عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

من.... بیشعور ترین بنده ت که نیستم. هستم؟
بیشعوری ماله ابن سعده....... وقتی لعنش میکنیم یعنی ما ازش برائت کردیم. که مثل اون و شمر و خیلیای دیگشون نباشیم...
چرا من تفاوت خودمو با اون نمیتونم پیدا کنم؟؟؟ او مگه نمیدونست امامشه....منم میدونم.او مگه نمیدونست پسر فاطمه اس. منم میدونم...
پس...
اگه تنهاش بذارم...
یه جورایی منم کوفی ام. 
اگه سرمو بکنم تو برف و خودمو بزنم به اون راه.... بازم کوفی ام.
اگه هیچکاری نکنم...
مثل خیلی از کوفیا میشم... که مسلمو تنها گذاشتن.
من...
من کوفی ام؟
خدایا.......
نهههههههههههههه !
 سپاس شده توسط
(1397 شهريور 22، 19:14)دیوار نوشته است: واقعا فکر میکنی با درمان یه انحراف جنسی تو خودت همه‌ی ممشکلاتت باید حل بشن.
واقعا فکر میکنی دلیل همه‌ی رنج هات این انحراف جنسی بوده..
واقعا این طوری فکر میکنی...
مشکلات و رنجش ها بوده و هست و خواهد بود، کم کم باید به فکر حلشون باشی.
شهوت فقط باعث میشد چشمت رو بهشون ببندی. تو رو کورت میکرد، مثله یه مسکن فقط بود، اونا رو هرگز درمان نمی کرد.
یاد جمله داستایوفسکی افتادم که میگفت: من تنها از یک چیز می ترسم و آن این که شایستگی رنج هایم رو نداشته باشم.

خدایا کمکم کن که شایستگی رنج هایم رو داشته باشم...


سلام

احسنت. عالی بود.  Khansariha (18)

وقتی آدم به سمت پاکی قدم برمی داره، مثل کوری هست که بیناییش رو داره کم کم به دست میاره.
تازه می فهمه کی هست؟ کجاست؟ داره چی کار می کنه؟
چی حالش رو خوب می کنه؟ از چی بدش میاد؟
رنج های من چی هستن؟
مشکلات من چین؟ کدوم ها مشکلن؟ کدوم ها به ظاهر مشکلن؟

تو دنیای قبلیش همه چی به هم گره خورده بود. معلوم نبود چی به چیه.
به دور خودم می گشتم و تنها این روزها بود که سپری میشد.
من همان من بودم.  53258zu2qvp1d9v

استاد میگه:
رنج اصالت ندارد. آنچه اصالت دارد، خامی من در برابر اتفاق رخ داده است.

ما هر رنجی رو که پشت سر بذاریم و ازش عبور کنیم، به میزانی از پختگی میرسیم.
این پختگی ما رو رشد میده و بزرگ می کنه.

با بزرگ شدن ما دیگه اون رنج قدیمی اذیت مون نمی کنه؛ بلکه رنج های بزرگ تر هستن که ما رو درگیر خودشون می کنن.
اگه باز هم از اون رنج بزرگ تر عبور کنیم، باز هم پخته و بزرگ تر میشیم.

خ.ا باعث میشه ما متوجه رنج هامون نشیم.
اگه هم بشیم، درست و کامل متوجه نمیشیم.
درست و کامل هم متوجه بشیم، نه توان و جونش رو داریم که از رنج عبور کنیم نه حوصله اش رو.
در نتیجه رنج های ما مثل روز اول باقی خواهند ماند.
رنج هایی که پایین ترین سطح رنج هاست نه رنج هایی که بوی عمیقی از پختگی به مشام آدم برسونه.

رنج ها ما رو به معنا می رسونن.

من برای اینکه بتونم از رنج عبور کنم و به معنا برسم، باید شایستگی اون رنج رو کسب کنم
اما ای وای از روزی که حس کنی موجودی هستی که خودت هم نمی دونی با خودت باید چی کار کنی
و پیله های دورت روز به روز در هم تنیده تر بشه.  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
خدایا کجای زندگیم پامو کج گذاشتم ک این زجر و حقارت حق ام شد ؟
منتظر جوابتم.....

جواب اومد .... گفتی اونجا ک منو از یاد بردی 

خدایا چیکار کنم همه چیز خوب شه ...
جواب اومد ... من یتق الله یجعل لهو مخرجا 

خدایا تنهایی منو امشب فقط تو دیدی و بس ...
 سپاس شده توسط
خدایا خودت راه پیش پام بذار
53
 سپاس شده توسط
خدایا.....
من از چیزی میترسم.
این روزها...
از ...
...از نفهم شدنم... میترسم!
ووی که چه سرد است!...هوای بدون تو!!

چو تخته پاره بر موج...
رها 
رها 
رها
من.

 سپاس شده توسط
بعضی موقع ها میدونی قراره چ پیش بیاد ها ولی خب دله دیگه..فهم و شعور نداره دل:-)
 سپاس شده توسط
دلم یه خواب راحت میخواد
خیلی خسته ام 
شاید تنها شبی باشه ک ذهنم خالی از فکره  Hanghead
شبتون آروم
 سپاس شده توسط
امام حسین...
سلام.
من ازتون یه چیزی میخوام.....
میشه؟؟
میشه؟؟؟؟؟
میشه غیرت و تعصبی و دقتی که شما روی نمازتون داشتین... بچه هاتون داشتن...علی اکبرتون داشتو....برای ما هم از خدا بخواین؟؟
میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهش میکنم.....
نماز کلید حله خیلی از کار های ماست...تو رو خدا...میشه؟؟؟؟
 سپاس شده توسط
قشنگ حس میکنم دارم مچاله میشم 
چیه اخه این زندگی 
خدایا میشه منو برگردونی پیش خودت؟
خودکشی هم که نمیذاری بکنیم


هیچ انگیزه ای واسه ادامه زندگیم ندارم 
قشنگ میتونم یه نصف روز کامل گریه کنم
بدجوری به هم ریختم
هر چی هم صبر میکنم , هر چی روزا میگذره بهتر که نمیشه هیچ بدتر میشه

خدایا کاش عزراییلتو بفرستی 
نمیکشم دیگه
لامصب هیچکی هم نیست یه دو کلمه بشه باهاش حرف زد وپشیمون نشد
 سپاس شده توسط
داداش میدونم سخته 
ولی تا آخرین لحظه می جنگیم  Khansariha (69)
 سپاس شده توسط
سلام  Hanghead
میخواستم ی کم حرف بزنم ..
سرما خوردم .. اونم سخت ..
خیلی وقت بود مرض نشده بودم 
خسته ام .. سرم خیلی درد میکنه .. حرف های خوب و مهم زیادی جمع کردم تو ذهنم 
اما ... الان رمق انجام، و عمل بهشون رو ندارم /
کارای ثبت نام اولیه دانشگاه رو انجام دادم .. نماز رو هم شروع کردم 
قضای صبح ب اضافه ی ظهر رو خوندم .. حس خوبی بود 
این چند روزه چند تا فیلم و انیمه دیدم .. بیشترشون ترسناک بودن
هوا ابری شده .. من دائم آبریزش دارم .. آبریزش چشم خیلی بده .. اعصابم رو خورد کرده
دلم میخواست یکی بود باهاش رو در رو حرف میزدم .. بدون هیچ ملاحظه ای .. از ته دل 
میدونم ک خدا و امام زمان و .. انتخاب خوبی هستن .. اما انگار فرق میکنه .. یا حداقل من اینطوری ام 
نمیدونم ... کمی خسته ام .. از برخورد ها و هزار تا چیز دیگه 
تنهام ..
تنها ....
چه درونم تنهاست
هنوزم باورم نمیشه نشستم خونه:(
ب مصلحت و صلاحت گله دارم...ازت گله دارم..
 سپاس شده توسط
خیلی...خدایی خدا.

امام حسین یه روز این همه سختی کشید...
که بعد از هزار و خوردی سال دل خیلی ها بلرزه....... که خیلی ها برگردن....که خیلی ها خیلی دردهارو تحمل کنن به یاد درد های سخت زینب....


سختی میکشیم. ولی ممکنه همین بشه راه نجات یکی دیگه؟

خیلیییییییی خدایی...خیلییییی
 سپاس شده توسط
تنهاترین تنهاییم را بی تو تنها سر میکنم. دراوج حضور این تنهایی، خسته ام از این درد و از این حسرت که بی تو تنها ترین تنهای این شهرم  و تنها داراییم همین تنهایی است و در حریم خلوت این تنهایی لبریز گمراهیم که باور ندارم تو را از این شهر جدا کردند و نیستی و من تنهاترین تنهای این شهرم
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
یا الله 
خدایا هوامونو داشته باش  303
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان