۩ مشاعره ۩ حالت خطی حالت موضوعی یاقوت ــــــــــــــــــــــــــ ارسالها: 6,873 تاریخ عضویت: مرد 1396 اعتبار: 1,777 جنسیت: خانم 1397 شهريور 30، 12:10 #5,491 هر آنکه مهر یکی در دلش قرار گرفت روا بود که تحمل کند جفای هزار... سعدی ارسالها پاسخ سپاس شده توسط یوسف ، می توانم مهرخدا خدایا برای همه داشته ها و نداشته ها ممنونم ارسالها: 3,906 تاریخ عضویت: فرو 1395 اعتبار: 1,002 جنسیت: خانم 1397 شهريور 30، 13:09 ویرایش شده آخرین ویرایش در این ارسال: 1397 شهريور 30، 21:48، توسط می توانم. #5,492 رحم کن ار زخم شوم سر به سر/ مرهم صبرم ده و رنجم ببر ور همه در زهر دهی غوطهام/ زهر مرا غوطه ده اندر شکر بحر اگر تلخ بود همچو زهر/ هست صدف عصمت جان گهر ابر ترش رو که غم انگیز شد/ مژده تو دادیش ز رزق و مطر مولوی ارسالها پاسخ سپاس شده توسط یوسف ، یاقوت ، می توانم یاقوت ــــــــــــــــــــــــــ ارسالها: 6,873 تاریخ عضویت: مرد 1396 اعتبار: 1,777 جنسیت: خانم 1397 شهريور 30، 19:34 #5,493 راهِ مرا اشاره شو من به کجا رسیده ام؟ هرچه دویده ام تو را خسته شدم ندیده ام مولانا ارسالها پاسخ سپاس شده توسط مهرخدا ، می توانم ، یوسف مهرخدا خدایا برای همه داشته ها و نداشته ها ممنونم ارسالها: 3,906 تاریخ عضویت: فرو 1395 اعتبار: 1,002 جنسیت: خانم 1397 شهريور 30، 20:02 ویرایش شده آخرین ویرایش در این ارسال: 1397 شهريور 30، 21:49، توسط می توانم. #5,494 ما بادهٔ ز خون دل خود مینوشیم/ در خم تن خویش چو می میجوشیم جان را بدهیم و نیم از آن باده خوریم/ سر را بدهیم و جرعهای نفروشیم مولوی ارسالها پاسخ سپاس شده توسط می توانم ، یوسف می توانم مدیر بازنشسته ارسالها: 13,892 تاریخ عضویت: دي 1390 اعتبار: 560 جنسیت: خانم 1397 شهريور 30، 21:50 #5,495 مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد میدارد که بربندید محملها حافظ شیرازی پ.ن لطفا نام شاعر رو هم بنویسید ارسالها پاسخ سپاس شده توسط یوسف ، یاقوت مهرخدا خدایا برای همه داشته ها و نداشته ها ممنونم ارسالها: 3,906 تاریخ عضویت: فرو 1395 اعتبار: 1,002 جنسیت: خانم 1397 شهريور 30، 21:53 #5,496 امشب ز غمت میان خون خواهم خفت/ وز بستر عافیت برون خواهم خفت باور نکنی خیال خود را بفرست/ تا در نگرد که بیتو چون خواهم خفت حافظ ارسالها پاسخ سپاس شده توسط می توانم ، یوسف ، یاقوت PlaSmA أعماق +∞ ارسالها: 567 تاریخ عضویت: شهر 1396 اعتبار: 242 جنسیت: آقـــا 1397 شهريور 31، 18:05 #5,497 تو را در آینه دیدن جمال طَلعَتِ خویش،بیان کند که چه بوده است ناشکیبارا بیا که وقت بهار است، تا من و تو به هم،به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را که گفت در رخِ زیبا نظر خطا باشد؟ خطا بُوَد که نبینند روی زیبا را... #گزیده ای از سعدی ارسالها پاسخ سپاس شده توسط aliunknown ، یوسف ، می توانم یوسف کاربر غیر فعال ارسالها: 949 تاریخ عضویت: آبا 1395 اعتبار: 441 جنسیت: آقـــا 1397 شهريور 31، 19:13 #5,498 از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا خاکپای تو شوم کاین همه راه امده ای شهریار ارسالها پاسخ سپاس شده توسط یاقوت ، PlaSmA ، می توانم یاقوت ــــــــــــــــــــــــــ ارسالها: 6,873 تاریخ عضویت: مرد 1396 اعتبار: 1,777 جنسیت: خانم 1397 شهريور 31، 19:18 #5,499 یاران کهن، که بنده بودم همه را در بند جفای خود شنودم همه را زنهار! از کس وفا مجویید که من دیدم همه را و آزمودم همه را هلالی جغتایی ارسالها پاسخ سپاس شده توسط یوسف ، می توانم یوسف کاربر غیر فعال ارسالها: 949 تاریخ عضویت: آبا 1395 اعتبار: 441 جنسیت: آقـــا 1397 شهريور 31، 19:36 ویرایش شده آخرین ویرایش در این ارسال: 1397 شهريور 31، 19:40، توسط یوسف. #5,500 از ان چرم کاهنگران پشت پای بپوشند هنگام زخم درای همان کاوه ان بر سر نیزه کرد همانگه زبازار برخاست گرد شاهنامه فردوسی ارسالها پاسخ سپاس شده توسط یاقوت ، می توانم یاقوت ــــــــــــــــــــــــــ ارسالها: 6,873 تاریخ عضویت: مرد 1396 اعتبار: 1,777 جنسیت: خانم 1397 شهريور 31، 21:18 #5,501 دلخستهام از ناوک دلدوز فراق جان سوخته از آتش دلسوز فراق دردا و دریغا که بود عمر مرا شبها شب هجر و روزها روز فراق هاتف اصفهانی ارسالها پاسخ سپاس شده توسط یوسف ، می توانم یوسف کاربر غیر فعال ارسالها: 949 تاریخ عضویت: آبا 1395 اعتبار: 441 جنسیت: آقـــا 1397 شهريور 31، 23:27 #5,502 قدح مگیر چو حافظ مگر به ناله چنگ که بسته اند بر ابریشم طرب دل شاد حافظ ارسالها پاسخ سپاس شده توسط یاقوت ، می توانم یاقوت ــــــــــــــــــــــــــ ارسالها: 6,873 تاریخ عضویت: مرد 1396 اعتبار: 1,777 جنسیت: خانم 1397 شهريور 31، 23:44 #5,503 ديگران را اگر از ما خبری نیست چه باک نازنینا ! تو چرا بی خبر از ما شده ای شهریار ارسالها پاسخ سپاس شده توسط یوسف ، می توانم ، omid 24 می توانم مدیر بازنشسته ارسالها: 13,892 تاریخ عضویت: دي 1390 اعتبار: 560 جنسیت: خانم 1397 مهر 4، 20:43 #5,504 یار بیگانه نوازم شرح عشق جانگدازم قصه ای از سوز وسازم باتو می گویم امشب بیژن ترقی ارسالها پاسخ سپاس شده توسط omid 24 ، یوسف omid 24 حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد ارسالها: 265 تاریخ عضویت: خرد 1396 اعتبار: 195 جنسیت: آقـــا 1397 مهر 4، 20:56 #5,505 بکوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود حافظ نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم , که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ , یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است بخوانمشان و یادم بیاید که هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی ارسالها پاسخ سپاس شده توسط می توانم ، یوسف « قدیمیتر | جدیدتر »