عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعر و نثر ادیبان

#31
امروز نه اغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
ابی که بر اسود زمینش بخورد زود
دریا شود ان رود که پیوسته روان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل ادمیان است
دل بر گذر قافله لاله و گل داشت
این دشت که پاملا سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بخاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
از راه مرو سایه که ان گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#32
زات يعني اصل آدميت كه خدا در هنگام تولد به همه ما انسانها هديه مي كند و خيلي كمتر كساني هستند كه آن را تا لحضه مرگ حفظ كنند.

ﺻﺪﺑﺎﺭ ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺑﺎﺭ ﺑﺴﺘﻢ ﺗﻮﺑﻪ

ﺧﻮﻥ ﻣﻴﮕﺮﻳﺪ ﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺳﺘﻢ ﺗﻮﺑﻪ
               
#33

گویند کسان بهشت با حور خوش است
من می گویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
آواز دهل شنیدن از دور خوش است


خیام
افتادن در گل و لای ننگ نيست،ننگ در اينست كه در همانجا بمانی
#34
به نام ایزد پاک
سلام همسفرهای گل این متن شاید نازیبا اما پر از امید را به شما تقدیم41 می کنم ,و از همه کسانی که تو این مدت بهم امیدKhansariha (18) می دن متشکرم.

هوا نا ارام است و بی قرار. خشم تمام وجود ابر سیاه را گرفته و با قطرات درشت باران به ایمان سیلی می زند و برگهایی را که روزی سبز و پر طراوت بودند را به دفتر خاطرات می برد. اما چه زیبا این برگهای رنگین و دلنواز می رودن، با وجود همه خشم این طوفان ، خود را ارام به ان میسپارند و با اهنگ سوزناک و سرد پاییزی می رقصند ، گویی بزمی برپاست و در این طوفان که همه غمگین و خشمناکند اینها می می نوشند.
[تصویر:  dani-radcliffe-barg.jpg]

پیشاپیش از تعریف و تمجید های شما عزیزان متشکرمSmiley-talk038
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

#35
بابا بی 52 جون :ذات: نه زاتتتتتتتتتتتت
مجید جان
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#36
من خواب دیده ام که کسی می اید
من خواب یک ستاره قرمز دیده ام
و پلک چشمم هی می پرد
و کفش هایم هی جفت می شوند
وکور شوم اگر دروغ بگویم
من خواب ان ستاره قرمز را
وقتی که خواب نبودم دیده ام



کسی می اید
کسی می اید
کسی بهتر
کسی دیگر
کسی که مثل هیچ کس نیست
مثل پدر نیست.مثل انسی نیست.مثل یحیی نیست.مثل مادر نیست

و مثل ان کسی است که با ید باشد
و قدش از درخت های خانه معمار هم بلند تر است
و صورتش .....(ازصورت امام زمان هم )روشن تر است

و از برادر سید جواد هم که رفته است رخت پاسبانی پوشیده است نمی ترسد
و از خود یسد جواد هم که تمام اتاق های منزل ما مال اوست نمی ترسد


و اسمش انچنان که مادر در اول نماز و در اخر نماز صدایش می کند
یا قاضی القضات است
یا حاجت الحاجات است.
ومیتواند تمام حرفهای سخت کلاس سوم را
با چشم های بسته بخواند
و می تواند حتی هزار را بی انکه کم بیاورد از روی بیست میلیون بردارد
و می تواند از مقازه ی سید جواد
هرچقدر که لازم دارد جنس نسیه بگیرد


و می تواند کاری کند که لامپ "الله"
که سبزبود:مثل صبح سحر سبز بود.


دوباره روی اسمان مسجد مفتاحیان روشن شود
اخ...
چقدر روشنی خوب است
چقدر روشنی خوب است
و من چقدر دلم می خواهد
که یحیی
یک چار چرخه داشته باشد
و یک چراغ زنبوری
ومن چقدر دلم می خواهد
که روی چارچرخه ی یحیی میان هندوانه ها و خر بزه ها بنشینم

و دور میدان محمدیه بچرخم
اخ....
چقدر دور میدان چرخیدن خوب است
چقدر روی پشت بام خوابیدن خوب است
چقدر مزه ی باغ ملی رفتن خوب است
چقدر مزه ی پپسی خوب است
چقدر سینمای فردین خوب است
و من چقدر از همه ی چیز های خوب خوشممی اید
و من چقدر دلم می خواهد گیس دختر سید جواد را بکشم



چرا من این همه کوچک هستم که در خیابان ها گم می شوم
چرا پدر که این همه کوچک نیست
ودر خیابان ها هم گم نمی شود
کاری نمی کند که ان کسی
که به خواب من امده است
روز امدنش را جلو بیاندازد

و مردم محله کشتار گاهکه خاک باغچه هاشان هم خونی است
و اب حوض هاشان هم خونی است
وتخت کفش هاشان هم خونی است
چرا کاری نمی کنند
چرا کاری نمی کنند


چقدر افتاب زمستان تنبل است

من پله های پشت بام را جارو کرده ام
وشیشه های پنجره را هم شسته ام

کسی می اید
کسی می اید
کسی که در دلش با ماست
در نفسش با ماست
در صدایش با ماست

کسی که امدنش را
نمی شودگرفت
و دستبند زد و به زندان انداخت

کسی که زیر درخت های کهنه یحیی بچه کرده است
و روز به روز
بزرگ می شود.بزرگتر می شود
کسی از باران
از صدای شر شر باران
از میان پچ پچ گل های اطلسی

کسی از اسمان توپخانه در شب اتش بازی می اید
و سفره را می اندازد
و نان را قسمت می کند
و پپسی را قسمت می کند
وباغ ملی را قسمت می کند


و نمره ی مریض خانه را قسمت می کند
و چکمه های لاستیکی را قسمت می کند
وسینمای فردین را قسمت می کند
درخت های دختر سید جواد را قسمت می کند

"و هر چه را باد کرده باشد قسمت می کند"
"و سهم ما را هم میدهد"

من خواب دیده ام......


فروغ فرخزاد
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#37
خب می خوام چند تا شعر انگلیسی بگذارم. فعلا خیلی مفهوم ان چنانی ندارن.حالا بعدا شعر های با معنی تر میذارم
0 4. Fade To Black
Life it seems, will fade away
Drifting further everyday
Getting lost within myself
Nothing matters no one else
I have lost the will to live
Simply nothing more to give
There is nothing more for me
Need the end to set me free

Things not what they used to be
Missing one inside of me
Deathly lost this can't be real
Emptiness is filling me
To the point of agony
Growing darkes taking dawn
I was me, but now he's gone

No one but me can save myself, but it's too late
Now I can think, think why I should even try

Yesterday seems as though it never existed
Death greets me warm, now I will just say goodbye
از گروه متالیکا
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#38
11. Mama Said

Mama, she has taught me well
Told me when I was young
"Son, your life's an open book
Don't close it 'fore it's done"
"The brightest flame burns quickest"
That's what I heard her say
A son's heart sowed to mother
But I must find my way

Let my heart go
Let your son grow
Mama, let my heart go
Or, let this heart be still
Yeah, still

Rebel, my new last name
Wild blood in my veins
Apron strings around my neck
The mark that still remains
Left home at an early age
Of what I heard was wrong
I never asked forgiveness
But what is said is done

Let my heart go
Let your son grow
Mama, let my heart go
Or, let this heart be still

Never I ask of you
But never I gave
But you gave me your emptiness
I now take to my grave
Never I ask of you
But never I gave
But you gave me your emptiness
I now take to my grave
So let this heart be still

Mama, now I'm coming home
I'm not all you wished of me
A mother's love for her son
Spoken, help me be
I took your love for granted
And all the things you said to me
I need your arms to welcome me
But a cold stone's all I see

Let my heart go
Let your son grow
Mama, let my heart go
Or, let this heart be still

Let my heart go
Mama, let my heart go
You never let my heart go
So let this heart be still, oh

Never I ask of you
But never I gave
But you gave me your emptiness
I now take to my grave
Never I ask of you
But never I gave
But you gave me your emptiness
I now take to my grave
So let this heart be still

راستی اینا رو گذاشتم که شما معنی کنید ها
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#39
0 8. Nothing Else Matters

So close no matter how far
couldn't be much more from the heart
forever trusting who we are
and nothing else matters

never opened myself this way
life is ours, we live it our way
all these words I don't just say
and nothing else matters

trust I seek and I find in you
every day for us something new
open mind for a different view
and nothing else matters

never cared for what they do
never cared for what they know
but I know

so close no matter how far
couldn't be much more from the heart
forever trusting who we are
and nothing else matters

never cared for what they do
never cared for what they know
but I know

never opened myself this way
life is ours, we live it our way
all these words I don't just say

trust I seek and I find in you
every day for us something new
open mind for a different view
and nothing else matters

never cared for what they say
never cared for games they play
never cared for what they do
never cared for what they know
and I know

so close no matter how far
couldn't be much more from the heart
forever trusting who we are
no nothing else matters
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#40
بابا ماشالله الی خانم استادی ها!مثل این که تو هر زبونی شعر بلدیKhansariha (134)Khansariha (18)!
بابا من که نمیومدم به این تاپیک ببین چه شعرهایی بوده که از دست می دادم.
بابا شما دیگه کی هستین41Smiley-face-thumb.
بابا عصبانی نشو دیگه بابا نمی نویسم.خواستم من یه چیزی بنویسم که اولش یکی باشه و یکم آرایه بیام17Smiley-talk038!!
ما به وسیله ی افکارمان کسی را به نام خود می سازیم.اگر می خواهیم این خود را اصلاح کنیم باید افکارمان را اصلاح کنیم.
#41
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتماست


باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظماست


این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهماست


گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است


گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است


در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانویغم است


جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدماست


خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا، حسین


* * *
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا


گر چشمروزگار به رو زار می گریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا


نگرفت دست دهر گلابیبه غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردندکوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا


بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا


زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد
فریادالعطش ز بیابان کربلا


آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه یسلطان کربلا


آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلندشد


* * *
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بیستونشدی


کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگونشدی


کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعله ی برق خرمن گردون دونشدی


کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی


کاشآن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی


کاش آن زمانکه کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی


آن انتقام گر نفتادی به روزحشر
با این عمل معامله ی دهر چون شدی


آل نبی چو دست تظلم برآورند
ارکان عرشرا به تلاطم درآورند


* * *
برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا بهسلسله ی انبیا زد


نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید
زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند


آن در که جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوی خیرالنسازدند


بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها
افروختند و در حسن مجتبی زدند


وانگهسرادقی که ملک مجرمش نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند


وز تیشه ی ستیزه درآن دشت کوفیان
بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند


پس ضربتی کزان جگر مصطفیدرید
بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند


اهل حرم دریده گریبان، گشوده مو
فریاد بردر ِ حرم کبریا زدند


روح الامین نهاده به زانو سر حجاب

تاریک شد ز دیدن آن چشمآفتاب


* * *
چون خون ز حلق تشنه ی او بر زمین رسید
جوش از زمین به ذروه عرشبرین رسید


نزدیک شد که خانه ی ایمان شود خراب
از بس شکست ها که به ارکان دینرسید


نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند
طوفان به آسمان ز غبار زمینرسید


باد آن غبار چون به مزار نبی رساند
گرد از مدینه بر فلک هفتمینرسید


یکباره جامه در خم گردون به نیل زد
چون این خبر به عیسی گردون نشینرسید


پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبیا به حضرت روح الامینرسید


کرد این خیال وهم غلط کار کان غبار
تا دامن جلال جهان آفرینرسید


هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیستبی ملال


* * *
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریده ی رحمت قلمزنند


ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق دم زنند


دستعتاب حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند


آه از دمی که باکفن خون چکان ز خاک
آل علی چو شعله ی آتش علم زنند


فریاد از آن زمان که جواناناهل بیت
گلگون کفن به عرصه ی محشر قدم زنند


جمعی که زد به هم صفشان شورکربلا
در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند


از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آنناکسان که تیغ به صید حرم زنند


پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبارگیسویش از آب سلسبیل


* * *
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار


موجی به جنبش آمد و برخاست کوه
ابری به بارش آمد وبگریست زار زار


گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن
گفتی فتاد از حرکت چرخبی‌قرار


عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر
افتاد در گمان که قیامت شدآشکار


آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حبابوار


جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بی‌عماری محمل شتر سوار


با آنکه سر زد آن عمل از امت نبی
روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار


وانگه ز کوفهخیل الم رو به شام کرد
نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد


* * *
بر حربگاهچون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد


هم بانگ نوحه غلغلهدر شش جهت فکند
هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد


هرجا که بود آهویی از دشت پاکشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد


شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت
چونچشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد


هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخم های کاریتیغ و سنان فتاد


ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمانفتاد


بی اختیار نعره ی هذا حسین زود
سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد


پسبا زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول


* * *
اینکشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست


ایننخل تر کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست


این ماهیفتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست


این غرقهمحیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست


این خشک لب فتادهدور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست


این شاه کم سپاه که باخیل اشگ و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست


این قالب طپان که چنینمانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست


چون روی در بقیع به زهرا خطابکرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد


* * *
کای مونس شکسته دلان حال ماببین
ما را غریب و بیکس و بی آشنا ببین


اولاد خویش را که شفیعان محشرند
درورطه ی عقوبت اهل جفا ببین


در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان
واندر جهان مصیبتما بر ملا ببین


نی ورا چو ابر خروشان به کربلا
طغیان سیل فتنه و موج بلاببین


تن های کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزه هاببین


آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام
یک نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین


آنتن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکه ی کربلا ببین


یا بضعةالرسول زابن زیاد داد
کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد


* * *
خاموش محتشم که دلسنگ آب شد
بنیاد صبر و خانه ی طاقت خراب شد


خاموش محتشم که ازین حرفسوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد


خاموش محتشم که ازین شعر خونچکان
دردیده ی اشگ مستمعان خون ناب شد


خاموش محتشم که ازین نظم گریه خیز
روی زمین بهاشگ جگرگون کباب شد


خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست
دریا هزار مرتبهگلگون حباب شد


خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب
از آه سرد ماتمیان ماهتابشد


خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین
جبریل را ز روی پیامبر حجاب شد


تا چرخسفله بود خطایی چنین نکرد
بر هیچ آفریده جفایی چنین نکرد


* * *
ای چرخغافلی که چه بیداد کرده ای
وز کین چه ها درین ستم آباد کرده ای


بر طعنت این بساست که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای


ای زاده زیاد نکرده استهیچ گه
نمرود این عمل که تو شداد کرده ای


کام یزید داده ای از کشتنحسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای


بهر خسی که بار درخت شقاوتست
درباغ دین چه با گل و شمشاد کرده ای


با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو
با مصطفیو حیدر و اولاد کرده ای


حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن
آزرده اش به خنجربیداد کرده ای


ترسم تو را دمی که به محشربرآورند
از آتش تو دود به محشردرآورند

محتشم کاشانی
مادر اگر نبودی.................!!؟؟؟؟
53

هرجای دنیایی دلم اونجاست..من کعبه مو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا...تا رو به تو سجاده بندازم
53
گاهی پرستیدن عبادت نیست...با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت...باید سر از رو مهر برداری
53
یک عمر هر دردی به من دادی...حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو...زیباترین جای نمازم بود
#42
[تصویر:  xt6zp5kza5zydxgn5wej.jpg]
در بیابان نادانی سرگردان و حیران به دنبال دانایی می گشتم سراب هایی می دیدم که هیچ گاه به انها نمی رسیدم و نتیجه ای جز پوچی نمی دیدم. کوله پشتی سنگینم را باز کردم. خیلی از اون چیزها اضافی بود، ریختم دور و چیزی را یافتم که با ان در شب تاریک و سرد دیگر احساس نا امید نمی کردم، این بود نامش" اندیشیدن"
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

#43
ارام و اهسته بی توجه به اطرافم راه میروم واژه هایی را می بینم که با شنیدن صدای پایم کم کم پیدا می شوند و با اهنگ سکوت می رقصند تا خود نمایی کنن. واژه هایی را میبینم که پست و فرومایه اند، واژه هایی هرزه اند ، واژه هایی طناز و دلفریت و واژه هایی زیبا و با وقار و سرشار از انرژی انتخاب با من است که در این باغ ، میوه ها را بچینم و در سبد ذهن و روان بگذارم. اری بهترین ها را می چینم تا بهترین روز را داشته باشم.
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

#44
با پرتاب سلام و ارادت فراوان خدمت دوستان عزيز ....
تشكر از باني خير اين تاپيك الي خانوم گل دستشون درد نكنه چون اينجا ما هم شعر هايي از اسطوره هاي كشورمون ميخونيم هم بدون هزينه ي خاصي زبون هاي زنده ي دنيا رو ياد ميگيريم 42
بهترين زبون زنده ي دنيا هم تركي هستش كه شعر هايي كه به اين زبون گفته ميشه پر از روح عميق و لطيفو مضامين و از اين قبيل حرفا داره گفتم شايد بد نباشه يه درفشاني تركي هم من بزارم ... برو بريمvarzesh

گنجه لی حکیم نظامی...
غزلیات و قصاید ترکی حکیم نظامی گنجوی
برگرفته از نسخه خطی کتابخانه خدیویه مصر
صدیار وظیفه (ائل اوغلو).


مژده ای خاطر پژمرده کی دلبر گله جک

جان ساراییندا امیر اولماغا سرور گله جک

یئنه ده دل بولبولی باشلادی فغان ائیله مگه

مگر اول سرو گول اندام سوسنبر گله جک

نفس باد صبا غالیه سا اولدو مگر

او ساچی نافه تر زولفی معنبر گله جک

گئده جک محنت و اندوه و غم و درد و عنا

یئرینه راحت و شادی و صفالر گله جک

شب فرقت گئده جک محنت و هجران گئده جک

صبح وصل ایریشر و مهر منور گله جک

نئجه بیر سعی ائدیبن وصلینه ایریشمک اوچون

دم فطرتده نه کیم اولدو مقدر گله جک

سن نگار ایله "نظامی" منی عالمده دخی

صنما سانما کی بیر بی دل و دلبر گله جک


قربون تار سيبيلتون ( در خانوما تار گيسوان ) ......
سرباز كانون.....
يا علي...53
#45
تقديم به عزيزترينم كه ايشالا هرجا هست شاد باشه
هيچ چيز جز ياد تو ، روياي دلاويزم نيست
هيچ جز نام تو ، حرف طرب انگيزم نيست !
عشق مي ورزم و مي سوزم و فريادم نه !
دوست مي دارم و مي خواهم و پرهيزم نيست .
نور مي بينم و مي رويم و مي بالم شاد ،
شاخه مي گسترم و بيم ز پاييزم نيست .
تا به گيتي دل از مهر تو لبريزم هست
کار با هستي از دغدغه لبريزم نيست
بخت آن را که شبي پاک تر از باد سحر ،
با تو ، اي غنچه ي نشکفته بياميزم نيست .
تو به دادم برس اي عشق که با اين همه شوق
چاره جز آنکه به آغوش تو بگريزم نيست

فريدون مشيري
اینجا سیم دلت به آسمان وصل میشود درنگ نکن

وعده گاه ما : تاپیک قرار عاشقی


[تصویر:  nasimhayat.png]

مطلب زیر تقدیم به برادران کانونی ام

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AD%D8%A...#pid202152

اللهم مولای کم من قبیح سترته

و کم من فادح من البلا اقلته

و کم من عثار وقیته

وکم من مکروه دفعته

و کم من ثنا جمیل لست اهلا له نشرته


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان