1397 بهمن 28، 15:17
(1397 بهمن 23، 10:36)Parisa313 نوشته است: وای نزدیک بوداهمین الان تو این شرایط بودم که زنگ درو زدن
خدا خودش کمک کرد. تنها بودم یهو یکی ک قرار نبود بیاد، اومد.
خیلی از دست خودم عصبانیم. چرا اون لحظه اصلا مغز آدم کار نمیکنه. این چه وضیه آخه؟!!!! آخه چطور انتظار دارم از یه کار مشابه نتیجه متفاوت بگیرم. میدونم بعدش حالم بد میشه ها ولی بازم...
خدایا شکرت
خدایا مواظبمون باش
میترسم از خودم از اون لحظه ک مغزم کار نمیکنه میترسم
خوبی بخواهیم به تمام جهان به همسایه ها به رهگذرانِ پیاده روهای شهر،خوبی بخواهیم و خوب باشیم و خوب بمانیم
این دنیا نیاز مُبرَم به انرژیهای مثبت دارد
به نگاه های محبت آمیزِ آدمیزاد به دستهای یاری دهنده، به تبسم های صورتی رنگ هستی ،به کلماتی برنگ عشق
این دنیا دستی می خواهد تا پاک کند تمام رنگهای کدر بدخواهی را، دلهایی صاف، آسمانی آفتابی ، افقی معجزه آسا
خوبی را دریغ نکنیم هر چقدر خوبی برای دیگری بخواهیم دنیا همانقدر خوبی ها را نثارمان خواهد کرد،...
این دنیا نیاز مُبرَم به انرژیهای مثبت دارد
به نگاه های محبت آمیزِ آدمیزاد به دستهای یاری دهنده، به تبسم های صورتی رنگ هستی ،به کلماتی برنگ عشق
این دنیا دستی می خواهد تا پاک کند تمام رنگهای کدر بدخواهی را، دلهایی صاف، آسمانی آفتابی ، افقی معجزه آسا
خوبی را دریغ نکنیم هر چقدر خوبی برای دیگری بخواهیم دنیا همانقدر خوبی ها را نثارمان خواهد کرد،...