عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

با کدوم شهید بیشتر حال می کنی؟
یه داستان ازش برام بنویس
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



 سپاس شده توسط
همین الان از پای کامپیوتر بلند شو و برو سوره لقمان رو بخون
باید بزنی توی دهن نفست
هر چی می خواد خلافشو انجام بده
سریع شروع کن، قدر فرصت رو بدون تا قبل از این که دیر شه و مرگت فرا برسه
محمدرضا
از مردن توی اون حال خجالت بکش و بلند شو سریع خیالت رو تو دست بگیر
نذار خیالت بیشتر از این پرواز کنه
اگه هنوز تمرین گروه رو انجام ندادی، لیستی که من نوشتم رو نگاه کن. ببین هر کدوم خیالت رو هدایت می کنه سریعا انجامش بده
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



 سپاس شده توسط
محمدرضا داداش 
سلام
خواهش میکنم تحت هیچ حالتی از اورژانس نرو 
بمون تا ردیف بشی
الان اوضاع چطوره؟
دست و صورتت رو با اب سرد بشور وضو بگیر برگرد
 سپاس شده توسط
سلام ...
تا الان جلوی نفسم رو گرفتم ... 
ولی ول کن نیست ..
 حالم بده
 سپاس شده توسط
منم حال خوبی ندارم 
ولی چاره شکست نیست 
ما مجبور به شکست نیستیم 
اگر شکست بخوریم در واقع اون رو انتخاب کردیم 
سعی کن اول شرایط اورژانسی در بیای بعد جسمتو با استراحت اروم کنی بعد هم روحتو اروم کنی 
آماده ای ؟
 سپاس شده توسط
خب نباید جلوش رو بگیری
تو این شرایط ما باید چریکی مقابل نفس بجنگیم
حواسش رو پرت کن
کاری کن که مشغول چیز دیگه ای شه
بذار باهات سر چیز دیگه ای دعوا کنه!
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



 سپاس شده توسط
من مطمئنم که محمدرضا اینقدر هوشیار و آگاهه که بخاطر آینده اش و بخاطر خدایی که بالای سرمونه و ناظر به اعمال ماست از گنج پاکیش مراقبت میکنه
 سپاس شده توسط
یا کار بالا رو انجام بده، یا خودت رو مشغول چیز دیگه یی کن که اصلا هوای نفس نیاد سراغت
به چی علاقه داری؟
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



 سپاس شده توسط
محمدرضا
چیزی که واضحه اینه که نباید الان اونجا بمونی
برو توی جمع شروع کن به انجام کاری مثل کتاب خوندن یا قرآن خوندن
اگه توی خونه تون هیچ کس نیست،
برو تو کوچه شروع کن به دویدن
برو...
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



 سپاس شده توسط
(1397 تير 12، 14:42)امیرحسین خان نوشته است: با کدوم شهید بیشتر حال می کنی؟
یه داستان ازش برام بنویس
شهید احمدعلی نیری


نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.»

بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
 سپاس شده توسط
چقدر منقلب شدم...
حیف نیست محمدرضا؟
مگه این شهدا و عرفا کی بودن؟
مگه غیر از امثال من و تو بودن؟
چند نفرشون رو اسم بیارم که از اوج گناه به اونجور درجه ای رسیدن؟
چرا خودتو دست کم می گیری؟
برو وضو بگیر
نه یک بار
ده بار
صد بار
اونقدر وضو گرفتن رو تکرار کن تا غرق نور شی...
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



 سپاس شده توسط
ممنون داداش اراده و امیرحسین جان  53
بهترم .... جلوشو گرفتم .. الحمدالله 
خیلی سخت بود ... خیلی
 سپاس شده توسط
عالیه 
نماز خوندی؟
 سپاس شده توسط
گفتی خیلی سخت بود، یاد یه روایت افتادم
از حضرت سلیمان علیه السلام روایت شده:
کسی که به نفسش غلبه کنه، کارش از ا.نی که به تنهایی یه شهر رو فتح کنه سخت تره! (فکرشو بکن، فتح یک شهر!)
زندگی مِلک وقف است دوست من !

تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.

حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری.

حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی.

حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.

بریده ای از کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی



 سپاس شده توسط
خدایا اگه زمین میخوریم از سر غفلته  از سر ندوم کاری از سر ناپرهیزی از سر هرچیزی غیر عناد با تو
خدایا به دلهای ما نگاه کن ای مهربونترین از هرکسی ای نزدیکتر از رگ گردن ای تنها حامی همه ما
خدایا به داد دل همه ما برس و بذار تو هر لحظه ای حضورتو حس کنیم
خدایا خودت شاهدی که تو از همه برای ما مهمتری خدیا شاهدی که تو این وضعیت و اوضاع که همه چی گره خورده بهم ما تو چه عذابی هستیم ازت میخوام ناامید نشی ازمون و لطفا ما رو با همه بدی مون رها نکن
افرین اقا محمدرضا که مقاومت کردید 317
افرین به اقا امیرحسین و مستر اراده برای کمکشون 49-2
و ابجی مژگانم سرتو بالا بگیر عزیزم تو بعد از حدود 5ماه ی شکست داشتی این مسیر زمین خوردناش خییییلی زیادن عزیزم کم نیار مرگ ما اون لحظه ای هس ک تن بدیم به این گناه و از تلاش خسته بشیم
عزیزمن دوباره ی یاعلی بگو و بلند شو برای ادامه مسیر فتح این قله از زندگیت
بلند شو تو انگیزه خیلی ها هستی بانو 49-2
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان