عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اگه می خوای اجتماعی بشی بیا اینجا

#31
خیلی خوب بود مجتبی جان..مرسی
.بیشتر مثالاش واسه منم درست بود.....
من ظاهری اجتماعی دارم ولی از دروون عزلت طلبم...خیلیا به من حسودی میکنن ولی مهم اینه که خودم از خودم راضی نیستم
خوب حالا باید چیکار کنم ؟
...
#32
واقعا اجتماعی بودن با ظاهرا اجتماعی بودن فرق داره

باید ببینی چطوری اجتماعی هستی

هدفت رو توی ر رفتار اجتماعیت در نظر بگیر ، واقعا اگه برای "خود مطرحی " یا تلاش یرای خوب بنظر اومدن در نظر بقیه باشی ، چون این تلاش بهر حال کنتاکت و حساسیت و آسیب پذیری ببار (که توضیح دادم چطوری ) میاره میشه ظاهرا اجتماعی ..

سعی کن برای اهداف اصلیت و روابط واقعیت و برای خودت اجتماعی باشی ، نه برای اینکه خودت رو برای بقیه مطرح کنی ، به عبارتی خودت باش ، و همه ی نقص ها و عیب هات رو از خودت بدون ..

راهشم اینه که بد نیست یه جاهایی غرور شکنی کنی ،
شروع کن توی موقعیت هایی که ترس داری ، ترس هایی از قضاوت و یا فکر بقیه ، توی اون موقعیت ها وارد شو و حرف و نظر و فکر خودت رو در نظر بگیر . اعمال کن

هر جور احساس فراری از شکسته شدن بعضی از غرور هاون وجود داره ، اصلن اون غرور ها رو بشکن که اصلن نداشته باشی !
یه جاهایی که کوتاه میومدی کوتاه نیا ، و یه جاهایی که پافشاری میکردی کوتاه بیا
تعادلش رو خودت بوجود بیار اون طور که خودت واقعا هستی
#33
آفرین مجتبی Khansariha (48)
دکمه تشکر واقعا کمه
#34
سلام بچه ها ........
یه کمی هم در مورد راه های بالا بردن اعتماد بنفس بگین ........ 53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  montada.rasoulallah.net-1315334274-U2520.gif]

«وَ اصْبِرْوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»

و صبر كنيد كه خدا با صابران است. (سوره انفاق، آيه 46).


[تصویر:  nasimhayat.png]
#35
4fvfcja من راه هایی که بلدم رو میگم :

1. فکر کردن به موفقیت های گذشته ، و بسط دادن اون قبلیها که مثلن در این مورد هم میتونیم ، و یادآوری اون ها و استفاده از اونها برای حالا و آینده

2. اینکه مثبت فکر کنیم ،

3. حل مشکل یا پیروزی رو از قبل باور کنیم ، و هر وقت منطق خواست بیاد بحث کنه ، در این مورد (باور کردن پیروزی ) در نظرش نگیریم ، بلکه منطق رو برای از بین بردن افکار منفی و باور های مانع استقاده کنیم ،

مثلن نمیتونم رو با "منطق" از بین ببریم و میتونم رو با "باور" ایجاد کنیم .


4. توی هر کاری به فکر بردن و موفقیت باشیم ، به هدف و رسیدن به موفقیت زیاد فکر کنیم ، به همین سبکی که توی مورد بالا گفتم ،

یه جا خوندم : آرزوهای بلندبالا همت های بلند می طلبد ،
ولی بعد فهمیدم عکسش درسته : همت های بلند ، آرزوهای بلند مرتبه می طلبد ،

یعنی به جایی این که با زور اراده بخوای به موفقیت برسی ، باید روی باور و انگیزه و هدفت کار کنی ، اون وقت خود به خود همتت بلند میشه و ارادت قوی میشه ...


5. به خدا اعتماد کنیم ،
از نظر روانشناسی ، خواستن از خدا برای کسایی که بش اعتماد دارن ، باور زیاد بوجود میاره ، مثلن اگه بگی خدایا من رو موفق کن ، خیلی توی باورت تاثیر گذار تره

توی علم روانشناسی مثلن نگاه کردن به چیز هایی که هم نظم دارن و در عین حال مبهم و پیچیده هستند ، نگاه کردن به تصاویر و مفاهیمی که در عین نظم پیچیدگی خاصی دارن به طوری که منطق از عهده تفسیرش بر نمیاد و هنگ میکنه ، همون جا بهترین محل برای مرور افکار "باور به پیروزی و موفقیته " توی اون زمان منطق تراشی نداریم و موفقیت رو خیلی بهتر باور میکنیم ،

میشه گفت توی موارد یاد خدا هم همین اتفاق میفته ، فکر کردن به خدا باعث میشه ، قدرت تجسم و باور زیاد بشه ، (البته این نظریه منه ! )
#36
خب خودتون که گفتید
مشکل از اعتماد به نفسه
ادم باید خودشو دوست داشته باشه
یعنی در هر شرایطی که هست تمام و کمال به خودش علاقه داشته باشه و رفاتار های خودشو قبول داشته باشه
چندر روزیه که سعی می کنم به همه ی دوستام این کتابو معرفی کنم

چون به نظر من علت همه ی مشکلات ما ادم ها اینه که خودمو نو دوست نداریمن
یعنی یه جایی یه جوری از یه چیزی تو وجودمون نفرت داریم

از گذشته مون خجالت می کشیم

به فول این کتابی که سعی دارم معرفی اش کنم شعارش اینه که :
اگر روزی دیدید هرروز دارید به خودتون میگید " من اونقدر که باید خوب نیستم "
بدونمید خودتونو دوست ندارید

از همین الان یاد دبگیرید توی هر موقعیت و شرایطی که هستید
این جمله رو از ذهنتون پاک کنید
مثل بچگی هامون
یادتونه؟
همیشه شاد و خوشحال ودیم
در هر موقعیتی بودیم از خودمون راضی بودیم
حالا اگر بخوام کامل بگم طول میکشه

اما اسم این کتابی که میگم
شفای زندگی
اثر لوئیز ال. هی هست
این کتاب به شما کمک میکنه که " روانکاو خود باشید "
یعین خودتون بگردید توی وجود خودتون و تغییر ایجاد کنید


تعدادی از جملات تخریب کننده :من اونقدر که باید خوب نیستم
باید این کار رو انجام بدم باید اون کارو انجام بدم
اگر اون کار رو نتونم انجام بدم مورد پسند و با ارزش نیستم
شغلمو دوست ندارم
همه دوست دارن منو اذیت کنند
من هیچ کاری رو خوب انجام نمیدم
مردم از شخصین من خوششون نمیاد
من خوب نیستم
لیاقت اعتماد رئیسمو ندارم
لیاقت شاگرد اول شدنو نداشتم
من نمی تونم به اون ارزوم برسم چون نمی تونم زیاد درس بخونم
من کتاب هایی که نیاز دارمو ندارم
من کلاس خوب نرفته ام و توی دسترسم نیست
.....................
و جملاتی مثل این که اگه وقت شد بقیه شو میذارم

باید سعی کنیم به جای اینکه از این جملا تاستفاده کنیم
هر روز با جملات مثبت برعکس این چیز ها زو به خودمون تاکید کنیم

مثلا بگیم
: من عالی هستم
من همه ی کارای خوبو چه زود یاد میگیرم
من به هر ارزویی که داشته باشم میتونم برسم
رئیسم به من توجه کرد چو ن من انقدر خوب هستم که لیاقت این توجه رو دارم
من روز به روز تیو شغلم پیشرفت میکنم
اصلا من برای همین شغل ساخته شده ام
من خیلی دوست داشتنی هستم و هر جایی میرم هم هاز من خوششون میاد
من تمام خیر و صلاح افرینش رو به سمت خودم جذب میکنم
من با هرکس کار میکنم به بهترین شکل ممکن باهام برخورد میکنه

کلمه ی باید رو از فهرست لغاتمون حذف کنیم
چون که کلم هی باید همیشه ریشه گرفته از کار هایی که ما خودمون دلمون نمی خواد انجامش بدیم اما همیشه زیر فشار های خانواده یا اجتماع یا هر چیز بیرونی دیگه خودمونو مجبور میکنیم که باید انجامش بدیم
خودمون باشیم
خودمون فکر کنیم که چه کاری خوب ودرسته و همون کارو انجام بدیم
پس باید یعنی کاری که ما دوست نداریم انجامش بدیم و داریم به زور به خودمون تحمیل میکنیم
کاری او انجام بدید که خودتون میدونید درسته و بع دبگید که خوبه که من این کارو انجام مبدم
میشه که اینطوری هم بود

هر بار که از جلوی اینه رد میشین به خودتون بگید " من تورو خیلی دوست دارم" اگر دیدی گفتن ای ن جمله براتون سخته بدونید که این اغاز بهبودیه شماس
باید ادامه بدید هر روز توی اینه به خودتون جملات محبت امیز بگید..اگر فکر میکنید توی بچگیتون پدر و مادرتون زیاد ازتون انتقاد کردن یا بهتون محبت نکردن حالا شما خودتون هم هی او کمبود ها رو جبران کنید


خلاصه هی به خودمون فاز مثبت بدیم4fvfcja

فعلا همینو داشته باشین
تا بعد
" زت زیاد "
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#37
ممنونم الی خانم
(1389 مهر 8، 9:56)caliail نوشته است: ...
چه چیزی وجود داره یا نداره که من نمی تونم توی اجتماع راحت باشم و همیشه احساس بد دارم اما خیلی ها هستند چنین احساسی رو ندارند چطور این افراد ندارند و من دارم

....
طبق تجربه شخصی خودم ، اون چیزی که باعث می شه نتونیم توی اجتماع راحت باشیم اهمیت دادن به تصور مردم درباره خودمونه . این چیزیه که باید رها بشه . در واقع می شه توی اجتماع زندگی کرد بدون اهمیت دادن به این موضوع.
تاپیک "دوره ی کامل تکنیک های موفقیت" هم به افزایش اعتماد به نفس کمک می کنه.
http://www.ktark.com/thread-664.html
یه نکته دیگه هم اینکه به هر حال تا اجتماعی بشین و اعتماد به نفستون بره بالا یه مدت طول می کشه . وقتی توی جمع مشکلی پیش میاد و ضعفی وجود داره بهتره دنبال مخفی کردنش نباشین. بگذارین دیگران ببینند .
#38
اعتماد به نفس یعنی همون طوری که هستیم باشیم
همون طور خودمونو قبول داشته بایم و به دیگران نشون بدیم گرچه ممکنه چیز هایی رو بخواییم دگرگون کنیم
اما همین طوری هم ادم های خوبی هستیم53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#39
4fvfcja
بله .. از اشتباه کردن نترسیم ...
نقاط ضعف خودمون رو دوست داشته باشیم..به این معنی که بر طرف کردنشون باعث میشن ما به رشد و تعالی برسیم ، و ما بدون اونها خودمون رو نمیشناخیتنم ، همون طور که تا سردی نباشه گرمی معنی پیدا نمی کنه .
ترس از طرد شدن دیگران و جریحه دار شدن غرورمون نداشته باشیم ... این بر میگرده به انگیزه و خیالمون ، خیال های خیلی غیر عادی و کمال طلبانه نداشته باشیم واقع بین باشیم ، خودمون رو ببینیم ، دنبال کمال کارمون نباشیم ، دنبال خود کارمون باشیم ، و ازش لذت ببریم ...اصل احساس ذاتی و طبیعی ماست که بدون فشار و زوری میل پیدا میکنیم که سمت کاری بریم ، و این وقتیه که شیفته خود کار باشیم ، هیچ کس کامل کامل نیست ، و کسی که نقاط ضعفش رو نبینه یا دوست نداشته باشه ببینه بخشی از وجود خودش رو ناقص کرده ، ما همین طوریش هم تک و منحصر به فرد هستیم ،

سعی کنیم بجای این که دیده بشیم بقیه رو ببینیم ....

............................
و نهایتا اگه بتونین خالصانه تمام انگیزه ها رو برای خدا بکنین ، تکه های شخصیتتون جمع میشه ، و دارای اهدا ف و خواسته ها و نیت ها و فکر های واحدی میشین ، اونوقت تضاد و در گیری و فشار بین امیال ندارین ، یعنی همیشه سراغ جلب رضایت یه نفر(خدا) میرین ، و نگاه اون برای شما مهمه نه بقیه ، اگه کار ناقصی هم انجام بدین از کمالش برای شما جبران میکنه ، نه کاری به نظر مشرق دارین و نه نظر مغرب براتون مهمه ، و فقط خدا ...
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#40
می تونم اینجا سوالای سخت بپرسم؟ البته در رابطه با روابط اجتماعی!
مطمئن نیستم جاش کجاست ولی بهترین تاپیکی که پیدا کردم این بود.
همیشه از این سوالای سخت دارم اما بعضیا رو جایی ندارم بپرسم و بعضیا رو نمی شه اصولاً پرسید از هر کسی.

خیلی سوال دارم اما برای اینکه برای هر کدوم جدا جدا کمکم کنین می خوام تک تک می پرسم.

اولیش:
بهترین راهی که علاقه‌ام رو به یه دختر نشون بدم چیه؟

-خب احتمال داره که خیلیا بگن تو جلسه‌ی خواستگاری...
خب فکر میکنم خیلی قدیمیه! و دلایلی هم دارم که ممکنه مورد پذیرش نباشن واسه همه که این روش برای آشنایی خیلیم خوب نیست
به هر حال من دنبال یه روش دیگه‌ام امیدوارم منظورم رو بفهمین
برای یه آشنایی قبل از ازدواج اینکاریه که دوستای هم سن منم کردن و خب موفق بودن
و حالا عقد کردن یا ازدواج...

-خب یکی هم ممکنه که بگه
راست برو بهش بگو!

متاسفانه این روشیه که من امتحانش کردم یک بار و خیلی بد جواب داد!:(
و به شکنجه ی روحی بعدش هم اشاره نمی کنم
شاید جوابتون اینه که خب طرف نمیخواستت! خب یعنی راهی نیست که طرف بخواد منو؟!
خب من اگر برت پیت نیستم! ناقص الخلقه هم نیستم! البته طول کشید تا اینو فهمیدم!
(افسردگی باعث میشه آدم قضاوت های نادرستی از خودش داشته باشه!)

به هر حال هر کس نظرش خیلی خیلی محترمه و هرکی هرچی بگه ممنونشم!4fvfcja
فقط خواهش می کنم یه جوری باشه که کمک کنه نه اینکه تخریب کنه!
به هر حال این سوالیه که پیش اومده واسم و هر چقدر احمقانه باشه باهاش مشکل دارم! جدی جدی!
مسئله این نیست که چقدر می‌تونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر می‌تونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
 

[تصویر:  05_blue.png]
#41
4fvfcja
اون لحظه باید احساس امنیت داشته باشه ، این فوق العاده مهمه ، بهترین زمان ، توی محیط رسمی و خانواگی ، یعنی همون خواسگاریه .
منظورم اینه که نه از طریق مستقیم ، بلکه از طریق خانواده وارد بشی مخصوصا برای اولین مرحله ، یا حتی برای بیان ابراز احساسی که داری

(1389 مهر 15، 22:59)آرشام نوشته است: [
-خب احتمال داره که خیلیا بگن تو جلسه‌ی خواستگاری...
خب فکر میکنم خیلی قدیمیه! و دلایلی هم دارم که ممکنه مورد پذیرش نباشن واسه همه که این روش برای آشنایی خیلیم خوب نیست
به هر حال من دنبال یه روش دیگه‌ام امیدوارم منظورم رو بفهمین

17 اتفاقا به نظر من جدیده ! چون الان کم شده ! البته آشنایی از طریق خواستگاری ، روش ها و راه حل های خیلی متفاوت و مختلفی داره ، خودش یه علم و فن و مهارته

روش های جدیدش از بس میتونه فرق داشته باشه ، که فکر کنی یه روش جدیده ، ..

مثلن لازم نیست حتما کاملن رسمی و با حضور تو و خانوادت و خانواده طرف یا یه مهمونی شکل بگیره ، ولی ورودش تقاضای خانواده تو از خانواده ی دختر میتونه باشه ، توی محیط آشنایی و اعتماد ، میتونه جلسات ، جمعی ، فردی یا محل هایی دیگه غیر از خونه باشه ،

شاید روشی که فکر میکنی و فعلن میشناسی ازش (از خواستگاری رفتن )خیلی خوب نشناختی ، در صورتی بهترین راه شناخت و آشنایی ، آشنایی خانوادگی و استارتش از طریق جلسات خواستگاریه ...

......................................................................................................................................................
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#42
آرشام اگه قصد ازدواج داری به نظر من باید به به نکاتی که مورد تفاهم طرفین هست توجه کنی ، یعنی من الان نمیدونم وضع آشناییت با دختری که بهش علاقه داری چطوریه ، آیا در حد گپ دوستانه است ، یا در حد سلام و احوالپرسی یا اصلا هیچ آشنایی دو طرف از هم ندارین ، هر یک از این ها یه جور راهه ورود داره ، من از چند تا دختر که سطح تحصیلات و شخصیتشون در حد بالایی هست (یعنی کاملا معقولانه به این رابطه و ازدواج نگاه میکنند) پرسیدم بهترین راه برای ابراز علاقه چیه؟(البته به صورت جداگانه و طی زمان های متفاوت) همه یه نظر داشتن :
کاملا مودبانه و بدون خجالت درخواستشو مطرح کنه
از پسر خجالتی اصلا خوششون نمیاد ، در ضمن اگرچه خوشتیپی از عوامل مهم تو رابطه ست ، اما جزو شرایط کاملا اساسی برای یه دختر نیست (بازم میگم برای دخترهای سطح بالا) ، اونا بیشتر از جسارت و خوش بیانی پسر خوششون میاد ، از اینکه یه پسر بتونه احساساتش رو درک کنه و برای اون خواسته هاش احترام قائل بشه
وقتی میگی من بهش رک و راست گفتم ، اولا باید ببینی چقدر ازت آشنایی داره ، یه وقتی میشه من تو دانشگاه یکی رو می بینم خیلی هم ازش خوشم میاد ، هر روز هم انتظار دیدنشو می کشم میام صاف بهش میگم بهت علاقه مند شدم ، اگه نزنه تو گوشم ، حداقل منو آدم حساب نمی کنه از کنارم رد میشه!
من بهش علاقه مند شدم اون چی؟ باید به اصلاح بفهمی که اون هم چراغ سبزی نشون میده یا نه؟ و واقعا هم چراغ سبز باشه ، گاها پیش اومده تو با این حالتی که طرف رو دوست داری ، هر عکس العملی از اون رو ابراز علاقه استنباط می کنی
خلاصه اگه جزئی تر بگی که تو چه وضع آشنایی هستی شاید مجتبی عزیز که استاد روانشناسیه و بقیه بچه ها و من هم در حد توانم بیشتر بتونیم کمکت کنیم
چون منم تا حدی با این موضوع درگیر بودم!
================================
مجتبی نمی دونم منظورت از خواستگاری چیه؟ یعنی میگی اولین مرحله از طریق خانواده باشه؟
رفتن به خواستگاری دو نوعه ، یکی مثلا من از یه دختری خوشم اومده به بابا و مامان میگم برنامه خواستگاری رو بگذارن یکی هم پیشنهاد والدینه ، یعنی من نمیشناسم دختره رو ، میخوام برم خواستگاریش!
نوع دومش رو من اصلا قبول ندارم ، شاید طرف دختر خوب و خونواده داری باشه ولی دلیلی بر تفاهم که نیست ، هست؟!
تازه خواستگاری جنبه رسمی هم پیدا می کنه ، معمولا جواب مثبت و منفی از طرف دختر داده میشه ، حالا من میرم خواستگاری ، از دختره خوشم نیومد حالا چیکار کنم؟ تازه اگه جواب رد تو خواستگاری هم ختم بشه خوبه ، ولی متأسفانه نمیشه دختر رو طی چند جلسه خواستگاری ارزیابی کرد ، مطمئنا وقت زیادی میبره که دو طرف از هم آشنایی کامل پیدا کنن و این یعنی نامزدی ، متأسفانه نامزدی ها هم که الان با صیغه محرمیت شروع میشه ، یعنی با کلی آبروریزی باید این رابطه رو قطع کرد ، از این لحاظ میگم روابط دوستی قبل از ازدواج خوبه ، یعنی در حد آشنایی متقابل باشه که تفاهم داشتن قبل از ازدواج مشخص شه ، به نظر من قطع شدن این رابطه قبل از جنبه رسمی پیدا کردن خیلی بهتر از بعد از خواستگاری و نامزدی هستش البته به نظر من ، خیلی دوست دارم نظر تو رو هم در این مورد بدونم
!...Nobody's perfect
#43
ببخشید فرصتم کمه فقط تونستم بخونمشون
باز میام درموردشون سوال دارم! 4fvfcja

خیلی خیلی ممنون
مسئله این نیست که چقدر می‌تونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر می‌تونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
 

[تصویر:  05_blue.png]
#44
اول من سوالم رو دوباره اینجا بنویسم که هر کی خواست بخونه سریع متوجه موضوع بشه:
بهترین راهی که علاقه‌ام رو به یه دختر نشون بدم چیه؟

قبل هر چیز شرایطم رو بگم شاید مهم باشن: 22 سالمه، دانشجوام و
اون دخترخانم هم *فرض کنیم* دانشجو و همکلاسیمه و روابطمون هم همکلاسی‌ای هست
و شماره موبایلش رو به عنوان همکلاسی دارم، از خصوصیات نسبتا سطحیش مثل اهل کتاب بودنش و اینجور چیزا رو میدونم
(می‌گم فرض میکنیم چون خانمی که قبلاً گفتم همکلاسیم بود ولی خب الان بیشتر سعی میکنم یاد بگیرم تا اشتباهم رو تکرار نکنم)

آقا مجتبی حرف شما به عنوان صاحب نظر و اهل فن پذیرفته‌س اما!4fvfcja
بزارید منم اون دلایلم رو بگم ببینین پذیرفتن یا نه...

سه مورد مشکل من رو با خواستگاری:
1.اولین مشکلی که وجود داره اینه که
خب باید برای خواستگاری در هر شکل و اندازه و شکلی آدرس خونه‌ی طرف یا شماره‌ تلفن خونشون یا... یه چیزی تو این مایه رو باید داشته باشم
که با خانواده‌اش تماس بگیرم
ولی نمی‌شه برم جلو بگم خانم می‌شه شماره خونتون و آدرسش رو به من بدین؟!

2.باید به مامانم هم بگم که به بابام بگه و...
برخورد مامانم در مورد قبلی بعد از اینکه بهش گفتم من از یه دخترخانمی خوشم اومده این بود:
«بشین بچه تو دهنت بوی شیر میده!»
و بعد از اصرار من جوابش این:
«خب برو بهش بگو!»
البته نه تا این حد توهین‌آمیز ولی به‌طور خلاصه همین بود

3.مشکل اصلی و اساسی من با خواستگاری
به نظر من یه دختر توی خواستگاری مثل یه جنس پشت ویترین می‌مونه هیچ اشکالی نداره!
فکر نمی کنم دختری توی خواستگاری (به هر شکلش) برگرده بگه من دمدمی مزاجم! یا وسواسیم! یا زودرنجم!
و تاکید میکنم یه پسر هم توی خواستگاری مثل یه جنس پشت ویترین می‌مونه...
(اشتباه نشه که زن رو با کالا هم ارز دونستم!!! صرفا از جهت شباهت در بی‌عیب نشون دادن بود!)

بازم مشکل دارم باهاش ولی خواستم طولانی نشه
ولی نهایتا خیلی ممنونم از راهنماییت آرزومندم همچنان به سوالای بیشمارم پاسخگو باشی
و خیلی خوب می‌شه اگه یه اشاره‌ی هرچند مختصری هم به روش‌های جدید خواستگاری بکنی...
به هر حال مسلما حرفت تا همینجا هم خیلی کمکم کرده وقتی هیچی در موردش نمیدونم!
___________________________________________________________________
آقا پرشان یا پارشان؟! امیدوارم ناراحت نشده باشی یه ذره سخته تشخیص اینکه کدوم درسته...
نظر من به نظر شما نزدیک‌تره!4fvfcja

نقل قول: کاملا مودبانه و بدون خجالت درخواستشو مطرح کنه

اول در تایید بگم که بین تعداد زیادی از دوستام که در خواسته‌شون به جواب مثبت رسیدن اکثرا روش (ج) رو انتخاب کردن!
(الف) خواستگاری رسمی بدون هیچ صحبت جدی قبل از خواستگاری
(ب) بیان علاقه به طور مستقیم با آشنایی مختصر قبلی
(ج) نزدیک شدن به مرور بدون ابراز علاقه تا حدی که کم کم علاقه تقریبا دو طرفه بشه ویا آشنایی نسبتا کاملی بدست بیاد و بعد طی کردن به ترتیب دو کلمه‌ی اول مراحل (ب) و (الف)!


نقل قول: مجتبی نمی دونم منظورت از خواستگاری چیه؟ یعنی میگی اولین مرحله از طریق خانواده باشه؟
منم سوال تو رو از آقا مجتبی دارم!!!

نقل قول: کاملا مودبانه و بدون خجالت درخواستشو مطرح کنه
از پسر خجالتی اصلا خوششون نمیاد ، در ضمن اگرچه خوشتیپی از عوامل مهم تو رابطه ست ، اما جزو شرایط کاملا اساسی برای یه دختر نیست (بازم میگم برای دخترهای سطح بالا) ، اونا بیشتر از جسارت و خوش بیانی پسر خوششون میاد ، از اینکه یه پسر بتونه احساساتش رو درک کنه و برای اون خواسته هاش احترام قائل بشه
وقتی میگی من بهش رک و راست گفتم ، اولا باید ببینی چقدر ازت آشنایی داره ، یه وقتی میشه من تو دانشگاه یکی رو می بینم خیلی هم ازش خوشم میاد ، هر روز هم انتظار دیدنشو می کشم میام صاف بهش میگم بهت علاقه مند شدم ، اگه نزنه تو گوشم ، حداقل منو آدم حساب نمی کنه از کنارم رد میشه!
من بهش علاقه مند شدم اون چی؟ باید به اصلاح بفهمی که اون هم چراغ سبزی نشون میده یا نه؟ و واقعا هم چراغ سبز باشه ، گاها پیش اومده تو با این حالتی که طرف رو دوست داری ، هر عکس العملی از اون رو ابراز علاقه استنباط می کنی

و درمورد نظرت خب... خوبه! ولی مشکلم توی شکل این کاره!
و اینکه واقعا با توجه به تجربه‌ی من چرا فکر میکنی باز هم مناسبه؟!

مثلاً گفتی بدون خجالت! ولی به نظرم تقریبا غیر ممکن میاد...
حساسیتش باعث می‌شه استرس داشته باشم... و کلاً هم کاری نیست که هر روز آدم انجام بده...
راهی هم بلد نیستم که جلوی این خجالت کشیدن رو بگیرم!
اگر بهم بگی خیلی ممنون می‌شم. احتمالا باید اعتماد بنفسم رو بیشتر کنم ولی خب چطور؟

خانم ها همیشه هم حرفشون با عملشون یکی نیست...
خیلیا ممکنه بگن قیافه واسمون مهم نیست ولی واقعا اینطور هم نیست!

چراغ سبز! نکته‌ی مهمیه!
ولی چراغ سبز واقعا چیه؟ از کجا بفهمم و چطوری بفهمونم که به قول تو بهم چراغ سبز یا قرمز نشون بده؟!

___________________________________________
و در پایان
ممنون می‌شم اگر هر کسی که اینو می‌خونه در مورد سوالم نظرش رو بگه
برای شما فقط می‌تونه نظرتون باشه ولی برای من شاید راه‌حل مشکلم
مسئله این نیست که چقدر می‌تونی مشت بزنی؛
مسئله اینکه چقدر می‌تونی مشت بخوری و باز ادامه بدی.
چقدر زمین بخوری و باز پاشی وایسی.
آدم اینجوری برنده میشه!
 

[تصویر:  05_blue.png]
#45
سلام...
انگار جمع مردونست ولی فکر کنم نظر من که دخترم بتونه کمک کننده باشه.

از سلیقه ی خودم میگم برای رفتار کسی که بخواد علاقه مندیش رو نشون بده.البته وقتی حرفاتون رو خوندم دیدم خودتون خیلی خوب میدونید و من تقریبا فقط می خوام از بین نظرا و حرفای هر کدومتون یه جمع بندی کنم و بگم که چه طوری فکر میکنم...53258zu2qvp1d9v

صحبت های آقا پرشان رو تا خط چینای وسط پستشون کاملا قبول دارم...

اینکه گفته بودن:
کاملا مودبانه و بدون خجالت درخواستشو مطرح کنه
از پسر خجالتی اصلا خوششون نمیاد ، در ضمن اگرچه خوشتیپی از عوامل مهم تو رابطه ست ، اما جزو شرایط کاملا اساسی برای یه دختر نیست (بازم میگم برای دخترهای سطح بالا) ، اونا بیشتر از جسارت و خوش بیانی پسر خوششون میاد ، از اینکه یه پسر بتونه احساساتش رو درک کنه و برای اون خواسته هاش احترام قائل بشه...


من از روی ادب و جدیتی که در حد معقول دارن شخصیت و از روی جسارتی که داشته باشن به قدرت و تکیه گاه بودنشون پی مبرم.
اینا فکرا و احساسات منه که دخترم.درست یا غلط... و اتفاقا خیلی مهمن!
خوش بیانیشون استعداد و توان در دست گرفتن رابطه رو بهم اثبات می کنه
و توجه و احترام به احساساتم فهم و رسیدن به بلوغ فکری و احساسی متعلق به یه مرد واجد شرایط ازدواج رو بهم میرسونه.

اینکه آقا آرشام میگید خجالتی هستید
در حدی خجالتی بودن توی آغاز رابطه خوبه...
چون اینکه یه مرد کامل مسلط باشه درسته نشان از قدرتشه اما اگه هیچ خجالت و دلهره ای هم نداشته باشه نشونه ی خوبی نیست
چون دختری که در مقابلته احساس میکنه که من اولین دختری نیستم که این مرد به این شکل داره نگاهش می کنه و راحت باهاش حرف می زنه و بهش ابراز علاقه می
کنه!

خوبه اتفاقا اگه بتونی کنترلش کنی.
با خودت تمرین کن و فکر کن که چی باید بگی و خودتو توی اون حالت تصور کن
و اضطرابو...هم نداشته باش
بدون که اون دختر هم یکی مثل خواهرته که انقدر باهاش راحتی.4fvfcja

مورد بعدی اینکه
راجع به روش های خواستگاری(الف یا ب یا ج) من مورد الف و ب رو خیلی بهتر می دونم
دلیلش رو هم میگم
همون صحبت اقا مجتبی...
اینکه اون لحظه باید احساس امنیت وجود داشته باشه و اگه دختر معقولی باشه این عدم احساس امنیت خودبه خود باعث میشه رابطه متقابلی به وجود نیاد.

در واقع انتخاب کردن بین الف و ب و ج انتخاب کردن بین انواع دختر هم هست!
البته استثنا هم همیشه وجود داره ولی چیزی که من بین همه ی دوستام دیدم همین بوده.

با آقا مجتبی موافقم آشنایی از طریق خواستگاری روش های مختلفی داره و لازم نیست حتما تو محیط خانواده باشه
و آقا پرشان اینکه میگید این طوری حق انتخاب از پسر گرفته میشه چیزی که من دارم میبینم اصلا این طوری نیست!
مثلا من همیشه دیدم توی خواستگاری های رسمی.اینکه پسر و خانوادش میرن و صحبت میکنن و در انتها این خانواده ی پسر هستند که باید تماس بگیرن
و نظر خانواده دختر رو بپرسن و اگه پسر و خانوادش نخوان اصلا تماس نمیگیرن با اینکه فقط زنگ میزنن یه بهونه ای میارن!
مثلا دوستام بعد از اینکه براشون خواستگار میاد میگن که چرا الکی فکر کنیم وقتی معلوم نیست اونا بخوان یا نه.
پس اتفاقا بیشتر دست پسره که بخواد یا نخواد چون اقدام اول بعد از خواستگاری معمولا از طرف پسره و نظر دختر بعدا سوال میشه و اگه پسر نخواد نظر خانواده دختر اصلا سوال نمیشه!

و یه چیز دیگه هم راجع به قیافه!
اینکه هر کسی باید به دل طرف مقابل بشینه
زیبایی مهم نیست.به دل نشستن مهمه.
کسی رو میشناختم که عاشق پسری بود که همه به خاطر قیافه اون پسر مسخرش میکردن
ولی به دل اون نشسته بود.
لطفا با اعتماد به نفس باشید و اینکه
شرایط دیگه میتونه خیلی خوب قیافه ای که زیبا نباشه رو جبران کنه
و حتی اون قیافه رو به دل بنشونه!
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش 

خواهی دید که آن لحظه هرگز فرا نخواهد رسید...

53

[تصویر:  bwgc4a4v29tlqllozxqq.jpg]
[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان