عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جایگاه و معنی واسطه فیض

#31

تأثير نظر امام عصر(ع) در اصلاح انسان



بسم الله الرحمن الرحيم

﴿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَاللهِ فِي اَرْضِهِ. اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ فِي خَلْقِهِ﴾

﴿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نوُرَاللهِ الَّذي يَهْتَديِ بِهِ الْمُهْتَدوُنَ وَ يُفَرَّجُ عَنِ الْمُؤْمِنينَ...﴾



سلام بر تو اي حجّت خدا در زمين


سلام بر تو اي ديدبان الهي در بين خلق


سلام بر تو اي نور خدايي كه هدايت‌طلبان به وسيلة آن نور، هدايت مي‌يابند و به‌كمك آن نور، براي مؤمنين فرج حاصل مي‌شود...


سلام بر امام مهدي(ع) كه وسيلة هدايت الهي در سراسر زمين است و هيچ هدايت خواهي را تنها نمي‌گذارد.



تولد قطب دايره امکان، بقية‌الله‌الاعظم، واسطه فيض، ولايت کليّه، مقام ظهور اسماء کليّه الهيّه، حضرت امام زمان را تبريک عرض مي‌کنم. يکي از شب‌هاي قدر، شب پانزده شعبان است و يکي از اعمال شب‌هاي قدر مذاکره علمي است. شب قدر مثل نور است که شدت و ضعف دارد. درست است که نورها به يک نور کلي وصل مي‌شود ولي به خوديِ خود شدت و ضعف دارد. يکي از زمان‌هاي نوراني عالَم، شب‌هاي قدر است و لذا متکثّربودن شب قدر بدين معني است كه انسان از شب نيمه شعبان آمادگي خود را شروع کند تا شب بيست وسوم ماه مبارک رمضان بتواند همه نورانيّت شب قدر را نصيب جان خود کند و در شب بيست و هفتم ماه رمضان آن را به انتها برساند. و إن‌شاء‌الله به‌کمک چنين شب‌هايي بتوانيم در احوال عبادي وبندگي خود و اُنس با حق، به کمالاتي دست يابيم.


من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
#32
مقام واسطة فيض





دربحث هايي که در رابطه با مقام حضرت حجتg داشته‌ايم[1] و شايد اساسي‌ترين نکته در شناخت امام زمانu باشد، مسئله واسطه فيض بودن امام‌زمانu است و لذا دردعاي ندبه عرض مي‌کنيم:




«اَيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الاَرْضِ وَالسَّماءِ» کجاست آن وجود مقدسي که سبب اتصال بين زمين و آسمان است و آسمان و زمين به واسطة او به همديگر متصل‌اند.




يعني او واسطه است تا انسان‌هاي زميني آسماني شوند.

مقام واسطة فيض يعني مقامي که عامل ظهور حقايق عالم اعلي بر جان انسان‌ها است.




حضور انسان کامل يعني حضرت حجتgدر هستي، به عنوان واسطه فيض هستي، مثل نحوه حضور جان در بدن است.




نفس يا «منِ» شما در«بدنِ»تان علاوه بر اين‌كه عامل حيات شماست، در همه جايبدن شما حاضر است، و نيز داراي تعيّن خاص است، يعني موجب شده که شما به عنوان يک شخص خاص معلوم باشيد و نه به عنوان يک معني کلي.حضور همه جايي امام، حضوري نيست كه موجب غيبتي در جايي بشود.




به عنوان مثال يك صندلي اين جا كه هست بقيه جاهانيست، يعني تعيّني دارد كه به جهت آن تعيّن، بودنِ آن در جايي، آن را از بودن در جاهاي ديگر باز مي‌دارد و لذا انجام كاري آن را از انجام كار ديگري باز مي‌دارد.




حضور و ظهور حضرت مثل حضور و ظهور نفس در بدن است، چون او انسانُ الْکُلّ يا انسان کامل است و مقام جامعيت همة اسماء الهي است و لذا تمام مراتب مادون هستي در نزد او و در قبضة وجود او و مستغرقِ در اوست.




حضرت صادقuمي‌فرمايند: «نَحْنُ السَّبَبُبَينَکُمْ وَ بَينَ‌اللهU»[2] يعني؛ماييم سبب و طريق بين شما و خدايU. يا در دعاي عديله اظهار مي‌داري:




«بِبَقائِه بَقِيَتِ الدُّنْيا و بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَري، و بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الارْضُو السَّماءُ».[3] يعني؛به بقاي او دنيا باقي است و به دست او مخلوقات رزق مي‌گيرند و به وجود او زمين و آسمان ثابت و پاي برجايند. که البته فهم درست واسطة فيض‌بودن آن مقام، فهم حساس و دقيقي است.











2- به كتاب «مبانيمعرفتي مهدويت» رجوع شود.



[2] - بحارالانوار، ج 23، ص 101.



[3] - مفاتيح‌الجنان، دعاي عديله.
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


#33
عمده مشكلات ما در امام شناسي، مثل مشکلات ما در خداشناسي است، همان طورکه در ابتداي امر مي‌خواهيم يک کيفيت محدود از خدا را بشناسيم و به همان قانع شويم، و همين موجب محروميّت ما از شناخت خداي واقعي مي‌شود، عين اين مشکل را در رابطه با امام شناسي داريم که:


يک تصورمحدودي از حضرت حجت(ع) داريم، در حدي که مقام عظماي واسطه فيض او را درحدّ بدن آن حضرت محدود مي‌کنيم و از آن همه معارفي که مي‌توانيم در اين رابطه به‌دست آوريم خود را محروم مي‌نماييم، البته امام(ع)  بدن دارند ولي مقام امام محدود به بدن نيست، حتي فوق ملائکه است.



نحوه حضور حضرت حجت(ع )
پيامبرخدا( ص) مي‌فرمايد: «لَوْ بَقِيتِ الاَرْضُ بِغَيـْرِ اِمامٍ لَساخَت» يعني اگر امام‌زماني در عالم نبود، زمين نابود مي‌شد.



دو نوع نگاه ممکن است در شناخت امام(ع) مشکل داشته باشند.


يک نگاه، نگاهي است که امام(ع) را در حد آدم عادي و محدود به يک بدن مي‌داند که عملاً اين نگاه بخواهد و نخواهد منکر روايت فوق مي‌شود.



چون اين روايت؛ امام(ع) را عامل بقاي زمين مي‌داند و لذا بايد فوق زمين و بدن باشد.


و يک نگاه هم، نگاهي است كه امام(ع) را طوري مي‌بيند كه ديگر يك 1انسان نيست، بلكه يك مَلَک است، اين هم مقام جامعيت امام را نفهميده است. وقتي مي‌گوييم امامu واسطه فيض است يعني ملائکه مقرّب هم مادون امام(ع) هستند.



حال بايد دقت كنيد كه نحوة حضور ملائکة مقرّب مثل ميکائيل و جبرائيل واسرافيل و عزرائيل(ع) در هستي چگونه است. وقتي حضرت جبرائيل(ع) براي پيامبر(ص) ظهور مي‌کند به تعبير خود پيامبر(ص)، جبرائيل(ع) تمام افق را پر کرده است يعني جبرائيل(ع) علاوه بر اين که يک حضور بيروني دارد، جان و درون پيامبر(ص) را هم از وَحي پر کرده و تمام قلب پيامبر(ص) را سرشار از معنا نموده است. قلب حضرت از نحوه حضور جبرائيل(ع) آنچنان در شعف قرار مي‌گيرد که تمام معارف عاليه عالم بر قلب پيامبر(ص) جاري مي‌شود.



حالا وقتي مي‌گوييم امام‌زمان(ع) فوق جبرائيل و ميکائيل است بايد قدري در نحوه حضور امام‌زمان(ع) فکر کرد، اين چه نحوه حضوري است که از جبرائيل و ميکائيل«عليهما‌السّلام» هم بالاتر است. حالا در نظر بگيريد که آن مقام با آن همه وسعت، امام ما و شماست.4fvfcja


من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
#34

تصرّف در ابعاد غيبي انسان‌ها


درصدر اسلام شخصي آمد و گفت اين چه پيامبري است که سوار الاغ مي‌شود؟ کسي که پيامبر(ص) را در حدي بداند که نبايد سوار الاغ بشود عملاً انتظار دارد پيامبرخدا(ص) يک آدم ثروتمندي باشد، پس در واقع اين آدم اصلاً دنبال پيامبر خدا نيست، دنبال يک آدم ثروتمند است.


پيامبــرِ من و شما پيامبــري است که فرمود: «کُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمُ بَيْنَ المَاءِ وَ الطّينِ» يعني من پيامبر بودم در حالي كه آدم هنوز در آب و گل بود.
پس طبق اين روايت مرتبة وجودي حضرت محمد(ص) فوق حضور حضرت آدم(ع) در هستي است و از طرفي معلوم است که حقيقت جان پيامبر(ص)، داراي مقام پيامبري است، دست و پاي پيامبر(ص) که پيامبر نيست.
البته وقتي روحي نوراني در صحنة بدني ظاهر بشود، بدنش هم به جهت متـأثّر بودن از آن روح، ارزشمند مي‌شود، اما اين قداست بدن هم به اعتبار آن جانِ نوراني است.
اين‌جا هم وقتي مي‌گوييم امام زمان(ع) واسطه فيض است بايد ما عمق مطلب را متوجه بشويم و بالا برويم، نه اين که مطلب را پايين بياوريم و آن را از حقيقت ساقط کنيم. اگر نحوه حضور ملائکه مقرب را در هستي بشناسيم، نحوه حضور حضرت صاحب‌الامر(ع) و نحوه تصرف آن حضرت را در ابعاد غيبي انسان تا حدي خواهيم فهميد، چون بيش از آن که ظهور بيروني حضرت حجتu مطرح باشد، حضور غيبيِ فعّال حضرت در تمام هستي مطرح است.

مردمي که هنوز اسير کميّت‌ها و صورت‌ها هستند جسم وصورت امام زمان(ع) را به رسميت مي‌شناسند ولي امام زمانِ حي حاضرِ واسطة فيض در هستي را نمي‌فهمند.[تصویر:  8.gif]

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
#35
مافوق فهم صورت گِرا

حضرت موسي(ع) با مردمي روبه‌رو شد که گفتند: اگر تو خدايي داري، براي خدايت يک شکل و شمايلي درست کن تا ما اورا بپرستيم. اين نوع تقاضا، از پيامبر خدا نشان مي‌دهد مردمي که در شناخت خدا اسير صورت ها هستند، نمي‌توانند پيامبر و امام زمانشان را هم بفهمند.



به همين جهت به ما دستور داده‌اند در زمان غيبت امام زمانu بگوييم:
«اَللّّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِيِّکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَکَ فِاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني»
خدايا! خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناساني پيامبرت را نخواهم شناخت، خدايا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را به من نشناساني، حجتت را نخواهم شناخت. خدايا! حجّتت را به من بشناسان كه اگر حجتت را نشناسم، در دين خود به گمراهي مي‌افتم.
پس معلوم است براي پيامبر شناسي و امام شناسي يک نحوه ارتباط و يک نحوه شعور مثل شعور خداشناسي نياز داريم، که در اين فراز از دعا تقاضا مي‌کني خدايا! اگر تو را نشناسم، پيامبر و امام خود را نخواهم شناخت. گفت:
 
گوش سر بفروش و ديگر گوش خر                                        گوش سـر را در نيابد اين سخـن

     
پيامبرشناسي يک شعور مافوق فهم صورت‌گرا مي‌خواهد. آدم‌هاي عادي وقتي کتابي از يك نفر مي‌خوانند، با اين که شخصيت حقيقي نويسنده همين فکرش است که در کتاب با آن روبه‌رو هستند، مي‌پرسند نويسنده چه شکل و قيافه‌اي دارد؟! يعني اين‌ها نمي‌توانند شخصيت حقيقي نويسنده را که افکار اوست، بشناسند و بپذيرند. اين‌ها هنوز اسير شکل‌ها و صورت‌ها و قيافه‌ها هستند تا شکل او را نبينند قانع نيستند که او را مي‌شناسند.

 اول بايد در امام‌زمان‌شناسي و توسل به مقام عظماي حضرت، نگاه خودمان را درست کنيم.



اين كه روايت مي‌فرمايد: اگر چهل روز با نيت خالص عبادت کني، امام(ع) را مي‌بيني، يعني چهل روز خودمان را عوض کنيم و نگاهمان را به سوي معنويت جهت دهيم، زيرا امام که غايب نيست، ما غايبيم. به همين جهت هم وقتي ما تغييــر رتبه داديم، امـام(ع) را مي‌يابيم. به چه نحوي؟ نحوه هايش فرق مي‌کند.



هيچ‌کس نيست که روح آماده داشته باشد و بي‌امام بشود. پس اين نکته را التفات بفرماييد که بيش از آن‌که دنبال تصرف بيروني امام(ع) باشيم، تصرف دروني امام(ع) را تقاضا كنيم. بيش از آن که دنبال صورت امام(ع) باشيم، دنبال حقيقت امام باشيم. خودمان را عوض کنيم تا نحوه حضور حضرت برايمان روشن شود.


من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
#36
چگونگي تأثيرپذيري روح و قلب
يکي از بحث‌هاي خوب فلسفي كه فارابي هم در فصوص‌الحکمِ منسوب به او، مفصل بحث کرده، اين است که مي‌فرمايد: «لوح جان انسان از درون و بيرون تاثيـر مي‌پذيرد»،
جان انسـان همچون لــوح است حالا اگر جهت جان خود را متوجه معنويات کرد، از عالم بالا معاني و حقايق را در آن مي‌نگارند و يا تحت تأثير صورت‌هاي حسي از پايين، قرار مي‌گيرد، وآن صورت‌ها در نفس و جانش ثبت مي‌شوند.

بنده و جنابعالي وقتي به اين گُل نگاه مي‌کنيم ناخودآگاه صفحه روحمان تحت تأثير اين گل قرار مي‌گيرد. اگر بنده به حرف‌هاي شما هم گوش بدهم ناخودآگاه صفحه روحم تحت تأثير معاني حرف‌هاي شما قرار مي‌گيرد. اگر عبادت کنم و روحم را به لطف الهي آماده پذيرش حقايق معنوي کنم، صفحه روحم تحت تأثير نسيم ملائکه قرار مي‌گيرد و معاني جديدي بر قلبم وارد مي‌شود. پس جنس روح انسان جنس قبول و انفعال است.

انسان در ذات خود فقير است، «فقر» يعني نداشتني که بايد داشت.
ا
ين ديوار چشم ندارد، ولي نيازمند چشم هم نيست، چون اصلاً استعداد آن را ندارد. اما انســان فقيــر است چون داراي نداشتنـي است که مي‌توانـد داشته باشد.


قرآن هم در اين رابطه مي‌فرمايد: «يا اَيَّهاالنَّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَي اللهِ وَاللهُ هُوَ الْغَنِي الْحَميِدُ»
اي مردم! شما فقيراني هستيد که مي‌توانيد از خداي غني حميد برخوردار بشويد. لوح جان انسان داراي فقر است، ولي فقر و نداشتني كه آماده پذيرش غناست.
به قول فيلسوفان داراي «عدم مَلَکه» است.

انسان مي‌تواند در لوح جانش متأثر از صورت ها ومعاني‌اي بشود که اين صورت‌ها و معاني خلأهاي او را پر کند.


حال سؤال اين است که چه معاني و صورت‌هايي است که اگر انسان بگيرد واقعاً غني مي‌شود؟ اگر درون برکه آبي سنگ و ريگ بريزيد، اين برکه از بين نرفته است ولي پر مي‌شود آن هم از چيزي که برکه‌بودن آن را از آن مي‌گيرد. اگر يک انساني هم از غير انسانيت پر شود، پر شده‌است ولي انسانيتش ضايع شده است.

مقام انسان، مقام قبول و انفعال است، ولي از چه چيزي بايد پر شود، و جانش آن‌را قبول کند؟ مسلّم از انسانيت. فيض انسانيت را از چه کسي بگيرد؟ از عين‌الانسان. عين‌الانسان چه کسي است؟ امام زمان(ع) .

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
#37
انسان کامل و نظر به لوح جانِ انسان‌ها



در بحث‌هاي گذشته به‌خوبي ثابت شد؛ همچنان که هر وجودي به مطلق وجود ختم مي‌شود - مثل هر شوري که به شوري مطلق ختم مي‌شود- هر انساني به عين‌الانسان ختم مي‌شود. يعني دربحث‌هاي قبل روشن شد در جهان هستي «عين‌الانسان» وجود دارد.


ان جا بحث شد كه انسانيت داراي تشکيک است و شدت و ضعف ‌دارد وهر چيزي که شدت و ضعف‌دارد، يک درجه شديد ِمطلق دارد. مثل علم که مقوله‌اي وجودي است و داراي شدت و ضعف است. به طوري که مي‌توان گفت آن فرد داراي علم شديد و يا علم ضعيف است. و همين که علم داراي شدت و ضعف است، داراي درجه شديد و يا علم مطلق هم هست، پس مطلقِ علم داريم، که همان عليم مطلق، يعني حضرت حق است.


انسانيت هم ذاتي است که مَقُولِ به تشکيک است و مي‌توان گفت: فلاني انسـانيتش شديـد‌تر است پس همين که انسانيت، شدت وضعف‌بردار است، يک انسان مطلق يا انسان کامل داريم.


آيا انسان کامل گوشت کامل است؟ خير، چون انسانيت يک مقام معنوي است. پس انسان کامل هم يک مقام معنوي است. انبياء واولياءh حقيقت آن را فهميدند و به ما خبر دادند.

فيلسوفان هم وجود مفهومي اين حقايق را مستدل کردند. مقام انسان کامل مقامي است که برکه‌اش از انسانيت پر است. خلأهايي که انسانيتش را ناقص کند، ندارد. انسان کامل، مقامي است که اگر نظر کند به لوح جان بقيه انسان‌ها، آن‌ها هم انسان مي‌شوند.


من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
#38
دين در صحنه معرفت بشري
حيف که بشرِ سطحي‌شدة امروز جهان از فهم معارف بلند و عميق شيعه خود را محروم کرده است.


ما در دعاي عزيز ندبه مي‌خوانيم که: «اَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِاِحْياءِ الْکِتابِ وَحُدُودِه، اَيْنَ مُحيي مَعالِمِ الدّينِ وَاَهْلِه» کجاست آن عزيزي که مورد آرزو است براي احياي کتاب خدا و حدود الهي. کجاست آن آرمان عزيزي که عامل حيات نشانه‌هاي دين و احياي اهل ديانت است.


تقاضا مي‌کني که اي امام! چرا نمي‌آيي تا معارف عاليه دين در صحنه معرفت بشريت ظاهر شود.


ما امروز مبتلا به غيبت امام‌زمان(ع) هستيم. يعني معارف حقيقي در دسترس ما نيست و از بسياري ازآن‌ها محروميم. از امام زمانu محروم بودن يعني از همه معارف، محروم بودن. امام زمانu در غيبت است يعني همه معارف در غيبت است، فقط مي‌توان گفت: «آن‌قدر هست که بانگ جرسي مي‌آيد». ما نمي‌فهميم که چقدر محروميم، نمي‌دانيم چه خبر است. اگر امام زمان(ع)ظاهر بشوند، يک آدم خوب ظاهر نشده، بلكه تمام ميراث انبياء به نحو اتمّ و اکمل ظاهر شده است.


گاهي نمي‌دانيم که چطوري حرف بزنيم. هميشه ما محدود بوده‌ايم. مي‌خواهيم از معرفت به مقام امام‌زمان(ع) حرف بزنيم، از بحث در مورد دعاهايي که در رابطه با آن حضرت است محروم شده‌ايم، مي‌خواهيم از دعا بگوييم، اصل مسئله هنوز مانده است. اين دعا را کسي بايد بخواند که مباني معرفتي دعاها را گذرانده باشد.


من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
#39
اسماء خدا در وجود آدم


گفتيم لوح جان انسان، لوح قبول است.

امام زمان(ع) مقام انسانيت کُلّ يا عين الانسان است.


برکة انسان‌ها اگر توسط امام زمان(ع)  پر نشود، از آب زلال انسانيت پر نشده است، بلكه از سنگ پر شده است و لذا از برکه بودن مي‌افتد.

اگر امام زمان(ع) به روح کسي نظر نکند، آن فرد هر كاري هم انجام بدهد، او ديگر آدم نيست، تمام علوم را هم بداند، تمام عبادات ممکنه را هم انجام دهد، ولي آن عبادات را در دستگاه انسان کامل انجام ندهد، به هيچ نتيجه‌اي نمي‌رسد.

شيطان هم عالم و عابد بود، اما به آدم سجده نکرد، يعني در مقابل انسان کامل جانش منفعل و متأثر نشد. به او گفتند به آدم سجده کن.

آدم يعني؛

مقامِ «عَلَّمَ آدَمَ الْاَسْماءَ کُلَّها». آدم در اين آيه يعني مقام آدميّت مطلق كه داراي جامعيت اسماء است. آدم مقام انسان کامل است. سجده کردن ملائکه به آدم، يعني پذيرش فرمان و حکومت «اسماء کليّه که در وجود جامع انسان است».

همان شيطاني که آن‌همه عبادت کرد و آن همه علم داشت و مي‌گويند براي ملائکه منبر مي‌رفت و درس مي‌گفت؛ تعجب نکنيد مشكلش جاي ديگر بود، اين بيچاره نتوانست جانش را پذيراي نور عظماي انسان کامل بگرداند و لذا به آدم سجده نکرد. در نتيجه با همه آن عبادات وعلوم، شيطان شد. چون برکه جانش پذيراي نظر مبارک انسان کامل نبود،

شما و من هم ممکن است با عبادات و علوم به چيزهايي برسيم ولي آدم نمي‌شويم، بزرگِ دروغين مي‌شويم، عالِم مي‌شويم ولي آدم نمي‌شويم.

در روايات به ما گفتند: اگر ولايت نداري هيچ نداري، hين کمترين حرف است که زده‌اند. در ابتدا فکر مي‌کنيم که اين حرف‌ها حرف‌هاي سختي است و مشكل مي‌توان باور كرد.

اگر وارد دستگاه دين شدي مي‌بيني که نمي‌شود اين‌ها را رد کني، انسان کامل اگر به ما نظر کند، ما انسان مي‌شويم. غير انسان کامل هر کس به ما نظر کند، ما انسان نمي‌شويم. شما اين مرتاض‌ها را مي‌شناسيد. عارفي که در موطن ولايت کلية امام عصرِ خودش قرار نگيرد، عابد مرتاضِ نادان است. البته کم مي‌شناسيم عارفي که مقام عظماي ولايت امام زمان(ع) را نپذيرفته باشد. خيلي از عرفا هستند که از نظر فقهي سني‌اند ولي از نظر کلامي و عقيدتي شيعه‌اند. يعني از نظر فهم و پذيرشِ مقام عظماي ولايت نسبت به شيعه‌هاي ظاهري، ولايت امام را بيشتر قبول دارند.

جملاتي که مولوي در رابطه با امام زمان دارد کمتر جايي داريم. مي‌گويد: امامِ منتظَر، يعني امامي که عالَم منتظِر اوست، سلطان قلب هاست و تنها ملاک پذيرش هر عملي نزديکي آن عمل بر قلب سلطان قلب‌هاست.
عطّار هم امام‌زمان(ع) را خوب مي‌فهمد كه در ديوان او آثاري از اين معرفت پيداست. محي الدّين مي‌گويد: «هر کس در عالَم است به کلْ جاهل است و از بعضي آگاه، به جز انسان کامل، زيرا خداوند به او تمامي اسماء را آموخته است وکلمات جامع را به او آموخته است. از اين رو صورت او کامل است و او برزخ بين حق و عالَم است. آينه‌اي است نصب شده، تا حق صورت خود را در آينه انسان ببيند و خلق نيز صورت خويش را در او ببيند و اين بالاترين کمال است.»
بعضي عرفا از نظر فقهي شيعه نيستند، ولي از نظر کلامي و عقيدتي شيعه‌اند مثل اين كه ممکن است ما مراجع فقهي مان فرق بکند. ولي به‌هرحال هرکس به جايي رسيد در ارتباط با مقام ولايت کليه يعني امام زمان(ع) به جايي رسيد.


من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
#40
طالب نظر امام زمان (ع) بودن
امام(ع) مقامش مقام واسطه فيض است، فيض را از حق مي‌گيرد و به عالَم و آدم مي‌دهد.


اگر انسان قلبش را آماده کند که فيض را از امام زمانش بگيرد و امام‌زمان(ع) هم او را شايسته ديد، اين انسان ميلش ميل انساني مي‌شود.

شيطان در عيني که شيطان بود ميل عبادي داشت. شما گاهي دوست داريد عبادت کنيد و به فقراء كمك كنيد حتي دوست داريد حج برويد ولي به صرف اين احوالات خوشحال نباشيد. اگر هركدام از اين‌اعمال و عبادات را زير نظرامام زمانتان انجام دهيد و در منظرتان امام زمان قرار داشته باشد، اين‌‌ها جاي خودش قرار مي‌گيرد و در رسيدن کمال انساني به شما کمک مي‌کند.


انسان کامل غضب و شهوت دارد اما هر کدام در جاي خودش، انفاق و امساک دارد ولي در جاي خودش. در مقام انسان کامل، همه چيز جاي خودش است.

اما غير انسان کامل، همة اين اعمال را در موضع افراط وتفريط انجام مي‌دهند. اين‌ها به جايي نمي‌رسند.


بايد کاري کرد که امام‌زمانu به ما نظر بکند. بايد انسان ها امام‌زمان(ع) را طالب باشند و طالبِ نظر امام‌زمان(ع) بودن، اولين قدم انسان شدن است.
در اين دعاهاي شيعه دقت داريد، شما به خدا نمي‌گوييد به من نظر کن، به خدا نمي‌گوييد از قلب من راضي باش. مي‌گوييد خدايا کمک کن تا قلب امام زمانu از من راضي شود، مي‌گوييد: «وَامْنُنْ عَلَيْنا بِرِضاهُ» يعني؛ خدايا! با رضايت او از ما، بر ما منت بگذار.

چون مي‌داني اگر خدا بخواهد به شما مددي كند بايد از طريق امام‌زمان(ع) انجام گيرد، تا او با نور انسانيتش مرا انسان کند و به تعادل انساني برساند. مثل اين‌كه اگر خداوند خواست شما را سيراب كند از طريق آب سيراب مي‌كند.


من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
#41
روح سرطاني

شما مي‌دانيد يک گوسفند و يا هر حيوان ديگر، هر کدام ربّي دارند. مثلاً يک گوسفند اگر فقط غذاهايي را بخورد که انسان مي‌خورد، انسان نمي‌شود. چون گوسفند در تدبير ربّ خودش است و خدا ربّ العالمين است يعني ربّ همه آن ربّ‌هاست. اگر يک مورچه خيلي هم غذا بخورد، اندازه يک شتر نمي‌شود. چون در تدبير ربّ خودش است، اين ربّ از طريق نفس حيوان آن را تدبير و مدد مي‌کند. مثلاً ديده‌ايد که چگونه يك مورچه راه خودش را پيدا مي‌کند، تمام اين ربّ‌هاي جزيي، تشعشع ربّ‌العالميني ذات احدي‌اند.

انسان از طريق چه کسي اگر مدد شود، آدم مي‌شود؟ با مدد انسان کامل. وقتي كسي بيماري سرطان پيدا کرد عضوي از اعضاء بدن او از مرز طبيعي‌اش، يعني از تدبير نظام فيزيولوژيک خودش خارج مي‌شود حالا روحي هم که از تشعشع امام زمانش خارج شود، سرطاني شده‌ و از تعادل انساني خارج شده است، يک باره مي‌بينيد در بعضي از عباداتش پيش‌رفته و در بعضي از کارهــا عقب افتـاده است.
من بارهـا به دوستـان اين نكته را عرض كرده‌ام كه فضاي حوزه و روحانيتِ شيعه در مجموع، فضايي است که زير نظر امام زمان(ع) است. اگر شما گروه‌هاي مختلف از عرفا، سالکان و فرقه‌هاي ديگر دنيا را بررسي کنيد و به فضاي حاکم بر آن‌ها دقت کنيد و با حوزه‌هاي علمية ما مقايسه نماييد، مي‌بينيد که فضاي روحانيت حوزوي ما در يک مقام انضباط انساني قرار دارد. البته کسي که خودش را در ظاهرِ روحاني جا بزند و زير فرمان امام‌زمان(ع)نرود مورد بحث ما نيست.



شما به زندگي مرحوم شيخ‌عبدالکريم‌حائري مؤسس حوزه علميه قم و زندگي آيت‌الله‌بروجردي و آيت‌الله‌اراکي و امام‌خميني«رحمة‌الله‌عليهم» و بزرگاني که در قيد حيات هستند دقت کنيد، ببينيد در چه تعادلي قرار دارند. زندگي امام‌خميني«رحمة‌الله‌عليه» را نگاه کنيد؛ آيا شما اين‌ها را معجزه قرن نمي‌دانيد که يک کسي در قله يک انقلاب سياسي اين‌قدر با صفا است و اين‌قدر دلش در عرفان بيدار است. ولي نه آن‌طور که هوشياري سياسي‌اش را از دست بدهد. اين نحوه زندگيِ متعادل را احاطة امام زماني، برقلب اين افراد مي‌گويند. پس به‌كمك نظر مبارك امام زمان(ع)آدميّت در انسـان احيـا مي‌شـود. شمـا به فرقـه‌هاي مدعي عرفان توجه کنيد، مي‌بينيد که اين‌ها شب و روز رياضت مي‌کشند ولي نمي‌فهمند که يک خبيثي مثل رئيس‌جمهور آمريکـا در اين دنيــا هست و چــه ظلم‌هايي مي‌کند. عــده‌اي هم آنچنان سياسي مي‌شوند که اصلاً اشک در چشمشــان مي‌ميرد.

پس «طالب نظر امام زمان(ع) بودن، اولين قدمِ آدم‌شدن است».


من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان