انجمن شبانه روزی

[toby]

من با راه حل دیگه ای آوردم. از سمت راست ستون دوم و سوم در هم ضرب میشن و جواب ستون چهارم میاد و اونم ک هیچ.
اگر ستون سوم و از بالا از هم کم کنیم اختلافا رو ک ب دست میاریم میبینیم چهارتا چهارتا از هم فاصله دارن و پس 66+25 میشه 81
(من خودم با این توضیح قاطی کردم)
پ ن:جواب تو نت نبوداااا دوستان باید حل میشد

با دست خودت خودتو نابود کردی
25+66=81 ؟
خوبه خودت تایپش کردی
اقا جایی برا این سوتی ها بذارین

[می توانم]

با سلام

ضمن تشکر فراوان از همه دوستانی که به پرسشم پاسخ دادن خیلی خوب شد که معلم نشدم که دانش آموزام همه بی سواد می نوندم
سوال من این بود که خود آقایون برای یک آقا قائل هستن خانمی رو به خونه ش یا سینما دعوت کنه؟ 
یعنی میخوام بدونم آقایون خودشون چنین پسری رو قبول دارن؟
حالا دیگه خواستینم جواب ندین بی خیال
چون من که کلا این جور آدما رو به چشم منفی میبینم فقط خواستم مطمئن شم من شکاکم یا نه


در ادامه بارها از آقای عاشق فاطمه زهرا ممنونم که این مسابقات چیستان رو به مناسبت به هم رسیدن این دو گل نو شکفته برگزار کردن

و تبریک میگم به خانم خورشید عزیز
امیدوارم خوش بخت شن
بقیه تبریکات البته میره برای تالار پله پله تا ازدواج

[عاشق فاطمه زهرا]

خب جواب رضوانه خانم و آقای توبی درسته
اما رضوانه خانم زود تر جواب دادن

پس برنده های مسابقه

خانم چیکا برنده ی سوال اول و دوم
طاهر برنده سوال سوم
توبی برنده سوال چهارم
رضوانه خانم برنده ی سوال پنجم

برنده های عزیز می تونن به اسپانسر برنامه خانم می توانم مراجعه کنند.
در نهایت تشکر می کنم عزیزانی که همراهی کردن.
تا مسابقه ای دیگر بدرود

حس این مجری ها بهم دست داده

[عاشق فاطمه زهرا]

در ضن دوستان اگر می خواهید ،‌ می تونید مسابقه رو ادامه بدید.
سوال های ما که تموم شد دیگه ، سخت ترینش همین بود که دوستان جواب دادن

[یاقوت]

 ببخشید من جمع و تفریقم اشتباه شده.ولی خب دوم جواب دادم آقای توبی هم اولش جمع و تفریقشون اشتباه شده بود پس منم ب طور معنوی برندمسوال خوبی بود دوسش داشتم.ممنون ب خاطر سوال ها آقای عاشق 
همگی خسته نباشین

[می توانم]

ماشالا به بچه های کانون

نمیدونستم انقدر ضریب هوشیا بالاستا

خب

دستتون درد نکنه عاشق خان

وتقعا چه سوالایی طراحی کرده بودین

بسیار عالی

جوایز هر کدوم از سوالات یک اعتبار دوتایی بود که تقدیم شد

بفرمایید به پله پله تا ازدواج 

برای ادامه جشن

[nobody31]

سلام به انجمنی های الاف خودم که سر جغد شدن 

ببخشید

 برنده شدن جغد طلایی باهم مسابقه میدین ...

 

آقایون خانوما ، چون اخیرا طبق بحثی که اینجا شده بود ، خبردار شدیم خیلیا  حوصله چک کردن همه تاپیکا رو ندارند و فقط آخر شبا یه سر میان انجمن و راجع به جغد کاکل طلا باهم میگن و میخندن ... تصمیم گرفتیم بالاخره یه بارم که شده حرکت ِهَی کلاس ( هَی رو خوب تلفظ کنید ها !!! ) و خیلی خیلی فرهیخته انگارانه مون رو اینجا رونمایی کنیم ، دیگه با اینکه روزبه خیلی اصرار داش که اگه پای پروژه مون به انجمن باز بشه واقعا شأنش میاد پایین و به قول معروف کار انجمنی میشه ... (شنیدین که میگن یارو انجمنیه ، یعنی مثلا دیگه خیلی فلان و داغون و له لهه ) اما با همه ی اینا به هر حال روی گشاده ی اهالی فرهنگ و ادب و آغوش گرم ما اهل معرفت همیشه به روی همه باز بوده ، حتی انجمنی ها 

 

بُگذریم ...

