عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1398 مرداد 11، 12:15)cornrose نوشته است: هعیی بازم باید بگم خدایاشکرت Hanghead
با هرکی اشنا میشم یا دوست جدیدی پیدا میکنم
وصع مالیشون از من صدبرابر بهتره Hanghead
یعنی چی اخه Hanghead
همش احساس ضعف میکنم
همشم ازین دوستا سر راهم پیدا میشن 46
نمیخوام ببینم جدی
وقتی دلم میخواد Hanghead
اما میدونم تو خوابمم به اون ثروت اونا نمیرسم
46 Hanghead
خوب اینکه خوبه 4fvfcja


خوب دوست درست حسابی که پیدا کردین فرقی نداره سطحش از لحاظ مالی از  شما کمتر باشه یا بیشتر مهم اینه که باهاش حس خوبی داشته باشید و شما را به فکر کارای خوب بندازه .

اتفاقا قدیما من یه دوست توی مدرسه داشتم که خیلی پول دار بود ولی همیشه با یه لباس میومد و اصلا هم زیاد به رخ نمی کشید کلا معمولی بود حس خاصیم به من دست نمی داد Hanghead

نگران نباشید اونم پول باباشه زیاد سخت نگیرید، ولی همیشه دوست داشتم زندگی نامشون را بدونم ، منظورم اونایی که از راه درست پولدار شدن که چقدر زمین خوردن ، چقدر شکست خوردن چقدر خدا یهویی از یه کار کوچیک براشون یه سود بزرگ آورده و بعد  از همه ی این سختی ها موفق می شن
البته ممکنه هم نشونه های خداست4 ، تا بهتون یاد آوری کنه شمام باید پولدار بشید  Khansariha (89) ، از همین الان برید تو فکر سرمایه گذاری   و شروع کنید به نوشتن برنامه هاتون برای رسیدن به این هدف128fs318181 ولی اگه پولدار شدین خواهشا پولتون را به رخ بقیه نکشید خودتون ازش استفاده کنید ولی به عنوان شخصیت خودتون ازش استفاده نکنید 53258zu2qvp1d9v خودت باشی آبجی ولی از نوع خیلی پولدارش 49-2
نذر کرده ام    یک روزی که خوشحال تر بودم    بیایم و بنویسم که   زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید   و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم  می آیم و می نویسم که     این نیز بگذرد

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و   آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم   یک نقاشی از پاییز میگذارم ,

 که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست   زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,

یک روزی که خوشحال تر بودم   نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا   که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان     و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و                                                           هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

Khansariha (89)
 سپاس شده توسط
(1398 مرداد 11، 15:06)atrisa نوشته است: دارم از استرس تلف میشم...


خوب ايشالا كه نتايج بياد 
و اونچيزي كه دوست داريد نزديك خانواده قبول بشيد 53258zu2qvp1d9v
ايشالا خبراي خوشي ازتون بشنويم 49-2  
هم از شما هم از بقيه ي كنكوري هاي عزيز
فقط شيرينيش فراموش نشه 128fs318181
نذر کرده ام    یک روزی که خوشحال تر بودم    بیایم و بنویسم که   زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید   و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم  می آیم و می نویسم که     این نیز بگذرد

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و   آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم   یک نقاشی از پاییز میگذارم ,

 که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست   زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,

یک روزی که خوشحال تر بودم   نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا   که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان     و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و                                                           هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

Khansariha (89)
بعضی وقت اا ی اتفاق هایی می افته ک آدم نمیخواد اصلا از خونه بیرون بیادو بقیه آدم هارو ببینه.....
وقتی پدربزرگم بیمارستان بود رفتم عیادتش
بخش مراقبت های ویژه بود اجازه ی ملاقات نمی دادند
گفتند می خوای حرف بزنیم بری از پشت شیشه ببینیش
یه بغض بدی نشسته بود تو گلوم نمی خواستم جلو بقیه بشکنه به خاطر همین گفتم نه
بعدش اومدم بیرون کلی گریه کردم چون می دونستم دیگه برنمی گرده
حیف برای آخرین بار چهره ی مهربونش رو ندیدم

آتریسا جان تسلیت میگم
خدا رحمتشون کنه
[تصویر:  53.gif]
(1398 مرداد 13، 1:49)atrisa نوشته است: نرفتم نرفتم آخرش خبر مرگش اومد:(
تا ساعت ۹ همش فکرم کنکور بود اما از ۹.۵ دقیقه همه چ عوض شد....فقط این یادمه ک برادرم اومد و درگوش خواهرم ی چیزی گفت و بهم لبخند زد و رفت ...نمیخواستن بفهمم..مادربزرگم مرد و راحت شد از بیماری ای ک رنج میکشید....
الان از سر قبر برگشتم....
خیلی خسته م....ی جورایی همه چ الان بی ارزش شده ..
پ ن:دیشب عروسی نوه ش بودیم و امشب سر خاک سپاری ماد جانمون...چقدر فاصله ی عروسی و عزا کمه...
چقدر من نوه ظالمم ک نرفتم روزهای آخری بهش سر بزنم...مغزم داره سوت میکشه...

خدا بیامرزدشون ولی سعی نکنید خودتون رو ظالم بدونین. آدم همیشه بعد از اینکه عزیزی رو از دست میده همش فکر می کنه کم گذاشته براش. من خودم بعد از مرگ پدرم این احساسو داشتم که کم گذاشتم باهاش در حالی که خیلی حواسم بهش بود و مریضیش رو دنبال می کردم.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
خدایا می دونم که خیلی بد کردم.
مخصوصا از سال پیش تا الان ...

اما اگر قبلا دوست داشتم اربعین بیام کربلا
الان دیگه نمی تونم نیام
یعنی اگر نیام دق می کنم به خدا

یعنی می شه که اربعین بگذره و کربلا نیام ...

خدایا بد کردم می دونم، به خودم ظلم کردم ... تو خوبی کن در حقم ... 53
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

مجلس ختم جالب انگیزش اینجاست ک تو وایمیسی ی گوشه و چون تو فامیل کمتر دیدنت نمیشناسنت و کنار گوشت دارن پشت سر خاله و اقوامت حرف میزنن و تو گوش تیز میکنی و گوش میدی....وووووو بعد از دقایقی خالت میادو اون ها با لبخند استقبال میکنن ازش: )
چند روز خیلی بد داشتم 
اگه همینجوری ادامه بدم نابود میشم
پس باید دوباره شروع کنم باهدفی بزرگتر
این دفعه حداقل 100 روز پاک میمونم...
اتریسا جان تسلیت میگم خدارحمتشون کنه
منم نتونستم اخرین لحظات مادربزرگمو ببینم 
خیلی دلتنگشم خیلی...
یا رادَّ ما قَدْ فاتَ
عمرهای به سر آمده، 
روزهای گذشته،
خون‌های ریخته،
عشق‌های گم شده، 
آبروهای رفته،
بغض‌های شکسته، 
اشک‌های چکیده،
و آب‌های از جوی رفته را 
تو باز می‌گردانی
ای باز گرداننده‌ی از دست رفته‌ها...

[تصویر:  20191213_181446.png]
صبحدم شد زود برخیز ای جوان
رخت بربند و برس در کاروان

کاروان رفت و تو غافل خفته‌ای
در زیانی در زیانی در زیان

عمر را ضایع مکن در معصیت
تا تر و تازه بمانی جاودان

نفس شومت را بکش کان دیو توست
تا ز جیبت سر برآرد حوریان

چون بکشتی نفس شومت را یقین
پای نه بر بام هفتم آسمان

چون نماز و روزه‌ات مقبول شد
پهلوانی پهلوانی پهلوان
بدم میاد از هرچی ادم دورو هست
[تصویر:  Untitled_2.png]
ادم کینه ایی نیستم ولی کاری باهام کرده و میبینم کاری الان میکنه که ... دورویی هم از رو برده
اسمشو میبینم یا میشنوم کهیر میزنم دلم میخواد برم جایی که اون نباشه ریخت و قیافه و حرفاشو نبینمو نشنوم
الرژی پیدا کردم بهش
در ضمن اونقدرام مث شما ادم خوبی نیستم که چنین طرز تفکری داشته باشم، خوش به حال شما که چنین شخصیتی دارید
[تصویر:  Untitled_2.png]
بعضیا رو فقط می شه خفه کنی تا دلت خنک شه

[تصویر:  nasimhayat.png]
زندگی فراز و نشیب زیاد ...

اگر می خوای توی سختی ها خیلی حالت بد نشه.
راهش اینه که توی خوشی ها زیاد خوش حال نشی.

این حرف چقدر درسته و عمل بهش چقدر سخته


البته نباید این جمله رو کج فهمید ... منظور بیتفاوتی نیست، منظور ایمان قطعی به این آیه از سوره حدید است.

هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمی‌دهد
مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛
و این امر برای خدا آسان است!

این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده‌اید تأسف نخورید،
و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛
و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد!
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

دلم حرف زدن میخواد: (
(1398 مرداد 17، 23:22)atrisa نوشته است: دلم حرف زدن میخواد: (

هیچ جا بهتر از اینجا گوش پیدا نمی کنید. 
گوش های ما برای حرف های شما. 53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان