عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1397 دي 8، 23:40)سالِک نوشته است: سلام رفقا 1
خیلی سریع میرم سر اصل مطلب Hanghead
به کمک تون نیاز دارم

سلام
زیاد نمیشه به عشق و عاشقی های محیط دانشگاه اعتماد کرد.
دانشجو توی این محیط پر از اضطراب و نگرانی ناشی از فشار خانواده برای گرفتن نمره بالاتر یا بعضاً دوری از خانواده،
فشار ناشی از تحریک جنسی زیاد، نگرانی از آینده شغلی، ترس از خدمت سربازی،
و فشار عصبی ناشی از درس و امتحان و نمره و ترس از مشروط نشدنه.

قبلش هم که کنکور رو گذرونده و خلاصه از هر جهت ذهن پر آشوبی داره.

معمولاً آدم وقتی وارد دانشگاه میشه فانتزی هایی رو برای خودش تصور می کنه
و از واقعیت دور میشه.
تازه بعد از فارغ التحصیلی وارد واقعیات و ضروریات میشه.

برای رها شدن از این فشارها بسیاری رو میارن به ارتباط با جنس مخالف.
بعضی دیگه هم که نمی خوان گرفتار بشن، سختی ها رو تحمل می کنند.
و بعضی ذهنشون میره سمت ازدواج.

این سوال هم مهمه چطور متوجه شدی با اعتقادات شما سازگاره؟
قبلاً هم گفتم که ممکنه شما افرادی رو ببینی که به ظاهر به معیارهای شما نزدیکند.
اما واقعیت چیز دیگه ای هست.

البته برادر اگه همه ی حوانب رو سنجیدی و ملاک های عقلی و اعتقادی رو در نظر گرفتی
و معیارهای تشکیل خانواده از جمله معیارهایی که قبلاً برادر آرمین گفتند رو داری یا می تونی در خودت ایجاد کنی، توکل به خدا کن.

اما باید اول از همه با خانواده مطرح کنی.
اگه می دونی مخالفت می کنند به یکی از بستگان قابل اعتماد مثل عمو، دایی و... بگو تا راهنمائیت کنند.

بعد هم از فرد قابل اعتماد در دانشگاه کمک بگیر و مشورت کن.

ان شاء الله خیر باشه.
از خدا بخواه هر چی صلاحه جور بشه، یعنی نتیجه رو واگذار کن به خدا.
53
موفق و پیروز باشی
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
(1397 دي 8، 23:40)سالِک نوشته است: سلام رفقا 1
خیلی سریع میرم سر اصل مطلب  Hanghead
به کمک تون نیاز دارم 
.....
موضوع از این قرره که قصد دارم ازدواج کنم
معذرت میخوام که از اول توضیح نمیدم  Hanghead
اما روی انتخابم مطمئن هستم
بقیه جنبه ها هم به امید خدا حله ... البته از طرف من 
....
و اما مشکل ..
هنوز نتونستم باهاش در میون بذارم  65
لطفا درک کنید ..
من شخصی نیستم که با جنس مخالف برخورد زیاد داشته باشم
 تمایل و تلاش خودم هم همین بوده ...
از همین جهت برام سخته .. نمیدونم چطور بیان کنم که بهترین روش باشه
*بماند که چ قدر طول کشید تا باور کنم عاشق شدم 1
....
نکته : ترم تموم شد .. هم رشته نیستیم .. فکر نمیکنم دیگه کلاس با هم داشته باشیم
فقط روز امتحان مونده (میتونم حرف بزنم باهاش ) .. دانشگاه ما جوریه که احتمالش خیلی کمه دوباره حتی ببینمش توی یونی
چون دانشجو زیاده ..  4chsmu1
........
چی بگم که برداشت بدی نکنه یا ناراحت نشه ؟
خیلی استرس آوره 
پ.ن: اینکه میگم استرس، من خیلی خیلی کم استرس میگیرم .. در نتیجه وقتی میگم خیلی ، یعنی خیلی 
پ.ن : تصمیمم ظاهری و بیفکر نیست .. کلی تحقیق و مطالعه و مراحل دیگه طی شده
خب اگه تا حالا باش حرف نزدی بهتر بود که تو  طول ترم یه راه ارتباطی از طریق جزوه گرفتنی یا سوال کردنی چیزی چیدا میکردی اما حالا من زیاد از بحث منحرف نمیشم و میخوام همونی که پرسیدی رو جواب بدم !
اینکه چجوری برم حرف بزنم و چی بگم
شاید خیلیاتون بخونید پیاممو من اصلا کاری به جنبه ها دیگه ازدواج ندارم فقط همین که راهنمایی خواستو جواب میدم و اینکه این مورد نظرات و رفتارا شاید به تعداد کل ادما باشه و متفاوت هست پس نمیشه قطعی در موردشون نظر داد

ببین دختر با دختر فرق داره برا حرف زدن ... من نمیدونم چی مد نظرته که بگی  و چقدر از شخصیتش اطلاع داری
و میخوای حتما یه راه ارتباطی پیدا کنی
حالا که هم رشتش نیستی و هیچی هم اطلاعات از دانشکده و هیچیش نداری برا اشنایش یه جورایی فقط راه ارتباط مستقیم میمونه

به نظر من بعد امتحانت بیرون از حوزه یا کلاس یه مقدار زیر نظرش بگیر یه جای نسبتا خلوت که رفت حالا یا تو راه که داره میره یا اگه جایی ایستاد باید بری صحبت کنی
ببین دیدار اول مهمه و خیلی هم از قبل تعریف شده نیست اینکه همه برن یه سری جملاتی رو بگن 
من خودم اگه بخوام چنین کاری کنم سعی میکنم ببینم طرف چجوریه و اقدامای مختلفی انجام میدم
ولی عمومی ترینش اینه که بری سلام احوال کنی خودتو معرفی کنی 
بگو من فلانی ام فلان درسو باهاتون داشتم نمیدونم خاطرتون هست یا نه
راستش مدتی هست میخواستم باهاتون صحبت کنم ولی موقعیت مناسبی پیش نیومده بود هر چند که الانم خب دانشگاست و بعد از امتحان...
میخواستم اگه امکانش هست باهاتون بیشتر صحبت کنم و آشنا بشم حالا از هر راه ارتباطی که خودتون راحت تر هستین و صلاح میدونین
(ببین این حرفا ساده ترین و کلی ترینشه !
من ادم میشناسنم از اطرافیان که صااااف رفت گفت من از شما خوشم میاد !
شاید باورت نشه االان سر خونه زندگیشونن  4chsmu1 ینی یهو رفت واساد گفت خانم ببخشید من از شما خوشم میاد اونم گفت چییییی  گفت دوستتون دارم شماره منزلتونو میخواستم که بیام خواستگاری و جالب اینکه ری اکشن مثبتی هم دریافت کرده بود و شماره رو هم گرفته بود
ینی زیاد برا خودت این حرف زدنو بزرگش نکن فقط یه کوچولو اطلاعات میخواد از طرف و شخصیت خودت 
نکته بعدشم به نظرم آنچنان ربطی به نوع شخصیت و اعتقادات افراد نداره چون حرف دزدی و قتل که نزدی آقا ! دو طرفم 50 50 درگیر این جریانن و فکرشون سمتش هست)

حالا بریم ادامه
دیگه بعد گفتن اون جملات بالا حرف خودش میاد 
مثلا اگه بگه چطور مگه یا چی شده 
بگو شاید اولین باری نباشه که اینو میشنوین ولی خب من از شما خوشم میاد و میخواستم باهاتون بیشتر آشنا بشم
اینجا یا میگه باشه و مثلا یا آیدی میده یا شماره یا هر چی که خب بهترین حالته 
یا میگه نه متاسفم
بگو میشه دلیلش رو بپرسم
دیگه بعد از این حرفا حالتا و حرفا مختلفی هست که خب باید در ضمن رعایت ادب و حریم و همون پارامترای بالا که برات گفتم باید باش حرف بزنی
در کل از حرف زدن نترس 
بالاتر از نه ! که نداریم 
همونم خیلی وقتا میشه یه کاریش کرد
ولی با خودت بگو بگو در حالاتا مختلف حرف میزنم و یه یه جمله ی اون اکتفا نمیکنم

یکی از حرفا دیگه که ممکنه بزنه و احتمالشم کم نیست اینه که من توی دانشگا چندان ارتباطی ندارم با کسی و وارد رابطه و اینا نمیشم و فقط در حد سلام علیک و اینا و درسی هست 
بگو من خودمم همینطورم ولی خب همیشه یه راهی هست بالاخره و البته من هم نیت بدی ندارم از این ارتباط

یادت باشه این مکالمتو به یه سرانجامی برسونی و بیخیال نشی 
البته قرار نیست نقش یه عاشق دلباخته رو ایفا کنی فقط  قراره الکی تو حرف زدن بیخیال نشی
ینی اگه گفت نه نگی اوکی خدافز 22

پ.ن : میدونم که میدونی ! برا یاد اوری میگم 
با گفتن اینا خطبه عقد خونده نمیشه
خودت داری بهش میگی خوشم اومده و میخوام اشنا بشم 
میخوای باش یه مدتی صحبت کنی ببینی چجوریاست و اطلاعات بگیری  یا اینکه احتمالا قصدت اینه که بگی شماره پدر یا مادر یا خونشون رو بگیری و برای معارفه و اینا بری که خوب اونم بازم برا اشناییه و همه اینا بخاطر اشنایی و انتخاب صحیحه 
اینکه بدون هیچ اطلاعاتی بخوای از ترس اشتبانکردن هیچ کاری نکنی درستش نیست
تو به اطلاعات نیاز داری و اینا هم همش روشای منطقی و سالمی هست
میخوام بگم این رفتار و این حرفا دلیل بر پیمان محکمی نیست پس نه عذاب وجدانی داره و نه گناهی کردی نه هیچ چیز دیگه

ببخشید اگه طولانی شد
بهم بگو نظرتو  53
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
ممنون از همه .. خیلی خیلی ممنونم  302
فردا میام کامل جواب میدم 
Khansariha (8)
سلام
قرار بود منم بیام جواب سالک جان رو بدم
ولی خوشبختانه اینقد جوابای بچه ها خوب بود که من چیزی برای اضافه کردن ندارم
با حرفای آقای اراده و صادقین خیلی موافقم 302
53
(1397 دي 9، 1:43)mohsen73 نوشته است: سلام دوستان امشب دلم خیلی گرفته بود هوس کردم بیام به کانون سر  بزنم این مدتی که کانون نمیومدم شرایطم بد و بدتر شده و تقریبا هر رو یا یک روز در میون این کار رو انجام میدم دلیلشم استرس و ترس از اینده و فشار های روانی هست من در گذشته خیلی ادم موفقی بودم و همیشه مورد تحسین بقیه بودم و هر کاری که شروع میکردم به بهترین نحو ممکن انجامش میدادم ۷ سال از عمرمو سمپاد درس خوندم و کلا ادم مغروری بودم و استعداد خوبی هم داشتم شاید همین غرور کار دستم داد من تو زندگیم هیچی کم نداشتم خداروشکر هم از لحاظ خانوادگی و همه چیز ولی قدر هیچ کدومو ندونستم و با گناه همشو از دست دادم که حقم بوده.
 الان به جایی رسیدم که مدت هاست یه موفقیت کوچیک تو زندگیم نداشتم قبلا روابط اجتماعیم خیلی خوب بود الاناعتماد به نفسم به صفر رسیده حتی تو دانشگاه یا خیابون که راه میرم همش سرم پایینه دوست ندارم تو ایینه نگاه کنم سر چیزای خیلی ساده یا حرف یه غریبه  اونو توذهنم اب و تاب میدم و خودخوری میکنم خیلی زود رنج شدم ...الان که میینم از دوستام و رفیقام یجورایی عقب افتادم منو داغون میکنه بهشون حسودی نمیکنم دلم واسه خودم میسوزه که چقدر فرصت سوزوندم و گند زدم تو زندگیم راستشو بخاید من هیچ وقت فکر نمیکردم تو این سن تو همچین شرایط و جایگاهی باشم تو گذشته گیر کردم و بشدت ترس از اینده دارم  و این فکرا مدام ذهنمو میخوره تنها پناهم این مواقع خ ا هستش من به جایی رسیدم که دقیقا میدونم و به یقین رسیدم که این کار واسم ضرر داره و هر چی بدبختی میکشم از این گناهه ولی انگار هیچ غلطی نمیتونم بکنم...
من ادمی نیستم که مدام چسناله کنم و غر بزنم و از همچین ادمایی بدم میاد فقط حرف دلمو زدم که یذره خالی بشم ...


سلام محسن جان

اولین قدم همین هست که خودت رو ببخشی و با همین شرایطی که داری خودت رو دوست داشته باشی
هر چقدر هم که عقب افتاده باشی و درجازده باشی.

