آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[mehdinet74]

سلام دوستان 
حالتون خوبه 
خیلی خیلی ببخشید که نبودم این هفته رو
مشکلاتی برام پیش اومد 
خیلیشو خونه نبودم و نتونستم نت بیام 
و متاسفانه هفته خوبی رو نداشتم :(

من یه پیشنها دارم برای  استرات دوباره مقاله های مظررات خ ا... رو روزی چند بار بخون  جواب میده

[آرمین]

 

قبلا داشتیماااااا  من نصب کرده بودم
امیدوارم  روز های خوب داشته باشیم  


چ کارایی باید بکنم فیلم یاد  فیلمستون نکنه    

الان دیگه نداریم.   
و
ما آدم ها فراموشکاریم.
باید بنویسیم تا فراموش نکنیم.
حتما شنیدی که کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترن. 

[mehdinet74]

 

قبلا داشتیماااااا  من نصب کرده بودم
امیدوارم  روز های خوب داشته باشیم  


چ کارایی باید بکنم فیلم یاد  فیلمستون نکنه    

الان دیگه نداریم.   
و
ما آدم ها فراموشکاریم.
باید بنویسیم تا فراموش نکنیم.
حتما شنیدی که کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترن. 

اینم حرفیه  شاید در طول زمان هدفم رو فراموش میکنم  واس همین نتیجه نمیده

[آرمین]

 

قبلا داشتیماااااا  من نصب کرده بودم
امیدوارم  روز های خوب داشته باشیم  


چ کارایی باید بکنم فیلم یاد  فیلمستون نکنه    

الان دیگه نداریم.   
و
ما آدم ها فراموشکاریم.
باید بنویسیم تا فراموش نکنیم.
حتما شنیدی که کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترن. 

اینم حرفیه  شاید در طول زمان هدفم رو فراموش میکنم  واس همین نتیجه نمیده

هدف که قطعا مهمه و یه پای اصلی ماجرا.
اما جدا از اون ما یادمون میره تو دوران سیاهی چقدر داغون بودیم.
یادمون میره وقتی به پاکی رسیدیم چه چیزها به دست آوردیم. چون عادی شده.

باید مدام بنویسیم تا ثبت بشه.
هر بار نوشتن مثل یه قرص تقویتی ما رو برای ادامه پاکی تقویت می کنه و از طرفی امکان مرور برای آینده رو هم فراهم می کنه.

[mehdinet74]

 

قبلا داشتیماااااا  من نصب کرده بودم
امیدوارم  روز های خوب داشته باشیم  


چ کارایی باید بکنم فیلم یاد  فیلمستون نکنه    

الان دیگه نداریم.   
و
ما آدم ها فراموشکاریم.
باید بنویسیم تا فراموش نکنیم.
حتما شنیدی که کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترن. 

اینم حرفیه  شاید در طول زمان هدفم رو فراموش میکنم  واس همین نتیجه نمیده

هدف که قطعا مهمه و یه پای اصلی ماجرا.
اما جدا از اون ما یادمون میره تو دوران سیاهی چقدر داغون بودیم.
یادمون میره وقتی به پاکی رسیدیم چه چیزها به دست آوردیم. چون عادی شده.

باید مدام بنویسیم تا ثبت بشه.
هر بار نوشتن مثل یه قرص تقویتی ما رو برای ادامه پاکی تقویت می کنه و از طرفی امکان مرور برای آینده رو هم فراهم می کنه.

  میخوای کتاب بنویسیم 

[حامدحامد]

برنامه‌ ختم صلوات گروهی

«رهروان پاکی»

آرمین:                            تاریخ 97/12/1
hamedhamed:              تاریخ 97/12/4
آقای اراده:                      تاریخ 97/12/7
101:                  تاریخ 97/12/10


عاشق فاطمه زهرا:            تاریخ 97/12/15
هادی:                             تاریخ 97/12/18
همت:                             تاریخ 97/12/21

Alone WarrioR:               تاریخ 97/12/24

خداوند به موسی (ع) فرمود: با زبانی دعا کن که با آن گناه نکرده باشی تا دعایت مستجاب شود. موسی عرض کرد چگونه؟ خداوند فرمود: به دیگران بگو برایت دعا کنند چون با زبان آنها گناه نکرده ای ...

امروز جمعه دهم اسفند ماه است. ذکرِ خاصّه عید جمعه، صلوات بر محمد و آل محمد است. و امروز، روز ختم صلوات برای همگروهی عزیز و دوست گرامی مان، 101 است.

از اعماق قلب هامان برای تندرستی، پاکی، بهروزی و سربلندی 101 عزیز، به نیت 14 معصوم، 14 صلوات می فرستیم.

[آقای اراده]

14 صلوات برای برادر عزیزم اراده 

خصوصا که اخیرا به سمت تماشای بی انگیزه و هدف فیلم های مبتذل برگشتم 

دلیلش اینه که دیدن این فیلم ها لذت بخشه و اگه نباشه لااقل مکمل خوبی برای تکمیل لذت خ.ا هست.
غیر از اینه؟

ازت سوال دارم.
تو چه لذت های دیگه ای تو زندگیت داری که عمیقا خوشحالت می کنه و حالت رو خوب می کنه؟
(خدا ازت نگذره اگه مثل سوال های قبلی که پرسیدم و با بی تفاوتی عبور کردی این بار هم همین کار رو کنی. من که قطعا نمیگذرم.)

سلام بر حضرت آرمین 
ممنون بابت 14 صلوات 
من که تعداد صلوات ها رو 7 در نظر داشتم 
7 صلوات دیگه برای آرمین 
7 صلوات دیگه برای حامد 
.
.
.
خب 
.
شاید مشکل همینجا باشه که لذت دیگه ای در زندگی ندارم 
فقط هر روز کار میکنم تا دو ریال در بیارم 
خیلی هم بدم میاد از زندگی کسالت بار 
اما بطور کل در محیط کارم لذت میبرم 
درسته درامدم کمه و مکفی نیست اما از کارم احساس آرامش میکنم 
اما لذت های بسیاری در زندگی هستش که ازش دورم 
یکی از اونا با خدا زندگی کردنه 
یکی دیگه ارتباط اجتماعی داشتنه 
یکی دیگه استراحت داشتن تفریح داشتن 
سفر رفتن 
ورزش کردن 
کلاس موسیقی رفتن 
کلاس زبان رفتن 
....
امیدوارم لذت های بیشتری بتونم ایجاد کنم 
.
.
.
.
مشکل دقیقا همین جاست که بعد از یک دوره ترک دو سه ماهه یا شش ماهه برنگردیم به سمتش و پایدار بمونه ترکمون 






پ ن : مهدی0 جان سیستم کاسنی رو منم امتحان کردم 
من حتی بطری بطری عرق گشنیز میخوردم 
چند تا مسئله داره 
عرق کاسنی باعث تقویت نیروی جنسی میشه و ما فکر میکردیم چون سرده برامون خوبه 
و استفاده زیاد از اون باعث تغییر طبع و سرد مزاجی میشه 
چیزی که تا دچارش نشی نمیدونی چقدر اذیت میکنه 
بنظرم باید به بدن اجازه داد به حالت طبیعی برگرده 
و اینکه تغذیه متناسب با طبع خودمون رو پیدا کنیم 
یه آزمون مزاج شناسی بدیم داخل گوگل خیلی مفیده 

14 صلوات برای 101 همگروهی خوبم 
حامد حامد حامد 
چطوری پسرم 

[mohsen.truth]

سلام محسن جان
خوشحالیم که کنارمونی.   
هر اندازه ای که دوست داشتی از خودت برامون بگو
و بگو که برنامه ات چیه واسه روزهای پیش رو. 

قربانت برادر.
از خودم که مفصل وقتی اومدم سایت اینجا نوشته بودم:
https://www.ktark.com/post-368820.html#pid368820
حوصله کردید بخونید.

برنامه ام هم که برای هفته ی پیش رو اینه که برای آزمون استخدامی جمعه هفته آینده دستگاه های اجرایی بخونم. جالب اینجاست که هفته پیش بعد از سه سال یه گوشی به صورت اینترنتی سفارش دادم که چند روزه به دستم رسیده، اما بعد از تست، سر اینکه وقتم رو نگیره برای خوندن استخدامی، گذاشتم تو کشو اتاقم تا بعدا به صورت کامل ازش استفاده کنم! البته متاسفانه اونجور که باید نمی ترکونم برای خوندن استخدامی! به هر دعا بفرمایید که آزمون موفقی رو پشت سر بذارم... نه نه! دعا کنید هر چه مصلحته پیش بیاد. 

[آرمین]

سلام
اول از همه 14 صلوات برای هم گروهیم 101 عزیز.
با دعای پاکی، شادی، سلامتی، ازدواج خوب و عاقبت به خیریش. 

شاید مشکل همینجا باشه که لذت دیگه ای در زندگی ندارم 

شک نکن که همین طوره.

یادته قبلا چی نوشته بودی؟

ببین:

ارزیابی : احساس میکنم چند پله سقوط کردم و به عقب برگشتم ... شاید از اون چیزی که باید باشم خیلی فاصله گرفتم...
نمیتونم دلیل خاصی بگم اما خستگی و بی نظمی با فشار این غریزه وقتی ترکیب میشه آدمو نابود میکنه... 

از طرفی هم دچار خستگی مفرط هستی. هم بی نظمی بر زندگیت حکم فرما شده. هم غریزه جنسی فعاله.
از طرفی هیچ لذتی تو زندگیت نداری.

جای تعجبه که به فیلم های پورن و خ.ا روی بیاری تا لااقل دقایقی تو روز رو بتونی لذت ببری و خودت رو از فشارها راحت کنی؟ 

اراده جان
تو هم بهتر از هم می دونی که فیلم های پورن و خ.ا روش مناسبی برای رسیدن به لذت نیست و آرامشی که تو به دنبالش هستی رو برات به دنبال نداره؛
اما این تنها چیزیه که تو در حال حاضر بلدی و در حال حاضر ابزار مناسب اون رو داری.

اگه می خوای این لذت رو به طریق دیگه ای مهیا کنی، این تویی که باید براش برنامه بچینی.
این تویی که باید در موردش فکر کنی. تویی که باید ابزارش رو مهیا کنی. تویی که باید زمان بندی هات رو تغییر بدی.

اینکه از کارت لذت می بری خیلی خوبه. اما کافی نیست.
ما ده ها کار دیگه می تونیم (و باید) انجام بدیم تا این لذت رو از جاهای دیگه هم تامین کنیم.
هیچ چیز جای هیچ چیز دیگه رو نمی گیره.


من خودم نواختن پیانو به شدت برام لذت بخشه.
دویدن که معرکه است. یه چیزی میگم یه چیزی می شنوی.
خوشنویسی در عرض نیم ساعت زندگیم رو عوض می کنه.
مطالعه (بالاخص کتاب های روان شناسی) نمی دونی چه ها با من می کنه.
عاشق فیلمم.
.
.
.
ازت می خوام چند روزی رو این موضوع کار کنی و ببینی چه لذت هایی تو زندگیت می تونی داشته باشی که روزانه حالت رو بتونه خوب کنه.
فکر کن خسته ای. کلافه ای. فشار جنسی هم بالا زده.
چی تو رو آروم می کنه؟

یادت باشه که انجام کارهای لذت بخش نقش «دارو» ندارن که در زمان بیماری به سراغ اون ها بریم.
اتفاقا باید یاد بگیریم چطور از این کارهای لذت بخش بهره ببریم که بیمار نشیم.
زمانی که خستگی و کلافگی رو حس نکردی و فشار جنسی رو هم متوجه نشدی، اون جاست که فعالیت های لذت بخش رو به درستی انجام دادی. 
منتظر می مونم تا نتیجه ی فکر کردن هات رو برامون بنویسی. 

[آرمین]

قربانت برادر.
از خودم که مفصل وقتی اومدم سایت اینجا نوشته بودم:
https://www.ktark.com/post-368820.html#pid368820
حوصله کردید بخونید.

برنامه ام هم که برای هفته ی پیش رو اینه که برای آزمون استخدامی جمعه هفته آینده دستگاه های اجرایی بخونم. جالب اینجاست که هفته پیش بعد از سه سال یه گوشی به صورت اینترنتی سفارش دادم که چند روزه به دستم رسیده، اما بعد از تست، سر اینکه وقتم رو نگیره برای خوندن استخدامی، گذاشتم تو کشو اتاقم تا بعدا به صورت کامل ازش استفاده کنم! البته متاسفانه اونجور که باید نمی ترکونم برای خوندن استخدامی! به هر دعا بفرمایید که آزمون موفقی رو پشت سر بذارم... نه نه! دعا کنید هر چه مصلحته پیش بیاد. 

سلام محسن جان

نظرت چیه من رو هم یکی از بهترین دوست هات در نظر بگیری؟ 
یهو دیدی چشم رو هم گذاشتی و به یک سال پاکی رسیدی. 

چیزهایی که دو سال پیش نوشته بودی رو خوندم. 
اینکه قبلا ماه ها پاک بودن رو تجربه کردی نشون میده که آدم بااراده ای هستی و اگه همت کنی، پای حرف و قولت می تونی بمونی.

چیزهایی که 2 سال پیش نوشتی الان چقدرش صادقه؟
هنوز هم فشار و استرس هست که تو رو به خ.ا می کشونه؟
یه وقتا هم از فرط خوب بودن حال و نزدیکی به خدا و سیر و سلوک به خ.ا روی میاری؟
یه وقتا هم تصویرهای روزمره؟

احتمالاً الان باید فارغ التحصیل شده باشی و ارشد تموم شده باشه.
تو این مدت چه کارها می کردی و می کنی؟

برات دعا می کنم آزمون استخدامیت رو خوب بدی و موفق باشی. 

من عاشق آزمون چهارگزینه ای ام. استخدام که نور علی نور. 
تو 9 ماه 4 جا قبول شدم. 2 تاش از همین دستگاه های اجرایی بود.
فرستادن دنبالم گفتن دیگه حق نداری شرکت کنی. مسخره کردی. 

[آرمین]

جالب اینجاست که هفته پیش بعد از سه سال یه گوشی به صورت اینترنتی سفارش دادم که چند روزه به دستم رسیده، اما بعد از تست، سر اینکه وقتم رو نگیره برای خوندن استخدامی، گذاشتم تو کشو اتاقم تا بعدا به صورت کامل ازش استفاده کنم! 

محسن جان این بخش رو برای شما نمی نویسم.
فقط از پستت سوء استفاده می کنم برای توضیح دادن موضوعی.

عاشق عزیز
این یه نمونه از همون هاست که ما فکر می کنیم داریم جهاد با نفس انجام میدیم.
فکر می کنیم اگه به کار کردن با گوشی جدید «نه» بگیم، داریم به خواسته نفس مون پاسخ منفی میدیم و این جوری قوی میشیم.
فکر می کنیم این قوی شدن ما رو در برابر خ.ا مقاوم می کنه.
در صورتی که اشتباهه. 

من بعد از سه سال یه گوشی جدید خریدم و الان بهترین موقع هست که با شور و شعف فراوان به سمتش برم
و به صورت رایگان بدنم رو سرشار از هورمون های شادی آور کنم.

اما من چی کار می کنم؟
به بهانه اینکه وقتم رو می گیره، میرم قایمش می کنم تا در زمان مناسب برم سراغش.

دیری نمی گذره که بدن من نیازمند هورمون های شادی آور میشه.
مغز اعلام می کنه داره حالم بد میشه.
میگه من سروتین می خوام. من دوپامین می خوام.
لطفاً نیازهای من رو بهم برسونید.

بعد ما چی تو چنته داریم؟
هیچی!

می خوایم با «هیچی» نیازهای بدن مون رو تامین کنیم. 

ناچارا به خ.ا روی میاریم تا برای دقایقی سروتین و دوپامین رو به بدن مون برسونیم.
(این کار اشتباهیه. چرا که ما فقط نوک دماغ مون رو می بینیم. فقط به لذت 5 دقیقه ای فکر می کنیم. دوراندیش نیستیم و به حال بد یک ساعت بعدمون فکر نمی کنیم.)

من می تونستم برنامه ریزی کنم و روزی یک ساعت با گوشی جدیدم عشق و حال کنم و باهاش ور برم
کشف یه دستگاه جدید و زیر و رو کردنش و امتحان کردن بخش بخشش کلی حس خوب رو می تونست یک جا نصیب من کنه
می تونستم روزی یک ساعت هورمون های شادی آور رو تو سلول های بدنم پخش کنم
چقدر وقتم رو می گرفت؟
تو کل هفته میشد هفت ساعت.

به جای این هفت ساعت، میرم خ.ا می کنم و یک روز کامل 24 ساعتم رو خراب می کنم.
(تازه با فرض اینکه سریالی نشم و این حال بد به روزها و هفته ها و ماه های بعد کشیده نشه که این فرض محاله.)

یک ساعت هیچی
اگه روزی 3 ساعت با گوشی ور می رفتم و به جای 15 ساعت مطالعه تحت فشار، 12 ساعت مطالعه با کیفیت داشتم به مراتب موفق تر بودم.
هم کیفم رو کرده بودم و هم درسم رو با حال خوب خونده بودم.

بعد هم میام به تو میگم من دارم جهاد انجام میدم. 
خواسته های نفس رو یکی یکی زیر پا میذارم و درجات رو یکی پس از دیگری طی می کنم.
دچار توهم میشم. 

بعد از چند ماه هم دوباره میام بهت میگم من همه راه های ترک رو گذروندم. اما هیچ کدوم جواب نداده.
(یکی نیست به من بگه آخه پسر خوب همه راه های ترک رو انجام دادی یعنی چی کار کردی؟ اصلا تو مگه چند تا راه می شناسی که این قدر راحت از کلمه «همه» استفاده می کنی؟)

جای هیچ شکی نیست که ما مدیریت کردن و برنامه ریزی کردن رو بلد نیستیم
و چون بلد نیستیم، مدام صورت مسئله ها رو پاک می کنیم
مدام بخش های مختلف و لازم زندگی مون رو از زندگی مون پاک می کنیم
مدام نیازهای مختلف طراحی شده توسط خدا رو بی پاسخ میذاریم

برم با گوشی جدید کار کنم؟ نه. الان وقتش نیست. باشه بعد.
برم ورزش کنم؟  نه. الان وقتش نیست. باشه بعد.
برم یه کار هنری انجام بدم؟  نه. الان وقتش نیست. باشه بعد.
برم قرآن بخونم؟  نه. الان وقتش نیست. باشه بعد.
برم یکی از دوستام رو ببینم؟  نه. الان وقتش نیست. باشه بعد.

کلا زندگیمون رو سپردیم به آینده.
آینده ای که هیچ موقع نمی رسه.
وضعیتی که هیچ موقع درست نمیشه. 

[mehdinet74]

سلام 5 روزه پاکم  میخوام بکشونمش ب عید ک سرم شلوغه 

[آقای اراده]

امشب خیلی خسته ام سعی میکنم فردا اعلام وضعیت کنم ...
مهدی جان خیلی عالیه ک داری برای پاکی برنامه ریزی میکنی

[عاشق فاطمه زهرا]

آرمین جان من کاملا حرفات رو تایید می کنم.
اما چیزی توی عمق کلام تو هست که در ظاهرش نیست.
و همین ظاهر هم می تونه انسان رو به اشتباه بندازه
و این اشتباه می تونه به آدم ضربه بزنه و من خودم چندین بار ضربه خورده ام از این جا

اون هم این نکته هست که خودت بهش اشاره کرده ای

حواس مون باشه که «پاسخ گویی به نیازها» متفاوت هست با «پاسخ گویی به خواسته های نفس».

نفس شاید به جای یک واحد غذای مورد نیاز، دو واحد غذا بخواد. باید بهش بدم؟ نه.
نفس از هر جایی غذا به دستش برسه، ازش استقبال می کنه. بهش بدم؟ نه.
نفس مدام چیزهای غیرمفید و مضر برای بدن رو طلب می کنه. بهش بدم؟ نه.

ما نیازمون به یک واحد غذا رو باید تامین کنیم. نه بیشتر از اون و نه کمتر از اون.
این غذا هم فقط باید از جایی باشه که صحیحه.
اون هم نه هر غذایی.

ما نیازهامون رو باید تامین کنیم.
اما حد و حدود رو هم باید رعایت کنیم. 
وگرنه ارضا شدن نادرست نیازها به همون اندازه ارضا نشدن نیازها ما رو به دردسر می اندازه. 

من باهات کاملا موافقم که نفس انسان مثل مرکب می مونه و ما هم سوار بر این مرکبیم.
تا زمانی که این مرکب رام دست ما باشه که مشکلی نیست.
مشکل از اون جا شروع می شه که چموشی می کنه.

کسی که فیلم مستهجن می بینه، کسی که خ.ا می کنه
با مرکبی روبروست که بد تربیت شده
و هر چی که دلش بخواد رو انجام می ده
و اگر شما بخوای کمی مقابله کنی، جفتک و چارگوش می ندازه.

شما اول باید مهار نفس رو دستت بگیری تا بتونی هدایتش کنی یا نه؟
ببین وقتی که داداش اراده می گه لذت ، من سوال می پرسم.
آیا این لذتی که گفتی تحت کنترل و نظارت عقلت قراره اتفاق بیافته یا باز هم قراره مراد دلت براورده بشه؟

وقتی که نفس رام شد، باید هم باهاش متعادل برخورد کرد.
نیازهاش رو رسیدگی کرد، به مرکب غذا داد، تیمارش کرد.
اما باز هم اون قدر نباید توجه کرد که چموش بشه.
نفس رام رو نباید جلوی دهنش رو بگیری و فشار بدی، چون خفه می شه.
اما نباید از اون طرف افسارش رو ول کنی.

امام علی علیه السلام فرمودند:
اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ، حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها،
وَ خُلِعَتْ لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ.
اَلا وَ اِنَّ التَّقْوى مَطایا ذُلُلٌ، حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ اُعْطُوا اَزِمَّتَها، فَاَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ؛

آگاه باشید که خطاها و گناهان همانند مرکب هاى چموش و نافرمانى است که لجامى ندارند
و سوار خود را به زمین مى زنند و آن ها را به درون جهنّم مى فرستند،
ولى تقوى مرکبى رام و راهوار است، که لجامش به دست صاحبش مى باشد
و سوار خویش را به سر منزل مقصود مى رساند و به بهشت وارد مى کند.

ببین داداش، من هم قبول دارم ما در جهاد با نفس راه رو اشتباه می ریم.
بله این که ما گوشی رو بذاریم توی کمد تا بهش دست نزنیم اصلا جهاد با نفس نیست.
اما اگر اصولی جهاد با نفس انجام بدیم، نتیجه می گیریم.
جهاد با نفس به این معنی نیست که ما نیاز های اصلی مون رو نادیده بگیریم.
به این معنی هست که روی حدود و خطوط قرمز خودمون پافشاری کنیم.
حتی اگر اون خط قرمز یک ماه روزه گرفتن سخت توی ماه رمضون و یک ماه چشم پوشی از مهم ترین نیاز یعنی خوردن آشامیدن باشه.

ببین داداش

زندگی امروز ما سراسر مشکل و دردسر و گرفتاریه.
این ها رو خودت هم می دونی.
توی خونه و بیرون از اون، دائم با چالش و ... روبرو هستیم.
ما زندگی فانتزی خط کشی و جدول بندی شده نداریم.
زندگی ما ملغمه ای از خطوط منحنی و خط خطی در هم و برهمه
ما باید هم برای همه ی این ها آماده باشیم.

من یه جا از تصادف غیر منتظره گفتم....
این جور چیز ها توی زندگی من به وفور اتفاق می افته. شما رو نمی دونم.
چیز هایی که دست خودم نیست. شاید در حد مرگ یه عزیز سخت نباشه، اما در حد خودش مشکل بزرگیه.
من تلاش خودم رو تا حد امکان انجام می دم.
اما اگر مشکلی پیش اومد، صبر می کنم. یعنی جزع و فزع نمی کنم، در و دیوار رو فحش نمی دم. نه این که بشینم و تلاش نکنم.

[حامدحامد]

اعلام وضعیت:

حامدحامد/ گروه مردان راستین/ هفته سوم سبز

 

ارزیابی هفته ای که گذشت:

هفته ای که گذشت به نسبت هفته قبل تَرَش، هفته خوبی داشتم. اواخر هفته هم طبق وعده ای که داده بودم، بیشتر به کانون سر زدم. دیگر چه می خواهید از منِ پیرمرد؟! برای همین قدر، باید کلاهم را بیندازم آسمان هفتم.

 

برنامه های هفته پیشِ رو:

بیش از پیش به کانون و کانونی های عزیز سر بزنم.

کمی بیشتر از قبل مراقب پاکی چشم و ذهن خود باشم.