فکر برتر

[ترلان]

سلام
من با فکر کردن به این که اگه یکی این عادت بدی که من داشته باشمو داشته باشه
چه عکس العملی دارم بهش. چه فکری میکنمم بهش! دیدم بهش چطوره !
بعدش حتی اگه اون عادت  برام درونی هم شده باشه سعی میکنم از بین ببرمش

[saeid_s]

سلام
آدم بیشتر وقتایی فکرش منحرف می شه و فکر و خیال بد میاد تو ذهنش که تنها می شه. من وقتی میبینم که تو خونه تنها شدم خیلی از افکارم مواضبت می



کنم،و به خودم میگم که تو الان بیشتر از هر موقع دیگه ممکنه به گناه دچار شی و همین خود به خود باعث می شه اصلا فکرم منحرف نشه. وقتی هم که



کوچکترین فکر بدی میاد تو ذهنم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم میگم و چند تا ذکر دیگه و حتی بعضی وقتا که فکرم منحرف می شه محکم با دست میزنم تو



سر فکرم ولی نمی دونم که چرا همیشه می خوره تو سر خودم و این کار خیلی موثره، بهتون توصیه می کنم زیاد پشت کامپیوتر نشینید و ورزش رو اصلا ترک نکنید ورزش باعث می شه تا ساعت ها فکرتون منحرف نشه.

[chika]

سلاااااااااااااااااااااام

موضوع نهم :

ما همیشه سعی میکنیم درباره چیزهایی که میخوایم خوب اطلاعات بدست بیاریم 

برنامه ریزی کنی و بعد از گذراندن راه های مختلف به نتیجه برسیم

چرا گاهی اوقات با اینکه اطلاعات و راهکارهای زیادی راجع به کاری بدست میاریم و همه جانبه روی هدف متمرکز میشیم ، به نتیجه ی دلخواهمون نمیرسیم؟؟

این رو میتونین به هر صورتی بررسی کنین ( مثل ترک ، درس یا ... )

منتظر نظراتتون هستم 

[سنــا]

سلام


یعنی هیچکس نظری نداره؟؟؟؟



به نظر داشتن اطلاعات در مورد یه کار تا وقتی به مرحله عمل نرسه هیچ سودی نداره

مثلا من میدونم چکارهایی باید انجام داد تو موقعیت اورژانسی ، کلی مطالعه کردم و کلی هم براش برنامه ریختم
به دیگران هم همیشه توصیه میکنم انجام بدن
اما وقتی برای خودم  شرایطش پیش میاد انجامشون نمیدم

چرا؟؟ چون هنوز نمیخوام که ترک کنم !!ارادم قوی نشده!
انگیزه و دلایل  قوی ندارم برای ترک که تو اون موقعیت خطرناک جلومو بگیره یا شایدم دارم و فراموششون کردم چون هنوز ملکه ی ذهنم نشدن!

پس یا باید دنبال انگیزه ی قوی تری باشم یا اگر دارم بنویسمشون و مدام مرورشون کنم که ملکه ذهنم بشه.

[ضحی]

به نظرم

فقط باید اون لحظه از اون فکر جدا بشی اراده کن و بهش فکر نکن به جاش به آرزوهات فکر کن به یه چیزی که واقعا ذهنت عوض کن یه جا شنیدم یک شهید بزرگوار در
دوران تحصیلش در آمریکا هرموقع فکرای بد میومد سراغش پا میشده میدوئیده و وقتی بقیه ازش میپرسدن چرا میدوی میگفته شیطون دنبالم کردم گفتن ذکر هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن هم تاثیر بسزایی داره

[اميد فردا]

و اما نظر من

ببينيد سه چهار جنبه داره اين به هدف نرسيدن..

جنبه اولش اينه كه من تصور درست و دقيقي از هدف نداررم..
شما توي سوال كلمه ي مناسبي انتخاب كرديد،نتيجه دلخواه؛خوب دلخواه من چيه؟! اصلن خيليا نميدونن خواسته قلبيشون از هدف چيه
اين هم باز چندتا جنبه داره..
 ١ يا من تصور درستي از اون نتيجه ندارم..
 تصور من از ترك اصلا چيه؟! كلا وسوسه نشم يا اين كه كلا گناه نكنم؟!
  ٢ يا اين تصوره روشن و واضح نيست
 معمولا توي بيشتر كارگاه ها و تكنيكاي موفقيت ميگن شما تصور كنيد كه همين الان به اون هدف رسيديد
خوب بعضي مواقع خوب و قشنگ ميشه تصور كرد،مثلا روزي رو كه كاملا پاك پاكم..
ولي بعضي مواقع نميشه..مثلا يه ميلياردر شدم..اصا من تاحالا ميلياردر نديدم،چجوري تصور كنم؟اووخت او موقع چيجوريم اصا؟؟! :-/

  ٣ يا اين كه من كاملا ميدونم به كجا ميخوام برسم،اما ارزش هاي دروني من گاها مخالف اون خواسته نهاييه

مثال ميزنم؛(براي ترك) من باور ندارم كه نگاه به نامحرم مشكل داره. يا باور دارم بيان يا تفكر حول بعضي مباحث(قبيح) مشكل نداره.  يا يكي از ارزشهاي من اينه كه با همه همكاران و اطرافيان دوست باشم
خوب كلا اين ارزشا مخالف هدف ترك من هستن..

يا يه مثال ديگه(درس) ؛. مثلا يكي از ارزشهاي من اينه كه حتما با خانواده مهموني و تفريح هارو برم، يا اين كه حتما مسابقات فوتبال فلان تيم رو ببينم يا اينكه حتما همين سال اول گواهينامه رانندگي رو بگيرم
خوب با اين شرايط كلا بيخيال كنكور بشم بهتره

 خوب جنبه دوميش اينه كه اطلاعاتم اطلاعات خوب و عملي نيستن..

مثلا من ميدانم كه يك رتبه برتر كنكور بسيار درس ميخواند (خب خسته نباشيد) ، يا من ميدانم كه هنگامي كه تحريك ميشوم بايستي به تحريك توجه نكنم (نه بابا؟!!)

جنبه سومش تمركز روي هدفه، كه توي اين مورد تو كف صورت سوال هستم،اگر تمركز همه جانبه داريد رو هدف كه ايول داريد كارتون درسته (اما عملا تمركز كامل وجود نداره كه توضيح خواهم داد)

 ادامه دارد..

[sh.nima76]

سلام بر دوستان 

امید فردای عزیز از مطالبت استفاده کردم 

حالا میخوام ازت سوال بپرسم میتونی بگی خود همون تمرکز که میگی چجوری ایجاد میشه ؟ 

منتظر جواب سوالم هستم نه فقط از اقای امید فردا بلکه میخوام با همدیگه فکر کنین و بگید که واقعا از نظر شما چجوری میشه  روی یه چیز خاص تمرکز کرد ؟ و از نظر شما تمرکز کلا یعنی چی ؟ ایا یعنی اینکه من فقط به یه چیز فکر کنم ؟ و همچنین به نظر شما من جه مدت فقط مستونم به یه چیز فک کنم ؟  اصن چجوری میتونم فکرم را کنترل کنم ؟ و از افکاری به طور نا خوداگاه میان در امان باشم ؟ ینی یه سری فکر هست که من نمیخوام بیان ولی میان  حالا من میگم چجوری میشه همینها را کنترل کرد ؟ 


اینها همشون سوالای جالبی هستن 
حالا از همه میخوام کاملا رو این موضوع فکر کنن و بعد جواب بدن 
چقدر هیجان انگیز خواهد بود لحظه ی  خوندند جوابهاتون 
منم مث شما نظر شخصیم را میکم و بعد نظریه های علمی را اینجا میگم 
بعدش که دوستان نظرشون را گفتند من راهکار علمی تمرکز را بیان میکنم 
   

و حالا از خودم میخوام بگم 

من عادت کردم که شبا دیر بخوابم ینی نزدیک های صبح بخوابم 

میخوام اگه کسی بلده میتونم چجوری این عادتو تغییر بدم بهم بگه 

و همچنین من نمیتونم تو کارام استمرار داشته باشم 
مثلا تو درس خوندن دارم همش در جا میزنم شروع میکنم ولی پلیدار نیست پس از چن مدت دیگه نمیخونم 
والا من یه چیز هایی که حوندم خیلیا میگن ادم نسبت به مکان شرطی میشه 
منم چون بارها توهمین اتاقم خواستم درس بخونم و نشده که شروع کنم یا نه اصن شروع کنم و ادامه دار نباشه 
من میخوام یکی یه راهکار بده که من چجوری میتونم تو کارم پایدار باشم و کارام را استمرار داشته باشه 

ممنون 

البته خودم فک میکنم که چون من یه تصمیم قاطع نمیگیرم  کارام استمرار نداره 

[گلبرگ]

موضوع دهم :

شک کردم دیگه به ترک
نه می تونم ترک کنم نه می تونم ترک نکنم
جای من بودی؟ به جایی برسی که شک کنی ،
 شک کردن به اینکه میشه ، می تونم ؟
به توان خودت در برابر خ .ا شک کردی ؟
با خودت گفتی که اینکار از توانایی من خارجه نمیشه که بشه ؟
منو چه به ترک کردن ؟
تو بگو برام ، می خوام بشنوم تجربه  هاتو ، حرفاتو ...
یا علی

[bahar2]

اره برای من پیش اومده و  نفسم بوده که زیرگوشم پچ پچ میکرده درین مواقع:
بهم گفته خب امکان ازدواج و برطرف کردن نیازت از راه درستش فعلا برات نیست و بدنت هم نیاز داره اونم نیاز طبیعی! خب بلاخره باید یه جوری این نیاز اقناع بشه و برطرف بشه دیگه تا اون موقع! یا با خودار.. یا فیلم وعکس اونجوری دیدن یا هزار راه حرام و حلال دیگه!! اصلا نمیشه که نادیده بگیری این نیاز رو!!
اما خب...
تجربه بهم ثابت کرده با خودار.. اصلا و ابدا این نیازه برطرف نمیشه که هیچ بلکه درمونده و وامونده و خسته و ناامید و ضعیف مون میکنه و فیلم و عکس هم که تشنه ترمون میکنه در حد وحشتناکی. در نتیجه به نفسم گفتم درسته نیاز دارم ولی این راهش نیست باید یه راه دیگه پیدا کنم.
خدایا ازدواج و خونه بخت را به ما نزدیک و این مهم را برایمان آسان بفرما!  

[منشور]

من که تا حالا به خودم نگفتم که نمیشه. هر موقع میشکستم خیلی خیلی داغون میشدم و میگفتم این دیگه آخرین بارم بود. اما بعد از چند روز دوباره شروع میکردم به خ.ا
اما تا حالا به خودم نگفتم که نه دیگه نمیتونم ترک کنم. خیلی خیلی شکستم خیلی خیلی  خسته شدم از خودم برای شکستام و مصمم نبودنم .چقدر از خودم متنفر بودم و چقدر گریه کردم و ضجه زدم توی گرما و سرما روی پشت بوم و توی خیابون...


ولی ناامید نشدم که بگم دیگه نمیتونم.

[باران..]

مشکلات وقتی زیاد میشه 
مثل یه بینگو میاد تو ذهن...که راهی برای فراره..

اما واقعا هست؟
بعدش ادم حالش بهتره یا بدتر؟؟
من گاهی شبیه سازی می کردم
که بعدش چه حسی دارم
انقدر ضجر اور بود که قیدش و می زدم

و هیچ وقت ناامید نشدم..هیچ وقت

[می توانم]

شک کردم دیگه به ترک
نه می تونم ترک کنم نه می تونم ترک نکنم
جای من بودی؟به جایی برسی که شک کنی ،
 شک کردن به اینکه میشه ، می تونم ؟
به توان خودت در برابر خ .ا شک کردی ؟
با خودت گفتی که اینکار از توانایی من خارجه نمیشه که بشه ؟
منو چه به ترک کردن ؟
تو بگو برام ، می خوام بشنوم تجربه  هاتو ، حرفاتو ...
یا علی

موضوع اینه ها
اینا که پر رنگ کردم

[گلبرگ]

حرف من اینه
حس اینکه نه از پسش بر نمیام
یه وقت میاد بعد از کلی دوویدن
بعد از کلی در زدن
میرسی به آخر
فقط و فقط در بسته
رسیدن به آخر حس کردنش سخته چه برسه که باشی و بمونی تو موقعیتش،
این رسیدن به آخرها رو چیکار کنیم ، این نتونستن ها
تو چی براش داری؟
قدم بعدیه من چی باشه ؟
تو اوج ناامیدی ، تو اوج خستگی ، تو اوج درموندگی ، دوباره ایستادن دوباره ادامه دادن برای کسی که تا حالا فقط زمین خورده چه کاری لازمه انجام بده 
چی درسته چی غلط؟
یه راهی که گفته شد :
یه کم استراحت کن
می دونم خسته ای
بعد از استراحت شروع کن
دنبال یه چیز دیگم
تو بگو

[می توانم]

عاشق فاطمه زهرا تو تالار هدایت گروه ای ترک

اگر خدای نکرده قرمز شده هفته تون.
اگر خدای نکرده شکست داشتین.
اگر خدای نکرده دارین کم کم ناامید می شین.

"خدایا چند سال؟ یعنی چند سال من باید گرفتار این کثافت باشم؟
خدایا خسته شدم ، دیگه بریده ام ، دیگه نمی تونم."

اگر حال شما هم این طوره. مناجات راجین رو بخونین.

"ای خدایی که هر گاه بنده ای از او درخواست کند، عطا فرماید و هرگاه از درگاهش چشم امید داشته باشد به امیدش برساند، و هر گاه به او رو آورد، به نزد خود مقرب سازد، و هر گاه آشکارا او را معصیت کند، او بر گناهش پرده پوشی کند و هرگاه بر او توکل کند،..."


باور دارم که خداوند ما رو می بخشه و کمکمون می کنه. هر چقدر هم که سیاه و زشت شده باشیم.

[باد صبا]

در اینکه خدا بخشنده است که هیچ شکی نیست
ولی من به کسی که کم آورده و فکر میکنه نمیتونه میگم:
هیچ کس از زمان مرگش خبر نداره،اینکه من همیشه درحال ترک باشم مهمه نه این که چند روز خوب داشته باشم
خدا نمیاد بگه چون تو یه روز پاک داشتی جات این تهه تو که سه سال این بالا
خدا همه رو میبینه و میشنوه،از دلت خبر داره
اینکه بعد از شکستم مطمئن باشم که پشیمونم مهمه
اینجوری میگیم خدایا خودت شاهدی من هیچ وقت دست از ترک برنداشتم و هیچ وقت به گناهم راضی نبودم
اینا مهمه
باید تا آخر عمر در راه ترک بود فقط این مهمه
یه وقتایی خطا ازمون سرمیزنه،باید بهش راضی نباشیم باید درجا توبه کنیم و درصدد رفعش باشیم حالا شاید این عمل هزار بار اتفاق بیفته
تلاشمون رو بکنیم بقیه اش رو بسپریم دست اوس کریم
فکر کنم در این حد رو همه بتونن انجام بدن و بهانه ای براش نداشته باشن