1396 فروردين 2، 0:36
1396 فروردين 3، 22:09
وضع خیلی بدی دارم و بشدت حالم خوش نیست
شما وضع منو در نظر بگیرین و عبرت بگیرین
یک لحظه فکر کنین که ممکنه ابروتون پیش همه بره
سپاس شده توسط
1396 فروردين 3، 22:40
(1396 فروردين 3، 22:09)meep نوشته است: من همین یک ساعت پیش شکستم و ابروم پیش ادم و عالم هم رفت
وضع خیلی بدی دارم و بشدت حالم خوش نیست
شما وضع منو در نظر بگیرین و عبرت بگیرین
یک لحظه فکر کنین که ممکنه ابروتون پیش همه بره
....................
چرا ابروت رفت. چطور شد که این قضیه برات رخ داد
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1396 فروردين 3، 23:20
ویرایش شده
(1396 فروردين 3، 22:09)meep نوشته است: من همین یک ساعت پیش شکستم و ابروم پیش ادم و عالم هم رفت
وضع خیلی بدی دارم و بشدت حالم خوش نیست
شما وضع منو در نظر بگیرین و عبرت بگیرین
یک لحظه فکر کنین که ممکنه ابروتون پیش همه بره
منم بچه که بودم جلو خانوادم آبروم رفت البته اون موقع نمیدونستم
خ ا یعنی چی و خیلی کوچیک بودم و متاسفانه کسی هم برام توضیحی نداد
ولی شما که میدونی چیه و چه جوری میشه جلوش گرفت جلوی بیشتر رفتن آبروت بگیر
منم بعضی وقتا مثه همه آدما دلم میخواد تنها باشم چند ساعت در اتاقم قفل
کنم و هیچ کس نبینم ولی باورت میشه خجالت میکشم از خانوادم ؟
نمیخوام فکر کنن من هنوز گرفتار این گناهم به خاطر اینه که درم قفل میکنم
دلم میخواد داد بزنم بگم من ترک کردم و اگه بمیرمم دیگه سراغش نمیرم ولی نمیشه
هر وقتم در اتاقم قفل میکنم با وجود اینکه کاری نمیکنم ولی جلوی خانوادم
شرمنده هستم ! میترسم در موردم بد قضاوت کنن
ببین جلوی اطرافیان چقد آبروت برات مهمه
پس خدا چی؟ فکر آبروت جلوی خدا هم باش
تنها کسی که هیچ وقت قضاوتت نمیکنه همیشه باهاته و منتظره که برگردی
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
سپاس شده توسط
1396 فروردين 3، 23:31
ویرایش شده
اولین برو حموم دوش بگیر. سر و صورتت رو اصلاح کن. مرتب و تمیز برو تو اتاقت یا توی جمع.امشب میخای بخابی قبل خاب توی سکوت فکر کن. ب اینکه چکار کنی ک دیگ رخ نده. اتفاقات امروز رو برا خودت مرور کن تا برسی ب موقعی ک وسوسه شدیو انجامش دادی.
این نقطه از زمان و شرایطش رو توی ذهنت ذخیره کن تا سری بعد خاسی. مجدد لغزش.کنی یادت بیار.
پیش خونوادتم طوری رفتار نکن ک خطایی ازت سر زده.انگار ن انگار چون همین استرس خونواده باعث انجام مجددش میشه. خیلی ریلکس زندگی عادیتو داشته باش.
اینم یادت باشه تو نمیتونی یک باره لغزشت رو صفر کنی پله پله کم کن اما با برنامه
توی خونواده هم بکسی نمیخاد بگی موضوع رو. چون همین گفتن و دونستنش باز خودش ی استرس اضافس به بقیه استرس ها.
بیا اینجا از بچه ها مشاوره بخاه.
یادت باشه هیچی مثل خستگی جسمی تو رو از این قضیه دور نمیکنه.تا می میتونی از جسمت و ذهنت کار بکش البته سودمند و هدفمند
سپاس شده توسط
1396 فروردين 3، 23:44
ویرایش شده
ولی این مشکل خیلی خیلی شایعه و فکر نمیکنم خانواده ای تعجب کنن از این که بچشون رو درگیر ببینن. قطعا خوشایند نیست و شاید تا مدتی هم ذهنشون درگیر باشه. ولی الان شما فقط میتونید با رفتار عادی و اخلاق خوب نشون بدید که بقیه ی قسمت های زندگیتون رو رواله.
من اطلاع دارم که خیلی از هم سن و سالام این کار براشون فوق العاده عادیه. انقدر که دور هم جمع میشن راجع بهش صحبت میکنن. حتی یکیشون میگفت باورم نمیشه کسی مجرد باشه و خ ا نکنه. این از دخترا. دیگه شما خودتون حتما از پسرا اطلاع دارید.
میخوام بگم به خودتون افتخار کنید که تو مسیر ترک قدم گذاشتید. هرکسی زحمت این کار رو به خودش نمیده. اون شرایط و خجالت زدگی باعث نشه انقدر خودتون رو سرزنش کنید که دیگه نای مبارزه نداشته باشید. اتفاقیه که افتاده متاسفانه. ولی زمان همه چیز رو حل میکنه. فراموش میشه. شما به فکر تصمیمتون و روش های بیشتر پاک موندن باشید که از فکر و قضاوت هرکسی مهم تره.
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
سپاس شده توسط
1396 فروردين 4، 11:29
ویرایش شده
(1396 فروردين 3، 23:18)meep نوشته است: داداش نمیخوام دربارش حرفی بزنم فقط همه دیگه فهمیدن دارم چه غلطی میکنم
شما دوست نداری توضیح بدی حق هم داری. من توضیح میدم درد یادآوریشم میکشم داداش خوبم شاید حرفام به دردت خورد :
من بچه تر از الانم بودم توی اتاقم داشتم فیلم میدیدم و مشغول خودارضایی بودم که دیدم داداشم از پشت پنجره داره میبینه. داداش بزرگمم به داداش کوچیکم گفت دیگه بعد اون در هر فرصتی شروع میکردن به نصیحتم.یه بارم خواهرم فهمید و بخاطر اینکه باهام لج بود هی تو خونواده یه چیزایی میگفت.
اون موقع اینقدر سر این موضوع به هم ریختم که واقعا کشنده بود برام.خیلی بدتر از حال الان تو. خوبه تو کسایی رو داری که میای بهشون میگی اینجا؟ خوبه میبینی حس مشترک و درد مشترک داری و تنها نیستی. ولی من هیچکسی رو هم نداشتم تو تنهایی درد میکشیدم. منی که این درد رو تنهایی کشیدم میفهمم که همین که اومدی تو کانون گفتی به صورت نصفه نیمه چقدر خوشبختی و چقدر خوش شانس و البته چقدر باهوش . حیف که ما گاهی قدر نعمتهامون رو نمیدونیم.
من رسوا شدم یه روز
شما رسوا شدی امروز
دوست دیگری هم که داره به این کار ادامه میده رسوا خواهد شد یه روز
خیلی ها هم رسوا شدن و خودشون خبر ندارن این از اصول برنامه ماست. اصل یعنی چیزی که تغییری توش نیست. برنامه میگه تو اگه به شهوترانی و خودارضایی ادامه بدی در اجتماع رسوا میشی: یکی پیش خانوادش یکی پیش دوستش یکی میره زندان یکی هم اعدام میشه. شکی توش نیست.
پس داداش بی تعارف بهت بگم باید این درد رو بکشی. همونجوری که من یه روز کشیدم. برنامه هوشیاری به ما گفته یه روز رسوا میشی اگه به کارات ادامه بدی هیچ شکی هم توش نیست. گوش نکردیم خوب تاوان اشتباهاتمونه که باید بدیم .
................................................................................................................
اما فکر کنم به اندازه کافی درد کشیدیم خوب بعدش چی این نظر منه:
فهمیدن که فهمیدن خب که چی؟
فدای سرم فدای سرت که فهمیدن.
آموزشم دادن که الان انتظار پاکی دارن؟بهم یاد دادن که خودارضایی چیه عوارضش چیه که الان انتظار پاکی دارن؟ واسمون زن گرفتن ازدواج رو آسون کردن که الان انتظار پاکی دارن؟ محیط خوب و امن فراهم کردن؟چیکار کردن برامون ها!!! فکر کردی الان نگران تو شدن؟ بخدا اگه نگران شده باشن بخدا اگه درد تو رو کشیده باشن بخدا اگه یه ذره بفهمنت.تو خودت تنهایی فقط خدا تو رو میفهمیه و دوستان بهبودیت.فقط خودت واسه خودت باید کاری کنی. اعتماد به نفستو جلوی خونوادت از دست نده قوی باش. خودت باید خودتو نجات بدی.اینقدر خودشون دغدغه و بدبختی دارن که تو توشون گمی
این اتفاق یه تلنگر بود واست که هشدارهای برنامه رو جدی بگیری: این تازه یکیش بود. فکر نکنیم مرگ فقط برای همسایه س.
آهای بچه ها هشدار بعدی اینه که تو زندگی متاهلی به مشکل برمیخوریم. حالا هی جدی نگیریم. اینقدر از عذاب و قهر خدا که به صورت آتش و مار و سیخ داغه تو گوشمون خوندن که کلید کردیم روی اون دنیا هر چند راجع به همون دنیا هم هیچکدوم از این هشدارها رو جدی نمیگیریم. یادمون رفته هر چی بکشیم تو این دنیا نتیجه افعال و اعمالمونه.
بسپر بخدا همه چیز رو داداش خوبم. برای خودت برای خانوادت دعا کن. برنامه هوشیاری رو جدی بگیر. اعتماد به نفستو حفظ کن. یه جور رفتار کن انگار نه انگار اتفاقی افتاده. هم توی این دنیا هم توی اون دنیا خودتی و اعمالتو و خدای بالای سرت.خانواده هیچ کجای داستان نیست. نقششم که درست انجام نداده وظایفشم درست انجام نداده. پس این اتفاقی هم که افتاده رو بپذیر. سعی که آگاهانه با انتخاب خودت با این قضیه برخورد کنی به جای اینکه بزاری گذشت زمان مجبورت کنه قضیه رو ناخودآگاه فراموش کنی با کلی اثر مخرب که روی قلب و فکرت میزاره.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
سپاس شده توسط
1396 فروردين 4، 18:30
ویرایش شده
(1396 فروردين 4، 11:29)همساده نوشته است:(1396 فروردين 3، 23:18)meep نوشته است: داداش نمیخوام دربارش حرفی بزنم فقط همه دیگه فهمیدن دارم چه غلطی میکنم
شما دوست نداری توضیح بدی حق هم داری. من توضیح میدم درد یادآوریشم میکشم داداش خوبم شاید حرفام به دردت خورد :من بچه تر از الانم بودم توی اتاقم داشتم فیلم میدیدم و مشغول خودارضایی بودم که دیدم داداشم از پشت پنجره داره میبینه. داداش بزرگمم به داداش کوچیکم گفت دیگه بعد اون در هر فرصتی شروع میکردن به نصیحتم.یه بارم خواهرم فهمید و بخاطر اینکه باهام لج بود هی تو خونواده یه چیزایی میگفت.اون موقع اینقدر سر این موضوع به هم ریختم که واقعا کشنده بود برام.خیلی بدتر از حال الان تو. خوبه تو کسایی رو داری که میای بهشون میگی اینجا؟ خوبه میبینی حس مشترک و درد مشترک داری و تنها نیستی. ولی من هیچکسی رو هم نداشتم تو تنهایی درد میکشیدم. منی که این درد رو تنهایی کشیدم میفهمم که همین که اومدی تو کانون گفتی به صورت نصفه نیمه چقدر خوشبختی و چقدر خوش شانس و البته چقدر باهوش . حیف که ما گاهی قدر نعمتهامون رو نمیدونیم.من رسوا شدم یه روزشما رسوا شدی امروزدوست دیگری هم که داره به این کار ادامه میده رسوا خواهد شد یه روزخیلی ها هم رسوا شدن و خودشون خبر ندارن
این از اصول برنامه ماست. اصل یعنی چیزی که تغییری توش نیست. برنامه میگه تو اگه به شهوترانی و خودارضایی ادامه بدی در اجتماع رسوا میشی: یکی پیش خانوادش یکی پیش دوستش یکی میره زندان یکی هم اعدام میشه. شکی توش نیست.
پس داداش بی تعارف بهت بگم باید این درد رو بکشی. همونجوری که من یه روز کشیدم. برنامه هوشیاری به ما گفته یه روز رسوا میشی اگه به کارات ادامه بدی هیچ شکی هم توش نیست. گوش نکردیم خوب تاوان اشتباهاتمونه که باید بدیم .
................................................................................................................
اما فکر کنم به اندازه کافی درد کشیدیم خوب بعدش چی این نظر منه:فهمیدن که فهمیدن خب که چی؟فدای سرم فدای سرت که فهمیدن.آموزشم دادن که الان انتظار پاکی دارن؟بهم یاد دادن که خودارضایی چیه عوارضش چیه که الان انتظار پاکی دارن؟ واسمون زن گرفتن ازدواج رو آسون کردن که الان انتظار پاکی دارن؟ محیط خوب و امن فراهم کردن؟چیکار کردن برامون ها!!!
فکر کردی الان نگران تو شدن؟ بخدا اگه نگران شده باشن بخدا اگه درد تو رو کشیده باشن بخدا اگه یه ذره بفهمنت.تو خودت تنهایی فقط خدا تو رو میفهمیه و دوستان بهبودیت.فقط خودت واسه خودت باید کاری کنی. اعتماد به نفستو جلوی خونوادت از دست نده قوی باش. خودت باید خودتو نجات بدی.اینقدر خودشون دغدغه و بدبختی دارن که تو توشون گمی
این اتفاق یه تلنگر بود واست که هشدارهای برنامه رو جدی بگیری: این تازه یکیش بود. فکر نکنیم مرگ فقط برای همسایه س.
آهای بچه ها هشدار بعدی اینه که تو زندگی متاهلی به مشکل برمیخوریم. حالا هی جدی نگیریم. اینقدر از عذاب و قهر خدا که به صورت آتش و مار و سیخ داغه تو گوشمون خوندن که کلید کردیم روی اون دنیا هر چند راجع به همون دنیا هم هیچکدوم از این هشدارها رو جدی نمیگیریم. یادمون رفته هر چی بکشیم تو این دنیا نتیجه افعال و اعمالمونه.
بسپر بخدا همه چیز رو داداش خوبم. برای خودت برای خانوادت دعا کن. برنامه هوشیاری رو جدی بگیر. اعتماد به نفستو حفظ کن. یه جور رفتار کن انگار نه انگار اتفاقی افتاده. هم توی این دنیا هم توی اون دنیا خودتی و اعمالتو و خدای بالای سرت.خانواده هیچ کجای داستان نیست. نقششم که درست انجام نداده وظایفشم درست انجام نداده. پس این اتفاقی هم که افتاده رو بپذیر. سعی که آگاهانه با انتخاب خودت با این قضیه برخورد کنی به جای اینکه بزاری گذشت زمان مجبورت کنه قضیه رو ناخودآگاه فراموش کنی با کلی اثر مخرب که روی قلب و فکرت میزاره.
/////////////////////////////
پیرو حرفای شما به کاربر عزیزی ک لغزش کرده بگم.که برای حل برخی مشکلاتت بخصوص توی این زمینه ی فرضی رو در نظر بگی اینکه
هیچ کسی و هیچ موجودی رو کره زمین بغیر از تو خلق نشده. این یعنی اینکه تو تنهایی
حس تنهایی روکه برا خودت القا کردی حالا نوبت تصمیم گیریه
بخودت بگو که هیچ کس یا هیچ چیزی نیس ک بهم کمک کنه پس.........من باید خودم شروع به تغییر خودم کنم و استارت کار رو بزن و جلو برو.......و از مشاوره های اینجا برنامتو پیش ببر.
از هیچ کس کمک نخاه. خودتو تقویت کن. اگر خوشحالی ی حال اساسی ب خودت بده. اگ حالت بده با خودت درد.کن. اگ گند زدی ب خودت رجوع کن.
شاید بپرسی خوب دلیل این نوع تفکر چیه
اول اینکه کم کم داری ضعفهای خودت رو اصلام میکنی
دوم اینکه ی دوست خوب همیشگی ب قول ما پسرا رفیق فابریک.ک همیشه توی کالبد خودته باهاته همراهته پیدا میکنی ک ارزشش گاها بالاتر از ترک خ.ا هست.
خودتو بشناس.باش رفیق شو. خ ا رو با خودت با کمک خودت ترک کن نه با مقصر دونستن اطرافیان. البته با برنامه های همین کانون
سپاس شده توسط
1396 فروردين 5، 11:42
من یه داداش هجده ساله دارم ، هر وقت خ ا میکنه متوجه میشم ، جلوی ما کاری نمیکنه ولی رفتاراش تابلو که داره چی کار میکنه ، طولانی تو حموم میمونه ، یا میره تو اتاق خواب پشت در میشینه ، بارها خودم تو لپ تاب فیلمای مورد دارش رو دیدم ؛ خانواده ای که اگاه باشن از قبل اینکه ببینن میفهمن اما امان از خانواده ی ... خود من بارها و بارها غیر مستقیم با مادرم درباره خ ا و عواقبش صحبت کردم ، درباره اینکه چی میل جنسی رو کم میکنه چی زیاد میکنه ولی انگار نه انگار ، متوجه میشن ولی هیچ اقدامی نمیکنن ؛ پدر مادرایی مثل پدر مادر من مسئولن ، مسئول . داداش میپ اصلا ناراحت نباش ، نمیخوام بگم فقط اونا و شما هیچ تقصیری نداری ولی خب ....
ارسال شده از HTC_D626phs با استفاده از kanoon
الم یعلم بأن الله یری
1396 فروردين 5، 12:29
ویرایش شده
(1396 فروردين 4، 11:29)همساده نوشته است:همساده جان حرفات خیلی به دلم نشستشما دوست نداری توضیح بدی حق هم داری. من توضیح میدم درد یادآوریشم میکشم داداش خوبم شاید حرفام به دردت خورد :من بچه تر از الانم بودم توی اتاقم داشتم فیلم میدیدم و مشغول خودارضایی بودم که دیدم داداشم از پشت پنجره داره میبینه. داداش بزرگمم به داداش کوچیکم گفت دیگه بعد اون در هر فرصتی شروع میکردن به نصیحتم.یه بارم خواهرم فهمید و بخاطر اینکه باهام لج بود هی تو خونواده یه چیزایی میگفت.اون موقع اینقدر سر این موضوع به هم ریختم که واقعا کشنده بود برام.خیلی بدتر از حال الان تو. خوبه تو کسایی رو داری که میای بهشون میگی اینجا؟ خوبه میبینی حس مشترک و درد مشترک داری و تنها نیستی. ولی من هیچکسی رو هم نداشتم تو تنهایی درد میکشیدم. منی که این درد رو تنهایی کشیدم میفهمم که همین که اومدی تو کانون گفتی به صورت نصفه نیمه چقدر خوشبختی و چقدر خوش شانس و البته چقدر باهوش . حیف که ما گاهی قدر نعمتهامون رو نمیدونیم.من رسوا شدم یه روزشما رسوا شدی امروزدوست دیگری هم که داره به این کار ادامه میده رسوا خواهد شد یه روزخیلی ها هم رسوا شدن و خودشون خبر ندارن
این از اصول برنامه ماست. اصل یعنی چیزی که تغییری توش نیست. برنامه میگه تو اگه به شهوترانی و خودارضایی ادامه بدی در اجتماع رسوا میشی: یکی پیش خانوادش یکی پیش دوستش یکی میره زندان یکی هم اعدام میشه. شکی توش نیست.
پس داداش بی تعارف بهت بگم باید این درد رو بکشی. همونجوری که من یه روز کشیدم. برنامه هوشیاری به ما گفته یه روز رسوا میشی اگه به کارات ادامه بدی هیچ شکی هم توش نیست. گوش نکردیم خوب تاوان اشتباهاتمونه که باید بدیم .
................................................................................................................
اما فکر کنم به اندازه کافی درد کشیدیم خوب بعدش چی این نظر منه:فهمیدن که فهمیدن خب که چی؟فدای سرم فدای سرت که فهمیدن.آموزشم دادن که الان انتظار پاکی دارن؟بهم یاد دادن که خودارضایی چیه عوارضش چیه که الان انتظار پاکی دارن؟ واسمون زن گرفتن ازدواج رو آسون کردن که الان انتظار پاکی دارن؟ محیط خوب و امن فراهم کردن؟چیکار کردن برامون ها!!!
فکر کردی الان نگران تو شدن؟ بخدا اگه نگران شده باشن بخدا اگه درد تو رو کشیده باشن بخدا اگه یه ذره بفهمنت.تو خودت تنهایی فقط خدا تو رو میفهمیه و دوستان بهبودیت.فقط خودت واسه خودت باید کاری کنی. اعتماد به نفستو جلوی خونوادت از دست نده قوی باش. خودت باید خودتو نجات بدی.اینقدر خودشون دغدغه و بدبختی دارن که تو توشون گمی
این اتفاق یه تلنگر بود واست که هشدارهای برنامه رو جدی بگیری: این تازه یکیش بود. فکر نکنیم مرگ فقط برای همسایه س.
آهای بچه ها هشدار بعدی اینه که تو زندگی متاهلی به مشکل برمیخوریم. حالا هی جدی نگیریم. اینقدر از عذاب و قهر خدا که به صورت آتش و مار و سیخ داغه تو گوشمون خوندن که کلید کردیم روی اون دنیا هر چند راجع به همون دنیا هم هیچکدوم از این هشدارها رو جدی نمیگیریم. یادمون رفته هر چی بکشیم تو این دنیا نتیجه افعال و اعمالمونه.
بسپر بخدا همه چیز رو داداش خوبم. برای خودت برای خانوادت دعا کن. برنامه هوشیاری رو جدی بگیر. اعتماد به نفستو حفظ کن. یه جور رفتار کن انگار نه انگار اتفاقی افتاده. هم توی این دنیا هم توی اون دنیا خودتی و اعمالتو و خدای بالای سرت.خانواده هیچ کجای داستان نیست. نقششم که درست انجام نداده وظایفشم درست انجام نداده. پس این اتفاقی هم که افتاده رو بپذیر. سعی که آگاهانه با انتخاب خودت با این قضیه برخورد کنی به جای اینکه بزاری گذشت زمان مجبورت کنه قضیه رو ناخودآگاه فراموش کنی با کلی اثر مخرب که روی قلب و فکرت میزاره.
حق با شماست. این یه واقعیته...رسوایی یه واقعیته
من هم این درد رو کشیدم. آخرین باری که این کار رو انجام دادم یکی از عزیزترین آدمای زندگیم فهمیده بود ولی انقدر مرد بود و انقدر مرام و معرفت داشت که هیچی نگفت.
اما همین هیچی نگفتنش برام از مرگ بدتر بود...دوست داشتم بمیرم ولی اون نفهمه
بعد از اون روز یک هفته تمام هردفعه یادش می افتادم نمی تونستم جلوی گریه ام رو بگیرم... شب ها بعد از ساعتها گریه کردن خوابم می برد
ولی همین قضیه مصمم ترم کرد برای ترک. تصمیم گرفتم بعد از اینکه ماهها پاکیم ادامه پیدا کرد بهش بفهمونم که دیگه این کار رو نمی کنم. مطمئنم اونم خوشحال میشه از شنیدنش
یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی
اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى آبرویم نفرمودى
(دعای عرفه)
اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى آبرویم نفرمودى
(دعای عرفه)
سپاس شده توسط
1396 فروردين 6، 14:42
(1396 فروردين 5، 23:48)aliunknown نوشته است: همین چند دقیقه پیش بود که داشتم میشکستم دوباره .../////////////////////////
اووووف
خداروشکر که خدا به دادم رسید . الانم سریع اومدم اینجا و واقعا هر جوری فکر میکنم انگار اون لحظه خودم نبودم
انگار علی خودش نبود انگار یکی دیگه بود
خداروشکر که بازم از بغل وسوسه رد شدم ...
کارت عالی بود.
سپاس شده توسط
1396 فروردين 6، 14:45
حالا نگو آقا جواب پست دو روز پیشو داده!.
سپاس شده توسط