عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو مسابقه ی بهترین تجربه از نظر شما

#31
"پست منتقل شده از هفته به هفته"

"موضوع : تصمیم قاطع"

(1389 تير 17، 15:09)Ethereal نوشته است:
این مهم تر ین نکته تو هر کاریه.
تصمیم قاطع.

بعد کم کم نشانه هاش رو می بینی . نشانه ها هستن. ولی وقتی تو تصمیم میگیری و به طرف یه چیزی میری میتونی نشونه ها رو ببینی،
خیلی ساده مثل حالتی که دنبال یه چیزی رو فرش میگردی، اولش کلی طول میکشه تا پیداش کنی

ولی بعدش دیگه چشت راحت میبینتش.
اگه به سمت یه چیزی بری و بخوایش اون وخت چشت دیگه راحت راهنماها رو پیدا میکنه.
پس تصمیم قاطع، تلاش و امید برای رفتن راه، استفاده کردن از راهنماها تو راه با فکر و ادامه تلاش.
 سپاس شده توسط
#32
قسم به عصر كه واقعا انسان در معرض زیان است؛ مگر آنان كه ایمان آورده ‏اند و كارهاى شایسته كرده و به حق و صبر، یكدیگر را توصیه كرده‏ اند
 
 

دور بیست و نهم مسابقه 


با موضوع اوقات فراغت



خیلی پیش اومده که بیکار نبودیم و کلی کار داشتیم ولی بیکاری رو انتخاب کردیم به دلیل بی حوصلگی



اونوقت >>>>کلی استرس واسه کارایی که داریم و انجامشون ندادیم

اونوقت >>>وزوز شیطون

و خیلی وقتا این حرف که مدام تو ذهن  تکرار می شد >> > راه حلش خ .ا هست
ولی بعدش چیزی جز عذاب وجدان نمیمونه واسمون 


من می دونم تو هم میدونی بعدی وجود نداشت واسه جبران کارای عقب مونده ، و عذاب وجدان بود ، گریه بود ، تنفر از خودت بود ، و پشیمونی از راهی که رفتی ، راه حل چیز دیگه ای بود .
 
برای همین  می خوایم که با هم کنار هم برای هم تجربه هامونو بگیم و به کار بگیریم برا بهتر رفتن مسیری که توش هستیم

می دونم که تو هم کنار همسفرت برای همسفرت تجربه هاتو همین جا برامون می گی
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
#33
دور بیست و نهم مسابقه

با موضوع اوقات فراغت


(1394 مرداد 2، 20:03)آرمــین نوشته است:
مقدمه:
اصولا از وضعیتی به وضعیت دیگه دراومدن خطرناکه!


چیزی که به نظرم از همه مهم تره...

اینه که هر وقت شرایط مون تغییر کرد، تو اون روزهای اولیه بیشتر از هر وقت دیگه ای مراقب خودمون باشیم...


همون چیزهایی ساده ای که تو روزهای گذشته سرسری می گرفتیم و هیچ اتفاقی هم واسه مون نمی افتاد... تو شرایط جدید می تونه پاشنه ی آشیل ما بشه... و اگه تدبیری نیاندیشیده باشیم، دچار مشکل خواهیم شد... 53258zu2qvp1d9v

-----------

و اما در مورد فراغت:

1- تنهایی ها رو جدی بگیریم:


قبلا درگیر درس بودیم و ساعت ها هم غرق مطالعه... هیچ اتفاقی هم نمی افتاد...


اما وقتی فارغ باشیم و این فارغ بودن همراه با تنهایی باشه، اوضاع خیلی فرق می کنه...

تا می تونیم دور شیم از تنهایی...


و اگه مجبور بودیم به تنهایی... مقابل وسوسه های آغازین، خیلی جدی، محکم و قاطعانه عکس العمل نشون بدیم! 1


2- بی برنامه نباشیم:


خیال مون راحته... آسوده خاطریم... کاری هم نداریم...


کافیه شیطون یه دعوت کوچیک انجام بده... اون وقته که خیلی راحت عرصه رو واگذار می کنیم...  53258zu2qvp1d9v

میشه واسه همون اوقات فراغت هم برنامه ریخت...


اتفاقا چه برنامه های خوبی هم میشه ریخت...  128fs318181

3- انس با خدا:


وقتی احساس آرامش وجودمون رو گرفته... نمیشه این احساس آرامش رو بسط داد و گسترده تر کرد؟


نمیشه ذکر گفت؟ نمیشه قرآن خوند؟ نمیشه به خدا نزدیک شد؟




یه موقع هست میگیم سرمون شلوغه... همین واجبات هم به زور انجام میدیم...


ولی خب وقتی سرمون خلوته دیگه چه بهونه ای داریم؟ 1


4- خوندن کتاب و مجلات خوب:


آخ که چه لذتی داره با خیال راحت بشینی کتاب و مجله های دلخواهت رو بخونی...


خیلی ناجوان مردانه است کتابای مورد علاقه ات رو بچینین دورت... بعد بهت بگن دست نزن...  4fvfcja


هر کس به یه چی علاقه داره...


من یکی همین که مجله موفقیت دستم بگیرم، پالس ها و انرژی های مثبت درونم سرشار میشه... ناخودآگاه هرچیز و ناچیز دیگه ای رو به فراموشی می سپارم...  4fvfcja


باید یکی رو بسپرم بره ازشون خبر بگیره بیاره...  4


5- ورزش:


نمیگم «ز نیرو بود مرد را راستی»... چون می دونم خودتون ختم این حرفایین...  4fvfcja


ولی خداوکیلی حیفه آدم ورزش نکنه... اون وقت روحیه ی شاد و پرانرژی و بانشاطش رو با یه روحیه ی خراب و داغون و افسرده جایگزین کنه...  128fs318181


با یه روحیه ی بد واقعا نمیشه مبارزه کرد... اونم مبارزه ای مثل جهاد اکبر... 1

---------

پ.ن 1: این تجربه ها رو شخصا موقعی که کنار هم گذاشتم، نتیجه بخش بوده...

وگرنه موقعی که ورزش کردم؛ اما این ورزش کردن در تنهایی بوده، دچار خسران شدم... بد هم دچار خسران شدم! 42

اما وقتی تو همین تنهایی ها شروع کردم به تدبر کردن در قرآن، بی اندازه لذت بخش و اثربخش بوده... 1

پ.ن 2: اگه این پست رو تا انتها خوندین خیلی مردین... 4 
این اراده ی پولادین شما ستودنی است... Khansariha (46)  


نقل قول:
خانوم مهرخدا




با فرض اینکه مثل 3 سال پیشم بودم و اوقات فراغت داشتم کارهای زیر رو انجام میدادم:


1- طراحی فتوشاپ


2- کتاب خوندن (رمان - روانشناسی - شعر )


3- فیلم ایرانی دیدن (یه زمانی فیلم باز حرفه ای بودم)


4- داستان نوشتن


5- کیک پختن


6- کارتون و انیمیشن دیدن


7- آهنگ دانلود کردن و گوش دادن ( حجم نت تموم کردن و تحمل غر زدنای خانواده)


8- کلاس زبان رفتن


9- با لوازم دورریختنی کاردستی درست کردن


و الان چی


تو یه کار موندم تموم کردن پایان نامه


و کلی کارای دیگه برای زمان اوقات فراغت بعد از انجام پایان نامه
و چیزی که الان نصیبم شده فقط اینه : خواب کار غذا قرص خواب و اون وسطا برای فرار از حرفای خانواده و نقابی که به چهره زدم میرم ورزش 
دل خوش سیری چند؟!!!!!!!!
نقل قول:
آقای  Majid33


سلام من اوقات فراغتما از خونه می زنم بیرون
وشروع می کنم به قدم زدن ودویدن وورزش کردن
کلا از فکر خ....ا می یام بیرون

نقل قول: آقای دکتر آرش


من اوقات فراغتم رو شروع میکنم به نوشتن.....فقط یه اتود و یه صفحه خالی ....برای خودم مینویسم و تز در میکنم...از هر دری که فکرش به ذهنم برسه مینویسم!........بعد صفحه رو  با  یه چوب کبریت روشن  آتیش میزنم و به آتیش گرفتنش نگاه میکنم.

شاید کاریست بس بیهوده اما حلال اوقات فراغت منه....

البته یکی از کار هایی بود که  اوقتات فراغتم انجام میدم!

باقی کارا بماند تا وقتی دیگر! [تصویر:  khansariha%20(56).gif]
نقل قول: خانوم Sheydaei


سلام

من خیلی اوقات فراغتم شلوغ پلوغه

تو دوره دانشگاهم انقدر سر خودمو شلوغ نکرده بودم [تصویر:  4chsmu1.gif]

ولی کار اصلی که انجام میدم نقاشیه و رنگ بازی  [تصویر:  4chsmu1.gif]
نقل قول: خانوم sin-sin


از وقتی دیگه شاغل نیستم خیلی کارها توی خونه هست که انجام بدم ,
از انجام تمرین برای کلاس نقاشیم گرفته تا کتاب خوندن و فیلم های انگیزشی و مثبت دیدن و ...
ولی خب باز هم روزهایی هستن که آدم از همین ها هم خسته بشه و بره به سمت تخیل های عجیب و غیر مفید که هم سر درد میارن هم ممکنه اگر کنترل نشه کار به جاهای باریک کشیده بشه , اینجور وقت ها باید رفت توی جمعی چیزی , یا باید از خونه زد بیرون و قدم زدن خیلی خوبه یا قرار گذاشتن با یک دوست پر انرژی که روز ادم رو بسازه , باز اگر اینها نشد و یا دوست خوبی نداشتیم هم کارهایی هست که بشه توی وقت های بی حوصگی انجام داد , اینجور وقت ها یه موسیقی خوب یا یه فیلم خوب میتونه کمک کنه یا حتی یک کتاب صوتی از یک گوینده ی خوب که هم گوش میدی هم یک جور کتاب خوندن هست دیگه...

در نهایت بی حوصلگی و خستگی هامون که میفهمیم نمیشه دیگه جمعش کرد , باید دنبال عوامل خاصی گشت مثل افسردگی یا عدم انگیزه برای زندگی و مهم ترین عامل نداشتن هدف برای کارها ...
هرچقدر سر خودمون رو با چیزهایی شلوغ کنیم به هرحال باز برمیگردیم سر خونه ی اول یعنی بی حوصلگی و تنبلی , چون یک چیزی رو توی ذهن مون نداریم که براش صبح ها از خواب بیدار بشیم و دوست داشته باشیم تمام وقت و انرژی مون رو براش بذاریم ...
باید بگردیم پی یک هدف خوب و پیشنهاد میکنم اگر کسی اینجا هست که همین مشکل مشترک رو داره , از کارگاه های هدف گزاری بعضی سایت های روانشناسی کمک بگیره یا اگر هم خودش اوستا شده توی این چیزها دوباره شروع کنه به زندگی هدفمند و با نظم ... و پی اش رو بگیره ...


امیدوارم هدف هیچ کسی فقط گذراندن زندگی و خوابیدن نباشه
و خدا کمکش کنه یک هدف خوب پیدا کنه و
برای اون هدف پر از انرژی و انگیزه بشه و از این وضع در بیاد 
نقل قول: آقای قاصدک


سلام
منم میگم باید برای خودمون یه برنامه کامل داشته باشیم تا اون روز رو ازش استفاده کنیم

در یه ساعت مشخص یه کار مشخص انجام بدیم ..

یه ساعت تلوزیون تماشا کنیم . یه ساعت کتاب بخونیم . یه ساعت وب گردی کنیم .. یه ساعت بذاریم برای شبکه های اجتماعی .. و ...

برناممون مشخص باشه ..
اینطوری از اوقات فراغتمون هم استفاده می کنم ..

فقط بچه ها یادتون باشه ، حداقل یه کاری مفیدی انجام بدین .. که به بطالت نگذره ..
نقل قول:
اقای mamad68

خب براتون تجربه خودم رو بگم از اوقات فراغت:
حدودا 8 سال پیش کنکوری بودم همه فرصتام رو از دست داده بودم یعنی تا عید هیچ کاری نکرده بودم و حتی تست نزده بودم (البته درسم تقریبا خوب بود رشته ریاضی با معدل 19)
فقط میرفتم امتحانای کانون رو میدادم و همش بعدش حالم بد میشد چون همه رفقام تراز 7000 به بالا میشدند من همش حدود6000 یا حداکثر 6500 میشدم. خودم که میگفتم امسال هیج جا قبول نمیشم.
خلاصه اردیبهشت کلاسا تموم شد و از خواهرم خواهش کردم تا تیر برم خونشون درس بخونم و ایشونم قبول کردند.
بهترین دوره زندگیم این دوره بود. چون واسه ثانیه هام برنامه داشتم خودم باورم نمیشه هنوز که این محمد از کجا اومد 2 ماه تمام همه کتابام رو دقیقا خیش زدم در حدی که هفته آخر کامل استراحت مطلق بودم!(دیگه چیزی نداشتم بخونم)
جالب اینجاس که روزی یک ساعت استحمام و یک ساعت بازی با کامپیوتر (فیفا 2004- خیلی بروز نبودم!) رو از برنامم حذف نکردم ولی حتی 1 دقیقه هم وقت برای خ.ا نداشتم.
برنامه ریزی خیلی راحته ولی اجراش اراده میخواد.
اوقات فراغت فقط نیاز به برنامه ریزی داره.

الان روزایی رو دارم سپری میکنم که اوقات فراغتم کمتر شده ولی اگه برنامه ریزی کنم مطمئنم سال دیگه مدیر یکی از بخشای شرکتمون میشم ولی حیف که خیلی ساله دیگه برنامه ریزی کردن رو گذاشتم کنار و مطمئنم طول میکشه تا بیافتم تو راه.

اگه قراره مسابقه برنامه ریزی برای اوقات فراغت بذاریم لطفا زودتر انجامش بدیم چون شدیدا نیازش دارم و میترسم بعدا حصرت این روزام رو بخورم!
نقل قول: آقای منشور


نقل قول: منشورنوشته است:
من اگه اوقات فراغتی گیرم بیاد سعی میکنم که کتابهای روانشناسی بخونم تا خودمو بیشتر بشناسم. و شعر هم دوست دارم بخونم بهم آرامش میده.
زیاد اهل رفیق بازی نیستم و اصلآ دوست ندارم وقتمو با چرت و پرتای رفقا بگذرونم .
نقل قول: خانوم میتوانم


ماها انقدر کار عقب افتاده داریم که دیگه چیزی به نام وقت خالی باقی نمی مونه [تصویر:  hanghead.gif]
ولی بستگی به این داره که همت واسه شروع داریم یا نه
بعدش که همت کنی حله
یعنی مثلا اراده کنی که جمعه با رفقا جمع شید
انقدر سمج میشی که اخر گوشت تلخ ترین ها رو هم راضی میکنی [تصویر:  khansariha%20(69).gif]
البته چون نمی شه تاثیر عوامل خارجی رو ندید گرفت : هیچ کی هم نیومد خودت میری با یه غریبه رفیق می شی [تصویر:  4chsmu1.gif]
نقل قول: خانوم گلبرگ


نقل قول: نوشته است:
گلبرگ 
نوشته است :

خیلی پیش اومده که بیکار نبودمو کلی کار داشتم ولی بیکاری رو انتخاب کی کردم به دلیل بی حوصلگی 
اونوقت >>>>کلی استرس واسه کارایی که دارم و انجامشون ندادم

اونوقت >>>وزوز شیطون

و خیلی وقتا این حرف که مدام تو ذهنم تکرار می شد >> > راه حلش خ .ا چون بعدش میشه عذاب وجدان واست ، بعدش هم واسه جبران میرم سراغ کارهای عقب مونده و بعدش آدم خوبی میشم 

خب این راهو انتخاب می کردم

من می دونم تو هم میدونی بعدی وجود نداشت واسه جبران کارای عقب مونده ، و عذاب وجدان بود ، گریه بود ، تنفر از خودت بود ، و پشیمونی از راهی که رفتی ، راه حل چیز دیگه ای بود .

میشه راه حل قشنگی پیدا کرد واسه بیکاری ، راه حلشو منو تو خیلی خوب بلدیم

میشه نشست نقاشی کشید ، تصویر خودمو کانونو ،
میشه بری یه نیگاه به نوشته هات بندازی به برنامه هایی که داشتی ببینی الان دوس داری کدومشو انجام بدی

میشه یه نیگاه به لیست خریدات بندازی که چی می خواستی بخری بزنی بری بیرون اون چیزیو که دوس داری بخری و 
وقتی اومدی خونه نشون بقیه بدی 

.
.
.
از کار های خوب کوچیک نگذر.

نقل قول: نوشته است:سرگرمی باید ارامش بده


تنش ها رو کم کنه

نقاشی بلدید؟
یا خوش نویسی؟
هر کاری ک توش یه چیزی خلق کنین 
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
 سپاس شده توسط
#34
+ خلاصه تجربیات با موضوع اوقات فراغت  




برنامه داشتن خوبه ولی کافی نیس
همت می خواد و عمل بهش
حوصله انجام هیچکاریو نداری ؟ خب مفید استراحت کن ،راهش بی هدف توو دنیای مجازی بودن نیس

می خوای روزتو با تلاش شروع کنی ؟ خب بهش فکر کن
کی ؟
قبل از خواب

به چی فکر کنی ؟ به کاری که فرداش می خوای انجام بدی
قبل از خواب به هرچی فکر کنی فرداش ذهنت اطراف اون موضوع می چرخه
#35
دور سی ام از مسابقه هفته به هفته
با موضوع : خستگی روزانه

همیشه گفته شده که اگه سرمون گرم باشه احتمال شکست خیلی پایین میاد پرنده خیال آزاد نخواهد بود که ما رو به هر سمتی ببره  با این حال شده بعضی وقتا بعد از مدرسه یا دانشگاه یا حتی یه روز کاری سخت    نفس بهمون غلبه کرده و مشغول بودنمون وخستگی مانع از شکست نشده

ولی بعضی ها بااراده تر از این حرفا بودن و حتی تونستن این موقعیت ها رو هم مدیریت کنن و پیروز میدان باشن

اگه تجربه شو دارید و توانستید با این جور شکست ها مقابله کنید تجربه هاتونو در اختیار بقیه هم بذارید که قطعا به کسانی که نمی تونن تو این شرایط پاک بمونن کمک خواهد کرد.
#36
دور سی ام از مسابقه هفته به هفته
با موضوع خستگی روزانه

*لطفا نظرتون رو در نظرسنجی بالای صفحه اعلام کنید*


(1398 خرداد 31، 8:43)majid78 نوشته است: سلام و درود بر دوستان و سروران گرامی خوب من فک میکنم بسم الله کارا بعد لئا خانم بگم خوب باشه
یه موضوعی که وجود داره مسئله کنترل نگاه هست یکی هم کنترل ذهن
الان من ادم می شناسم توی گل فروشی کار میکنه هر دو روز بار میاره، کل مغازش را  پر گل میکنه ولی بازم به گفته خودش از بس پوشش ناجور وجود داره توی شهرمون بازم نمیتونه نگاهشا کنترل کنه
اصلا منظورم این نیست که جامعه مشکل داره نه اصلا کاری به بقیه ندارم من اگه بخوام بشینم جامعه را اصلاح کنم اولا ک اصلا نمیتونم ثانیا عمرم به باد فنا رفته
پس باید خودما کنترل کنم
از بالای مجلس یکی از دوستان میگه خب اینم شد کار ادمی باید این وضعیت باید بره یه کار سنگین تر بکنه
اینم به نطرم اشتباهه من خودم پارسال رفتم توی یه اب میوه گیری کار میکردم یه کارگاه قشننگ با دوتا کارگر یکیش من یکی دیگه هم دوستم میچرخید روزی ۷۰۰ کیلو فقط بار غوره (به انگور قبل اینکه برسه میگن غوره) کار سختی بود ولی بازم با این وجود جواب گو نبود  
خلاصه باید ذهن و نگاهمونا کنترل کنیم تنها راهش اینه به نظرم



(1398 خرداد 31، 13:42)taraneh_sss نوشته است: سلام 49-2
واسه ی من به شخصه خیلی این سرگرم بودنه و خستگی روزانه موثر بوده و شاید دلیل اصلی این که تاحالا مقاومت کردم و سمتش نرفتم این بوده که از۷صبح تا۱۰شب کتابخونه هستم برای کنکور و حدود۴ماهه که این رویه رو پیش گرفتم قبل از این هیچ وقت نتونستم تا این مدت پاک باشم،خیلی سخت بود اوایل ولی هر چی پیش رفتم هم در زمینه درسی و هم ترک و کنترل خودم تاثیرشو دیدم انگیزم چند برابر شد و شاید متفاوت باشه واسه آدم های مختلف ولی منالان فهمیدم که دلیل اصلی شکستن واسه ی من همین بوده و برنامم واسه بعد از کنکور اینه که تایم بندی روزانه و برنامه هامو یه جوری بزارم که واسه ی هر روز و هر ساعتم برنامم مشخص باشه و حداکثر انرژی رو واسشون بزارم،قطعا واسه همه دلیل اصلی کنترل  این نیست همون جوری که آقای مجید گفتن براشون کنترل ذهن و نگاه موثر تره ولی این روش واسه من خیلی خوب جواب داده



(1398 خرداد 31، 17:10)Raspina نوشته است: آره برای من هم پیش اومده خصوصا اینکه به خاطر سختی کنکور خیلی وقت ها خسته شدم یکی از دلایل اینکه امکان داره در شرایط سخت و نفس گیر شهوت به ما حمله کنه  اینه که بعد از یه خستگی٬ تفریح و یا یه نوع رفع خستگی میخوایم حالا چرا شیطان خ.ا و شهوترانی رو به ما پیشنهاد میده؟
خوب دلیل مشخصی داره  میتونین توی سرچ گوگل بنویسین دوپامین بعد متوجه میشی چرا. دوپامین هورمون شادی بخشه  مثلا  وقتی انجمن شاد شاد کانون رو میخونین این هورمون ترشح میشه که یه چیز کاملا طبیعیه ولی وقتی شهوت رانی میکنین همین هورمون دو برابر و تا سه برابر بیشتر ترشح میشه شاید اول فکر بکنین در حین شهوت رانی حال خوبی دارین و یا خیلی شاد هستین و یا به عبارتی دارین لذت می برین و خستگی شما بعد از خ.ا کم تر میشه ولی این حس کوتاه مدت و خطر ناکه.
شما وقتی خ.ا میکنین عین اینه که شیشه یا تریاکی کشیده باشین که البته توی افراد معتاد خیلی بیشتر از افراد مبتلا به عادت شهوترانی دوپامین ترشح میشه ولی دقیقا همون حالت برای همه‌ی ما پیش میاد.
حالا اینکه راهش چیه چجور از این وسوسه نجات پیدا کنیم اینه که با خدا حرف بزنیم و کتابش رو یکم بخونیم به جان شما تاثیر داره من که کنکوری هستم هر وقت نماز یا قرآن خوندم هر چی خستگی داشتم بر طرف شده.
روش های دیگه هم وجود داره مثلا بعد یه روز سخت و  نفس گیر میتونین یه دوش آب سرد بگیرین (این مهمه که آب سرد باشه و هم تایم حموم کردن کم مثلا ۱۰ دقیقه تا ۱۵ دقیقه)
یه چیز دیگه‌ای هم که خیلی توی رفع خستگی مهمه نوشیدن آبه شاید تعجب کنین که چه ربطی داره ولی آب خیلی روی بدن شما تاثیر داره خصوصا برای مغز. اگر به مغز آب کافی برسه میتونه تصمیم گیری های خوبی رو در زمان خستگی انجام بده.
در ضمن یه چیز خیلی خیلی مهم دیگه هم هست اینکه خواب خیلی اهمیت داره.شما اگر روز کاریتون خورد به بعد از ظهر باید حداقل ۳۰دقیقه یا ۴۵ دقیقه بخوابین که تاثیر فوق العاده‌ای برای شما داره خصوصا برای زمان حمله شهوت چون قدرت مغز توی اون ۳۰ دقیقه جبران شده و تصمیم گیری به جا میگیره اگر می بینین بعد از خواب بعد از ظهر تحریک شما دوبرابر میشه غذا کم بخورین یا قبل از خواب از خدا بخواین مواظبتون باشه. نمازتون رو دو تیکه کنین یعنی نماز ظهر قبل از خواب و نماز عصر بعد از خواب  اینجوری شیطان رو توی دلتون میکشین Khansariha (58) یا طبق سخن امام علی (ع) پوزشو به خاک میمالین.
آقایان و خانم های محترم کانون اینها تجربیات من در مورد روز های خسته کننده بود سعی کنین توی روز های خسته کننده به خودتون سخت نگیرین و از خدا بخواین که شما رو در برابر حملات شهوانی کمک کنه.
با تشکر Raspina 303



(1398 خرداد 31، 18:21)cornrose نوشته است:
سلام
این چیزی ک من مینویسم صرفا تجربه ی شخصیمه
اول اینکه باید بگم زمانایی که من خیلی خسته بشم کمه
بیشتر مواقع خونه تکونی یا بعد کارورزیا بودیا
منتها اینجور مواقع باید چنتا چیزو برا خودمون منطقه قرمز قرار بدیم
مثلا فقط وقتی به تخت بریم که داریم از خواب میمیریم
حق نشستن رو تختو به خودمون ندیم طول روز مگر اینکه مطمعن باشیم میخوابیم
برا خودم بارها پیش اومده وقتی خیلی خستم حتی نمیتونم از خستگی خوابم ببره اینجور مواقع کلا ذهن خیالات و توهمات برش میداره ک خوب مسلما اگه کنترل نگاه و ذهن رو برا خودمون خط قرمز ندونیم باعث شکست میشه
مورد بعدی اینه که ماها که میخواییم ترک کنیم باید خیلی بیشتر از ادمای عادی حواسمون به خودمون و حتی ریز ترین کارامون باشه
پس چه بهتر که  برای هر روزمون برنانه بچینیم
اگر برنامه ریزی داشته باشیم میدونیم چه وقتی خسته ایم چیکار کنیم و چجوری غلبه کنیم بهش
در مجموع میتونم بگم کنترل نگاه و ذهن و برنامه ریزی برای دوران وسوسه میتونه کمک کننده باشه



(1398 خرداد 31، 19:56)rezvaneh نوشته است: سلام

1-ورزش کردن
چندبار حرکت پروانه انجام دادم . انقدر این کار رو ادامه دادم تا خسته خسته شدم
اگه جایی برای دویدن باشه عالیه اگه نه هم میشه همین حرکت پروانه یا طناب زدن یا دراز نشست و ... رو انجام داد

2-رفتن در جمع
انقدر در جمع بمونیم تا حالمون خوب بشه 53258zu2qvp1d9v

3-اورژانس کانون
اومدم کانون و تو اورژانس کمک خواستم و نجات پیدا کردم

4-صوت
هندزفری میذارم و صدا رو خیلی بلند میکنم ..این روش هم تاثیر داشته در رفع انواع دلایل وسوسه شدن


ان شاء الله مفید باشه 1



(1398 تير 5، 11:11)می توانم نوشته است:
(1393 فروردين 28، 18:01)مرد مجاهد نوشته است: بعد 74 روز
باز باید بگم
روز صفرم

تو این مدت تونستم زوایای دیگه از زندگی رو درک کنم

حالا
باید بلند شم و از اول
با ورزش زیاد
اوضاع رو درست کنم

دوستم امروز دیدم گفت لاغر شدی
راست میگفت

یه کسی رو دوست داشتم
از عشقش اب شدم

امروز اما عشقم رو یادم رفت

معشوق منتظر آب تر شدن منه

این اسیب پام باعث شد نر ورزش
و کاش تا شنبه که میخواستم برم
وای میستادم

هنوز حرفم
حرف امضامه

74 روز عشق ورزی کردم
اما ظرفیتم بالاتر نرفته بود
باز بعد امتحان میانترم
مثل 30 ابان پارسال

این بار دیر اومدم خونه
یادم بود 30 ابان رو

اما قرار بود نخوابم

خوابیدن همان و شروع یه حمله همان

خدایا! احتیاج به حمراء الاسد دارم
تا عشقم رو خالصانه بهت ثابت کنم

خدایا! اما این ادعای بزرگیه

مرا کیفیت چشم تو کافیست


به همین تعداد روز مانده تا ماه مبارک
 و مرد مجاهد باید زره های محکم بدوزه برای پاکیش


امروز حق نفسم بود که استراحت مفید کنه
مفیدش رو ندادم
مضرش رو به زور گرفت





به طور خلاصه بخوام بگم، تجربه ی مورد نظر من سه خط آخره
اینکه هر موقع خسته می شیم دلیل نمی شه زود خوابمون ببره و دیگه خ.ا نکنیم
گاهی نفس چون ولش لذتی و آرامشی می خواد می ره دنبال این کارا
پس باید بهش یه خوارک مفید بدیم تا دنبال مضر نره
#37
بسم الله الرحمن الرحیم

 دور سی و یکم از مسابقه ی هفته به هفته

موضوع : بی حوصلگی قرنطینه

گاهی وقتا که اورژانسی می شدیم دوستان پیشنهاد میدادن بریم بیرون یه دوری بزنیم حال و هوامون عوض شه یا با دوستامون بریم گردش

اما حالا کرونا همه رو خونه نشین کرده و باید از دوستانمون هم فاصله بگیریم
قطعا این خانه نشینی یک سری ها رو بی حوصله تر می کنه و خدایی نکرده ممکنه سوق بده به سمت سایت های ناجور یا افکار بد و ممکنه کار دستمون بده

 از این روزامون چه طوری بهترین بهره رو ببریم و سربلند بیرون بیایم؟؟

با بیان نظر و تجربه ات هم برنده ی مسابقه باش و هم به همسفرات کمک کن روزهای پاکشون رو بیشتر کنند clapping
#38
دور سی و یکم از مسابقه ی هفته به هفته

موضوع : بی حوصلگی قرنطینه
 
 نظر هر کدام از دوستان را که بیشتر می پسندید در نظرسنجی بالای صفحه انتخاب کنید


(1398 اسفند 27، 1:10)Saeid__s نوشته است: سلام


تو این روزای قرنطینه خیلی کارا میشه کرد و بستگی به خودمون داره که تو چه شرایطی باشیم، کسایی که در حال تحصیل هستند میتونن تو اون ساعاتی که انرژی و تمرکزشون بالاست صرف درس خوندن کنن و باقی ساعاتو صرف بازی کامپیوتری، مطالعه، ورزش، فیلم و... کنن. تمرین دست خط هم خیلی می تونه  سرگرم کننده باشه.
من تو این مدت بعضی روزا سر کار بودم و روزایی که خونه هستم کانون زیاد میام، تلوزیون(مستند و فیلم) میبینم و بازی کامپیوتری و بازی آنلاین اسنوکر انجام میدم و از فردا میخام مطالعه کتاب هم به برنامم اضافه کنم.
خرید نون و مایحتاج خونه هم تقریبا با منه.
گاهی هم  عصر نیم ساعتی میرم پیاده روی خیابون های مسکونی که خلوت تره.



(1398 اسفند 27، 11:36)PlaSmA نوشته است: درود [تصویر:  53.gif] 
امیدوارم حالتون خوب باشه 
من معمولا خوابم کمه یا تنظیم نیست  تابستونها هم که درس نیست به همین رواله یادمه یه بار ارمین جان به جمله به من گفتند که یه کلمه درش کلیدی بود 
جمله این بود : این شب ها بهترین فرصت هست برای خود شناسی 
"خود شناسی" اون کلمه ی کلیدی بود 
همون طور که در کتاب هنر رزم اثر سان زو میخونیم " کسی که دشمنش رو بشناسه ولی خودش رو نشناسه به ازای هر پیروزی متحمل شکستهایی میشه و کسی که خودش رو بشناسه   و دشمنش رو نشناسه به ازای هر پییروزی شکستی متحمل  رو میشه و کسی هم  که نه خودش رو بشناسه  نه دشمن مکررا تا نابودی  توسط دشمن نابود خواهد  شد"
دشمن در زندگی موانع زندگی هستن پس خود شناسی بسیار مهمه. 
من علاوه بر خود شناسی در این روزها مطالعه ام رو منظم کردم  و تمرین های روانی برای  رهایی از وابستگی به رابطه های بی ثمر و خود سازی و پیگیری افراد موفق حتی از دور حتی در مقام شاگردی... رو شروع و ان شا الله پیگیری میکنم 
این روزها ابواب مطالعه ام رو به نقاطی که ضعف دارم‌ سوق دادم و پیرو عکس قبلی پروفایلم  سعی میکنم به تنهایی(نه انزوا) عادت کنم
پروژه ی بعدیم دسمن شناسی در وسعت و اعماق زیاد هست
بنا به سباق قرون شاید در هر قرن  یک بار یا کمتر چنین پاندمی و قرنطینه ای پیش بیاد و واقعا اونهایی که مجبور به بیرون رفتن و انجام امور نیستن باید ازش استفاده کنند  [تصویر:  53.gif]



(1398 اسفند 29، 2:41)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: به نظر من توی این روزها اول این که سعی کنی تنها قرنطینه نشیم.
یعنی جایی خودمون رو قرنطیه که خانواده هم باشن.

اگر این طور شد بهترین کار اینه که سعی کنیم با خانواده ارتباط سالم بگیریم.
می تونیم دور همی بازی کنیم
با هم حرف بزنیم
دور همی فیلم نگاه کنیم.

اگر این ارتباط شکل بگیره، به راحتی این روزها هم می گذره
اما اگر هرکدوم از اعضای خانواده سرش توی گوشی باشه و یه وری افتاده باشه، سخت می شه.

ما میتونیم شروع کننده این ارتباط باشیم و براش تلاش کنیم، اولش شاید سخت باشه، شاید گریه ملت دربیاد.

خودمون رو مثال بزنم.

ما روزای اول خیلی جنگ و دعوا داشتیم، تمام ناراحتی ها و کینه ها می زد بیرون
همین که شروع می کردیم به صحبت، سریع جنگ و دعوا می شد.
اما تسلیم نشدیم، گفت و گو رو ادامه دادیم و سنگا رو وا کندیم، الان همه چی عالی شده 2uge4p4
با هم حرف می زنیم، درد و دل می کنیم،

حتی با یه خیریه ارتباط گرفتیم، برامون پارچه آورد شروع کردیم به دوختن ماسک برای کمک به پرستارا و دکترا Khansariha (69)



(1398 اسفند 29، 3:28)rezvaneh نوشته است: سلام

میشه بیشتر روی کارایی که دوست داریم وقت بذاریم
مثلا روزهای قبل از قرنطینه شدن وقت میشد فقط دو صفحه کتاب بخونیم الان میتونیم بیشتر کتاب بخونیم
وقت نمیشد ورزش کنیم الان وقت میشه 
و کلا هر کار مفیدی که فرصتش رو نداشتیم و منتظر یه فرصت بودیم تا انجامش بدیم رو الان میشه انجام داد
اگه اورژانسی هم بشیم میتونیم بریم تو جمع خانواده تا مشکل برطرف بشه



(1398 اسفند 29، 19:10)قاصدک نوشته است: سلام
این روزا که قرنطینه اجباری برامون پیش اومده و نمیتونیم نه مسافرتی بریم نه حتی از خونه بیرون بریم
میتونیم خیلی از کارهای عقب افتاده مون انجام بدیم

باید تهدید ها رو به فرصت تبدیل کنیم

لازمه استفاده از این فرصت، داشتن برنامه هست. باید از تمام روز بیشترین استفاده رو کرد
بدون برنامه همون روزهای عادی هم به جایی نمیرسیم ، مخصوصا الان که کامل توی خونه هستیم باید برای خودمون برنامه داشته باشیم

اولویت بندی کنیم و کارهای عقب افتاده مون رو انجام بدیم
مثلا من یه سری فایل های صوتی باید گوش میدادم این روزها دارم کم کم بهشون گوش میدم
یه چند تا کتاب نخونده دارم گذاشتم توی برنامه ام
ورزشم منظم تر شده و احساس خوبی پیدا کردم
و کلی کار دیگه که میشه توی این فرصت انجام داد

تا بعد که این روزها تموم شد از خودمون راضی باشیم 49-2
پیشاپیش سال نو تون هم مبارک
53
 
با تشکر از دوستانی که در مسابقه شرکت کردند   53
#39
بسم الله الرحمن الرحیم

  دور سی و دوم از مسابقه 

موضوع : تاثیر اپیدمی و خانه نشینی کرونا بر پاکی



زندگی اخیر همه انسان ها درگیر یک ویروس همه گیر شده 

خیلی از شرایط زندگی گذشته تغییر کرده

و اینکه این روز ها خونه نشینی و چه بسا دسترسی به اینترنت و سایر فضاهای مجازی بیشتر شده است

این خونه نشینی شاید بعضی مواقع باعث وقت آزاد بیشتر شده است

و احتمال اینکه این خونه نشینی و وقت آزاد و دسترسی بیشتر به اینترنت، 

پاکی و کنترل ذهن ما رو تحت تاثیر قرار بده، خیلی زیاد شده است


برای این تغییر ایجاد شده در زندگیمون

شما دوست عزیز
بگو برنامه ات چیه برای حفظ پاکی؟؟؟
چه کنیم که اراده مون سست نشه؟؟؟ که به عهدمون وفادار بمونیم؟؟؟ که توبه نشکنیم؟؟؟ [تصویر:  khansariha%20(69).gif]
چه تغییراتی لازمه در سبک زندگیمون ایجاد کنیم تا خللی بر روند پاکیمون وارد نشه؟؟؟


[تصویر:  14.gif] منتظر نظراتتون هستیم  [تصویر:  14.gif]
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
#40
تجربه های دور سی و دوم مسابقه
موضوع : تاثیر اپیدمی و خانه نشینی کرونا بر پاکی

نقل قول:
خانوم عارفه:


به نظرم الان بهترین فرصت و بهترین کار جایگزین کردن فکرها و کارهای خوبه. 

همونطور که دوست جدیدم ستاره گفت.

الان که کروناست انگار به زندگی بدوبدویی ما آدم ها یه زنگ تفریح دادن.

چه فرصتی بهتر از این که دنبال علایقمون بریم؟ کارهایی که همیشه می گفتیم حیف وقت ندارم وگرنه خیلی دوست داشتم.
چه فرصتی بهتر از این که اره هامونو تیز کنیم؟ [تصویر:  14.gif]

حالا هر کسی هر چی دوست داره
برای تقریب به ذهن چند مثال می زنم

هر مهارتی که برامون هیجان انگیزه؛
طراحی سایت، یادگرفتن ابتداییات یک زبان جدید، فیلم سازی و تکنیک های میکس، فتوشاپ، تحلیل تکنیکال. ..

هر علمی که جالبه؛
از فیزیک کوانتوم تا خودشناسی و اسطوره شناسی و تاریخ و فلسفه، یادگیری مهارت های بین فردی و... با مستند و کتاب و پادکست های متنوع.

هر کار و مهارت دستی که برای ما لذت بخشه؛
مثل خوش نویسی نقاشی، تعمیر گوشی، بافتنی، سفال، پرورش گل و گیاه تو خونه، خیاطی، نوازندگی...


اصلا یه لیست بنویسیم ببینیم چه علایقی داریم؟ بهش فکر کردیم؟

خوبی این جور کارا اینه که:
هم کلی لذت بهمون میدن، [تصویر:  2uge4p4.gif]
هم خوب وقت های خالیمون رو پر میکنن، [تصویر:  chase.gif]
هم مفیدن و کم کم شخصیت ما رو چند بعدی می کنن. [تصویر:  khansariha%20(69).gif]
و چون در راستای علاقه مون هستن به مرور در این حیطه خلاقیت مون شکوفا میشه [تصویر:  khansariha%20(46).gif]


مخصوصاً به دوستان کم سن و سال تر توصیه می کنم تا وقت دارید در کنار درستون در حیطه های مختلف کسب و کار و علم و مهارت برید به مرور تجربه کنید ببینید حیطه علاقه مندیتون واقعا چیه. سی سال چهل سال آینده می خواین چه کاری بکنین؟ اسم شغل ها مهم نیست مهم اینه که دوست دارید با چی سر و کار داشته باشید؟
این بررسی و فکر کردن و تجربه کردن ها بعدا برای انتخاب رشته دانشگاه و شغل خیلی خیلی کمکتون می کنه.  [تصویر:  128fs318181.gif]


موفق باشین و پرتلاش [تصویر:  49-2.gif]
نقل قول: خانوم رعنا:


[تصویر:  303.gif]
حقیقتا اولش یه سرچ کردم اپیدمی یعنی چی؟ [تصویر:  4chsmu1.gif]


با تو خونه موندن افراد خانواده بیشتر از قبل بهمون نزدیک میشن
میتونیم از اونا فاصله بگیریم و همه وقتمون را تو فضای مجازی بگذرونیم چون از طرز فکرشون خوشمون نمیاد
یا
میتونیم سعی کنیم با وجود همه اختلاف ها به افراد خانواده نزدیکتر بشیم و ساعات بیشتری را باهاشون بگذرونیم  و در این زمان ها سعی کنیم خیلی به اختلافات دامن نزنیم نتیجه اش میشه  استفاده کمتر از فضای مجازی

من این نکته با خانواده بودن را سعی کردم این روزا بیشتر بهش اهمیت بدم
زمان استفاده از فضای مجازیم خیلی کمتر شده
کنترل نگاه و ذهن هم خیلی آسونتر شده [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

 
با تشکر فراوان از آقای هادی [تصویر:  thankyou.gif]
نقل قول: برادر سرباز آقا:


سلام  [تصویر:  303.gif]



به نظر من باید کانون خونه و خانواده گرم نگه داشته باشه. و کمتر از فضای مجازی استفاده کنیم. 

بجای اینکه همه سرمون تو گوشی باشه و توی مکان های مختلف اینترنت چرت سرچ کنیم یا وب گردی کنیم که حتی ممکنه پاااااکیتون به خطر بیوفته. 

میتونیم در کانون خانواده مطالعه کنیم به همدیگه کمک کنیم درس بخونیم یا اصلا بازی کنیم چرا که نه هم سرگرمی هم نوعی ورزش هم دیگ فکرگناه به سرتون نمیزنه. 

خب همتون رو به خدای بزرگ میسپارم  [تصویر:  khansariha%20(96).gif]


یاعلی

نقل قول: آقای عاشق فاطمه زهرا


من بعد از کرونا، وقتم خیلی آزاد شد.

کلی فرصت جدید پیدا کردم،
کلی از این فرصت های جدید رو سوزوندم،

اما یه اتفاق خیلی مثبت برام به همراه داشت، این که فهمیدم چقدر تفریحات ما مهم هستن.
به نظرم بیشتر از این که کارهای اصلی زندگیمون (مثل درس و شغل) شخصیت ما رو تحت تاثیر قرار بده،
تفریحات و زمان های بیکاری هستن که شخصیت ما رو می سازن،

اگر روزی دو سه ساعت توی پیج های بی محتوای اینستاگرامی می چرخیم،
شخصیت خودمون رو در حد اون ها پایین آورده ایم،
اما اگر روزی یک ساعت کتاب می خونیم، برای خودمون ارزش قائل شدیم.

به نظر من، ما بیش از این که برای درس و کار برنامه ریزی کنیم، باید برای تفریحاتمون برنامه ریزی کنیم.

ما می گیم که فردا دو ساعت فلان درس رو می خونم، اما نمی گیم فردا فلان فیلمی که خیلی دوست دارم رو نگاه می کنم، فردا فلان کتاب مورد علاقه ام رو ۱۰ صفحه می خونم، برای همین هم هست که وقتای اضافی روز رو هدر می دیم.

مشکل محتواهای فضای مجازی این هست که ضعیف، رایگان و فراوانه و هدفشون فقط جذب مخاطبه.
برای همین توی تمام موضوعات، اولویت فان و جذاب بودنه.


نویسنده ای، سال ها درس می خونه، بعد سال ها زحمت می کشه و یک کتاب تاریخی می نویسه،
از اون طرف یک بیسوادی چهار تا مطلب درست و غلط رو کپی می کنه و پیج ایسنتاگرامی تاریخی می زنه،


دیگه انتخاب با خودتونه.


تمرین عملیاتی:

یه برگه کاغذ بیارید، بعد روش تمام کارهای مورد علاقه اتون رو یادداشت کنید.
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
#41
بسم الله الرحمن الرحیم


  دور سی و سوم از مسابقه ی بهترین تجربه پاکی از نظر شما


موضوع : خیال پردازی و تاثیرات آن بر پاکی



خیال پردازی مانند تنفس در هوای معطر و مسموم است;
هر چه بیشتر استنشاق شود، بیشتر بی حس می کند
تا به مرگ خاموش همه استعداد ها و فرصت ها ختم شود.


. . .


هممون می دانیم خیال پردازی جز جدانشدنی از زندگی بشر هست
با خیال پردازی هست که انسان مرز های پیشرفت تکنولوژی را در نوردیده


بزرگی می گفت:


اتفاقات زندگی ما همیشه دوبار رخ می دهند
بار اول در ذهن ما 
و
 بار دوم در زندگی ما


به عبارتی افکار تبدیل می شوند به اجسام


.
.
.
.
اما برای پاکی
اولین و اصلی ترین  جایی که ازش ضربه می خوریم هجوم بی وقفه افکار منفی مان هست
افکاری که بهشون دامن می دیم و رشد می کنند تبدیل می شوند به وسوسه های بزرگ تا ما را به مرز نابودی بکشانند
ولی ما باید گیوتین این افکار را بدست بگیریم 
باید تلاش کنیم که قدرت خیال پردازی در جهت مثبت زندگی ما عمل کند....


خب
راهکار شما کانونی های عزیز چیه؟
برای پاکی و سالم سازی افکارمون چه روشی رو پیشنهاد میدین؟
تجربه شما در کنترل افکار منفی چیه؟
.
.
.
.
در دور سی و چهارم مسابقه بهترین تجربه از نظر شما برای این سوالات منتظر نظرات و راهکارها و تجربیات شما دوستان هستیم


[تصویر:  2uge4p4.gif] [تصویر:  2uge4p4.gif]


پ.ن: طق رسم گذشته این مسابقه، مهلت ارسال تجربیات 7 روز می باشد از 27 مهر تا 3 آبان
پس از آن نظرسنجی مسابقه داریم تا بهترین و کامل ترین تجربه از نظرشما برنده مسابقه اعلام شود  [تصویر:  khansariha%20(69).gif] [تصویر:  khansariha%20(46).gif]


بشتابین بشتابین که بی صبرانه منتظر شما هستیم

[تصویر:  14.gif][تصویر:  14.gif][تصویر:  14.gif][تصویر:  14.gif]
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
#42
  دور سی و سوم از مسابقه ی بهترین تجربه پاکی از نظر شما


موضوع : خیال پردازی و تاثیرات آن بر پاکی

نقل قول:
خانوم رعنا


سلام. ممنون از گلبرگ و آقای هادی [تصویر:  302.gif] 

اینا را بیشتر برای خیال پردازی گناه به کار میگیرم [تصویر:  hanghead.gif]


دقیقا ابتدای هر شکست با خیال پردازی شروع میشه(برای من). چون برام لذت بخشه. در اون زمان منطق برای من جواب نمیده. اینکه بفهمم بعدش غصه میخورم. بعدش پشیمون میشم. اینا جواب نمیده. چون به واقع اون لحظه برام لذت بخشه  [تصویر:  hanghead.gif]

سعی کردم اون زمان با خدا حرف بزنم. معمولا زمان خیال پردازی کسی نیست یا اگر هست حواسش به ما نیست. سعی میکنم با خدا حرف بزنم
یا همون خیال پردازی در جهت بد را ببرم به خیال پردازی در جهت خوب [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
تو ذهنم با خدا حرف بزنم. بهش بگم کمکم کنه. بهش بگم من به خاطر تو انجامش نمیدم. بهش بگم میدونم داری میبینی ، تو میفهمی من به چی قرار بود فکر کنم. باشه چشم انجامش نمیدم.  [تصویر:  hanghead.gif]
خلاصه که جایگزین کنیم به خیال پردازی و هم صحبتی با خدا

یادمه آقا سعید قبلنا میگفتن جایگزینش میکنن با یه تصویر طبیعت خوب. فکر کردن به تصاویر طبیعی. ولی واسه من جواب نداد. حرف زدن با خدا و مخاطب قرار دادن خدا در ذهنم بهتر جواب میده. یه تلنگر هم هست. اینکه خدا واقعا داره میبینه و میفهمه قرار بوده به چی فکر کنیم [تصویر:  hanghead.gif]



[size=undefined]برای افکار منفی و استرس زا سعی میکنم با خودم تکرار کنم [تصویر:  hanghead.gif]
تو دنیا یکی هست که از همه پر قدرت تر [تصویر:  khansariha%20(69).gif]
اون یک نفر از همه به تو مهربون تر [تصویر:  khansariha%20(63).gif]
پس خیالت راحت باشه. [تصویر:  khansariha%20(40).gif]

در واقع سعی میکنم مهربونی خدا را درک کنم. کار سختیه. [تصویر:  hanghead.gif] ولی وقتی میشه خیلی کیف میده [تصویر:  317.gif]


امیدوارم هممون به پاکی ابدی برسیم. [تصویر:  302.gif]
خدایا چنان کن سرانجام کار [تصویر:  confetti.gif]
تو خشنود باشی [تصویر:  317.gif] و ما رستگار [تصویر:  2uge4p4.gif][/size]


نقل قول: نقل قول از قدیمی های کانون:

نقل قول: کنترل ذهن به قدری مهم هست که با قدرت می توان گفت اگر فردی بتواند به خوبی به این مهارت دست پیدا کند و ذهن خود را در دست بگیرد، حتماً موفقیت را از همیشه به خود نزدیک تر خواهد دید. 

در واقع تسلط بر ذهن به شما کمک می کند که بتوانید خودتان برای زندگی خود تصمیم بگیرید و مسیرتان را به درستی انتخاب کنید.


ذهن مجموعه ای از توانایی های فکری است که شامل هوشیاری، تصورات ، ادراک، تفکر، قضاوت، زبان و حافظه می‌شود و معمولا آن را وجود توانایی هوشیار بودن و اندیشه تعریف می‌کنند. ✔️

ذهن دربرگیرنده قدرت تصور، تشخیص و قدردانی است و مسئولیت پردازش احساسات و عواطف را برعهده دارد که منجر به عملکرد و نوع رفتار افراد می‌شود.

ذهن موجودات را قادر می سازد تا به آگاهی درونی برسند، به خصوص در محیط پیرامونشان برای دریافت و پاسخ به محرک های عامل و برخوداری از هشیاری که شامل تفکر و احساسات می‌شود.

و اما جواب 



در حقیقت هدف از بیان این جمله این است که شما بدانید کسی که می تواند به ذهن شما خوراک بدهد و آن را در مسیر مشخصی به سمت جلو ببرد و تنها خود شما هستید. 

این شما هستید که تعیین می کنید چه چیزهایی در ذهن شما باقی بمانند و یا ذهن شما در چه مسیری حرکت کند. 

شما هستید که مشخص می کنید ذهن شما محل پرورش افکار مثبت باشد یا منفی.



به عنوان مثال زمانی که با خود مرتباً اتفاقات منفی را مرور می کنید و یا اینکه مرتب در حال صحبت های ناامید کننده هستید، به ذهن خود این فرمان را می دهید که در جهت اتفاقات منفی جلو برود. 

بنابراین می توانید کنترل آن را به راحتی به دست بگیرید.


 کنترل ذهن یعنی کنترل تمام ورودی ها اعم از: تلویزیون، کتاب، روزنامه، خانواده، خود شما و هر چیز دیگری که اطلاعاتی را وارد ذهن شما می کند و به آن جهت می‌دهد...
نقل قول: خانوم ایرانا

سلام 
امیدوارم حال همگی عالی باشه [تصویر:  302.gif]

به قول عارفه جان ، خیال پردازی به خیلی از ابعاد دیگه زندگی ما وابستس ، و نمیشه از هم جداشون کرد [تصویر:  49-2.gif]

همیشه توی ذهنم خ.ا رو یه پازل میدیدم ، نه صرفا یک عملی ک میتونی انجامش بدی ، یا نه
یه سری ، اتفاقا و رفتارای دیگس ک تهش میشه خ.ا ...

خیلی وقتا انقدر فشار روانی ، مشکلات خانوادگی ، درسی ، بیماری ها و مسئلهء بلوغ و ... هست و
مشکل ایجاد میکنن ،
ک ادمی زاد برای فرار از اون اضطراب ، برای فرار از اون حس کسالت ، از اون افسردگی ، دست به خ.ا میزنه ..
شاید نتونه کل زندگیشو ، شرایطشو تغییر بده 
اما حداقل ک میتونه تصور کنه ، همه چی آرومه من چه قدر خوشبختم ، یا مثلا آیندم قراره این شکلی رقم بخوره ، پر از شور و هیجان و احساسات خوب.. [تصویر:  49-2.gif]

ولی بعد خ.ا دیدیم ک نه تنها حالمون بهتر نمیشه ، باز برای فرار از خ.ا ، به خ.ا پناه آوردیم...


حالا چه کنیم؟..

اول از همه ، ما هیچ وقت نمیتونیم بگیم کاری رو نکن ، فکری رو از سرت بیرون کن
ما فقط میتونیم جایگزین براش تعیین کنیم
هر چی فکوس ادم ، روی انجام ندادن کاری باشه بیشتر به سمتش ،سوق پیدا میکنه...

مکان و زمان ، رو پیدا کن
یادمه یه مدت جای خوابم رو عوض کردم ک اون شرطی سازی فکری توی ذهنم بشکنه، روی زمین سفت میخوابیدم ، تا دیر وقت بیدار نمیموندم ، یا اگر خوابم نمیبرد به هیچ وجه ، توی جام نمیموندم

مراقب ورودی های چشم و گوش بودم ، 
یه مدت حتی تصاویری ک چیز خاصی نداشتن 
فیلم هایی ک کار خاصی هم انجام نمیدادن ، ذهن منو به سمت خیالپردازی و گسترشش میبرد 
همه رو کم کم کنار گذاشتم، 
متنایی ک ممکن بود ذهنم رو منحرف کنن 
ابزار و مکان هایی ک محل وسوسه بود رو شناسایی کردم 
دونه دونه شون رو طی یه بازه نسبتا طولانی برای خودم فیلتر کردم [تصویر:  49-2.gif]
اینستا ، تلگرام یا هر امکان محرک دیگه ای

اما جدا از همه اینا ،

یه وقتایی خوده وسوسه اس ک میاد و ولت نمیکنه  [تصویر:  badbakht.gif]

دقیقا همون لحظه ک میخوای بگی : 

فقط همین یه بار 
یا اینکه خ.ا نیست، میتونم متوقفش کنم 
چیزی نمیشه ک
و 
جمله هایی ک بلدیم  خودمونو باهاشون گول بزنیم..

باید از جات پاشی ،
 باید همون لحظه یه ((((نع محکمممم))))
به خودت بگی  [تصویر:  khansariha%20(58).gif]

اجازه ورود و رژه رفتن اون افکار رو همون اول بگیری

سعی کنی ، جلو چشم بقیه باشی ، حداقل اون اوایل ک خطر لغزش بیشتر هست

خودتو تنها نزاری ، سر لجبازی با پدر و مادر ، و مهمونی نرفتن و فلان و ... 
تنها نمونی خونه 

بزار بهت واضح بگم ، هیچی هیچییییی 
ارزش اینو نداره ک پاکیت خراب بشه 
تو بخاطر خدا برو ، بخاطر اینکه از گناه حفظ بشی همراهی کن، مواظب چشمت باش
پاکیتو ارزون نفروش...



و در آخر، نماز ...
محاله پاشی وضو بگیری ، ۲ رکعت به نیت قرب به خدا بخونی و خدا کمکت نکنه 

فقط باید مواظب باشی وقتی ، حالت بهتر شد دوباره برگشت نزنی ، به وضعیت قبلی
از حال خوبت مراقبت کنی [تصویر:  khansariha%20(69).gif]


ولی ضمن اینکه همه این کار ها رو انجام میدی 
باید برای خودت مشخص کرده باشی ، چرا خ.ا نه؟؟
چرا بَده ؟ ببینی مشکل اصلی کجاست؟
از زود رنجیمه ؟ افسردگیمه ؟ فشار درساست ؟ هدفم چیه از زندگی کردن؟
سعی کنی اون عامل اصلی رو یواش یواش برای خودت ، حل کنی 
اگر حل نمیشه ، و خیلی عمیقه حتما به متخصص مراجعه کنی [تصویر:  49-2.gif]

ولی با خودت لجبازی نکنی ،


امیدوارم
حداقل خودمون به خودمون ستم نکنیم (:

ان شاءالله هممون ، از بند نفسمون رها بشیم✌
نقل قول: خانوم فاطمه


سلام شب همگی بخیر  
خب من ادم خیال پردازیم .این هیلی واقعا بهم آسیب میزنه و تا الان خیلی ضرر داشته برام نه فقط فکرای بدا نه 
من رمان زیاد میخوندم ،حتی شعرهم میگم معمولا ولی رمان بهم خیلی ضربه زد .آدما به نظرم اکه خیالاتشونو تحریک کنن و شبانه روز تو خیالات غرق بشن نابود میشن .۱سال یا شلید چند سال هرروز رمان میخوندم اکه درس داشتم درسامو نیخوندم شبا بیدار باش تا ببینم ته ماجرا چی میشه ؟ینی چی میشه؟میدونید رمان یه حالت های خیالیه به نظرم از فیلمم جلو چشم آدم واقعی تره تو دقیقا خودتو جای فردی که درموردش گفتن میزاری و این روزبه روز قوه ی تخیلت احساساتتو لبریز میکنه .رمان سمه خیلی به آدم ضربه میزنه .
۲ ساله رمان رو گذاشتم کنار ولی هنوز تک تک رمانارو حفظ و همه چیزاشون یادمه گاهی برا خودم تصویر سازی میکنم آخی این زندگیش مثه این رمان شد .
اما نه دخترا زندگی رمان نیست به خدا نیست ...
خب و اما نتیچه
 ۱)رمان نخونید خیالاتتونو زیاد میکنه
۲(کتاب قانون پنج ثانیه رو حتمابخونید خیلی کمکتون میکنه .
و اما توضیح این کتاب *
این کتاب به ما میگه طی ۵ ثانیه شمارش معکوس موشک رو اکر مشاهده کرده باشید تا به ثانیه اول برسه موشک به آسمون پرتاب میشه و اما چه ربطی داره به تخیلات؟
خب تویی که این متن و میخونی طی ۵ ثانیه با شمارش معکوس فکری که میدونی مضر هستو تا شماره ۱ از ذهنت بیرون ببر
و اما راه۳)اهنگ غمگین عاشقانه ممنوع سمه مخصوصا کسی که تاحالا به کسی علاقه داشته 
۴)هرروز ۱ جمله درمورد امید و زندگی و موفقیت بنویس  بزار روبروت 
۵)لبخند بزن زندگی قشنگه 
و آخری 
۶) یادت باشه موفقیت خیال نیست میتونی بهش برسی همونی که فکرشو میکنی برات رقم میخوره فقط کافیه بجنگی براش پس به این یکی فکر کردن حلاله 
امیدوارم در زندگی همیشه شاد و موفق باشید  [تصویر:  1.gif]
نقل قول: خانوم turbo

سلام بچه ها
من امروز این ویس رو گوش دادم ، خانواده اسمانی 36 از استاد شجاعی ، حدودا یه ربعه زمانش ، بر مبنای اون فکر میکنم برای کم کردن و ضعیف کردن تخیلاتی که منجر به شکست میشن، این سبک تخیلات رو قوی کنیم. چون برای ما سخته که کلا تخیل نکنیم، تازه هرچی بگیم بهش فکر نکن بدتر هم میشه انگار. [تصویر:  18.gif] بنابراین فکر میکنم قوی کردن و به مرور  جایگزین کردن این خیالات ، راه حل بهتری باشه.
قسمتایی ار این ویس رو تایپ کردم ، اگر نتونستید فایل اپلود شده رو گوش کنید.  امیدوارم متن تایپ شده کمکتون کنه. یا داخل کانال استاد شجاعی که برید، سلسله جلسات خانواده آسمانی، قسمت 36، رو پیدا کنید.
دانلود ویس اپلود شده 

یه چکیده از متن ویس:
خانواده آسمانی 36، استاد شجاعی

انچه میشنوی: امام صادق میگه وقتی داری بلند میشی میری داری میفتی رو پای خدا، وقتی رو سجده پای خدا تو دستته!

حضرت به ما حس میده .میگه وقتی داری نماز میخونی تو رکوع چه  خیالی کن، تو قیام چه خیالی کن، وقتی دستتو بردی بالا چه خیالی باید بکنی. میگه وقتی برای سجده رفتی، سرتونو میذارین رو پای خدا ❤️

اقای پناهیان: چیکار کنیم بفهمیم خدا خوبه؟ که می ارزه بریم پیشش؟؟ خیلی عمیق ادم باید بشه...خیلی فکر کنه، تلقین کنه به خودش. 

یعنی معشوق میدونه تو باید تصویر سازی کنی که باهاش ارتباط برقرار کنی.

مردم که از خدا غافلند، سخن خدارا نمیشنوند ، جمال الهی را نمیبینند، جمال و کلام خدا را به وسیله انبیا و اولیا ی خدا مشاهده میکنن. 
خوبان عالم  آیینه ای هستند برای معرفت الله.

ما بدون خیال و خیال های پاک هیچ رشدی نمیکنیم. این خیالاتو کی به ما یاد داده؟ یه کسی که خودش معشوقه، یعنی اون معشوقی هست که می ارزه همه دلتو بهش بدی، یعنی وجود مقدس اقا امام زمان علیه السلام.

متن اصل ویس:
دین تا تصور نشه
محبوب تا شکلش در نیاد
معشوق تا نتونی تصورش بکنی
تا نتونی خودتو بهش برسونی
تا نیاریش تو دلت
اوهامه فقط! حقیقت نیس...تو اگه نفهمی نماز چیه ، به رقص نمیای. اینکه میگه : گر من فقیرم هر شبی، دارم ز یارب یاربی، جشنی نوایی مطربی، کمتر ز سلطان نیستم...او میفهمه نماز چه  جشن و نوای مطربی هست چون تصور داره ازش.
اصلا عاشقانه... این اصلا از صبح که از خونه زده بیرون این همش  میگه اذانو کی میگن؟ من برم چهار رکعت نماز بخونم. اما یکی هم هست چندین سال نماز خونده ولی هیچ وقت با حس نبوده، خیالی نداشته، عشق بازی نکرده. این اصلا فایده نداره.
حضرت به ما حس میده، میگه وقتی دارین نماز میخونین تو رکوع چه خیالی کن، تو قیام چه خیالی کن، وقتی دستتو بردی بالا چه خیالی کن. 
اقا ببخشید من مدل قنوتم باید چطوری باشه؟ قنوت یعنی چی؟ دستتو میخوای کجا بیاری؟ با کی کار داری؟
وقتی نمیتونی تصورش بکنی فقط قیافه میگیری...
میگه وقتی سجده میکنی سرتو میذاری رو پای خدا(❤) اول بهت تصویر میده، که ازین به بعد هر وقت خواستی سجده بکنی این سرتو بلند کردی یه رکوع قشنگ و تواضعی که داری، بلند میشی، هیچی مثل سجده نیست، امام صادق میگه وقتی بلند میشی داری میری برای سجده، داری میفتی رو پای خدا.
وقتی رفتی روی سجده پای خدا تو دستته.
 ادم یه ربع اینطوری سجده بکنه...یه ساعت... خسته نمیشه. اونوقت وقتی پای خدا تو دستای ادمه، ادم حرف داره بزنه...وقتی دامنش تو دستته...
اول خیالیش میکنه برات. اول میگه خوب تصور کن، یه کسی که میگه آخ جون الان من میخوام برم نماز بخونم، اخ الان اذان میگن، این اگه قبلا خیال نکرده باشه، چهل سال این اذانو شنیده ولی نیاورده اون رو تو خیال، نتونسته باهاش ارتباط برقرار بکنه و تصویریش بکنه...
براتون بخونم از خیالات قشنگ؟؟
بیینید این خیالاتو کی یاد ما داده؟ یه کسی که خودش معشوقه..یعنی اون معشوقی هست که می ارزه همه دلتو بهش بدی ، یعنی  وجود مقدس اقا امام زمان علیه السلام.
ببین چجوری میگه...برید مراجعه بکنید حتما اینو بخونیدا... میگه وقتی خواستید با من حرف بزنید، ملاقات من بیاین، زیارته دیگه ، زیارت یعنی ملاقاته واقعا. مشکل ما این است که ما نمبینیم. چشم ما مشکل داره... میگه والا من پیش شما هستم، دارم میبینمتون چشم تو چشم، شما مشکل دارید نمیبینید چون دلتون موقع خوندن زیارت مشغول معشوق های دیگه  است .هوس های دیگه تو دلتونه، اون هوسو بیرون کن اگه موقع زیارت منو ندیدی...
ببین چطوری تصویریش میکنه. السلام علیک حین تقوم... السلام علیک حین تقعد... ببین داره تصویریش میکنه. اقا قربونت برم وقتی که میشینی، می ایستی ، قد و بالاتو قربون برم. اقا قربون قرائتت برم... اقا قربون تن صدات برم...
اقا شما تصور کنین.
سلام بر تو موقعی که داری نماز میخونی وبه  قنوت ایستادی. یعنی معشوق میدونه تو باید تصویر سازی بکنی تا ارتباط برقرار کنی لذا حضرت خودشو میاره تو خیال تو با شکل های مختلف جلوه نمایی میکنه .
سلام بر تو موقعی که رکوع میکنی، موقعی که سجده میکنی. 
شما عشق بازی اینجوری دیدی؟ تو همه حالتا. میگه من قربونت برم؟
وقتی که صبح میکنی وقتی که شب میکنی، یعنی اقا من همه حال دوست دارم با تو باشم، صبحم با توست، شبم با توست. وقتی روز جلوه میکنه سلام من بر توست.
ما بدون خیال های پاک هیچ رشدی نمیکنیم. خیلی درس نمیخواد بخونیم... وقت بذاری برا نماز روزه درس ولی اگه خیالیش نکنی فایده نداره. اول خیالاتتو درست کن. تا یاد نگیری خیالاتتو درست کنی ، نمیتونی رشد کنی.
لذا یه جوون از گرد راه میرسه، یه سال خیالات قشنگ داره، میبینی یه نفر 60 سال کار کرده اصلا به پای اون جوون نمیرسه، چون اون یه سال سابقه عشق بازی داره. انقدر این معشوقو تو دلش پرورش داده ، سیزده  سالشه، ده دفعه رسیده خدمت اقا امام زمان. چون تو دلش داره.
وقتی اومد تو دل، خیلی از مشکلاتی که باید ادم سال ها زحمت بکشه که برطرفش کنه، اصلا میره... دیگه مبارزه ای در کار نیس.
حالا  همه عزیزان بدون استثنا این تمرینو انجام بدن:
یه ورق کاغذ، کاغذ به دردنخور، مچاله شده، ریز، تو جیبتون تا شده نه... کاغذی که لیاقت و حرمت عاشقی رو داشته باشه، کاغذ ابر و باد ، میخوای برا معشوق نامه بنویسی تو چه کاغذی مینویسی؟ کاغذی که لیاقت  عشق بازی داشته باشه... از قرآن. روایات، ادعیه ، کمک بگیرید. نصفشو ، یه طرفشو از اونا ، یه طرف دیگه شو هم با خیالات قشنگ خودتون رو بنویسید. 
با هرکس که عاشقشید. زور نزن با یه کسی که هنوز نتونستی تصورش بکنی، اصلا زور نزن با اون کاری بکنی.
کسی که الان عاشقشی( تو بحث اسماالله توضیح دادم) الان  با حضرت عبد العظیم حست میکشه؟؟؟ با خانم فاطمه معصومه حست میکشه؟؟؟ با امام رضاست؟ با امام جواده؟  با امام هادیه؟؟ با امام  عسگری؟؟ با امام زمانه؟ با اقا رسول الله ( اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) با کیه؟ با جبرئیله؟ با میکائیله؟ حسای قشنگتونو، حتما و بدون استثنا ، اگه نمیخواین این کارو کنید دیگه کلاس نیاین، چون  یعنی اصلا این کاره نیستین، نمیخواین اضلا وارد این  باشگاه بشید.
باشگاه یعنی یه کسی میخواد بشه!!!... و روح  تربیت بکنه ، اگر فقط میخوای بشنوی کلاس نیاین اصلا ، بدرد نمیخوره

وقت بذارید یک هفته، بنویسید ببینم چیکار میکنید. حد اقل یه صفحه بنویسید. بنویسیدا، یه عشق بازی بکنید ببینم چیکار میکنید اصلا؟ تمرین کنید از امشب اینارو بنویسید. تو این یه هفته، تو خلوتاتون...تو سکوتا و تنهایی ها، تو موقع خواب که میرید رخت خواب، با همون خیالات فقط باشید.
یعنی همون معشوقتو در نظر بیار. حرف بزن باهاش، قربون صدقش برو، بیفت به دامنش، بغلش کن، ببوسش، هرچی داری بهش بگو، هرچی میخوای بهش هدیه بده اصلا. ببین چی میخوای بهش هدیه بدی؟ چی دوست داری فداش بکنی؟
تو نمازت، بیرون نماز، تو خلوتا، تو خواب، تاکسی اتوبوس، هرجا بودی با این معشوق ها چجور حرفایی بزنی؟ این حرفای قشنگ مطمئن باشید شما را خیلی راه میندازه اگر همت بکنید این کار ها را که میگم  بکنید مطمئن باشید چند سال جلو میافتید.  چند سال جلو می افتید.

فقط حافظ نیست که بیاد بگه : در نمازم خم ابروی تو با یاد امد، حالتی رفت که محراب به فریاد آمد.
ببین چقدر قشنگ میگه.
یکی از منابع خیال پردازی همین  حافظ است.
ده سال بیست سال هی کلاس بیا، هی برو حوزه علمیه، دانشگاه، هی کتاب بخون،  ول معطلی!
تا نتونی خیالتونو کنترل بکنیم ، تا نتونیم خیال بازی بکنیم، وقت داریم تلف میکنیم...نمازامون، ماه رمضونامون، احیا هامون،  قرائت قرانمون کار نمیکنه ( اونطور که باید) بریم تو عمق، دو سه جلسه خیال بازی کنیم ببینیم چی خواهد شد.


پ.ن: امیدوارم کمک کنه...ولی بچه ها  تا میتونید ویسشو گوش کنین چون متن تایپ شده لحن نداره و ممکنه منظورو اونطور که باید نرسونه
نقل قول: خانوم بنت الهدا


سلام.

میتونم  بگم  از وقتی  یادمه  این خیالها  با من بوده  و هست  و شده جزئیی از وجود من  ،

حالا  با این  جزئی از وجود  من  که داره  به  کل وجودم  اسیب میرسونه  چیکار میتونم  کنم ؟ 

ذهن  ادمی فرق  بین   خیال  و واقعیت  رو نمیدونه   اگر  تو دوره های شخصیت  سازی شرکت کرده باشین   میبینین  که خیلی روی تلقین  کار میکنن  


یه  داستان  راجب تلقین میگم  :
یه  روز  یه  شخصی  وسط  خواب  احساس  گرمای  شدیدی میکنه  اونقد  که  تمام  بدنش  انگار اتیشه  بلند میشه  با عجله  دنبال  پنجره  میگرده  که  بازش  کنه  اتاق  تاریک بوده  و شخص میره  جلو ایینه  و  هر کاری  میکنه  که ایینه  باز بشه  باز نمیشه اونقد خواب الود باوده که ایینرو با پنجره اشتباه  میگیره بعد  با یه وسیله ای میزنه ایینرو میشکونه  و  یه باده  ملایمی  روی صورتش  حس میکنه  و  میخوابه  صب بلند میشه میبینه  پنجره بسته  هست  و  دیشب درواقع  پنجره  ای  باز نشده بوده  ولی اون باد ملایم  رو رو صورتش  حس کرده   خب   به نظرتون  داستان چیه؟  ایا  زیر ایینه  دنیای  دیگری بوده  و  فرد واقعا  باد رو حس کرده؟ و بادی وجود داشته ؟  

نه  از این  خبرا  نیس  ،  ذهن   بسیار تلقین  گره  و هر چیزی  رو تجربه  کرده  باشی  ثبت  میکنه  در واقع  تو فقط  راجبش  فک میکنی  ولی اون  فک میکنه  واقعیه   و  تصور  و  ایجادش  میکنه  

برا همینه  که میگن  رویاهاتونو   تصور کنید  چرا که ذهن  فرق بین  واقعیت  و خیال رو نمیفهمه  

تصور  رویا  خودش  یه سری اصول داره  مثلا هیچ موقع نباید تثور کنی  مثلا  ده سال  بعد تو اتاق  عملی  یا بیمارستان  تاسیس  کردی  باید  تو زمان  حال  تصورش  کنی   و در زمان حال  صاحب  اون  بشی   خیلی مسخرس  که مثلا  تو خ ا     تو تصوراتت بگی من ده سال  دیگ دارم  اینکارو انجام  میدم   اگر دقت باشی  ما به صورت غریزه  ای  بسیار نسبت  به این قضیه  سماجت  داریم  و دوست داریم همین الان  لذتشو  بچشیم  و شایدم  خشن باشیم  و اصلا به فکره اون  شریک جنسی  که حالا  تو ذهنمون ساختیم نباشیم اینا همش تاثیر داره  و درست در اینده با شریک جنسی  واقعیتم  همینجوری رفتار میکنی  خشن  خودخواه  

من  یه  شب  اومدم  به جای  خ ا   و یا اصلا  خیالهای  الکی  رویامو تصور  کردم  مثلا خودمو  تصور کردم  تو اتاق  عمل  با همین دستها   با همین چهره  لباس  جراحی پوشیدم  و دارم میرم پیوند سر بزنم  پیوندی  که  تاحالا  انجام  نشده  و اگر من بزنم اسمم  تو گینس  ثبت  میشه  و یه رکورد خفن  برا  کشورم ایران  میشه  عمل  سختیه  تمام  خدمه  استرس  دارن  اما  جراح  منم  من   تمام  سعیمو میکنم ازتمام  کارهای تئوری  و  عملی  که یادگرفتم  استفاده کنم  وقتی  شروع  میکنم  نفس عمیق  میشم  و وارد اتاق  میشم    ضربان  قلب  عادی  و همه چی ارومه  من باید تمام  تمرکزمو بزارم  این  یه پیونده  خفنه پیوندی که اگر زده بشه  دنیای پزشکی میترکونه  شاید اثلا قدمی باشه  به  دنیای  خفن  بعدی  دنیای  خفنی که دانشمندا میخوان بسازن  دنیا  و جهان خیلی پیشرفت  کرده  همه  جا دانشگاه  هست  و  کتابخونه و مدرسه هیچ  محرومی  وجود نداره  وای وقتی اینارو تصور میکنم تمام  بدنم  مور مور میشه  انچنان  شعله  ای تو سینه من روشن میشه  که دلم میخواد برناممو  از ۴ صب شروع  کنم  به جای  ۶  

آخخخخ   چقد خوبه  ادم  رویاهاشو  زندگی  کنه   اینه  دنیای  من  اینه  ایننننننه   دنیای  من  ذهن  من  لایق  بهترینا  هستن 
لایق دیدن  و شنیدن  فیلمها  و عکسهای بد و  حسرت کشیدن نیستن  هر چیز به موقش  

حانیه  خودت  میدونی اگر الان تخیلتو  کنترل  نکنی  زحمات ۱۲ سالت به باد میره  پس   قوی باش  دختر  [تصویر:  khansariha%20(69).gif]

هیچ  موقع  یادم  نمیره  دوران راهنمایی  زنگ تفریحا مدام  کتاب دستم  بود  و  همش  مطالعه  میکردم  میتونم بگم تقریبا هیچ  دوستی تو مدرسه نداشتم   یکی از همکلاسیام  بهم  گفت : تو خیلی  با  ما متفاوتی انگار ۱۴  یا۱۵  ساله  نیستی  اثلا  به فکره  شلوغ  کردن و ...نیستی  انگار  مردی  خیلی  ارومی  همش کتاب میخونی  و اون  خبر نداشت  من در عین مردگی داشتم  رویاهامو میساختم ))

( اینم  بگم  بعضیا حسودن  دوست ندارن به سمت اهدافت با تمرکز بری) 

حرفهای  زیادی  میشنیدم  چرا همش  تو فکری چرا اینقد رو نظم  حساسی  چرا دنبال  رتبه ای یکم ب خودت استراحت بده  دنیارو سخت نگیر  اما  من  میخوام  برای  رویاهام  بجنگم   
هیچ موقع به خاطر حرفها  و قضاوت  دیگران  کنار نکشید
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان