امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اسلاید های شاد و پند آموز

#46
وجدان صادق

[تصویر:  235.jpg]


دو تا بچه داشتن با هم بازی می کردن. بچه ی اول چند تا تیله داشت و بچه ی دوم چندتایی شیرینی ...
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
#47
رسم عاشقی

خدایا! گاهی به خوردن فرمان می دهی و گاهی به نخوردن و هر دو به من می آموزد که روزی دهنده یکی است. پس غصه چرا؟ ...
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
#48
بفرمایید یه فنجان چای داغ

[تصویر:  240.jpg]

خیلی وقت ها پیش آمده که یک فنجان چای نوشیده ایم اما اصلا به طعم و لذت آن توجه نکرده ایم ...

دانلود
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
#49
ماه تابان

تا به حال چقدر به طور ثابت و بدون پلک زدن به ماه نگریسته اید؟ ...

دانلود کنید
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
#50
هشت راه برای باز کردن هدیه های خداوند

دانلود
#51
زندگی کنید...


[تصویر:  219.jpg]همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر :
شغلمان را تغییر دهیم، با افراد تازه ای آشنا شویم، مهاجرت کنیم، ازدواج کنیم ......
#52
بعضی چیزها ناراحتتان میکند؟

آیا درس خواندن شما را خسته و کلافه می کند؟ ...

دانلود کنید
خیلی تاثیرگزاره،حتما دانلود کنیدTears
#53
پرهایی در باد

[تصویر:  294.jpg]روزی خانمی سخنی را بر زبان آورد که باعث رنجش خاطر بهترین دوستش شد...

دانلود کنید
#54
سلااااااااااااااااااااااام:22:

دوستان لطفا هر شب فقط یک دقیقه به اینجا سر بزنید

هر شب یه پاورپوینت جدید با موضوعات جالب

اگه موضوع خاصی مدنظتون بود،بگین

اگر هم اسلایدی دارین، اینجا بزارین

اسلاید امشب53
تو چی دوست داری؟
[تصویر:  295.jpg]به تلخی برام آشکار شد که بخش زیادی از نارضایتی های درونی من به خدا برمیگرده...


دانلــــــــود
#55
برای مـــادرم53

[تصویر:  266.jpg]چرا مادرمان را عاشقانه باید دوست داشته باشیم؟ چون ما را با درد به دنیا می آورند و بلافاصله با لبخند می پذیرند ...


دانلـــــــــــــــــــــــود
آهای اونایی که از تلاش کردن خسته شدین،دانلود کنیدclapping



تــــلاش

وقتی تصمیم به کاری گرفتید!
دور و اطرافتون رو نگاه کنید ...


دانلـــــــود
#56
تلخ شیرین

[تصویر:  207.jpg]طعمش تلخ بود، تلخی اش را دوست نداشتیم. نمی دانستیم که دواست. دوای تلخ ترین دردها.
نمی دانستیم معجون است. معجون انسان شدن ....
(منبع داستان: معجون صبر، نوشته عرفان نظرآهاری، نشریه چلچراغ)

دانلــــــــــــــود کنید
#57
سلاااااام
دوستایی که شکست داشتن تو زمینه ی ترک یا هر چیز دیگه ای
حتمااااا بخونن:22:


راز بـــــرگ پاییزی


[تصویر:  pegah7_ashpazonline_weblog_1353657835.jpg]


وقتي توي پياده رو قدم مي‌زني گاهي زير پات صداي خرد شدن يه برگ پایيزي رو مي‌شنوي.....

دانلــــــــــــــــــــــــــــــــود
#58
سلام


سپیــــــــدار


دانه کوچک بود و کسی او را نمیدید. سالهای سال گذشته بود و او هنوز همان دانۀ کوچک بود. دانه دلش میخواست به چشم بیاید اما نمیدانست چگونه. گاهی سوار باد میشد و از جلوی چشمها میگذشت. گاهی خودش را روی زمینۀ روشن برگها میانداخت و گاهی فریاد میزد و میگفت: «من هستم، من اینجا هستم. تماشایم کنید.» ...
(منبع داستان: قصه ای که باد با خود برد، نوشته عرفان نظرآهاری، کتاب هر قاصدکی یک پیامبر است، نشر افق)
#59
خداوند مراقب توست

[تصویر:  187.jpg]
سوار هواپيما شد. مي‎رفت تا در کنفرانس ديگري شرکت کند؛ تا مردمان را به سوي خدا بخواند. او يک مبلّغ ديني بود.....

دانلـــــــود کنیـــــــــد:22:
#60
سلااااااااااااااااااااااام:22:

اولین روز زمستونی تون مباررررررک


قالی زنــــــــــــــــدگی53258zu2qvp1d9v

زندگي يک قالي بزرگ‌ است
هر هزار سال‌ يك‌ بار فرشته‌ها قالي‌ جهان‌ را در هفت‌ آسمان‌ مي تكانند،
تا گرد و خاك‌ هزار ساله‌اش‌ بريزد و هر بار با خود مي‌گويند:....


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان