1396 آذر 29، 19:31
![[تصویر: 475149f27b0ef74fbee3ff43765a8d1f_splashe...3anner.gif]](http://s9.picofile.com/file/8314763218/475149f27b0ef74fbee3ff43765a8d1f_splashed_colorful_bubbles_circle_b%D8%B4%D8%B3anner.gif)
1396 دي 2، 5:33
![[تصویر: %D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D9...%D9%87.gif]](http://s2.picofile.com/file/7729503010/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DA%A9_%D8%A8%D8%B3%D9%85_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87.gif)
*´¯`*.¸¸.*´¯`* لیست به روز شده در 1 دی *´¯`*.¸¸.*´¯`*
![[تصویر: khansariha%20(46).gif]](http://www.ktark.com/images/sheklak/khansariha.ir/khansariha%20(46).gif)
mohamadrezaا/18 آذر........................................................9 روز خوب داری قهرمان
mohsen73ا/19 آبان...........................................................3 روز خوب داری قهرمان
rezakp69ا/ 24 آبان...........................................................1 روز خوب داری قهرمان
حامد حامد/24 آذر........................................................................ بسم الله قهرمان
Naser_pakiا/19 آبان...................................................................بسم الله قهرمان
![[تصویر: 49-2.gif]](http://www.ktark.com/images/sheklak/49-2.gif)
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
.gif "Khansariha (89)")
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
1396 دي 3، 16:30
به نام خدا
و شکر بابت همه ی نعمتاش
![[تصویر: 25022102_1470375329727095_2113450529009958912_n.jpg]](https://scontent-dft4-1.cdninstagram.com/t51.2885-15/e35/25022102_1470375329727095_2113450529009958912_n.jpg)
(1396 دي 3، 0:44)mahnam نوشته است: مهنام / ٢٢ آذر / ١١
خوش اومدید مهنام خانوم گرامی
دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد *** کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد
از امروز باید یه جور دیگه به خودتون نگاه کنید ، رفتار کنید و یه جور دیگه رفتار کنید
چون یوسف جانتون ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید.
اولین قدمتون را عالی برداشتید ، تبریک
مطمئنم با تلاشتون به زیبایی اسمتون ، به زیبایی ماه
خواهید رسید و اونموقع است که
در شب اطرافیانتون ، آرامش ماهو بهشون می بخشید.
موفق باشید
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
سپاس شده توسط
1396 دي 3، 22:42
ویرایش شده
(1396 دي 3، 16:30)omid 24 نوشته است:به نام خداو شکر بابت همه ی نعمتاش
(1396 دي 3، 0:44)mahnam نوشته است: مهنام / ٢٢ آذر / ١١
خوش اومدید مهنام خانوم گرامی
دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد *** کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد
از امروز باید یه جور دیگه به خودتون نگاه کنید ، رفتار کنید و یه جور دیگه رفتار کنید
چون یوسف جانتون ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید.
اولین قدمتون را عالی برداشتید ، تبریک
مطمئنم با تلاشتون به زیبایی اسمتون ، به زیبایی ماه
خواهید رسید و اونموقع است که
در شب اطرافیانتون ، آرامش ماهو بهشون می بخشید.
موفق باشید
سلام. ممنونم از خوش آمد گويى تون.
اميدوارم همه اينجا رها بشيم.مهنام / ٢٢ آذر / ١٢
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1396 دي 5، 17:25
![[تصویر: 25037192_1209047809197086_4437290945842511872_n.jpg]](https://scontent-dft4-1.cdninstagram.com/t51.2885-15/e35/25037192_1209047809197086_4437290945842511872_n.jpg)
(1396 دي 3، 22:42)mahnam نوشته است: سلام. ممنونم از خوش آمد گويى تون.مخلص شما
مهنام / ٢٢ آذر / ١٢
خوشحالم که شما در این راه زیبا قرار دارید
در سفری به سمت خوبی ، زیبایی و بهترین خودتون ، به سمت آزادی در حرکتید
امیدوارم همه ی غم ها و ناملایمات را به خاطر خودتون و به خاطر آزادی تحمل کنید
در سفری کان ره آزادی است *** شحنهی غم پیشرو شادی است
سفر بی خطر
(1396 دي 4، 23:40)mahnam نوشته است: مهنام / ٢٢ آذر / ١٣
و عدد 13 مقدس
امیدوارم خوش یمن باشه برات
خدا به همراتون و موفق باشی
مهنام خانوم گرامی
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
سپاس شده توسط
1396 دي 5، 20:02
مهنام / ٥ دى / ٠
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
سپاس شده توسط
1396 دي 6، 0:52
(1396 دي 5، 20:02)mahnam نوشته است: متاسفانه مقدس نبود
مهنام / ٥ دى / ٠
سلام.. فقط ایندفه این صفر برای اینکه از 20 بگذره، یه سری کارا رو باید جدی بگیرین. کنترل نگاه و ذهن خیلی مهمه. بی پرده اگه بخام بگم، اگه اعتیاد به عکس یا فیلمای مستهجن دارین، از همین الان شروع کنین ترک کنین. موفق باشی مهنام خانوم
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
در تمام لحظاتم، حامی و حاضر خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
سپاس شده توسط
1396 دي 6، 11:00
انبیا گفتند نومیدی بدست***فضل و رحمتهای باری بی حدست
ای بسا کارا که اول صعب گشت ***بعد از آن بگشاده شد سختی گذشت
بعد نومیدی بسی امیدهاست***از پس ظلمت بسی خورشیدهاست
ای بسا کارا که اول صعب گشت ***بعد از آن بگشاده شد سختی گذشت
بعد نومیدی بسی امیدهاست***از پس ظلمت بسی خورشیدهاست
![[تصویر: IMG_4347.jpg]](http://thesparkscenter.org/wp-content/uploads/2017/03/IMG_4347.jpg)
13 مقدس است هنوز!! مطمئنم .
چون شروع شما به سمت پاکی است .
شروع شما به سمت رهایی است
این روزا تو تقویم علامت بزنید !
در این راه ممکنمه چندین بار زمین بخورید ولی ادامه بدید
نذارید اون شوری که تو ذهنتونه از سرتون بره ، نذارید امیدتون ناامید بشه و این شمع دلتون خاموش بشه
روزهای ابری وجود داره ، ولی نذارید خاطره ی روزای آفتابی فراموشتون بشه چون دوباره آفتاب طلوع می کنه
پس مراقب خودتون باشید
و دوباره بجنگید برای اونچیزی که می خواید.gif "Khansariha (69)")
منتظر اعلام وضعیت دوبارتون هستم مهنام خانوم
شروع به امید موفقیتتون
چون شروع شما به سمت پاکی است .
شروع شما به سمت رهایی است
این روزا تو تقویم علامت بزنید !
در این راه ممکنمه چندین بار زمین بخورید ولی ادامه بدید
نذارید اون شوری که تو ذهنتونه از سرتون بره ، نذارید امیدتون ناامید بشه و این شمع دلتون خاموش بشه
روزهای ابری وجود داره ، ولی نذارید خاطره ی روزای آفتابی فراموشتون بشه چون دوباره آفتاب طلوع می کنه
پس مراقب خودتون باشید
و دوباره بجنگید برای اونچیزی که می خواید
منتظر اعلام وضعیت دوبارتون هستم مهنام خانوم
شروع به امید موفقیتتون
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
سپاس شده توسط
1396 دي 6، 23:55
مهنام / ٥ دى / ١
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
سپاس شده توسط
1396 دي 7، 9:41
به نام دوست
![[تصویر: 25016797_293215361200654_4275677326563344384_n.jpg]](https://scontent-dft4-1.cdninstagram.com/t51.2885-15/e35/25016797_293215361200654_4275677326563344384_n.jpg)
بسیار زیباست این برگشتتون و این اراده ای که دارید
این تسلیم نشدنتون و این روح پاکتون که در عادتها نمی گنجه و به دنبال رهاییه
من شاید نتونم براتون کاری بکنم
ولی به خدا می سپارمتون که همه ی کارها دست اوست
و به خواستن و تلاش خودتون برای پاکی
که مطمئنم با اینا موفق میشید
یه آیه ی زیبایی دیدم از اینکه خدا هیچوقت از ما دل نمی کنه
"پروزردگار تو هرگز تو را وداع نگفته و بر تو خشم و قهر ننموده است "
و خداست که هر لحظه بهمون می‌گه
نیم ز کار تو فارغ همیشه در کارم***که لحظه لحظه تو را من عزیزتر دارم
به ذات پاک من و آفتاب سلطنتم***که من تو را نگذارم به لطف بردارم
هزار شربت شافی به مهر می جوشد***از آن شبی که بگفتی به من که بیمارم
بیا به پیش که تا سرمه نوت بکشم***که چشم روشن باشی به فهم اسرارم
ز خاص خاص خودم لطف کی دریغ آید***که از کمال کرم دستگیر اغیارم
به خلوتش همه تأویل آن بیان فرمود***که من گزاف کسی را به غم نیازارم
مهنام خانوم گرامی
مطمئنم در پناه اون خدای عزیزی که اینقدر مهربونه
و اون استعداد و اراده ای که به شما داده
قطعا موفق می شید
این تسلیم نشدنتون و این روح پاکتون که در عادتها نمی گنجه و به دنبال رهاییه
من شاید نتونم براتون کاری بکنم
ولی به خدا می سپارمتون که همه ی کارها دست اوست
و به خواستن و تلاش خودتون برای پاکی
که مطمئنم با اینا موفق میشید
یه آیه ی زیبایی دیدم از اینکه خدا هیچوقت از ما دل نمی کنه
"پروزردگار تو هرگز تو را وداع نگفته و بر تو خشم و قهر ننموده است "
و خداست که هر لحظه بهمون می‌گه
نیم ز کار تو فارغ همیشه در کارم***که لحظه لحظه تو را من عزیزتر دارم
به ذات پاک من و آفتاب سلطنتم***که من تو را نگذارم به لطف بردارم
هزار شربت شافی به مهر می جوشد***از آن شبی که بگفتی به من که بیمارم
بیا به پیش که تا سرمه نوت بکشم***که چشم روشن باشی به فهم اسرارم
ز خاص خاص خودم لطف کی دریغ آید***که از کمال کرم دستگیر اغیارم
به خلوتش همه تأویل آن بیان فرمود***که من گزاف کسی را به غم نیازارم
مهنام خانوم گرامی
مطمئنم در پناه اون خدای عزیزی که اینقدر مهربونه
و اون استعداد و اراده ای که به شما داده
قطعا موفق می شید
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1396 دي 8، 21:41
حامدحامد/ 8 دی/0 روز خوب
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
