عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1398 دي 5، 7:11)Toxic Headshot نوشته است: حاجی من کی گفتم ورزش بده . یا بخوام بهونه بیارم که ورزش نکنم . بهونه ی چی ؟ Khansariha (13) 

 اتفاقا هر روز ورزش میکنم . میتونی تو تاپیک ز نیرو بود ... نگاه کنی اعلام وضعیتامو . فقط شما گفتی ورزش سنگین که عرقت در بیاد (یاد آرنولد افتادیم)، که گفتم این واسه من که دارم درس میخونم خوب نیست . انشالله این باشه واسه تابستون . وگرنه من هر روز شنا سوئدی میرم ، حرکات نرمشی ، کششی ، دو . بعضی وقتا هم پینگ پنگ و ... .

داداشمون بدن کوفته نشه صلوات Khansariha (69)
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
 سپاس شده توسط
نقل قول: بعضی وقتا هم پینگ پنگ و ... .
براساس اصول و تکنیکش بازی میکنید یا صرفا به صورت دورهمی و....  Gig
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
22
شبانه روزی به دردل ها منتقل شده؟

vayy
(1398 دي 5، 11:13)مهرخدا نوشته است:
نقل قول: بعضی وقتا هم پینگ پنگ و ... .
براساس اصول و تکنیکش بازی میکنید یا صرفا به صورت دورهمی و....  Gig


(1398 دي 5، 11:13)مهرخدا نوشته است:
نقل قول: بعضی وقتا هم پینگ پنگ و ... .
براساس اصول و تکنیکش بازی میکنید یا صرفا به صورت دورهمی و....  Gig

تکنیک .... امممم . از تکنیکاش خبری ندارم . پس نمیدونم  Gig

تو مدرسه بازی میکنیم
هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک


[تصویر:  woman-praying-free-bird-enjoying-nature-...00-256.jpg]
 سپاس شده توسط
(1398 دي 5، 12:04)Queen نوشته است: 22
شبانه روزی به دردل ها منتقل شده؟

vayy

شایدم درد و دلها به شبانه منتقل شده wacko2

جهت اعلام اینکه این پست از نوع درد و دل هست:
هییییی روز و روزگارو میبینی کار به کجا رسیده با دم شیر بازی میکنن اخه یکی نی بگه نجابت به خرج میدم دیگه قرار نیست دست یه یکی کنید و با شیر دربیوفتین. 
قابل توجه بعضی دوستان سلبریتی کانون






4
[تصویر:  Untitled_2.png]
وقتی شب میشه و همه جا تاریک
وقتی درد داری و نمیتونی بخوابی
وقتی همه ی گذشته و اتفاقااتی که پیش اومده جلوی چشات رژه میرن
یاد ادمهایی میوفتی که دوستشون داشتی و از دستشون دادی
وقتی به این فکر میکنی اگر خودت. سالم بودی اوضاع چی میشد
و و و و و و... 
دارم دیوونه مبشم از درد جسمی و هم روحی
این نفس لعنتی میگه با خ ا رها شو ازش تا بتونی بخوابی 
اما میدونم اینم باز یه بدبختی دیگه است که دچارترش میشم
[تصویر:  Untitled_2.png]
[تصویر:  -نان.jpg]
پیرمرد: دلت گرفته؟!
سرباز: آره.
پیرمرد: دل همه میگیره,دل داشته باشی میگیره دیگه,اصلا دلی که نگیره که دل نیست..یا رفیق من لا رفیق له.میخوای یه راهی بهت یاد بدم دلت وا بشه؟ مثل من چشمات و ببند … ببند دیگه…چی میبینی؟
سرباز: هیچکس.
پیرمرد: هیچکس قشنگه دیگه … هیچکس همه کسه ، همه کس هیچکسه!

..........................

دلی که نگیره که دل نیست  Unsure

53  طرح ختم قرآن 53

 .
   از دسـت و زبان که برآید   ---   کز عهده‌ی شکرش به درآید
.
It seems to me is what you are
A rare and priceless work of art
Stay behind your velvet rope
But I will not renounce all hope
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ستاره ها نهفته در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من...
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
سبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از ذوق گناه

معصیت را خنده می‌آید ز استغفار ما
تو خوب بمون، نذار خوبا تموم شن
دیشب به جای قرصای همیشگی ,یه مشت پر کردم انداختم بالا تا صبحش دیگه بیدار نشم
ولی لعنتی انگار این جسم ول کن این دنیا نیست
صبح با سرگیجه ومنگی پاشدم 
تموم شدنی نیست 
تموم شدنی نیست
لعنت به همه چيز.(مخصوصاً وضع موجود)
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
(1398 دي 8، 22:50)یوسف نوشته است: دیشب به جای قرصای همیشگی ,یه مشت پر کردم انداختم بالا تا صبحش دیگه بیدار نشم
ولی لعنتی انگار این جسم ول کن این دنیا نیست
صبح با سرگیجه ومنگی پاشدم 
تموم شدنی نیست 
تموم شدنی نیست


آقا یوسف چقدر ناراحت شدم از این جملات.. امیدوارم مشکلت حل بشه..نمی تونم از این جملات امید دهنده ی الکی بدم.. چون اعتقاد دارم تا جای فرد نباشی نمیشه الکی راه حل های امیدوار کننده داد.. برات آرزو می کنم که زندگی روی خوشش رو هم نشونت بده..
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
(1398 دي 8، 22:50)یوسف نوشته است: دیشب به جای قرصای همیشگی ,یه مشت پر کردم انداختم بالا تا صبحش دیگه بیدار نشم
ولی لعنتی انگار این جسم ول کن این دنیا نیست
صبح با سرگیجه ومنگی پاشدم 
تموم شدنی نیست 
تموم شدنی نیست

من نمیدونم شرایطتتون چیه و چه مشکلاتی دارید
ولی اینو خوب میدونم با شناختی که از شما دارم تو کانون
ادمی نیستین که مثل ادمهای ترسو راه دررو رو انتخاب کنید
یادمه یبار خودم اینکارو کردم و تو اون گیجی و منگیش وقتی اومدم کانون چه حرفایی رو بهم زدین و کمکم کردین، یادتون نره
خدا به اندازه ظرفیتتون بهتون سختی میده و میدونه چقدر مشکلات سر راهتون بذاره باعث میشه صیقلی شید و به تندییس زیبا از انسانیت  تبدیل بشید
به خدا که باورت داره اعتماد کن از پس این روزهای خیلی سخت برمیای پسر
سعی کن مشکلات زندگی رو بشناسی و حلشون کنی نه اینکه صورت مساله رو پااک کنی و دست به نابودی اشرف مخلوقات خدا بزنی
[تصویر:  Untitled_2.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان