امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

دیروز خواستم بگم که عاشق چه دل بزرگی داره که کار پیش اومد و نگفتم.

اما امروز آرمین خان هر چی میخواستم بگم رو توی این یه جمله خلاصه کرد:


عاشق من بهت افتخار میکنم. Khansariha (18)
شب که فرا میرسه افکار پوچ و بیهوده شروع میشن و میخوام هرچه زودتر شب های لعنتی تموم بشه و صبح زودتر برسه.

چند صفحه پیش صحبت محتلم شدن شبانه بود , رفیق نگران نباش, تو اتفاقا حالت خوبه که سیستم بدنت داره مرتب کار میکنه,

این قدر فکر های تو در تو , توی سرم رژه میرن که فکر کنم اصلا یادم نمیاد آخرین بار این اتفاق کی برای من افتاده , 

دلشوره به خصوصی دارم,

فکر کنم باید برم مشاوره,
صبح رسید و همه چیز مرتب و خوب  Confetti
راستی دوستان،
دیگه قرار نیست مسابقه گروهی رهروان پاکی برگزار بشه؟
 سپاس شده توسط
سلام
امروز یه روز پاک.  fiesta 317 Confetti
هر چقدر زندگی سخت پیش بره اما همین که ببینی پاکی میشه قوت قلب برای ادامه.
ادامه بده و بجنگ.  Khansariha (69)

نمی دونم چرا این قدر سرم شلوغه.
کارهای متفرقه. جور وا جور. واسه خودم. واسه بقیه.
نمی دونم چرا تموم نمیشن. حس خستگی دارم.  53258zu2qvp1d9v

-------------------------------

(1398 ارديبهشت 27، 10:47)حامدحامد نوشته است:
راستی دوستان،
دیگه قرار نیست مسابقه گروهی رهروان پاکی برگزار بشه؟

فعلا نه حامد جان.
پتانسیل این کار برای تیم اجرایی وجود نداره.
با هزار زحمت مسابقه برگزار میشه و بعد از طرف بچه ها استقبال خاصی هم نمیشه.
لذا تمرکز رو روی چیزهای ضروری تر گذاشتیم. 

اما حامد
همین رهروان هست.
چرا نمیای اینجا اعلام وضعیت کنی؟
هر روز بیا از خودت برامون بگو. از حال و احوالت. دغدغه هات.
مسابقه نیست. اما من که هستم. بچه ها که هستن.
میگی این ها سخته و وقت گیر. یه اعلام وضعیت دو کلمه ای که می تونی بنویسی. نمیشه؟  53258zu2qvp1d9v

کاش من جای کاربرای کانون بودم.
واسه خودم می چرخیدم و استفاده می کردم.
نشون میدادم از کانون بودن چقدر بقیه بی بهره ان.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

(1398 ارديبهشت 26، 23:11)drift نوشته است: شب که فرا میرسه افکار پوچ و بیهوده شروع میشن و میخوام هرچه زودتر شب های لعنتی تموم بشه و صبح زودتر برسه.

چند صفحه پیش صحبت محتلم شدن شبانه بود , رفیق نگران نباش, تو اتفاقا حالت خوبه که سیستم بدنت داره مرتب کار میکنه,

این قدر فکر های تو در تو , توی سرم رژه میرن که فکر کنم اصلا یادم نمیاد آخرین بار این اتفاق کی برای من افتاده , 

دلشوره به خصوصی دارم,

فکر کنم باید برم مشاوره,

داداش منم شب ها همینجوریم یک انسان دیگه میشم خیلی چیزها رو یادم میره واقعا اگر میتوانستم شب رو کنترل کنم خیلی چیزها برام عوض میشد
نمیدونم ساعت 11 شب به بعد چه نیرویی داره بهم دست میده انرژی بدنم سه یا چهار برابر میشه(البته کاش انرژی مثبت بود)همش تکرار لحظات بد اون روز تو ذهنم میاد و برای ارامش میرم سمت خ ا ای کاش این شب نبود
[تصویر:  355b0c83-680a-44de-b22b-8fa226123a99-7457402.png]
(1398 ارديبهشت 27، 18:10)mohammad_93 نوشته است:
(1398 ارديبهشت 26، 23:11)drift نوشته است: شب که فرا میرسه افکار پوچ و بیهوده شروع میشن و میخوام هرچه زودتر شب های لعنتی تموم بشه و صبح زودتر برسه.

چند صفحه پیش صحبت محتلم شدن شبانه بود , رفیق نگران نباش, تو اتفاقا حالت خوبه که سیستم بدنت داره مرتب کار میکنه,

این قدر فکر های تو در تو , توی سرم رژه میرن که فکر کنم اصلا یادم نمیاد آخرین بار این اتفاق کی برای من افتاده , 

دلشوره به خصوصی دارم,

فکر کنم باید برم مشاوره,

داداش منم شب ها همینجوریم یک انسان دیگه میشم خیلی چیزها رو یادم میره واقعا اگر میتوانستم شب رو کنترل کنم خیلی چیزها برام عوض میشد
نمیدونم ساعت 11 شب به بعد چه نیرویی داره بهم دست میده انرژی بدنم سه یا چهار برابر میشه(البته کاش انرژی مثبت بود)همش تکرار لحظات بد اون روز تو ذهنم میاد و برای ارامش میرم سمت خ ا ای کاش این شب نبود

نگران فردا ام , که چی میخواد بشه , 
نگران اختلاف سنی زیاد ام با مادرم ام که دیر ازدواج کرد و هنوز سن اش اونقدر نیست ولی افتاده شده و هر روز میگه فلان جام درد میکنه, و خبر نداره که من که کاری از دستم بر نمیاد کل وجودم درد میگیره و اشکی که پنهان میشه,
مشکلاتی جسمانی  که خودم دارم و درمانی نداره , 
این وضع خرابی که پیش اومد و تمام برنامه های من رو بهم ریخت , تاثیر بدی که روی کار و زندگی گذاشت , 
اگر تنها بشم زندگی برام خیلی بی معنی میشه ,  
میون این افکار خ.ا جایی اون وسط نداره که که بخواد مُسکّن لحظه ای باشه , 
فقط مثل خوره مغزم خورده میشه یک شب تا ساعت 1 یک شب تا 2 یک شب تا 3 تا که خوابم ببره و صبح رو ببینم و مشغول بشم.
 سپاس شده توسط
با حرفای دریفت قلبمو انگار فشار میدادن...
سلام
امروز یه روز با سردرد وحشتناک اما پــــــــــــاکــــــــــــ.
من مقاومت می کنم و کم نمیارم.
تا پای مرگ.  Khansariha (69)

-------------

دریفت جان
خدا برات بهترین ها رو مقدر کنه و مادر هم سایه شون بالا سرت.  Khansariha (18)


محمد 93 عزیز
امیدوارم بتونی راه مقابله با این تایم های اذیت کننده رو پیدا کنی.  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

ممنون از دوستانی که خودشونو تو غم من شریک دونستن, Khansariha (18) 

من مقاومت میکنم و سعی میکنم به روی خودم نیارم و محکم ادامه میدم , 

سعی میکنم نیمه پُر لیوان رو ببینیم , 

سعی میکنم هر وقت این فکر ها اومد به سراغم به جای تسلیم شدن , بوسیله اونها به خودم تلنگر بزنم که اگر همین الان محکم ادامه ندی کارت تمومه , 




تو هفته پیش 2 تا فیلم دیدم و دوباره برگشتم به mood ــِ فیلم دیدن,
دیشب شروع کردم یک قسمت از سریال جدیدی که گرفتم رو ببینم , عجیب چسبید  Khansariha (69) , در حالی که دفعه قبل وِل کردم ندیدم,

انرژی خوبی گرفتم که روزها حسابی مشغول باشم و شبها یک قسمت از اون رو ببینم ,

فعلا که انرژی گرفتم همین انرژی رو سعی میکنم با برنامه حفظ کنم  Khansariha (69)
حل شد....امروز یکشنبه ... بیست و نه اردیبهشت نود و هشته!..... دوستان! کسی کار به این پستم نداشته باشه ، .....میخوام سال دیگه این موقع ببینمش!....
فعلا همه چیز با برنامه جدید که ایجاد کردم خوب پیش میره,
تو روز کلی انرژی مصرف میکنم , تا شب بشه یک قسمت سریال ببینم  ,
برنامه خوبیه , 
خیلی عالیه Khansariha (69)
 سپاس شده توسط
یه راه شیمیایی پیدا کردم که نمیدونم بگمش یا نگمش!....

هم میشه ازش خوب استفاده کرد و هم بد!....


میگمش اما خب اینجا که توی جمعمون دخترا نیستن پ و شما هم که دیگه عاقل و بالغ هستین .


وقتایی که اورزانسی هستین(نه باقی موارد) میتونین از خمیر دندون با طعم پونه یا یه خمیردندون با رایحه تند استفاده کنید!....حالا گفتم پونه چون به توصیه یه بزرگواری یه خمیر دندون گرفتم که پونه بود  و فقط برای این کار استفاده ش میکنم!....( برای دندون قابلل استفاده نمیباشد! 4chsmu1)


فقط در زمان نعوذ کافیه که اندازه یک عدس خمیر دندون به زیر بیضه ها مالیده بشه!....زیاد نزنین که همچین میسوزونتتون که باید تا بغداد بدوین تا خنک بشین!.....

فقط یک جا هم نزنین!....مثل کرم پوستی به تمام پوستش بزنین!......بعد حدود ده دقیقه سوزش خفیفی داره که به خاطر رسیدن مواد خمیر دندون به عصب های ناحیه تناسلی هستش!

این مخصوصا برای موقعی خوبه که آلت مبارک نعوذ فرموده!...همین که خمیر دندون رو بهش بزنید خود آلت گرامی به اشتباه خودش پی میبره و پس از چند دقیقه بی خیال ماجرا میشه!..


فقط یادتون باشه که زیاده روی نکنید چون پوست کیسه بیضه به شدت نازک و حساسه!...و با زیاد زدن میشه گفت آتیش میگیرین!....از ما گفتن بود!...


اما خب شاید این رو گفتم اونوقت کسی به شکل بد از این موضوع استفاده کرد ، که شکل بدش رو توضیح نمیدم !

.وصرفا این یک تجربه ی شخصیه که روی من این دوازده روزه جواب داده!...فقط تنها کاری که باید بکنید اینه که خمیر دندونه همیشه در دسترس باشه یعنی جایی که بیشتر اوقات هستید خمیر دندون هم باشه!.




پ ن : اینارو نمیشد توی هیچ کجا گفت ، به همین خاطر اینجا گفتم ...اگه میبینین خلاف قوانینه یا جای بدیه یا در هر صورت ناقض فرهنگ اسلامی هستش ، تدابیر لازم رو انجام بدن دوستان!...
سلام
مهم نیست چقدر سخت می گذره؛
مهم اینه که نمیذارم بد بگذره.  Khansariha (69)

پیش به سوی موفقیت.  fiesta
 
یک روز پاکــــــــــــــــــــــ  haha 317 fly2
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

سطح انرژی قابل قبول
افکار منفی دور
امید بالا
Khansariha (69)

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان