1397 مرداد 3، 23:43
1397 مرداد 7، 20:39
+ فرانک ( با بازی هنری فوندا ) : چطور میشه به مردی که هم کمربند میبنده و هم بندِ شلوار اعتماد کرد , مردی که به شلوار خودش هم اعتماد نداره !
روزی روزگاری در غرب Once Upon a Time in the West
1397 مرداد 7، 21:47
ویرایش شده
اندی: میدونی مکزیکیها در مورد اقیانوس آرام چی میگن؟
رِد: نـه.
انـدی: میگن هیچ گذشتهای نداره. این دقیقن همون جایـیه که من مـیخوام زندگی کنم. یه جای گرم بدون هـیچ خاطره ای!
The Shawshank Redemption
سپاس شده توسط
1397 مرداد 10، 13:02
steve jobs 2015
سپاس شده توسط
1397 مرداد 10، 22:28
دامبلدور: دلت به حال مرده ها نسوزه نگران زنده ها باش، مخصوصاً اونا که بی عشق زندگی میکنند...
سپاس شده توسط
1397 مرداد 11، 14:50
لورل: با كی؟
هاردی: معلومه دیگه، با یه زن. مگه تو كسیو دیدی كه با یه مرد ازدواج كنه؟
لورل: آره
هاردی: كی؟
لورل: خواهرم
سپاس شده توسط
1397 مرداد 11، 19:54
Amores Perros | 2000 | Alejandro González Iñárritu
سپاس شده توسط
1397 مرداد 12، 18:23
- چی میگن ؟
+ اهدا کننده عضو
chaos theory 2007
سپاس شده توسط
1397 مرداد 19، 21:15
شرلوک : تزریق سم هم دقیقا همینکار رو میکنه !
سریال شرلوک هلمز
سپاس شده توسط
1397 مرداد 21، 0:25
ویرایش شده
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. …
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.
سپاس شده توسط
جناب خان :) ، می توانم ، سالِک ، یوسف ، mohammad_93 ، rezvaneh ، قاصدک ، آقای اراده ، طاهر ، aliunknown
1397 مرداد 23، 0:10
من كالج رو دوست دارم و تو رو هم دوست دارم به خاطر اینكه منو اینجا فرستادی. خیلی خیلی خوشحالم، اونقدر هیجان زده ام كه به سختی خوابم میبره. نمی تونی درك كنی چقدر اینجا با " گریر هوم" تفاوت داره. هیچوقت فكر نمی كردم یه توی دنیا یه همچین جایی وجود داشته باشه. متاسفم برای هر كی كه دختر نیست و نمی تونه اینجا بیاد. مطمئنم كالجی كه تو وقتی پسر جوونی بودی و توش درس خوندی اینقدر زیبا نبوده .
دارن تیم بسكتبال سال اولی ها رو ترتیب میدن .و این یه فرصته كه من بتونم به این جمع ملحق شم. جثه ام كوچیكه اما عوضش سریع ، چابك و مصمم هستم. وقتی بقیه به امید توپ تو هوا هستن. من می تونم توپ رو اززیر پاهاشون دریبل كنم و به چنگ بیارم. كوله باری از تمرین های جالب ! به اضافه یه زمین ورزشی توی یه ظهر پاییزی با درختهایی قرمز وزرد و هوایی كه پر از بوی برگهای سوخته اس.همه می خندد و سر و صدا می كنند. اینها شادترین دخترهایی هستن كه من دیدم و من خوشحالترین شون هستم !
سپاس شده توسط
1397 مرداد 24، 20:15
prisoners 2013
سپاس شده توسط