در قدم بعد کم کم خودت رو باید اصلاح کنی که عملی و ممکنه

بیشتر بیا اینجا داداش 49-2
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

(1397 دي 8، 23:40)سالِک نوشته است: سلام رفقا 1
خیلی سریع میرم سر اصل مطلب  Hanghead
به کمک تون نیاز دارم 
.....
موضوع از این قرره که قصد دارم ازدواج کنم

سلام
به نظر من از یکی از خانم های هم کلاسی بخوایید براتون خواهری کنن و موضوع رو با ایشون مطرح کنن..
بالاخره دختر ها بهتر میتونن باهم صحبت کنند ..
بعد که شماره ای چیزی گرفتند اونوقت از طریق خانواده اقدام کنید ..
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
با توجه تمام به موضوع حضرت سالک  303

بفرمایید صبحونه  4chsmu1 4chsmu1 4chsmu1

املت  317

[تصویر:  10725322991844218321513721012216224061223149.jpg]
(1397 دي 10، 10:57)آقای اراده نوشته است:
با توجه تمام به موضوع حضرت سالک  303

بفرمایید صبحونه  4chsmu1 4chsmu1 4chsmu1  

املت  317

[تصویر:  10725322991844218321513721012216224061223149.jpg]


اون وسطیش سوخته یا یه چیزی دیگه است؟ Gig 
بادمجونه نه؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
من عاشق گردش علمی به نیویورکم 65
حالا که داریم میریم بریم میامی 16
53
 سپاس شده توسط
#نه_به_تهاجم_فرهنگی Swear1 
#نه_به_آن_نون Swear1 

من عاشق سفر علمی به شمال هستم.

چند روز دیگه با اجازتون عازم هستم به خارج از کشور با هدف سفر علمی 4chsmu1
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
Hanghead من اسم این رو نمیزارم تهاجم فرهنگی یا روشن فکری یا هر چیز دیگه...
به نظرم باید یاد بگیریم به فرهنگ های ملل مختلف احترام بزاریم  Hanghead
البته و صد البته اینطور نباشه که فرهنگ اصیل خودمون رو فراموش کنیم.... اگه اینطور باشه اونوقت میشه اسمشو یه همچین چیزی گذاشت....
هی... بگذریم... 53 به دل نگیرید
[تصویر:  1.png] 
(1397 دي 11، 0:10)aliunknown نوشته است: Hanghead من اسم این رو نمیزارم تهاجم فرهنگی یا روشن فکری یا هر چیز دیگه...
به نظرم باید یاد بگیریم به فرهنگ های ملل مختلف احترام بزاریم  Hanghead
البته و صد البته اینطور نباشه که فرهنگ اصیل خودمون رو فراموش کنیم.... اگه اینطور باشه اونوقت میشه اسمشو یه همچین چیزی گذاشت....
هی... بگذریم... 53 به دل نگیرید


علی جان من واقعا قصد ناراحت کردنت رو ندارم
و شوخی می کنم اگر چیزی می گم.

اما خب بحث تهاجم فرهنگی جدیه و کار یک سال و دو سال نیست و بسیار ریشه داره و بسیار براش خرج شده
مقصر هم من و شما نیستیم.
و فقط هم کشور ما تحت این تهاجم نیست.

فرهنگ های غنی کشورهای مختلف مثل چین و ژاپن و کره و هند و ....
همه و همه تحت تاثیر بوده
ما ایرانی ها بیشتر از همه

خیلی برای من جالبه، توی سفری که به فرانسه داشتم، فرانسوی ها ناراحت می شدن وقتی باهاشون اینگلیسی صحبت می شد
یعنی اونها هم روی فرهنگ و زبان خودشون تعصب دارن

من هم روی فرهنگ ایرانی-اسلامی خودم حساس هستم.

مشکل اصلی هم در مدارس و دانشگاه های ماست که نمی تونه هویت ایرانی-اسلامی رو در دانش آموزان و دانشجو ها ایجاد بکنه و بیشتر اون ها رو زده می کنه.



از ما ناراحت نشو 302
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
4chsmu1 ناراحتی کیلو چنده بابا  Confetti  
قصد من شاد کردن بچه هاست نه ناراحت کردنشون  Khansariha (69)
منتهی اگه یکم زیاده روی کردم  Hanghead متاسفم....
پ.ن :
با حرفات موافقم  53
[تصویر:  1.png] 
تو چرا اینقد خارج میری؟؟ Swear1

#نه_به_عاشق Swear1
#نه_به_ژن_خوب Swear1
#نه_به_بچه_مایه Swear1
53
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان