عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هم کلامی با ادامه دهنده ها (1 تا 6 ماه)

#46
(1388 خرداد 18، 19:14)مجتبی نوشته است: [مصاحبه با marall ]

از اینکه موفق شدی "تا اکنون "ترک کنی چه احساسی داری؟

یه احساس خوب.یه حسی که همیشه در حسرتش بودم.الان که حدود 120 روز ترک کردم یه آرامشی دارم که همیشه برای بدست آوردنش تلاش می کردم.در واقع می شه گفت یه حس تازگی.انگار که آدم تازه متولد میشه و دوست داره بهترین زندگی رو بکنه.

این تغییر و احساست چه تاثیری روی اطرافیانت و نزدیکانت گذاشته ؟

مسلما بی اثر نبوده.من آدم آروم و بی سروصدایی بودم یعنی سرم به کار خودم مشغول بودو بعضی اوقات با کوچکترین خطایی از طرف دیگرون میشکستم و عصبانی میشدم.ولی حالا به مراتب سرحال تر و پر انرژی تر از قبل هستم و بیشتر اوقات دوست دارم با دیگرون باشم.

آیا این تغییر موثر شده برای این که بتونی بیشتر عشق بورزی و بیشتر به دیگران
محبت کنی؟چگونه؟مثال میزنی ؟

آره خیلی.وقتی آدم خودا... رو انجام میده هیچ حوصله ای نداره و فقط به دنبال یه راهیه که خودشو نجات بده.اما بعد از ترک دوست داره که تو بین همه بهترین باشه.

این تغییر به چه میزان هدف ها و انگیهزهایت را بهترکرده ؟

زیاد. همه ی ما برای زندگیمون هدف هایه خاصی رو داریم و برای رسیدن به اون تمام تلاشمونو می کنیم.ولی وقتی که احساس خستی و ناامیدی و همین طور عذاب وجدان همراهته چطور می تونی به اون هدف نزدیک بشی و بلاخره بهش برسی.خودا... ناخودآگاه تمام ذهنت رو به خودش معطوف می کنه و اجازه ی هیچ تسلطی رو بهت نمیده. ولی با ترکش تلاشت مفید خواهد شد.

این تغییر چقدر روی "احساس مسولیتت" اثر گذاشته آیا در این زمینه بهتر شدی؟

آره.وقتی من تونستم به خودم اعتماد کنم و با کمک خدا و دوستان این معضل وحشتناک رو تا حدودی ترک کنم پس مسلما میتونم از عهده ی خیلی از کارهای دیگه بربیام.در واقع اینو می خوام بگم که با ترک خودا... اعتماد به نفس داشتن رو هم تمرین می کنیم.

انگیزه ی اصلی برای این تغییر در شما بیشتر برای بهبود وضعیت جسمیه یا روحی یا معنوی؟

همش.با انجام این کار جسمت خسته ست.روحت ناآرامه.از نظر معنوی که دیگه هیچ، هیچی.

بعد آخرین بار که این کار را لا اقل تا الان گذاشتی کنار با دفعات قبل چه فرقی داشت؟(یک تصمیم؟احساس تنفر؟یک مسئله خارجی که این کار مانع میشد یا ...)

یه تنفر.

بهترین درسی که از شکست های متوالی وسپس موفقیت در تغییر و نگه داشتن آن تا حالا گرفتی چه بود ؟

اینکه یه راهی برای رها شدن از مشکلات است.اینکه اون بالا کسی هست که با تمام گناهات دوستت داره.اینکه به دنیا اومدی تا زندگی کنی با بهتریت آرزوها و هدف ها.

ورزش چه نقشی داشته ؟

خیلی زیاد.

نماز هم نقشی داشته؟خود نمازت از قبل چه فرقی کرده ؟

تغییر 360 درجه.حالا نماز می خونم برای اینکه به ارتباط با خدا نیاز دارم. و دوست دارم در طول روز وجود خدا رو احساس کنم.

این تغییر آیا روی حس و انگیزت برای تلاش و مخصوصا درس تاثیر داشته ؟

مسلما.تمرکزم کمی بیشتر شده.

با این تغییر چقدر رفتارت با معیار هایی که در زندگی انتخاب کرده ای "یکی" شده ؟

نمی دونم .سوالت یه جوری بود .

روزی که اولین بار وارد سایت کانون ترک شدی رو بخاطر داری؟ چه احساسی داشتی؟

آره کاملا.سریع ثبت نام کردم .اصلا فکرشو نمی کردم یه همچین جایی هم برای ما باشه.

چی باعث شد تو ی سایت بمونی و به فعالیت ادامه بدی ؟

به خاطرهمه ی خوبیهاش.اینجا راه حل هایه زیادی برای ترک
داره.اینجا به خدا بیشتر نزدیک شدم.اینجا بهم ثابت کرد که خواستن توانستن است.


سایت کانون ترک چقدر تو ترکت موثر بوده ؟

زییییییییییییییییاد.

الان چه چیزی رو موجب خوشبختی تو زندگیت میدونی وچه احساسی بت میده ؟

توجه خدای مهربون باعث خوشبختیمه.

همیشه به چه چیزی در زندگیت افتخار میکردی وازش سپاسگذار بودی؟

به خانواده ام افتخار کردم و میکنم.

یه جمله به دوستای کانون بگو:

عزیز من،رسیدن به هیچ قله یی ممکن و شدنی نیست.این تویی که با تمرین،برنامه،تدارکات،میل واراده به سوی قله حرکت می کنی تا رسیدن را شدنی کنی.
#47
نقل قول: (1391-9-25، 14:24)Ethereal 
مصاحبه با آقای"  پشتکار "

الان حس می کنی تو چه وضعیتی هستی؟ کجای راهی؟ ترک کردی؟...

هم  حس خوبی دارم چون مدتیه که این کارو انجام نمی دم و  هم یه حس نگرانی از  این که نکنه با حالت اول برگردم.اوایل راه هستم و هنوز ترک نکردم چون پایان  کار زمانیه که از این کاز تهذیب شده باشم یعنی نفسم به طور کامل از این  کار پاک شده باشه و فضیلت اون یعنی عفت جایگزین شده باشه.اون موقع دیگه در  این مورد وسوسه نخواهم شد انشالله

یادمه چند وقت پیش کمی درگیر شده بودی؟ در موردش توضیح میدی؟ 

بله  درگیر بودم اما الان از اون موقع خیلی بهترم.این دوره را با روزه شروع  کردم و هر روز دارم روزه می گیرم که به راهنمایی پیامبر بوده.یادمه فکر کنم   هفت روز اول این این دوره از ترکم بود که وسوسه اومد سراغم و با مراجعه  به اورژانس مشکلم حل شد. بعد از اون با قلبی شکسته متوسل شدم به باب  الحوائج ابالفضل که من رو نسبت به این کار بیزار کنه و نفسم رو نسبت به  فضائل اخلاقی متمایل کنه.از اون موقع به بعد دیگه وسوسه سراغم نیومد و به  یه حالت اطمینان بخش نسبت به این دوری از این کار  رسیدم و خدا رو شکر هنوز ادامه داره.الان هنوز هم روزه می گیرم و سعی می  کنم خوردن و آشامیدنم کم باشه که این کار خیلی تاثیر داشته تا الان.
ادامه دارد ....
#48
ادامه مصاحبه با آقای پشتکار : 


 چطور دوباره بلند شدی : 
در  اوج نا امیدی بودم اما به خودم گفتم که یه جهاد فکری کنم و به خودم روحیه و  انگیزه بدم . در نتیجه منتظر نشدم تا انگیزه سراغم بیاد بلکه خودم رو به  انگیزه زدم و خودم رو داخلش انداختم . رفتم سخنان روحیه بخش و انگیزشی و  احادیث و آیات تاثیر گذار قرآن رو از اینترنت و کتاب ها جمع آوری کردم و  اونا رو توی دفترچه ای یاداشت کردم و روزهای اول اونا رو با خودم مرور می  کردم و حالت اونها رو به خودم نسبت می دادم.عجیب بود که انگیزه ای بسیار  زیاد در من ایجاد شد چون قبل این کار فکر نمی کردم این طوری بشه ولی گفتم  خودم رو به این کار بندازم ببینم چی می شه. انگیزه ای شگفت در من ایجاد شد.  اتفاقی باور نکردنی بود.توصیه می کنم دیگران هم خودشون رو به انگیزه  بندازن و منتظر فرصت نمونن.اولین بار که این کار یعنی ایجاد انگیزه کردم  تونستم تا 16 روز پاک بمونم . بار دوم همین روش رو دوباره آزمایش کردم  و  از روز اول شروع به روزه گرفتن کردم و الان من 40 روزه که پاک هستم .فقط یک  بار وسوسه اونم حدودا روز هفتم.البته من فقط دو یا سه بار طی این مدت  جملات رو مرور کردم شاید اگه بیشتر این کارو می کردم خیلی بهتر می بودم.به  دوستان توصیه می کنم از ایجاد انگیزه شروع کنن.

چطوری حفظش کردی؟

با  نماز اول وقت و روزه گرفتن پشت سر هم کم کردن خورد و خوراک و قرآن خوندن  هر روزه.توسل به اهل بیت. زمانی که این افکار سراغم میومد حواسم رو به چیز  دیگه پرت می کردم و به سرعت محو می شد. روزه و توسل تاثیر فوق العاده ای  داشتن و نماز اون تاثیر رو حفظ می کرد حداقل.ایجاد انگیزه های معنوی در  خودم.مثلا تهذیب نفس و جهاد با نفس.مطالعه هر روزه کتاب های اخلاقی.مطالعه  رو شب انجام می دادم چون در طول روز روزه بودم و وضعیتم اطمینان بخش بود و  شب به کار های عبادی مثل خوندن هر روزه یک جزء قرآن و بعد از اون مقداری  مطالعه ی کتب اخلاقی و قبل خواب حدود 200 بار ذکر می گفتم و بعد می  خوابیدم.البته هنوز هم دارم به این امور ادامه می دم.

فرق اون موقعی که آدم "میخواد و نمیشه" با اون موقعی که "میخواد و میشه" چیه؟

فرقش  در اینه که زمانی که نمی شه یعنی فقط مدت محدودی خواسته بعد دیگه نخواسته  ولی زمانی که می شه یعنی این که همیشه و هر موقع خواسته و این خواسته تا یه  زمان معینی نبوده و همیشگی بوده. و استمرار در خواستن

نکته ی دیگه ای هست که بخواین بگین؟

ایجاد انگیزه در خود پایه و اساس شروع یک ترک موفق هست.

ممنون
#49
مصاحبه با parmida نوشته است:از اینکه موفق شدی "تا اکنون "ترک کنی چه احساسی داری؟

خیلی خوب دیگه هیچ چیزی برا پنهان کردن ندارم از همه مهمتر حس رضایت از وجود خودم 

این تغییر و احساست چه تاثیری روی اطرافیانت و نزدیکانت گذاشته ؟

با توبه ی این کار سعی کردم از بقیه ی گناهانمم توبه کنم واین امر باعث شده در چشم اطرافیانم آدم قابل اطمینانی بشم یه جورایی دیگه همه بهم اعتماد میکنن

آیا این تغییر موثر شده برای این که بتونی بیشتر عشق بورزی و بیشتر به دیگران محبت کنی؟چگونه؟مثال میزنی ؟

من کلا آدم مهربونی بودم ولی دیگه به عصبانیت به چشم امتحان کظم غیظ نگا میکنم 

این تغییر به چه میزان هدف ها و انگیهزهایت را بهترکرده ؟

قبلا که اصلا انگیزه ای نداشتم ولی حالا انگیزم اینه که تو دوران زندگیم آدم مفیدی باشم برا رسیدن به همین هدف باید ترکش میکردم چون کسی که نتونه به خودش کمک کنه به دیگران چی...

این تغییر چقدر روی "احساس مسولیتت" اثر گذاشته آیا در این زمینه بهتر شدی؟

کلا مسئولیتی رو دوش من نیست اصلا تا حالا این احساس رو تجربه نکردم 

انگیزه ی اصلی برای این تغییر در شما بیشتر برای بهبود وضعیت جسمیه یا روحی یا معنوی؟

انگیزه ی اصلیم لذت بردن از زندگیم بود که مثل جهنم شده بود خیلی حس بدیه وقتی آدم حالش از خودش بهم بخوره میخواستم آدم باشم


ادامه دارد ....
#50
ادامه مصاحبه با parmida : 

بهترین درسی که از شکست های متوالی وسپس موفقیت در تغییر و نگه داشتن آن تا حالا گرفتی چه بود ؟

اینکه تا آدم اراده نداشته باشه تمام روشهای ترک موثره ولی باعث ترک نمیشه 

ورزش چه نقشی داشته ؟

قبلانم ورزش میکردم ولی ورزش دوران ترک خستم میکرد و انرژیم رو تخلیه میکرد 

نماز هم نقشی داشته؟خود نمازت از قبل چه فرقی کرده ؟

نمازامو میخوندم ولی با خودم عهد کردم دیگه نماز صبحم قضا نشه و تا حالا موفق بودم کلا خیلی ارادم تویت شده

این تغییر آیا روی حس و انگیزت برای تلاش و مخصوصا درس تاثیر داشته ؟

حتما قبلا هر 5 دقیقه که درس میخوندم خسته میشدم ولی الان 2 ساعت پشت سرهم درس خوندن هم نه تنها خستم نمیکنه بلکه از یاد گیریم لذت هم میبرم 

با این تغییر چقدر رفتارت با معیار هایی که در زندگی انتخاب کرده ای "یکی" شده ؟

بالا هم گفتم معیارم اینه که آدم خوبی در زندگیم باشم آدمی که قلبش مثل کف دستش صافه ...

روزی که اولین بار وارد سایت کانون ترک شدی رو بخاطر داری؟ چه احساسی داشتی؟

از این که جایی بود تا بتونم بدون رودروایسی باکسی درد و دل کنم و از بین راههای پیشنهادی بهترین رو انتخاب کنم خیلی خوشحال بودم کلی کیف کردم وقتی دیدم بچه های اینجا چه آدمای مهربونی هستند و دوستان واقعیندکسانی که سعادت آدم رو میخوان 

چی باعث شد تو ی سایت بمونی و به فعالیت ادامه بدی ؟

تصمیمم برای ترک همیشگی این برا من تنها راه فرار از تنهایی بود

سایت کانون ترک چقدر تو ترکت موثر بوده ؟

روز اول ترکم مصادفه با اولین روزی که وارد کانون شدم (این یعنی خیلی!)

الان چه چیزی رو موجب خوشبختی تو زندگیت میدونی وچه احساسی بت میده ؟

ارادم ،الان مطمئنم هیچ سدی تو زندگیم نیست که من نتونم با موفقیت ازش رد بشم من هرچی بخوام میتونم بدست بیارم

همیشه به چه چیزی در زندگیت افتخار میکردی وازش سپاسگذار بودی؟

پدرو مادر مهربونم که همیشه صلاح زندگی منو خواستن و همیشه یه پناهگاه محکم برا من بودن خییییییییلییییی بهشون مدیونم از همین جا میبوسمشون
#51
(1388 خرداد 18، 19:14)مجتبی نوشته است: مصاحبه با  marall

از اینکه موفق شدی "تا اکنون "ترک کنی چه احساسی داری؟

یه احساس خوب.یه حسی که همیشه در حسرتش بودم.الان که حدود 120 روز ترک کردم یه آرامشی دارم که همیشه برای بدست آوردنش تلاش می کردم.در واقع می شه گفت یه حس تازگی.انگار که آدم تازه متولد میشه و دوست داره بهترین زندگی رو بکنه.

این تغییر و احساست چه تاثیری روی اطرافیانت و نزدیکانت گذاشته ؟

مسلما بی اثر نبوده.من آدم آروم و بی سروصدایی بودم یعنی سرم به کار خودم مشغول بودو بعضی اوقات با کوچکترین خطایی از طرف دیگرون میشکستم و عصبانی میشدم.ولی حالا به مراتب سرحال تر و پر انرژی تر از قبل هستم و بیشتر اوقات دوست دارم با دیگرون باشم.

آیا این تغییر موثر شده برای این که بتونی بیشتر عشق بورزی و بیشتر به دیگران
محبت کنی؟چگونه؟مثال میزنی ؟

آره خیلی.وقتی آدم خودا... رو انجام میده هیچ حوصله ای نداره و فقط به دنبال یه راهیه که خودشو نجات بده.اما بعد از ترک دوست داره که تو بین همه بهترین باشه.

این تغییر به چه میزان هدف ها و انگیهزهایت را بهترکرده ؟

زیاد. همه ی ما برای زندگیمون هدف هایه خاصی رو داریم و برای رسیدن به اون تمام تلاشمونو می کنیم.ولی وقتی که احساس خستی و ناامیدی و همین طور عذاب وجدان همراهته چطور می تونی به اون هدف نزدیک بشی و بلاخره بهش برسی.خودا... ناخودآگاه تمام ذهنت رو به خودش معطوف می کنه و اجازه ی هیچ تسلطی رو بهت نمیده. ولی با ترکش تلاشت مفید خواهد شد.

این تغییر چقدر روی "احساس مسولیتت" اثر گذاشته آیا در این زمینه بهتر شدی؟

آره.وقتی من تونستم به خودم اعتماد کنم و با کمک خدا و دوستان این معضل وحشتناک رو تا حدودی ترک کنم پس مسلما میتونم از عهده ی خیلی از کارهای دیگه بربیام.در واقع اینو می خوام بگم که با ترک خودا... اعتماد به نفس داشتن رو هم تمرین می کنیم.

انگیزه ی اصلی برای این تغییر در شما بیشتر برای بهبود وضعیت جسمیه یا روحی یا معنوی؟

همش.با انجام این کار جسمت خسته ست.روحت ناآرامه.از نظر معنوی که دیگه هیچ، هیچی.

بعد آخرین بار که این کار را لا اقل تا الان گذاشتی کنار با دفعات قبل چه فرقی داشت؟(یک تصمیم؟احساس تنفر؟یک مسئله خارجی که این کار مانع میشد یا ...)

یه تنفر.

بهترین درسی که از شکست های متوالی وسپس موفقیت در تغییر و نگه داشتن آن تا حالا گرفتی چه بود ؟

اینکه یه راهی برای رها شدن از مشکلات است.اینکه اون بالا کسی هست که با تمام گناهات دوستت داره.اینکه به دنیا اومدی تا زندگی کنی با بهتریت آرزوها و هدف ها.

ورزش چه نقشی داشته ؟

خیلی زیاد.

نماز هم نقشی داشته؟خود نمازت از قبل چه فرقی کرده ؟

تغییر 360 درجه.حالا نماز می خونم برای اینکه به ارتباط با خدا نیاز دارم. و دوست دارم در طول روز وجود خدا رو احساس کنم.

این تغییر آیا روی حس و انگیزت برای تلاش و مخصوصا درس تاثیر داشته ؟

مسلما.تمرکزم کمی بیشتر شده.

با این تغییر چقدر رفتارت با معیار هایی که در زندگی انتخاب کرده ای "یکی" شده ؟

نمی دونم .سوالت یه جوری بود .

روزی که اولین بار وارد سایت کانون ترک شدی رو بخاطر داری؟ چه احساسی داشتی؟

آره کاملا.سریع ثبت نام کردم .اصلا فکرشو نمی کردم یه همچین جایی هم برای ما باشه.

چی باعث شد تو ی سایت بمونی و به فعالیت ادامه بدی ؟

به خاطرهمه ی خوبیهاش.اینجا راه حل هایه زیادی برای ترک
داره.اینجا به خدا بیشتر نزدیک شدم.اینجا بهم ثابت کرد که خواستن توانستن است.


سایت کانون ترک چقدر تو ترکت موثر بوده ؟

زییییییییییییییییاد.

الان چه چیزی رو موجب خوشبختی تو زندگیت میدونی وچه احساسی بت میده ؟

توجه خدای مهربون باعث خوشبختیمه.

همیشه به چه چیزی در زندگیت افتخار میکردی وازش سپاسگذار بودی؟

به خانواده ام افتخار کردم و میکنم.

یه جمله به دوستای کانون بگو:

عزیز من،رسیدن به هیچ قله یی ممکن و شدنی نیست.این تویی که با تمرین،برنامه،تدارکات،میل واراده به سوی قله حرکت می کنی تا رسیدن را شدنی کنی.
#52
(1391 تير 27، 18:40)Ethereal نوشته است:

مصاحبه با "homaraha"



چی شد که تصمیم به ترک گرفتی؟

  راستش من این کارو انجام میدادم
  ولی نمی دونستم که گناهه
  بعد که فهمیدم گناهه تمام تلاشمو برای ترکش کردم
  اوایل نزدیک 2سال به تنهایی خودم باهاش کلنجار می رفتم
  بعدش با دوستای وبلاگیم و بعد هم با کانون
 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
   از اینکه موفق شدی "تا کنون "ترک کنی چه احساسی داری؟
  انشالله این تاکنون بشه تا ابد!!خیلی خوشحالم و با تمام وجودم احساس آرامش می کنم
  حس می کنم خدا مهربون تر نیگام می کنه!!
  حس خوبیه[تصویر:  3.gif]
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
فکر میکنی چه چیزی نقش برجسته تری توی این موفقیتت داشت ؟ و عامل اصلی موفقیتت بود ؟
   شاید اصلی ترین چیز این بود که از نظر روانی رو خودم زیاد کار کردم
  اوایل تمام دغدغه زندگیم شده بود کنار گذاشتن این گناه
  اونقدر که برام شده بود یه غول!!یه غول بی شاخ و دم که از پا درآوردنش کار من نبود!!
  ولی کم کم سعی کردم هدفم رو بزرگ کنم
  همه جانبه به خودم رسیدم
  حس کردم راه من بطور کلی خوب تر شدنه
  حالا نیازه تو این راه  هم این گناه رو کنار بذارم و هم خیلی گناه های دیگه رو!!
  وقتی این طوری بهش نگاه می کردم دیگه این مشکل اونقدرام بزرگ و سخت نبود
  یه مشکل بود کنار بقیه بدی هام که باید از خودم دورش می کردم
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
  بعد  آخرین  بار که این کار را لا اقل تا الان  گذاشتی کنار با دفعات قبل    چه  فرقی  داشت؟(یک تصمیم؟احساس تنفر؟یک مسئله  خارجی که این کار مانع  میشد)
  یک تصمیم قوی
  و اینکه هر روز به خودم القا کردم که دیگه من سراغ این کار نمی رم
  و اینکه من یه شروع جدید دارم
  این بار با همیشه فرق داره
  و اینکه هر روز برای پاکی توی همون روز تلاش می کردم و می کنم
  و یه چیز دیگه که خیلی کمکم کرد این بود که زیاد به این موضوع فکر نمی کردم
  بطور کلی زمینه های گناهمو خوب می شناختم--همه رو حذف کردم
  و اینکه با تمام توانم سعی می کردم وقتم پر باشه و سرم شلوغ باشه!!
  این خیلی بهم کمک کرد
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
ترکت یک‌دفعه بود یا تدریجی؟
  تدریجی بود!
  اوایل خیلی سخت بود این مشکل یه عادت شده بودم
  یه بار 4ماه ترک کردم ولی زمینه ها رو داشتم انگار با خودم می جنگیدم!!خیلی سخت بود!!
  بعدش 30روزپاک بودم زمینه ها رو خوب کنترل می کردم  ولی ذهنم رو نه!!
  بعد 80روزپاک بودم با دقت زیاد که آخرش سر یه غفلت کوچک خراب شد
  و الان از 5فروردین پاکم خدا روشکر
  و اینکه این بار هم زمینه ها هم ذهنم و هم غفلت ها رو خوووووووووب کنترل کردم
 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
نظرت درباره‌ی ترک، یک بار برای همیشه چیه؟
  خیلی خوبه اگه بشه محشره!!انرژی مضاعف به آدم میده
 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
چه کارایی برای این که نشکنی انجام میدادی؟
  سریع حواس خودمو پرت یه موضوع دیگه می کردم
  می رفتم آب یخ می خوردم
  آب به صورتم میزدم
  تند تند و بی درنگ اونقدر ذکر می گفتم تا ذهنم خالی بشه
  گاهی سریع 20تا دراز نشست میزدم تا خسته بشم و از سرم بپره!!
 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
در مواقع خطر چه طور برخورد می‌کردی؟
  خطر به نظر من یهویی نیست کم کم بهت نزدیک میشه
  با هر غفلتی که می کنی یه کوچولو شکستی و خودت خبر نداری
  به نظر من هر کوتاهی کوچولو خودش یه خطر بزرگه
  نباید بذاریم هیچ خطری به وجود بیاد
  چون بعدش دیگه کنترل کردنش سخته!!
 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
ادامه دارد ....
#53
ادامه مصاحبه : 


بعد از شکست چطوری برخورد میکردی؟ 
  خیلی سخت بود اوایل تا مدت زیادی افسرده میشدم
  ناراحت
  بی انگیزه
  ولی این اواخر که ترک های طولانی مدت داشتم
  بلافاصله بعد از شکست بدون اینکه ناراحت بشم یا خودمو سرزنش کنم تصمیم می گرفتم که شروع کنم
  قوی تر و پر انرژی تر
 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
به نظرت برخورد درست بعد از شکست چیه؟
  اینه که  بدون خود خوری، بدون ناراحتی، بدون نا امیدی به این فکر کنیم که چی شد که  شکستیم اگه علتشو بدونیم حتما قوی تر می تونیم مبارزه کنیم
  بنظرم باید حتما حتما حتما با هوش و درایت با این مشکل برخورد بشه
  اغلب بیشتر از اینکه یه نیاز باعثه این گناه بشه یه عادت و مشکل روحی و روانی باعثش میشه
  بعد شکست باید به شروع فکرکرد
  بالاخره یکی ازین شروع ها به پاکی ابدیمون میرسه
  باید به خودمون اطمینان داشته باشیم
  ما می تونیم
  
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
این تغییر آیا روی حس و انگیزت برای تلاش و مخصوصا درس تاثیر داشته ؟
  نه
  ولی تاثیرات دیگه ای داشت برام
  یکیش این بود که به خودم بیام
  و هدفای بزرگ زندگیمو به یاد خودم بیارم
  خیلی رو خودم کار کردم
  رو اخلاقم
  رو کارام
  و.......
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
 بهترین درسی که از شکست های متوالی وسپس موفقیت در تغییر و نگه داشتن آن تا حالا گرفتی چه بود ؟
  آدم به امید زنده است و توکل
 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
 
   ورزش چه نقشی داشته ؟
  خیلی خیلی خیلی خیلی می تونه کمک کننده باشه
  با ورزش می تونیم جسممون رو خسته کنیم
  اونقدر که نخواد به سمت این کار بره
  من یه دوره چند ماهه خیلی تمیز و مرتب ورزش می کردم
  هم روحیه ام عالی شده بود هم اینکه با این مشکل راحتتر کنار اومده بودم
  
 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
با این تغییر چقدر رفتارت با معیار هایی که در زندگی انتخاب کرده ای "یکی" شده ؟
  شاید بزرگترین تغییرات و مفید ترین تغییرات عمرم تو همین 4سال اخیر اتفاق افتاده
  یکی از کارایی که خیلی باعث می شد من به ناکامل و ناکافی بودن خودم پی ببرم همین گناه بود
  خدا روشکر تونستم چیزای زیادی رو با ایده آل های ذهنیم یکی کنم
  ولی من هنوز اول راهم
  اینا شاید مقدمه های باشه برای اون خوبی هایی که باید بهشون برسم 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
   چقدر بعد  از ترک موفق بودی واقعا خدا رو حس کنی ، یا لمس کنی ؟ درک بهتری پیدا  کردی ؟ میتونی نمونه های واضح و روشنی از این مورد از بعد از ترک و پاکی  بگی ؟
     می دونی این بار آخر که این گناهو کنار گذاشتم هر چند روز یه بار برام اتفاقای فوق العاده ای افتاد
  اتفاقایی که انگار تمام عمرم منتظرشون بودم
  انگار خدا داشت بهم جایزه میداد!!
  من کار شاقی نکردم!
   من تازه دارم میشم یه بنده حداقلی برای خدا!
  بنده ای می تونه خودش رو نگه داره که گناه نکنه!!
  اما خدا طوری با من برخورد کرد که انگار شاهکار کردم!
  به یکی از دوستای کانونی گفتم
  حس می کنم خدا داره گل بارونم می کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  من تو تمام این مدت فقط سعی کردم بد نباشم
  ولی خدا تو تمام این لحظات خدایی کرد و لطفشو هر لحظه بهم هدیه داد
  خدا خیلی مهربونه
  خیلی بیشتر از حد تصور ما
  عاشقشم
   
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
   
  روزی که اولین بار وارد سایت کانون ترک شدی رو بخاطر داری؟ چه احساسی داشتی؟
  خیلی خوب یادمه
  اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که خدا خیر بده کسی رو که این سایت رو راه انداخته و الانم داره حمایتش می کنه
  و اینکه حس کردم این یه راهه که خدا پیش پام گذاشته
  اگه ازش استفاده نکنم ضرر کردم!   
 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
 
   
  چی باعث شد تو ی سایت بمونی و به فعالیت ادامه بدی ؟
   توی ترک این گناه لحظاتی هست که بعد از خدا تو نمی تونی با هیچ کسی تقسیمش کنی!
  وقتی خیلی شادی از پاکیت
  یا وقتی که ناراحتی از شکستت
  یا وقتی وسوسه میشی
  اینا رو نمی تونی به هیچ کی بگی!!!!
  یه جور دردیه که باید خودت به تنهایی به دوش بکشی 
  ولی وقتی من کانون رو دیدم
  به یه عالمه عضو فعال
  که هر  لحظه که اراده کنی و بیای اینجا بازم هستن کسایی که می تونی دردت رو، شادیت  رو، حست رو باهاشون قسمت کنی خـــــــــــــــب خیلی خوبه!! 
  و شاید یه دلیل موندنم این باشه
  و یه دلیل دیگه اینکه من تو کانون دوستای خوبی پیدا کردم که با دنیا عوضشون نمی کنم
  دوستایی که حس می  کنم خدا بخاطر پاکیم و قدم گذاشتنم تو راه بندگیش بهم هدیه داده
  اونا هم یه دلیل برای موندنم هستن 
[تصویر:  Dividers%20%288%29.gif]
حرف آخرت با دوستان :
  دعا می کنم همه ما بتونیم این گناه رو کنار بذاریم
  دعا می کنم هدفای بزرگ داشته باشیم
  دعا می کنم خدا رو فراموش نکنیم
  و اینکه هیچ وقت یادمون نره
  ما از اول بنده های خوب خدا بودیم
  نباید اصل خودمونو فراموش کنیم
#54
"هم کلامی با آقای  Newborn


اگر جاده ای را پیدا کردید که هیچ مانعی در آن نبود، به احتمال زیاد آن جاده به جایی نمی رسد  



1. الان چه مدت از پاکی شما می‌گذره؟
تا امروز ۹۳ روز پاکی دارم. البته من خودم رو یک سال و نیم پاک میدونم( من یک سال و نیم جنگیدم. نمیتونم اون تلاشام رو نادیده بگیرم.)

۲. مهم‌‌ترین علت و انگیزه شما برای تصمیم به ترک خ.ا چی بوده؟
فقط خواستم یه آدم دیگه بشم. همیشه حق به جانب بودم. تحمل انتقاد نداشتم. به این علت که خودم رو آدم بزرگی میدونستم.(علتش طرحواره کمال طلبی که دارم و روش کار کردم کمتر شه) هیچ وقت از سمت آدم دیگه ای به خودم نگاه نکرده بودم. بعد از چند تا شکست فهمیدم یه تجدید نظر باید رو خودم انجام بدم. من همیشه گفتم تا دو سال پیش اگر از من میپرسیدن خودت رو توصیف کن بر و بر نگاه میکردم. چون هیچی از خودم نمیدوستم. بحث خ.ا هم قسمت کوچیک ولی پایه ای از تغییرات درونی من هست که دارم روش کار کنم.

۳. مهم‌ترین اقداماتی که انجام دادید و به شما برای رسیدن به پاکی کمک کرده چی بوده؟

فقط و فقط و فقط آگاهی و شناخت... نمیدونم چقدر اینجا میتونم مباحث رو باز کنم. باید خودمون رو بشناسیم. توانایی هامون رو بشناسیم. و البته از اون ور هم خ.ا رو بشناسیم. برای مثال آتش رو باید بشناسیم تا وقتی آتش رو نشناسیم نمیتونیم خاموشش کنیم. انواع کپسول های آتش نشانی رو باید بشناسیم. یه سری از آتش ها اگر آب بریزیم روش حتی شعله ور تر میشن. خوب وقتی ندونیم جنس اون آتش رو... وقتی توانایی ها و ابزار ها مون تکمیل نیست چطور میخوایم خاموشش کنیم؟

۴. خیلی وقت ها آدم در ابتدا جدیت داره و بعد به مرور اون جدیت کم میشه. شما چه کارهایی انجام دادید که جدیت پاکی در شما کم نشده و مصمم و قاطع روی مسیرتون باقی موندید؟

خوب باید دید چرا جدیت کم میشه. اگر به خاطر شکست هاست خوب باید شکست رو جوری تعریف کرد که پذیرشش کرد. مثال میزنم: وقتی رانندگی میکنیم هر لحظه ممکنه تصادف کنیم. خوب آیا بعد از تصادف باید رانندگی رو گذاشت کنار؟ یا ببینیم مشکل چی بوده
من رو انرژی درونیم کار میکنم. و قسمت زیاد این انرژی رو از شما میگیرم. اینکه میبینم همه دارن تلاش میکنن من هم تلاشم رو دو چندان میکنم.

۵. برای اوقاتی که وسوسه به سراغتون اومده چه کارهایی انجام دادید که تونستید با موفقیت ازشون عبور کنید؟

شاید سخت ترین قسمت همین جاست. یه قسمت از وسوسه ها به علت شرطی شدن هاست. مثلا من به تنهایی شرطی شده بودم. یعنی تا حس میکردم قراره تنها شم حالم دگرگون میشد. دیگه قدرت تصمیم گیری نداشتم. و اینکه چقدر تلاش کنی تنها نباشی. رو خودم کار کردم...الان عاشق تنهاییم... آرامشش رو دوست دارم...کتاب میخونم... حتی تو خونه نرمش میکنم...

ادامه دارد ...
#55
ادامه هم کلامی با آقای newborn

6. نقش کنترل نگاه و ذهن رو تو پاکی نمیشه نادیده گرفت. در این زمینه چه نکاتی می تونید برامون بگید؟

همه اینا اولش مهمه. ولی نمیشه تا اخر عمر خودمون رو زندانی کنیم. به نظرم باید رو کنترل افکار کار کنیم. من هیچ وقت فیلتر شکنی رو پاک نکردم. چون مشکل اون نیست. مشکل منم. تقصیر رو بندازم گردن دنیای مدرن که همه چی در دسترسه؟ نه. مشکل خود منم. من باید مسیر زندگی خودم رو انتخاب کنم

۷. زندگی پاک چه فرقی با زندگی گناه آلود داره؟ شما هر دوش رو تجربه کردید. چه تاثیراتی برای شخص شما داشته؟
این سوال اشک من رو واقعا در میاره. من اسمم نیو بورنه.یک سال و نیم پیش دوباره متولد شدم. درسته شکست هایی داشتم ولی مزه خوشبختی رو دیگه چشیدم. بازم شکست بخورم یادم نمیره چه آرامشیه وقتی برای خودت دراز کشیدی و هیچ افکاری آزارت نمیده و با خودت میگی نظرت چیه برم یه چایی درست کنم و تو تنهایی خودم یه چایی دبش بخورم... یا نظرت چیه برم به مادرم کمک کنم... تا وقتی خ.ا بود اولویت داشت به همه چی و چیزی نبود که سیرت کنه... فقط تا وقتی دست میکشیدی که خستت کنه... مثل آب دریا که حتی تشنه ترت میکنه... ولی وقتی طعم عشق رو میچشی هم سیراب میشی و نه خسته...

۸. کانون چه تاثیراتی براتون داشته و چه نقشی در موفقیتتون؟
فکر کنید میرید مثلا یه میلیارد میدید ماشین میخرید. خوب؟ اون ماشین هر روز یا هر هفته بنزین میخواد؟ کانون نقش همین بنزین رو داره. بدون اون نمیشه...مگر اینکه دیگه انقدر رو خودت کار کنی ماشینت برقی شه؟ Gigglesmile

۹. به نظرتون کسی که تعداد روزهای کم پاکی داره و به گفته خودش هر کاری می کنه نمی تونه روزهای پاکیش رو زیاد کنه باید چی کار کنه؟
به نظرم ایمانش رو از دست نده... خدا بزرگه... خودش راه رو براش باز میکنه. من بعد از بیست و چند سال خ.ا تونستم به این اعداد برسم. واقعا فکر میکردم دیگه نمیشه... راهی نیست... اگر واقعا بخواد خدا کمکش کنه

۱۰. از درگیری با گناه خ.ا و تجربه‌ی پاکی بعد از اون چه درس های ارزشمندی گرفتید که فکر می کنید در ادامه زندگی براتون مفید و موثر باشه؟
من البته نه تنها تو این مسئله بلکه تو مسائل دیگه هم اون یاری رو از خدا دیدم. فقط باید خواست و بلند شد بقیه راه ها رو خدا جلوی ماهامون قرار میده

۱۱. صحبت های پایانی و مطلبی که تو سوال های قبل نبود و دوست دارید برای اعضای کانون مطرح کنید رو بفرمایید.
هیچ نسخه از قبل نوشته شده ای وجود نداره... هر

کسی باید خودش نسخه خودش رو بنویسه. فقط میدونم میشه
#56
" باسمک اللهم "

هم کلامی با خانم Hanifa

1.الان چه مدت از پاکی شما می‌گذره؟
 امروز  به لطف خدا به 74 روز پاکی رسیدم.

2. مهم‌‌ترین علت و انگیزه شما برای تصمیم به ترک خ.ا چی بوده؟
 اون آرامشی باید تو زندگیم بود رو نداشتم منبع آرامش آدما خداست که باهاش حرف بزنی و ازش کمک بخوای ولی خب وقتی دچار این گناه بودم نمیشد این اتفاقا بیفته و عذاب وجدان شدید داشتم و حس گناه دست از سرم بر نمیداشت و باعث شده بود مشکلات روحی مثل افسردگی و استرس برام به وجود بیاد. 


3. مهم‌ترین اقداماتی که انجام دادید و به شما برای رسیدن به پاکی کمک کرده چی بوده؟
 اول از همه اینکه خودمو درک کنم و از همه محرکارو پاک کنیم و بعدش توبه کنم و دو رکعت نماز توبه بخونم،بشینم فکر کنم که دلایلی که قبلا باعث شکست خوردنم میشد چی بودن چجوری میتونم رفعشون کنم(نوشتن رو کاغذ خیلی جواب میده تا توی ذهن فکر کردن بهش)

چندتا جایگزین پیدا کنم که دوس داشته باشم انجامشون بدم و سرگرم شم باهاشون

یه برنامه خیلی سبک برای پاکیم بریزم و نمازامو شروع به خوندن کنم که معجزه میکنه نماز خوندن تو پاکی، همچنین به یه امام توسل کنم و ازشون کمک بخوام

جاهایی که فکر میکنم ممکنه دچار گناه بشم یه نشونه بزارم که یادم بیفته نباید گناه کنم مثل یه کاغذی که روش یه جمله می نوشتم به دیوار اتاقم میزدم یا جایی که میخوابیدم یه قرآن میزاشتم که چشم بهش بیفته و یادم باشه که باید حرمتشو نگه دارم.

نوشتن عوارضی که برام داشته و مرور کردنش، که باعث تنفرم از گناه بشه

تمدید کردن عهد و توبه هام سه روز یه بار یا یه هفته یه بار که یادم باشه که باید به عهدم پایبند باشم.
همچنین سعی کنم شبا زودتر بخوابم و تا دیروقت گوشی دستم نباشه.

4. خیلی وقت ها آدم در ابتدا جدیت داره و بعد به مرور اون جدیت کم میشه. شما چه کارهایی انجام دادید که جدیت پاکی در شما کم نشده و مصمم و قاطع روی مسیرتون باقی موندید؟ 

این جدیت برای این کم میشه که ادم فکر میکنه اقدامای اول کافیه و تا چند روز اگه حواسش باشه بعدش میتونه بدون هیچ اقداماتی تا آخر عمر پاک بمونه 

اگه هدف این باشه از صبح تا شب که میخوابیم پاکیمونو حفظ کنیم فکر این باشیم که همین روز رو بخیر بگذرونیم فکر کنم این جدیت کم نمیشه.


5. برای اوقاتی که وسوسه به سراغ تون اومده چه کارهایی انجام دادید که تونستید باموفقیت ازشون عبور کنید؟

 سعی میکردم یکم قدم بزنم و مداحی گوش بدم یا برم تو جمع خانواده که امکان گناه برام نباشه یا یکم قرآن میخوندم و به خدا پناه میبرم ، به دوستام زنگ میزدم و باهاشون حرف میزدم تا یکم سرگرم شم

کتابی که دوس دارمو مطالعه کنم، یکم ورزش کنم یا اشپزی کنم یا تمرین خطاطی و هرکار ده ای که به ذهنم میرسید
هر دفعه یه کدومش رو انتخاب میکردم و انجامش میدادم. 

یا با خودم قرار میزاشتم اگه طاقت بیارم حتما یه هدیه خوب برای خودم بخرم و یه تنبیه سخت هم برای خودم انتخاب میکردم.

ادامه دارد...
#57
" ادامه هم کلامی با خانم Hanifa "

6.نقش کنترل نگاه و ذهن رو تو پاکی نمیشه نادیده گرفت. در این زمینه چه نکاتی میتونید برامون بگید؟

کنترل نگاه و ذهن عواملی هستش که حتما برای پاکی نیازش داریم رعایت نکردش مثل این میمونه روی چوب بنزین بریزیم و با کبریت روشنش کنیم و توقع داشته باشیم آتیش نگیره،  پس بدون کنترل ذهن و نگاه هم کارمون سخته و هم شاید میشه گفت غیر ممکن
من خودم سعی میکردم ببینم تو کنترل ذهن یا نگاه کدومشو بیشتر مشکل دارم اول تمرکزمو می ذاشتم رو اون یه چله یا ۲۱ روز براش وقت می ذاشتم و بعدش میرفتم روی گزینه بعدی .




7. زندگی پاک چه فرقی با زندگی گناه آلود داره؟ شما هر دوش رو تجربه کردید. چه تاثیراتی برای شخص شما داشته؟

زندگی گناه آلود مثل گیر کردن تو چاهی  میمونه که تاریکه و هیچ راه نجاتی نیست برای بیرون اومدن ازش جز توبه و استغفار و پناه بردن به خدا و اهل بیت
حس پاکی فوق العادس اینکه حس کنی دیگه کاری که خدا ازش راضی نیست و باعث ناراحتی خدا میشده رو انجام نمیدی‌، حس اینکه تو سختیای زندگی میشه به خدا پناه برد و کمک ازش خواست
وقتی پاکی رو آدم تجربه میکنه بعدش کلی پیشرفت و برکت میاد تو زندگیش که این هیچ وقت تو زندگی با گناه نمیشه تجربش کرد

8.کانون چه تاثیراتی براتون داشته و چه نقشی در موفقیت تون؟ 

کانون باعث میشد که یه اعلام وضعیتی داشته باشم و همین شمردن روزام انگیزه میداد(البته خب تو همه افراد شمردن روزاشون انگیزه) بخش نیست و مشارکت تو تاپیکای کنترل نگاه و ذهن، تاپیکای مذهبی، ورزشی هر کدومش که علاقه داشته باشید مشارکت داشته باشین باعث میشه زمانی که تو کانون هستین هم مفید بگذره و به بطالت نگذره




9.به نظرتون کسی که تعداد روزهای کم پاکی داره و به گفته خودش هر کاری میکنه نمیتونه روزهای پاکیش رو زیاد کنه باید چی کار کنه؟ 

گاهی وقتا مشکل همین کلمه "نمیتونم"که با گفتنش کار خودمون رو آسون میکنیم و دیگه دنبال حل مشکلمون نمیریم و خودمونم قانع میکنیم که من نمیتونم نمیخوام حرف انگیزشی بزنم چون خودمم زیاد علاقه ای به این جملات انگیزشی ندارم 
اما پس اینایی که تونستن چی؟
مگه اونا چی دارن که ما نداریم؟ پس ماهم میتونیم.
در مورد عدد پاکی کم بگم که اونایی که عددای پاکیشون به یکی و دوسال یا بیشتر میرسه اوناهم یه روزی از از عدد کم شروع کرد از هیچی شروع کردن تا به نقطه رسیدن.



10. از درگیری با گناه خ.ا و تجربه ی پاکی بعد از اون چه درس های ارزشمندی گرفتید که فکر می کنید در ادامه زندگی براتون مفید و موثر باشه؟ 

گناه جلوی پیشرفت و آرامش آدمو میگیره و تا به نابودی آدمو نکشه دست بردار نیست شیطان قدم به قدم آدمو به سیاهی و گناه میکشونه پس بهتره هرچه زودتر خودمونو نجات بدیم.




11. صحبت های پایانی و مطلبی که تو سوال های قبل نبود و دوست دارید برای اعضای کانون مطرح کنید رو بفرمایید.

خواستم بگم که هرچقد هم مطالب و راهکارای مختلف رو بخونیم تا وقتی عمل نکنیم تا وقتی راهکارارو شخصی سازی نکنیم فایده ای نداره.
یه وقتایی مشکلی بهش برخورد کردم هیچ راهکاری براش نداشتن بقیه ولی وقتی خود ادم فکر کنه حتما براش یه راهکاری پیدا میکنه
خودم تو پاکی به یه مشکلی برخورد کرده بودم که جایی براش راهکاری رو ننوشته بود ولی وقتی خودم سعی کردم برای این مشکلم راه حلی پیدا کنم به لطف خدا با یه اقدام کوچیکی که به ذهنم رسید از دست این مشکل خلاص شدم و حل شد.


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان