اعلام وضعیت روزانه

[آقای اراده]

سلام بر عاشق شیر خسته 
و سلام بر آرمین مدیر مدیران سبز سبزان ... 
و سلام به همه بیننده های توی خونه 
خب به یاری خدا یه روز خوب دیگه هم شروع شد 
ایشالا خیر و برکت داشته باشه 
الهی به امید تو 
اهداف امروز :
1- سر و سامان دادن وضعیت کاری 
2- استراحت 
3- چند خرید مختصر 
4- کنترل چشم 
5- دائم وضو 
6- از سر گیری برنامه قرآن

[آرمین]

سلام بر آقای اراده با اراده 
همه روزت با برنامه و هدفمند باشه برادر. 

داداش عاشق ما کجاست؟  

یه روز خیلی سخت اما با پاکی سپری شد. 
تو هر شرایط سختی میشه دووم آورد. به شرط اینکه یادمون نره چی می خوایم. 

[Alone WarrioR]

امروز اصلا کار خاصی نکردم اتفاقی هم نیوفتاد ولی یه لغزش بدی داشتم که حتما باید رسیدگی کنم بهش 
ینی به یه تار مو بند بود وضعیت 
به اپدیت نیاز دارم

[آقای اراده]

سلام مجدد 
بازم یه روز شلوغ دیگه داشتم 
از دیشب وسوسه روی مخم بود 
بیخیالش شدم 
دوباره صبح اومد سراغم 
بیخیالش شدم 
دوباره عصر 
لعنتی منو بیخیال شو 
من به کانون تعهد دارم 
باید پاک بشم 


سعی کردم استراحت کنم تا کمی مساعد بشه حالم 
امشب هم سعی میکنم زودتر بخوابم 
اکثر از خستگی هستش 
نمیدونم چرا هر چی میدوم نمیرسم به زندگیم 

حامد کجاست 
همت کجاست 
عاشق 

پ ن : الون واریر خوش اومدی به جمعمون

[Alone WarrioR]

سلام مجدد 
بازم یه روز شلوغ دیگه داشتم 
از دیشب وسوسه روی مخم بود 
بیخیالش شدم 
دوباره صبح اومد سراغم 
بیخیالش شدم 
دوباره عصر 
لعنتی منو بیخیال شو 
من به کانون تعهد دارم 
باید پاک بشم 


سعی کردم استراحت کنم تا کمی مساعد بشه حالم 
امشب هم سعی میکنم زودتر بخوابم 
اکثر از خستگی هستش 
نمیدونم چرا هر چی میدوم نمیرسم به زندگیم 

حامد کجاست 
همت کجاست 
عاشق 

پ ن : الون واریر خوش اومدی به جمعمون

ممنون اراده جون 

امان از وسوسه 
امان از لغزش 
دقیقا بند اول حرفات وضع من بوده تو این دو روز اخیر 

[جوکر]

سلام مجدد 
بازم یه روز شلوغ دیگه داشتم 
از دیشب وسوسه روی مخم بود 
بیخیالش شدم 
دوباره صبح اومد سراغم 
بیخیالش شدم 
دوباره عصر 
لعنتی منو بیخیال شو 
من به کانون تعهد دارم 
باید پاک بشم 


سعی کردم استراحت کنم تا کمی مساعد بشه حالم 
امشب هم سعی میکنم زودتر بخوابم 
اکثر از خستگی هستش 
نمیدونم چرا هر چی میدوم نمیرسم به زندگیم 

حامد کجاست 
همت کجاست 
عاشق 

پ ن : الون واریر خوش اومدی به جمعمون

به نظر من اگه آدم یادش باشه بعد از این کار چقدر پشیمون میشه دیگه وسوسه نمیشه.
من طبق تجربه ای که دارم وقتی آدم وسوسه میشه باید فورا خودش رو با یه کار دیگه سرگرم کنه تا از ذهنش بره بیرون.

[آقای اراده]

امروز هم یه روز پر کار دیگه گذشت 
اراده /26 دی / 14 روز  
خدا رو بابت سپری کردن یه روز دیگه شکر میگم 
امروز هم روز قشنگی بود 
روز پر خیر و برکت 
از خدا میخوام کمک همه بچه های کانون کنه مسیرشون رو پیدا کنن 
خب تصمیم دارم برنامه روزانه ام رو ازین به بعد اینجا پیگیری کنم 

نماز : صبح : قضا ظهر و عصر : ادا - سبز   مغرب و عشا : ادا - سبز
قرآن : - 
کنترل نگاه و کنترل ذهن : -
رسیدگی به امور کاری : انجام شد.
دائم وضو بودن : - 
کنترل خشم و عصبیت و هیجان:- 
خواب و استراحت مناسب : - 
ورزش : -
تغذیه : -

[آرمین]

سلام

آفرین به آقای اراده.

الون واریور به نظرت باید چطور آپدیت شد؟

آراد جان درست میگی. همین که خودمون رو مشغول کنیم کم کم از بین میره وسوسه ها. دیر و زود داره. سوخت و سوز نه.

و
امروز یه روز بسیار سردرد رو گذروندم.
اما حسابی کار کردم و نذاشتم چیزی خراب بشه.

یه روز عالی دیگه با پاکی گذشت. 

[عاشق فاطمه زهرا]

سلام

ما هم اومدیم  

با یه عالمه روز خوب
فعالیت کانونیم به صفر رسیده
دلیلش هم سفر های و درگیری های این مدتم هست
فعالیت قرآنیم هم هر روز کم و کمتر شد تا این که امشب به صفر رسید 
اما در عوض امشب یه دور دیگه از صفر تا صد زندگیم رو نوشتم  

البته خیلی وقت بود بهش فکر می کردم و می نوشتم، اما حالا یه دور مرور کردم.

خلاصه وار بگم که با خودم دو دو تا چهار تا کردم به این نتیجه رسیدم:

اول این که همه ی چی با اعتقادات شروع می شه،
اعتقاداتم رو نوشتم، اسلام و تشیع و ....

اهداف آدم باید بر اساس اعتقاداتش باشه، اون ها رو هم نوشتم، یه هدف اصلی دارم: لقاء الله و بندگی خدا و ...
این هدف شکسته می شه به اهداف جزئی تر،
بر اساس این سه تا هدف اصلی توی زندگیم دارم، تا آخر عمرم.

بر اساس این سه تا هدف اصلی، اهداف ریز تری دارم.
که نزدیک ترینش می شه تموم کردن دکتری به بهترین شکل ممکن.

بعد از اهداف نوبت به برنامه می رسه، برنامه ای که من رو به این اهداف برسونه.

برنامه ی من چهار بخش کلی داره:

۱- خودسازی
۲- کسب معرفت و آگاهی و علم
۳- کار (درس و دانشگاه و تدریس و ...)
۴- پرداختن به نیاز ها (خورد و خوراک و استراحت و تفریح و مسافرت و ورزش و ...)

البته شاید این ها همه رو بشه توی یه بخش گنجوند، اما من اینطوری راحت ترم.

نکته ی اساسی این هست که دو مورد اول (و یا حتی شاید موارد سه و چهار) هم روی اعتقادات و هم روی اهداف اثر می ذارن.
به عبارتی اعتقادات و اهداف چیزهای متعصبانه ای نیستن و خودشون از واقعیات باید نشات بگیرن که کشف واقعیات از دو طریق کسب اطلاعات و تحلیل اطلاعات بدست می آید. نقش خودسازی هم این وسط این هست که خودخواهی و دنیاطلبی و تعصبات کورکورانه و از این قبیل چیزها رو جلوش رو بگیره.

این ها به علاوه جزئیات خیلی بیشتر رو توی دفتر برای خودم نوشتم.
برنامه ام زیاد عوض نشده (حتی روی کاغذ)
فقط مثلا قراره که کتاب خوندن و .... رو جدی تر در نظر بگیرم و یه مقداری کارهام رو توی دانشگاه جهت بدم

فرق اساسی این هست که تا دیروز، برنامه می چیدم، اما خودم هم نمی دونستم که این برنامه چه مبانی هست.
اما الان حرف جدیدم این هست که این برنامه رو روی ستون های اهداف و ریشه ی اعتقادات بنا کردم.

[آقای اراده]

سلام 
دیروز روز خوبی بود اما در پایان شب منتهی شد به یه شکست 
دوست ندارم بهش فکر کنم 
اما زیاد هم حالم میزون نیست 
همه اش به خاطر خستگی بود 
امروز سعی دارم بیشتر استراحت کنم 
از صبح دوباره با خدا آشتی کردم و ازش کمک خواستم 
خودش کمک میکنه ایشالا

[آرمین]

سلام

عاشق جان خوش برگشتی.
ماشاءالله چه پر و پیمون هم برگشتی.
امیدوارم قدم هات در راستای اهداف و برنامه هات استوار باشه و بهترین نتایج رو بگیری. 

آقای اراده خوب
چقدر ناراحت شدم از شنیدنش.
اما خوشحال شدم از تصمیم شروع بی وقفه ات.
یه مشکلی هست که حلش نمی کنی.
باید چی کار کرد به نظرت؟ 

و
آرمین یه روز عالی و هدفمند رو گذروند. اون هم با پاکی کامل.
خدا رو بی اندازه شکر. 

[عاشق فاطمه زهرا]

امروز صبح (البته اگر ساعت ده و نیم صبح محسوب بشه) رو با صبحونه شروع کردم

بعدش قرآن
بعدش به سمت دانشگاه گسیل شدم  
بعدش کلی کارهای عقب مونده ی اداریم و ثبت نام و ... رو پیگیری کردم و کلی فرم و ... رو پرینت کردم
حالا باید کم کم امضاها رو جمع کنم و ببرم برای قسمت های اداری دانشگاه  
بعدش یک ساعتی هم فرصت بود که با دوستان و هم اتاقی ها، بحث های عملی خیلی چالشی کردیم  

بعدش هم جلسه داشتیم یک ساعتی
بعدش هم کلاس قرآن

بعدش هم خونه اومدم و خندوانه دیدم به همراه خوردن میوه
الان هم دارم شلغم می خونم توی کانون پست می زنم

بعدش هم یه دوش می گیرم و می خوابم برای یک روز پر انرژی دیگه

امروز خیلی خیلی عالی گذشت  

خدایا شکرت به خاطر تمام نعمت هایی که بهم دادی

[عاشق فاطمه زهرا]

امروز صبح بیدار شدم

ساعت ۱۰ و نیم بازم  
صبحونه، بعدش باز قرآن مرور کردم

بعدش رفتم دانشگاه
حدودا ساعت ۱۲ شده بود
دیگه تا بیایم مشغول شیم اذان گفت

نماز ظهر رو خوندم و بعدش با دسته ای که توی دانشگاه به مناسبت ایام فاطمیه برقرار بود راه افتادم
یک و خرده ای رفتم سلف که دیدم ای دل غافل ما رو مسدود کردن و غذا نمی دن  

من بودم یه عده ی کثیری از بچه ها
هیچی دیگه، کلی پیگیری کردیم تا حدودای ساعت ۲ تا درست شد. (الان هم نمی دونم درست شده یا نه)
در عوض ناهار رو دوبرابر برای من کشیدن، چون تقریبا نفر آخری بودم که غذا بهم رسید  

بعدش کارها رو شروع کردیم
تا اذان مغرب مشغول بودم

البته این بین ها با هم اتاقی ها خیلی صحبت می کنیم و گپ می زنیم   از هر دری سخنی،
این مورد رو باید بیشتر توجه کنم بهش 
بعد نماز باز برگشتم اتاق و شروع کارها
تا حدودای ساعت هفت که کار پیش اومدم و برگشتم خونه

توی خونه هم شام خوردم و تلویزیون نگاه کردم
چند تا موزیک ویدیو دیدم که شاید نمی دیدم بهتر می بود  
موقع زبان کار کردن هم از گوگل ایمیج استفاده می کردم برای پیدا کردن تصاویر مربوط به لغات که این هم کار پر ریسکیه و چند جا داشت کار از دست خارج می شد.

بعدش با خانواده اسکایپ کردیم و میوه خوردم و کانون اومدم
و چشم به هم زدنی شب شد.

راستی، امروز دو تا سد رو شکوندم
زبان کار کردم بعد از مدت ها
کتاب خوندم، اونم بعد از مدت ها  

چه با جزئیات تعریف کردم  
یه آشنا اینجا باشه مطمئنا من رو شناسایی می کنه

[آرمین]

سلام

یه روز فوق العاده دیگه رو با پاکی گذروندم. 
خدایا شکرت. 

[عاشق فاطمه زهرا]

یک روز پر انرژی و شلوغ پلوغ و پر از دغدغه و استرس و هیجان کار و تلاش طی شد   اون هم با پاکی  

امروز صبح یازده بلند شدم از خواب  
ولی از اون طرف تا حدودای ساعت نه دانشگاه بودم  

دیشب خیلی خواب های بد بد دیدم و اذیت شدم توی خواب... چرا واقعا؟؟؟