آقا ما تو بخش مطالعه گروهی داریم کتاب دوم رو شروع می کنیما ...   

زودتر خودتون رو برسونید

 

اگر طالب مطالعه ی جمعی و بحث و گفتگو و گپ و گفت در باب زندگی هستین !!!

آهای با شماهام ... ؟؟  

کسی صدامو میشنوه ؟؟؟

عه ببخشید یادم نبود ، شماها الان خوابین !!!  راس میگی !!! 

باشه مینویسم ، شب که شد شاید بخونید ...

فقط باید سریع تمومش کنم ، شنیدم اگه از سه چهار خط بیشتر باشه ، انجمنی ها دیگه حوصله ی سپاس الکی هم ندارند ، ول می کنند و رد میشن    میگن گور بابات با این همه چرندی که نوشتی !!!  

.

.

پس خیلی سریع بگم :

ببینید خلاصه ما خوشحال میشیم که شما بیاید تو بخش «بگو چ کتابی بخونم؟» و به جمع مطالعه کن و مباحثه کن ما بپیوندید ، راستشو بخواید خارج از شوخی از قدیمم یادمه تو کارتون ها جُغد ها رو حیوونای باهوش ، پرمطالعه و دانا و حکیمی نشون میداد ، با یه عینک رو چشماشون ، یادتونه ؟؟؟

.

خلاصه که ما فعلا تو بخش مطالعه گروهی ،  نُه نفریم ... و خیلی دوس داریم بقیه هم بیان و اون بخش کانون شلوغ تر بشه

          

نمی دونم به چه زبونی بگم اما منتظر بقیه تون هم هستیم خلاصه    

من باب تیمن و تبرک هم بخشی از کتاب جدیدَ رو براتون میذارم ، خدا رو چه دیدی ، شاید خوشتون اومد :  

«اگر شما خواننده ي عزيز، احساس ميكني در ميان ديوارهاي بلندي زنداني شده اي كه خود براي خود ساخته اي، و فكر ميكني كه بايد آن را ديوارها را خراب كنی و «خودِ گمشده ات» را و معني خودت را بيابي، شايد بتواني از طريق اين نوشتار يا بگو اين گفته ها كه به صورت نوشته درآمده است! - تا حدي به «خودِ اصيل ات»  دست يابي و آرام آرام با او آشنا شوي و در آينه ي او، خود را بيابي. با نور عقل و فطرت،ديوارهاي وَهْم را خراب كني و به بالاتر از آن پرواز كني و در نهايت متوجّه واقعي ترين و آشناترين واقعيات، يعني خدا شوي، آري خدا! اما نه آن خدايي كه افكار، او را مي فهمند و در انديشه هاست، بلكه آن خدايي كه جان ها او را مي يابند و نيز در درياي وجودت، با بهترين انسانها، يعني پيامبران خدا آشنا گردي و در آينه ي جانت متوجّه آشنايان عزيزي به نام امامان شوي. خود را از پيرايه ها جدا بيني و پيرايه ها را خود نبيني، و حجاب جان را جان نپنداري! اگر بخواهي ميتواني خود را از زمان و مكان و از همه چيز، آري از همه چيز آزاد كرده، او را در وسعتي به بيكرانگي ابديت ببيني و از آنجا به جهت گذشته هايت به ريش خود بخندي كه چگونه بوده اي! خواهي ديد كه همه چراغ ها در جان تو روشن شده است، گويي همه چشمه ها از جان تو مي جوشند! حافظ در رويکرد به قصه گذشته خود گفت:

گوهري كز صدف كون و مكان خارج بود                  طلب از گمشدگان لب دريا مي كرد

بي دلـــي در همه ايــام خــدا با او بود                   او نمي ديدش و از دور خدايا ميكرد

اگر باور داري كه «آدمي گودالي است كه ژرفنايش پايان ندارد و شمردن موهاي تن او آسانتر از شمردن احساسهاي اوست» ؛ و اگر باور داري كه « بيشتر مردم كوه هاي بلند و امواج سهمگينِ درياها و رودهاي پهن خروشان و بيكرانگي اقيانوس ها و گردش ستارگان را به ديده اعجاب مينگرند، ولي به خود خويش اعتنايي ندارند »  و عمده مشكلشان نيز همين است، شايد از طريق اين مباحث بتواني الفباي گفتگو با خود را بيابي، و كند و كاو در لايه هاي وجود خود را آغاز كني و كتاب وجود خود را ورق زني و آرام آرام، خود را بخواني - و معني « آشتي با خود » همين است - و اگر با خود آشتي كردي تو هم مثل بقيه، خدا را در خود خواهي يافت و خواهي گفت: .... »     

  

گزیده ای از مقدمه ی کتاب منتخب

پی نوشت : دوستان گلم در باب انجمن فقط خواستم یه خورده شوخی کنم ، قصد خاصی نداشتم ، خودم هم از فعال های اینجا و از جمله جغداشم و فضاش رو دوس دارم ... خلاصه ب کسی برنخوره !!! اومده بودیم برا جذب و نه دفع     منتظر قدوم  مبارک همه هستیم  

[mohsen73]

حالم خیلی بده هیچی حالمو خوب نمی کنه این روزا.

[chika]

کدوم شرکتا منظورته دخترم؟
شرکتای بازاریابی شبکه ای؟ یا هرمی؟

[chika]

فکر میکنم بازاریابی شبکه ای باشه که از وزارت هم مجوز فعالیت دارن
برای اینکه مطمئن باشی دربارش یه سرچ بزن بازاریابی شبکه ای
از نظر پولش ک خب چون مجوز داره علما هم لابد تایید میکنن
من چیزی درباره حرام بودنش نشنیدم چون یکی از دوستام دربارش تحقیق کرده بود و علما هم تاییدش میکنن
خیلی راحت میتونی اسمشو توی سایت دولت ببینی ک مجوز داره یا نه

[یاقوت]

ــــــــــــــــــــــــــ

[chika]

نه ب قول خودشون این کار بازاریابی نیست 
بازاریابی شبکه ای یکم بهتره 

[تـــواب]

اسم نمیارم 
اما هیچ کدوم مناسب نیست اینها مشاغل کاذب و موقت هستن،بارها و بارها پای حرفاشون نسشتم
اصلا منطقی نیست ، خصوصا جذب نیرو با وعده های سر خرمن...
مجوز گرفتن ملاک نیست دیگه الان

[خدا همراهمونه]

سلام خوبین دوستان گل؟
میگم که یکی از بچه های تازه وارد رو دیدم که 2روز پیش ثبت نام کرده ولی هنوز پیامی از هیچ کدام از سرپرستا براش فرستاده نشده؟مشکل کار کجاست؟خدای نکرده تازه واردارو سرد نشن؟

[شادن]

به شقایق
سلام
اینها شگردشون کلا همینه : بچسب و ول نکن
ی طوری بهت میچسبن و هی تو گوشت میخونن که تو بدبختی تو تا الان زندگی نکردی تو خیلی چیپی اگه بیای وارد دنیای ما بشی در عرض ی سال لامبورگینی میخری به همه اهدافت میرسی ..اصن هر کاری غیر کار ما بی ارزشه و.....
من یکی دوبار تو جلسات اموزشی شون به اصرار دوستم شرکت کردم خوشم اومد از مباحث اموزشی شون ولی تمایلی به کار کردن نداشتم بهشونم گفتم میشه بیام اموزش ولی کد نزنم گفتن ن
منم نرفتم
یحتمل همون بازاریابی شبکه ایه مجوز صنعت معدن هم داره شرکتای مختلفی مثه بیز و پنبه ریز و .. هم هستن کارشون قانونیه 
ولی من ن علاقه ای داشتم بهش ن اعتقادی بهش
چون احساس میکنم دس میذارن رو نقطه طمع آدمها و اینطوری اونا رو به کار میگیرن
کارشون ایرادات زیاد داره مثلا: شمای فروشنده میری از سایت شرکت مرجع ی سری چیز میز با ی قیمت مشخص میخری این قیمتها ممکنه خیلی بیشتر از بیرون باشه ولی این برای اونها مهم نیس برای خوده عضو شبکه هم مهم نیس چون تمام اعتقادش به شرکته هس و به مخیله اش هم خطور نمیکنه چرا این اجناس این قیمتی ان
ثانیا شما اجناسی که تو بازاریابی شبکه ای میفروشی رو هیچ جای دیگه تو هیچ فروشگاهی یافت نمیکنی این قانونشون هس در حالیکه تو کشوری مثه امریکا که تو حوزه مدیریت پیشتازه تنها جنسی میتونه وارد بازاریابی شیکه ای بشه که تو بقیه جاها هم وجود داشته باشه یعنی شما بتونی تو فروشگاهها ببینیش ن که فقط مختص ی سایت و شرکت خاص باشه 
من کار فروشندگی رو دوس ندارم اگر دوس داری برو اموزشهاشون واقعا عالیه خیلی با انگیزه و پرتلاشن از این جهت خوبه