

#42
[تصویر:  67556822618298836413.gif]


خیلی جالبه ، آیه قبل فهو فی عیشه راضیه چیه بچه ها؟فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ: یعنی کسی که وزن داشته باشه واونوقت فی عیشه راضیه داره
 متاسفانه مقابلش یه عیش دیگه هم قرآن داره که میگه
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا
 
یعنی کسی که از یاد من اعراض کنه (خداپیغام میفرسته و حضور خودش رواعلام میکنه ولی طرف نمیبینه) زندگیش خیلی کوچولو میشه ،انقدر کوچیک که انگار نداره
این عیش نیست ، قرآن میگه "معیشت" .عیش نداره بلکه معیشتداره!
 
پس چهارمین سطح حیات "عیش رضایت آور".کسی که به عیش راضی برسه نه تنها خودش راضی میشه از زندگی بلکه دیگران رو هم راضی میکنه و این کسیه که صاحبه قلب و عقل و دله . صاحبدلان اینگونه اند.
کسی که با صاحبدلان باشه راضی میشه از زندگی .به خاطر اینکه سمع وبصرش موجهای زیبا و نورانیت های صاحبدلان را دریافت میکنه.آدم یا باید خودش با دلش دریافت کنه یا از دلداران به چشم و گوش زیبایی دریافت کنه.
 
 
پس سطح های های زندگی :یکی موت بود،  حیات دنیا،  حیات طیبه و عیش راضی. و ... (نفهمیدم17) سبک زندگی رسیدن به رضایتمندی واقعی.
مثلا ممکنه من دانشگاه قبول شم ، یا یه کار پیدا کنم یا ازدواج کنم، یه موقعیتی پیدا کنم که تو لحظه راضی باشم ولی دائمی نباشه.مثلا یکی ازدواج میکنه و بعدش میگه ازدواج عه این بود؟ 4fvfcjaمجردی خیلی بهتر بود.
در حالی که عیشه راضیه ثابته و عوض نمیشه.

یه سطح دیگه هم داری از زندگی : این سطح ، سطح زندگی بشری نیست.برای همین گفتیم 4 سطح داریم.
#43
یه سطح زندگی دیگه تو قرآن هست،خیلی جالبه.
این دیگه سطح زندگی انسانی نیست، خروج از سطح زندگی انسانیه و ملحق شدن به اسماء حسنی الهی."حی قیوم"   در آیه :  الله لا اله الا هو الحی القیوم.

قیوم یعنی زیاد بر خویش ایستاده ، قائم به خویش .یعنی حیاتش به خویشه.از طرفی قیام یعنی اوج بروز یه چیزی.
وقتی ما ایستادیم بیشترین بروز را داریم و وقتی خوابیدیم با نشستیم کمترین بروز را داریم.
اقامه نماز یعنی نماز واقعا بروز کنه و آثارش مشخص بشه. حضرت قائم یعنی کسی که تمام آثار امامت را بروز میده.
قیامت یعنی جاییکه همه هستی قیام میکنه و خودشو نشون میده.
حالا "حی قیوم" یعنی جاییکه حیات به معنی واقعی کلمه بروز پیدا کرده و همه آثار حیات مشخص شده .
یکی از آثار حیات،حیاتبخشیه.یعنی کسی که خودش حیاته به دیگران هم حیات میبخشه و محیی هست.چون خدا حی قیومِ به دیگران حیات میبخشه

[تصویر:  linha_22.gif]

آیه 256 بقره  همین را گفته " الله لا اله الا هو الحی القیوم" بعدش قرآن سه تا مثال میزنه
مثال اول:
میگه این ... فکر کرد حیات داره ولی مردست،اینا گروه اولن که مرده اند
دسته دوم ، مثال دوم بعد از آیت الکرسی ماجرای عُزَیز که میره یه جایی و صد سال میمیره و خرش از بین میره، صد سال خوابش میبره و بعد بلند میشه و میبینه که خودش شکل گرفت، خرش شکل گرفت،
این نماد کدام دسته از حیاته؟ حیات طیبه.
کسی که حیات را دریافت میکند بعد از مرگ.

اول خدا میگه من حی قیومم .بعد نسبت ها رو با این گروه ها مشخص میکنه. گروه اول اصلا نسبتی نمیگیرند
گروه دوم حیات طیبه دریافت می کنند.بعد مثال ابرهیم را میزنه که رفت پرندگان رو احیا کرد.اینا مثال کسایی هست که خودشون حی قیوم شدند و خودشون حیات بخش شدند.

این سه مثالی که بعد از آیت الکرسی اومد ارتباط خیلی منسجمی با مفهوم حی قیوم داره.گروه اول در مقابل این حیات رفلکسی نشون نمیدن، گروه دوم حیات طیبه دریافت می کنند،گروه سوم خودشون حی قیوم میشن.

ادامه دارد...
[تصویر:  3711.gif]
#44
و قرآن گفت استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم.
یعنی اینکه ابراهیم پرنده هارو صدا زد،پرنده ها از پراکندگی بر سر هر کوه جمع شدند و حیات گرفتند.
اصلا حیات چیه؟ جمع انرژی ها. و موت یعنی پراکندگی.
از نظر پزشکی مرگ کی رخ میده؟ وقتی ارتباط ارگانیسم بدن از دست بره و حیات یعنی تا وقتی این پیوستگی ارتباط وجود داره.
به نظر شما از نظر معنوی ما الان حیات داریم یا مردیم. اگر که ارگان معنوی ما پیوسته باشه ما زنده ایم . ولی اگه پراکنده  باشیم مثل اون پرنده ها هر تیکمون سر یه کوه باشه،مرده ایم.
و خداوند اولیاش رو میاره تو هستی تا مارو صدا بزنه. چنان که ابراهیم پرندگان رو صدا زد، پیامبران اومدند مارو صدا زدند


استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم.
خوندنتون تا زندتون کنن. شما اجابت کنید، دست بدید به دستشون و این بالاترین مرتبه ی حیات در قرآنه.


[تصویر:  467980r81re9x9km.gif]


پس اگه این زندگی باشه ، پس سبک زندگی  بردن از موت به حیات دنیا، از حیات دنیا به حیات طیبه ، از حیات طیبه به عیش راضیه و از عیش راضیه به حی قیوم بودن هست.

فرق سبک زندگی قرآن با بقیه سبک زندگیا اینه که همه ی اینارو لحاظ کرده، فقط نخواسته فضای این دنیایی مارو سامان بده.این دنیای مارو سامان داده اما در راستای رشد مراتب حیات.
دو الگوی بسیار مهم برای سبک زندگی در قرآن ، که خیلی مهم اند. خواهشم اینه تا نشست بعدی روی این دو سبک زندگی تمرکز کنید.اما ممکنه انقدر شنیده باشیم که نسبت بهش دچار عادت شدیم.

1)الذین آمنو و عملو الصالحات
مهمترین الگوی سبک زندگی در قرآنه.نمیدونید چه دریاییه


2) الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ
بالاترین ، اساسی ترین ، جدی ترین سبک زندگی در قرآنه.


ادامه دارد...
#45
[تصویر:  2343774rdngyhy0rc.gif]

از نظر قرآن خیلی تلاش شده که سبک زندگی متفاوتی رو برای ما بیان کنه،ولی این سبک زندگی در عین حال خیلی سادست.



چیزی که امروز می خوایم دربارش صحبت کنیم همین مفهوم سادگی سبک زندگیه.اگر زندگی خیلی مفاهیمش پیچیده بشه و فرمول های خیلی ریزی پیدا کنه به طوریکه دیگه بشر نتونه اونا رو مدیریت کنه و نتونه سراغ همش بره،وقتی می خواد یکی رو بگیره یکی دیگه از دستش بره،این دیگه خیلی مطلوب نیست.


مکاتبی که سبک زندگی ارائه میکنن یکی از این دوتا ویژگی رو دارن.یا خیلی جزئی نگر نگاه میکنند در حدی که مدیریت اون فوق العاده سخت میشه و آدم تا میاد یکی از اینارو بگیره یکی دیگش از دستش در میره.یا اینکه چیزای فرعی رو بر اصول اصلی سبک زندگی ترجیح میدن و باز کار سخت میشه.یعنی این میشه که ما خیلی مایه میزاریم،یه چیزایی رو انتخاب میکنیم انجام میدیم، اما بعد میبینیم اتفاقات عمیقی نیافتاد،اتفاق در سطوح افتاد.


این دو آفت متاسفانه حتی در تعریف دینی سبک زندگی هم اومده،مثلا در گرایشی که مردم در فضای احکام و فقه داشتن فوق العاده به سمت ریزه کاری ها رفتند و اگر ما مروری روی روایات و احادیث و سخنان معلمان سبک زندگی بکنیم،میبینیم پر از نهی این مورده.


یعنی هی میرفتن از امام می  پرسیده مثلا اگه چطور شد چیکار کنم؟علت اینکه این همه ریز احکام ایجاد شده و بعد این همه توی وسواس افتادیم و ... ،همین سوال های بی جایی بوده که از ائمه می پرسیدن.بسیاری از وقتا ائمه نهی می کردن، میگفتن انقدر سوال نکنید.مثلا اگه بهتون میگن نماز بخونید ،بخونید .دیگه این که چی کار کنم و چی بگم و ...نباشه.همین که وایستادید مقابل خدا خیلی مهمه.دقیقا ماجرای گاو بنی اسرائیل همین بود دیگه، انقدر جزئی نگری کردند،انقدر هی سوالای الکی کردند که کار برشون سخت شد.به شدت در روایات ما نهی شده از اینکه هی سوالای ریز احکامی بکنیم.حالا طوریه من این کا ررو بکنم؟ بله وقتی معلم الهی بگه دیگه مهم میشه، اگه یکی پرسیده و امام و پیامبر گفتن خیلی مهمه،مهمه دیگه، ولی چرا می پرسی؟

شاید خیلی از سوال هایی که تو حوزه فقه از ائمه پرسیده میشده با این جواب روبرو شده:
 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ
چرا سوال هایی میکنید که خودتون رو به دردسر بندازید؟؟

ادامه دارد...


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان