۩ مشاعره ۩

[nobody31]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

حافظ

[یاقوت]

تـحـمـل گـفـتـی و مـن هـم کـه کـردم سـال هـا اما
چـقـدر آخـر تـحـمـل بـلـکـه یـادت رفـتـه پـیـمانت
شهریار

[Queen]

تیری که زدی بردلم از غمزه
خطا رفت؛
تا باز
چه اندیشه کند
رای صوابت!

حافظ

[یاقوت]

تــا هــســتـم ای رفـیـق نـدانـی کـه کـیـسـتـم
روزی ســراغ وقــت مــن آئــی کــه نــیـسـتـم
شهریار


پ ن:کم ت بدین ..سخته )))

[Queen]

مسکین
چو من
به عشق گلی گشته مبتلا؛
و اندر چمن
فکنده
ز فریاد
غلغلی.

حافظ

[یاقوت]

یادم نمیکنی و ز یادم نمیروی / یادت ب خیر یار فراموشکار من

شهریار

[یوسف]

نی حریف هر که از یارش برید
پرده هایش پرده های ما درید

مولانا

[یاقوت]

در نماز و در رکوع و در سجود                    سر بجنبد دل نجنبد این چه سود

«مولانا»

[Queen]

دلم
جز مهر مهرویان
طریقی برنمی گیرد؛
ز هر در می دهم پندش،
ولیکن در نمی گیرد.

حافظ

[یوسف]

دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام 

شهریار

[Queen]

مشتاقی و مهجوری
دور از تو
چنانم کرد
کز دست بخواهد شد
پایاب شکیبایی.

حافظ

[یوسف]

یک تار موی او به دو عالم نمیدهند
با عشقش این معامله گفتیم وسر گرفت 

شهریار

[Queen]

طی مکان ببین و زمان
در سلوک شعر؛
کاین طفل
یک شبه
ره یک ساله می رود.

حافظ

[rezvaneh]

دلت هرگز نمی گشت این چنین آلوده و تیره
اگر چشم تو می دانست شرط پاسبانی را

پروین اعتصامی

[یاقوت]