امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

همسر داری یا همسر یابی!

#16
عاشق شدن به دلایل نادرست

-------------------
دلیل نادرست (6)
احساس گناه
-------------------

[تصویر:  f_8wzhqvm_e73060b.jpg]
  • آیا تا به حال فقط به این دلیل که به احساسات کسی لطمه ای نزنید،با او ازدواج کرده اید؟
  • آیا تا به حال فقط به این دلیل که دل کسی را نشکنید، به رابطه با او بیش از آن چه باید ادامه داده اید؟
  • آیا تا به حال با کسی رابطه ای داشته اید که می دانستید بیش از آن چه شما به او علاقه دارید ، او به شما علاقه مند است، اما آن قدر احساس گناه می کردید که نمی توانستید رابطه را تمام کنید؟
اگر به هر کدام از سوالات بالا پاسخ مثبت دادیدپس دلیل نادرست ششم را برای ازدواج می فهمید،" احساس گناه" . احساس گناه ممکن است انگیزه ی عجیبی برای شروع یک رابطه و یا ادامه ی آن به نظر برسد. اما همیشه اتفاق می افتد.
جملات زیر را بخوانید و ببینید که چه تعداد از آن ها درباره ی شما صدف می کنند؟ چه در گذشته و چه در حال.
  • شما به سختی می توانید به دیگران "نه" بگویید به خصوص به آن هایی که دوستشان دارید.
  • شما در خانواده ی مختلی بزرگ شده اید که احساسات شما به حساب نمی آمدند.(به عنوان مثال: والدین الکلی، انتقادگر یا کنترل گر)
  • شما با این احساس مسئولیت که دیگران راخوشحال و راضی کنید،بزرگ شده اید.
  • شما مشکل می توانید احتیاجات خود را بشناسید و حتی مشکل تر نیز می توانید از کسانی که دوستشان دارید، برای برآورده کردن نیازهایتان تقاضا کنید.
  • شما خود را به عنوان فردی احساسی و بخشنده می شناسید و از این موضوع نیز احساس غرور می کنید. از این که شما را "خودخواه" بنامند، بسیار رنجیده خاطر می شوید.
  • شما از رنجانیدن دیگران می ترسید و نهایت تلاش تان را می کنید تا مطمئن با شید هیچ چیز از چیزهایی که می گویید یا انجام میدهید، موجب رنجش عزیزانتان نشود.
  • شما به مراتب ساده تر می توانید برای دیگری از پول یا وقت خود مایه بگذاید تا خودتان.
  • وقتی که عزیزان شما از مشکلاتشان حرف می زنند، احساس بدی پیدا میکنید و احساس می کنید که حتما مجبورید، به آن ها کمک کنید تا راه حلی پیدا کنید.
  • در هنگام بیان نظر یا احساس شخصی خود، اگر حس کنید که این احساس شما نسبت به آن فرد او را می رنجاند، از بیان آن صرف نظر می کنید.
  • شما از این که از نزدیکان خود پولدارتر، خوشبخت تر و یا موفق تر باشید، احساس خوبی ندارید.
اگر با تعداد کمی از این جملات ارتباط برقرار کردید، احتمالا به همان اندازه ی بیشتر مردم، تحت تاثیر" احساس گناه" هستید. اگر بیش از چهار جمله از جملات فوق درباره ی شما صدق می کند،احتمالا اجازه میدهید که احساس گناه در انتخاب های عشقی شما دخالت داشته باشد. اگر با اکثر این جملات ارتباط برقرار کردید،یقینا نادرست عاشق می شوید.

دانیل تنها پسر یک مادر دراماتیک و پدری نامرئی بود. مادر دانیل فوق العاده متوقع بود که دانیل برایش وقت بگذارد و به او توجه کند و به او عشق بورزد. درغیر این صورت لب هایش آویزان می شد و از لحاظ روحی و جسمی حتی مریض می شد.در دوران دبیرستان هر گاه می فهمید که میخواهد آخر هفته بیرون برود،به راحتی مریض می شد، یک شیشه آمونیاک، به یک دست و یک دستمال نمدار در دستی دیگر روی کاناپه دراز می کشید و می گفت"نگران من نباش عزیزم.اگر اتفاقی افتاد آمبولانس خبر می کنم."
دانیل برای دانشگاه به شهر دیگری رفت، می پنداشت که دیگر روابط ناسالم خود را با مادرش پشت سر گذاشته است.
در ابتدا دانیل احساس خوبی نسبت به رابطه اش با السا داشت. اما پس از چند ماه احساس نگرانی می کرد. او توضیح داد:
"از این که مدام مجبور بودم تا احتیاجات و توقعات السا را برآورده کنم، دیگر احساس خفگی می کردم. اما هر وقت که به او میگفتم به اندکی آزادی احتیاج دارم وحشت زده می شد، گریه و زاری و هق هق سر میداد. جیغ می زد و از من می خواست او را ترک نکنم. این کارهایش آن چنان مرا تکان می داد که به او در قبا ل هر جه می خواست قول مساعد می دادم. سپس برای مدتی اوضاع آرام می شد و من دوباره احساس ناراحتی می کردم و دو باره این چرخه ادامه پیدا می کرد. در همین اثنا بود که با جسی آشنا شدم. او بسیار شاد، خشنود و مستقل و قوی بود من آرزو داشتم همسری داشته باشم که احساس اجبار و این احساس گناه لعنتی رابه من ندهد.
من و جسی ماه دیگر ازدواج می کنیم و من از این که با این کارم به السا آسیب بزنم، احساس بدی دارم. "


وقتی اضطراب وتشویش را در چشم های دانیل دیدم، دلم برای او سوخت. او مردی بود که به فکر خود، ازدواجش را با نیت های خوبی آغاز کرده بود. این که به زنی کمک کند، زنی که شدیدا صدمه دیده بود. حال طوری شده بود که خود نیز بشتر او را می رنجاند. چگونه دانیل در چنین موقعیت دردناکی قرار گرفت؟ او اجازه داد احساس گناه انگیزه اش باشد، تا عشق واقعی.
اگر در گذشته یا حال زندانی احساس گناه بوده اید یا هستید و فقط به این دلیل که اگر کسی را ترک کنید احساس گناه می کنید، به جمله زیر فکر کنید:


وقتی که ازروی احساس گناه و نه از روی عشق تصمیم می گیرید که باکسی باشید هم به آنانان کم فروشی کرده اید و هم به خودتان.




منبع:
کتاب "آیا تو آن گمشده ام هستی؟" نوشته باربارا دی آنجلیس
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
#17
عاشق شدن به دلایل نادرست

-------------------
دلیل نادرست (7)
پرکردن خلاءهای احساسی و روحی خود
-------------------

[تصویر:  126404.jpg]

معتقدم که یکایک ما در این زندگی در حال مبازه و تلاش برای درک و شناخت رابطه مان با کل هستی هستیم و همگی آرزومندیم تا احساس کنیم بخشی از این کائنات هستیم که در آن زندگی می کنیم و نه چیزی جدای از آن.این اشتیاق روحی ماست که به گونه ای با منبعی متعالی از قدرت و معنویت متصل شویم.ما کودکانی هستیم با اندامی بزرگ سالانه، با این حسرت و آرزو که دوستمان بدارند،پذیریفته شویم و کامل باشیم. این اشتیاق نوع بشر است که با آنانی که در کنار اویند مرتبط شود.
نکته ی فوق العاده ای که در رابطه با عشق وجود دارد این است که می تواند شما را را از احساس سرور، شادمانی و تعلق خاطری که شبیه آن را در هیچ جای دیگری نمی توانید بیابید، پر کند و بدین گونه است که این عطش را سیراب میکند. عشق به موجودیت و هدف متعالی شما از هر آن چه انجام می دهید معنا می بخشند. با این وجود، این موهبت هنگامی که به منظور پر کردن خلاءهای احساسی و روحی خود از آن استفاده می کنید، می تواند خطرناک باشد. خلاءهایی که خود باید بیاموزید که چگونه پر کنید.
یک ازدواج حقیقتا سالم، حس قدر دانی دو طرف درگیر در رابطه را نسبت به شگفتی ها و راز های خلقت بالا می برد و درهای رشد و تعالی روحی آن ها را می گشاید. هم چنین به هرکدام از این دو شخص کمک می کند که زخم های دوران کوردکی خود را التیام بخشد و خود باوری آن ها را از طریق احساس "دوست داشته شدن" و "پذیرفته شدن" از طرف شخص مقابل،بالا می برد. اما وقتی که زندگی را با مقادیر قابل توجهی خلاء احساسی و رحی شروع می کنید، برای خود و همسرتان درد ور نج به همراه خواهید آورد.
در زیر دو مشکل اساسی ناشی از خلاء احساسی و روحی را آورده ایم.

1. شما به منظور پر کردن خلاءهای روحی خود و نه برای آن که فرد مناسبی یافته اید، به روابط وارد می شوید.

وقتی احساس خلاء روحی می کنید که از درون به طور مداوم احساس خلی بودن دارید. ممکن است ببینید که مرتبا از رابطه ای به رابطه ی دیگر می روید و هیچ گاه حساس رضایت نمی کنید و می اندیشید که سر انجام چه موقع "همسر ایده آل" خود را پیدا خواهید کرد؟ تنها وقتی رهایی خواهید یافت که دریابید پیش از آن که آماده ی رابطه ای سالم با فردی باشید، باید قلب و روح خود را اغنا کنید. همان طور که متخصصان تغذیه به شما می گویند که با شکم خالی به خرید نروید، زیرا هر غذای ناسالمی را انتخاب خواهید کرد. نصیحت من نیز به شما این است که هرگز پیش از آن که روح وزندگی خود را سرشار کنید، به خواستگاری "شریک زندگیتان" نروید. یا حداقل وقتی بروید که از احساس خلاء و تنهایی مفرط، رو به مرگ نباشید.


2.در روابطی که احیانا نیز می توانند برایتان مناسب باشند وارد می شوید،اما انتظار دارید که آن روابط خلاء روحی تان را پرکند، در حالی که خودتان باید خودتان را سرشار می کردید.

بارها می شنوم بسیاری از مردم،از این شکایت دارند که شریک زندگی شان به آنها احساس کامل بودن نمیدهد و این که رابطه بیش از این ارزش ادامه دادن را ندارد. این شکایت کسی است که خود احساس خالی بودن و عدم کمال می کند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگر احساس تهی بودن می کنید، هیچ سخصی صرف نظر از این که چقدر هم شما را دوست داشته باشد قادر نخواهد بود خلاء روحی شما را پر کند.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شما می توانید رابطه ای مطلوب را با این چشمداشت که همسرتان ناجی احساسی و روحی شما باشد، خراب کنید. تنها شماییید که میتوانید این جاهای خالی را پر کنید. تنها شمایید که می توانید خود را نجات دهید. این معقول است که از همسر خود انتظار دشاته باشدی تا به تنهایی شما نیافزیاد یا شما را در التیام زخم هایتان حمایت کند و به شما عشق بورزد یا به شما بیاموزد که چگونه خود را دوست بدارید، اما در نایت این شمایید که باید قهرمان خود باشید.

منبع:
کتاب "آیا تو آن گمشده ام هستی؟" نوشته باربارا دی آنجلیس
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
#18
عاشق شدن به دلایل درست



[تصویر:  0 .jpg]

حال که تعدادی از دلایل نادرست آغاز یک رابطه را شناختید، احتمالا خواهید پرسید که پس دلایل درست عاشق شدن کدام اند؟ فکر می کنم که قبل از آن کهآمادگی شرکت در یک رابطه سالم را داشته باشید، یاتعهد جدی تری به کسی که از پیش می شناسید بدهید، تحقق دو شرط اساسی در زندگی تان الزامی است:


1. این که احساس کنید از عشق آکنده اید و می خواهید ان را بادیگران سهیم شوید.

وقتی احساس می کنید چیزهای خوبی دارید، برای قمست کردن آن با دیگری به سراغ یک رابطه می آیید، زیرا چیزی دارید که آن را قسمت کنید، مانند شخصی که دستایش لبریز از هدایا است، نمی توانید صبر کنید و می خواهید از وفوری که دارید، به دیگران بدهید.هم و غم شما این می شود که به معشوق خد چیزی بدهید، نه این که چیزی از او بستانید. دیگر داد و ستدی در کار نخواهد بود. به راحتی میدهید، زیرا که سرشار هستید. وقتی که با غنای درونی خود در تماس باشید، به طرزی طبیعی دیگران را بهره مند خواهید ساخت، همان طور که رودخانه ای پر، ساحل خود را سیراب می کند.
------------------------------------------------------------------------------------------------
این "سرشار بودن" یک رابطه است که باعث موفقیت آن می گردد، نه "تهی بودن" آن.
--------------------------------------------------------------------------------------------



2. مایلید که بانگاه در آئینه ی معشوق، از خود بیاموزید.

رابطه نه یک تعلق، بلکه یک فرایند است.شما را بطه را"تحصیل" نمی کنید. شما به آن "وارد" می شوید. رابطه در تمام طول بیست و چهار ساعت شبانه روز، بر روی شما اثر میگذارد.وقتی عاشق هستید، با آئینه ای مواجه این که تمام آن چه که صارد می کنید به سمت خودتان منعکس می کند. شما را با ترس ها، ضعفها، خودخواهی ها، کرختی ها، برنامه ریز احساسی و غرورتان رو در رو می کند و به شما فرصت می هد تا به آ« قسمت هایی از خود که نمی پسندید، نگاهی بیاندازید.روابط می توانند بزرگترین منبع درد یا بزرگترین آموزگارتان باشند.
اگر آمادگی شدت و عمق "تجربه ی آموختنی" را که عشق در اختیارتان قرار می دهد، ندارید خواهید دید که در برابر رابطه تان مقاومت می ورزید و از همسر خود منزجر می شوید. از این آئینه به دلیل چیزی که از شما منعکس می کند، عصبانی می شوید.

منبع:
کتاب "آیا تو آن گمشده ام هستی؟" نوشته باربارا دی آنجلیس
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
#19
خیلی خوب، تمام شد.


اگر پس از آن که این فصل را خواندید، تشخیص میدهید در یک یا چند رابطه تان به دلایل نادرست عاشق شده اید، ناامید نشوید. جمله ای فوق العاده از دو دکتر فلسفه ی متا فیزیک به نام های پ.د اسانسکی و ج.ای.گورجیف به ما یاد آوری می کند که :

"هرگاه دریابید که خواب بوده اید، درست همان لحظه است که نیمه بیدارید."

تحقق هر ادراک درباره ی اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده اید، دری را به سوی انتخاب های روشن تری در آینده به رویتان می گشاید و شما آن گاه نه از استیصال بلکه امیدوارانه، رویاهایتان را تعقیب خواهید کرد.


منبع: کتاب "آیا تو آن گمشده ام هستی؟" نوشته باربارادی آنجلیس.


--------------------------------------
اگر پست های مربوط به این فصل را خوانده اید و مایلید که از طریق تست موجود در کتاب مذکور بدانید که "آیا از لحاظ احساسی و روحی تهی هستید؟" یا نه از دکمه تشکر این پست و یا پیغام خصوصی مرا با خبر کنید
.
53
#20
با تشکر از همراهی تان جهت پیگری تست " آیا از لحاظ احساسی و روحی تهی هستید؟" به تاپیک "روان شناسی شخصیت" مراجعه کنید.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
#21
چه كساني هنوز آمادگي ازدواج ندارند؟
درست همانطور که نشانه هایی برای آماده بودن شخص برای ازدواج وجود دارند، نشانه هایی هم هستند که میگویند: زمان ازدواج نرسیده است. بسیاری از افراد میتوانند با نگاهی به گذشته بگویند که چرا در آن زمان آماده ازدواج نبوده اند و اینکه این آماده نبودن چگونه به جدایی آنها منجر شده است.

بررسی انگیزه های ازدواج، قبل از آغاز زندگی مشترک کمک میکند تا اشتباه نکنید. در اینجا به چند انگیزه نادرست برای ازدواج اشاره شده است و پرهیز از ازدواجی که به دنبال چنین عواملی صورت بگیرد، شاید کار عاقلانه ای باشد. در هر مورد به راه حلهایی نیز اشاره کرده ایم که شاید راه گشا باشند.

اگر به هر حال راضی به ازدواج در این شرایط هستید، لااقل میدانید که به چه ریسکی دست زده اید و با چشم بازتری وارد زندگی مشترک خواهید شد.

a ) برای فرار از یک خانواده فقیر، آشفته یا شوربخت. به جای ازدواج به تحصیل در جایی دور از خانه و یا کار کردن در شهر دیگر بپردازید. بر روی ساختن یک شخصیت مستقل و با روانی سالم متمرکز شوید تا بتوانید یک زندگی سالم و سعادتمند داشته باشید. هرچه خانواده شما ناهنجارتر باشد، شما به کوشش بیشتری نیاز دارید تا اشتباه والدین خود را تکرار نکنید.

b ) هنگامی که بسیار جوان و ناپخته هستید. از دوران نوجوانی خود لذت ببرید و تا زمانی که به بلوغ فکری لازم نرسیده اید و سنتان بالاتر نرفته است، به ازدواج نیندیشید.

c ) هنگامی که در معاشرت با جنس مخالف بی تجربه هستید. معاشرتهای ساده و دوستانه با جنس مخالف به شما کمک میکند تا تیپهای مختلفی از افراد را بشناسید و به نیازها و خواسته های خود از شریک زندگی بیشتر پی ببرید و افراد سازگار با خود را از افراد ناسالم و ناسازگار تشخیص دهید.

d ) هنگامی که تازه فارغ التحصیل شده اید، هرگز خودکفا نبوده ایدو به عنوان یک آدم مجرد روی پای خود نایستاده اید، هیچ شغل یا درآمد مشخصی ندارید، از تنها ماندن میترسید و دوستانتان دارند به سراغ زندگی خود میروند. به جای اینکار، تحصیلات و تخصص خود را کامل کنید. حرفه ای را انتخاب کنید که قابلیتهای متعددی داشته و بتواند شما و خانواده تان را برای همه عمر حمایت کند. به عنوان یک فرد مجرد (حتا در خانه والدین) بیاموزید که مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید، صورت حسابها را پرداخت کنید، پس انداز کنید و زندگی متعادلی داشته باشید. بیاموزید که بدون احساس بی کسی، تنها بمانید و در عالم تجرد شاد باشید.

e ) اگر قصد دارید حسادت کسی را برانگیزید. خود را درگیر چنین ازدواجی نکنید! به جای آن به مطالعه کتابهای روانشناسی و یا مشورت با روانکاو بپردازید و تا از نظر احساسی به بلوغ برسید. تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیده اید با هیچ کس ازدواج نکنید. شما باید رفتارهای بزرگسالان را فرا بگیرید و بتوانید با مهارت از صدمه دیدن خود جلوگیری کنید.از طریق مشاوره یا شرکت در کلاسهای مربوطه، بیاموزید که به جای رفتارهای شدید و خصمانه، مشکلات را به طور دوستانه و با گفتگو حل کنید.

اگر قصد دارید حسادت کسی را برانگیزید، هرگز خود را درگیر ازدواج نکنید!
f ) ازدواج برای به دست آوردن عزت نفس. با مشاوره و مطالعه روانشناسی، با افکار مثبت، عزت نفس خود را افزایش دهید. تا زمانی که از خودتان مطمئن نشده و با خود روراست و راحت نیستید، ازدواج نکنید. در آن زمان هم کسی را انتخاب کنید که با شما سازگار باشد و شما از روی کمبود عاطفی به دنبالش نرفته باشید.

g ) چون همه ازدواج کرده اند…با مطالعه و مشاوره به بلوغ بیشتری دست یابید و تا زمانی که شخص مناسب و مورد علاقه خود را پیدا نکرده اید ازدواج نکنید.

h ) ازدواج با کسی که با او آشنا هستید و با وجودی که رابطه شما خسته کننده و فاقد جذابیت است، به دلیل بالا رفتن سن و یا اینکه تصور میکنید شخص مناسبتری پیدا نمیکنید، به زندگی مشترک فکر میکنید. با یک فرد آگاه و دنیا دیده و یا یک روان کاو مشورت کنید و ماجرای خودتان را برایش تعریف کنید تا بدانید واقعا تا چه حد با این شخص سازگار هستید. تا زمانی که کاملا از توافق بینابین و امکان ایجاد یک ازدواج موفق مطمئن نشده اید، ازدواج نکنید. اگر شخصی که در زندگی شما وجود دارد چندان با شما سازگاری ندارد، وقت هیچ کدامتان را تلف نکنید و به دنبال شخصی مناسب باشید.

i ) اگر زمان کافی با یکدیگر نگذرانده اید و نمیدانید که با هم توافق دارید یا خیر. اگر شخص مورد نظر، زمان کافی برای پرداختن به این رابطه ندارد و آنرا در اولویتهای خود قرار نمیدهد، موضوع را با او درمیان بگذارید و ببینید که میتوانید به یک توافق دو جانبه برسید یا خیر. اگر به تازگی با شخصی آشنا شده اید، مدتی به خودتان زمان بدهید تا یکدیگر را بشناسید. اگر این شخص از شما دور است و شما بیشتر از نامه، تلفن و ای• میل استفاده میکنید، تا زمانی که یکدیگر را از نزدیک نشناخته اید و این رابطه محکم نشده است، تن به ازدواج ندهید.

j ) هنگامی که مدت زیادی از جدایی یا بیوه شدن یکی یا هردو شما نگذشته است. به جای عجله در ازدواج، بیشتر با یکدیگر معاشرت کنید و درک کنید که به خاطر شرایط خاص احساسی خودتان یا طرف مقابل، این آشنایی ممکن است در هر لحظه به پایان برسد. زیرا هنگامی که رنج جدایی از شریک قبلی التیام یافت، هر یک از شما ممکن است متوجه ناهماهنگیها و ناسازگاریهایی شوید که دیگر تمایلی به ادامه رابطه نداشته باشید.

k ) اگر یک نفر یا هردو شما از مشکلات حاد روانی یا شخصیتی رنج میبرید. با یک روانشناس به درمان خود بپردازید و اگر طرف مقابل شما مشکل دارد، با او نزد مشاور خانواده یا روان کاو بروید و بر قضاوت این افراد مبنی بر امکان پذیر بودن رابطه، اعتماد کنید. اگر شخص مورد نظر شما اعتیاد دارد، انگیزه ای برای درمان شدن ندارد یا سوءاستفاده گر است، به کمک روانکاو یا مشاور به سرعت به رابطه خاتمه دهید.

l ) اگر یک یا هردو شما به رفتارهای خشن تمایل دارید یا دارای سابقه خشونت جسمی، جنسی یا کودک آزاری هستید. اگر این سابقه و تمایل در خود شما وجود دارد، به سرعت به دنبال درمان خود باشید و در باره این تمایلات خود برای او بگویید تا درمان شما را در اولویت قرار دهد.

m ) اگر این شما هستید که قربانی خشونت شده اید هم باید برای کمک به خود با یک روانپزشک مشورت کنید و تا زمانی که بتوانید از سلطه شریک خشونت طلب خود آزاد شوید، تحت درمان و احتمالا مراقبت مراجع قانونی باقی بمانید
http://www.shirinak.com
اینجا سیم دلت به آسمان وصل میشود درنگ نکن

وعده گاه ما : تاپیک قرار عاشقی


[تصویر:  nasimhayat.png]

مطلب زیر تقدیم به برادران کانونی ام

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AD%D8%A...#pid202152

اللهم مولای کم من قبیح سترته

و کم من فادح من البلا اقلته

و کم من عثار وقیته

وکم من مکروه دفعته

و کم من ثنا جمیل لست اهلا له نشرته
#22
تست روانشناسي براي اينكه بدانيد همسر ايده آل شما متولد چه ماهي است؟
براي انجام اين تست به آدرس زير مراجعه كنيد.
http://www.rahezendegi.com/test.asp?TID=3161
اميدوارم نتايج خوبي بگيريد و تا حدود زيادي به افكار شما نزديك باشد.
به اميد اينكه همتون همسر ايده آل خودتون رو پيدا كنيد. (البته بعد از ترك كامل)cheshmak
اینجا سیم دلت به آسمان وصل میشود درنگ نکن

وعده گاه ما : تاپیک قرار عاشقی


[تصویر:  nasimhayat.png]

مطلب زیر تقدیم به برادران کانونی ام

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AD%D8%A...#pid202152

اللهم مولای کم من قبیح سترته

و کم من فادح من البلا اقلته

و کم من عثار وقیته

وکم من مکروه دفعته

و کم من ثنا جمیل لست اهلا له نشرته
#23
کدام معیار برای انتخاب همسر مناسب‌تر است!
اگر شناسنامه تان را ورق بزنید چهار واقعه زندگی در آن آمده است: تولد، ازدواج، طلاق و فوت؛ که فقط در ازدواج و طلاق مختارید، بنابراین ازدواج را نباید سرسری گرفت بلکه باید با مطالعه و براساس معیارهای حقیقی همسر را انتخاب کرد. قبل ازدواج حتماً با یک متخصص یا یک مشاور خِـبره در امور خانواده و برخوردار از اطلاعات امروزی مشاوره کنید……

این که می‌گویند «به هم عادت می‌کنید»، «علاقه بعداً پیدا می‌شود» در همه جا صحیح نیست. زمانی علاقه «بعداً» پیدا می‌شود که پایه و اساس ازدواج بر معیارهای عقلانی استوار شده باشد. با عنوان‌های«دعواهای پدر و مادرم مرا خسته کرده بود!»، «در تنگنای مالی بودم»، «همه دوستانم ازدواج کرده‌اند» و … تن به ازدواج تحمیلی و ناخواسته ندهید. اگر از دعواهای والدینتان خسته شده اید دنبال فکر و چاره اساسی باشید، برای فرار از محیط پر آشوب خانه ازدواج نکنید که ممکن است شما هم به همین مصیبت دچار شوید! براساس نیازهای اقتصادی ازدواج نکنید اگر مهر و محبت که پایه و اساس یک زندگی مشترک است وجود نداشته باشد همه چیز براساس تصادف و شانس پیش می‌رود، شاید تصادفاً خوب پیش رود و شاید هم برعکس؛ و به علت این که دوستانتان ازدواج کرده‌اند تن به ازدواج ناخواسته ندهید. نباید بدون جهت اعتماد به نفستان را از دست دهید و نگران شوید که مبادا کسی به سراغتان نیاید.در ازدواج علاوه بر همسر، شناخت بستگان و خویشاوندان وی نیز ضرورت دارد بنابراین وضعیت دوستان و اقوام بخصوص بستگان نزدیک در همسر گزینی نباید نادیده گرفته شود.

توصیه مشاوران به مراجعان

۱- در انتخاب همسر عجله و شتاب نکنید. این امر را با بررسی و تحقیق انجام دهید.

۲- در همسر گزینی وسواس به خرج ندهید؛ سعی کنید با دیده اغماض عوامل مختلف را بررسی و تصمیم گیری کنید.

۳- چنانچه پدر و مادر و خانواده‌های وابسته، سختگیری کنند برای متقاعد کردن آنها از مشاور خانواده کمک بگیرید.

۴- از ازدواج تحمیلی خودداری کنید.

۵- در انتخاب همسر پس از بررسی معیارهای طرف مقابل، وضعیت خود را با وی مقایسه کنید و در صورت هماهنگی تصمیم گیری نمایید. بدون توجه به شرایط خود انتخاب ایده آلی نکنید.

۶- در انتخاب همسر از پدر و مادر و خویشاوندان خود نظرخواهی کنید ولی مواظب باشید چون به علت عدم تخصص ممکن است نظر آنان تحت تأثیر معیارهای خاص مناسب نباشد. حتماً با مشاور واجد شرایط مشورت کنید.

۷- برای شناخت همسر از هر دو روش مستقیم و غیرمستقیم استفاده نمایید و حتماً قبل از خواستگاری، به طور مستقیم، از طریق مشاهده گفت و شنود، از او شناخت پیدا کنید.
http://www.shirinak.com
اینجا سیم دلت به آسمان وصل میشود درنگ نکن

وعده گاه ما : تاپیک قرار عاشقی


[تصویر:  nasimhayat.png]

مطلب زیر تقدیم به برادران کانونی ام

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AD%D8%A...#pid202152

اللهم مولای کم من قبیح سترته

و کم من فادح من البلا اقلته

و کم من عثار وقیته

وکم من مکروه دفعته

و کم من ثنا جمیل لست اهلا له نشرته
#24
۱۰ راز ابراز علاقه
۱- به جای انکه از روی در مانگی رمانتیک باشید با چشمان باز و امیدوارانه رمانتیک باشید.
۲- به خاطر داشته باشید خوشحالی و خوشبختی چیزی نیست که مالکش باشید.خوشبختی یک مهارت است . خوشبختی را نمی توانید به چنگ آورید. خوشبختی را هنگامی تجربه خواهید کرد که بیاموزید در هر لحظه چگونه زندگی کنید.
۳- چنانچه خواهان آن هستید که عاشق باشید. می بایست نخست عشق را در درون خود جسته و یافته باشید. فقط در این هنگام است که عشق را در دیگری نیز خواهید یافت.
۴- به ازدواج خود مانند راهی محتول کننده و سفری که در بردارنده رشد و تغییر شخصی است بنگرید . گام برداشتن در این مسیر برای شما و همسرتان نیرو استحکام , پایمردی و بردباری به همراه خواهد آورد تا بتوانید سفر عشق را دو شادو ش یکدیگر بپیمایید.
۵- به همسرتان توجه و علاقه نشان دهید و هرگز از یاد مبرید که چرا عاشق او شدید.
۶- به همسرتان کمک کنید شما را بیشتر و بهتر دوست داشته باشد. با در میان گذاشتن خواسته های پنهان و نیز درونی ترین و عمیقترین نیازهایتان با او کمکش کنید تا شما را خوشحال کند.
۷- به بیان این نکته که عاشق همسرتانید اکتفا نکنید. به او بگویید چرا دوستش دارید و به او عشق می ورزید.
۸- اعجاز و وفوری را که همسرتان با عشق خود به زندگیتان آورده شکر گزار باشید.همانا او کلید ورود شما به بهشت روی زمین است.
۹- به خاطر داشته باشید ازدواج به شما کمک می کند تا هر آنچه را در شما دوست داشتنی نیست بهبود بخشید.
۱۰- پایبندی خود را ازدواجتان هر روز تمدید وتجدید کنید . آن را قوی تر و عمیقتر از روز قبل سازید. این امر رابطه شما را از یک دوستی و یا موانست به یگانگی و الحاقی حقیقی و کم نظیر بدل می سازد که یک یک اعمال و حرکات شما را از معنا و مفهوم آکنده می سازد.
همواره مراقب چهار نشانه هشدار دهنده در مورد ازدواج باشید:
مقاومت, مخالفت, جبهه گرفتن
بی میلی, دلخوری , انزجار
طرد کردن , رد کردن , نپذیرفتن
واپس زدن , سرکوب کردن و سرخوردگی

بر گرفته ازwww.shirinak.com
اینجا سیم دلت به آسمان وصل میشود درنگ نکن

وعده گاه ما : تاپیک قرار عاشقی


[تصویر:  nasimhayat.png]

مطلب زیر تقدیم به برادران کانونی ام

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AD%D8%A...#pid202152

اللهم مولای کم من قبیح سترته

و کم من فادح من البلا اقلته

و کم من عثار وقیته

وکم من مکروه دفعته

و کم من ثنا جمیل لست اهلا له نشرته
Heart 
#25
وقتی مردی شما را بخواهد..

این توصیه ها را یک مشاور روانشناس برایمگفته است؛ آنقدر جالب بودند که بد ندیدم به شما هم منتقلشان کنم.

وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواندجلوی او را بگیرد.

اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهشدارد.

دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار اوبردارید.

هيچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش راندارد تغییر ندهید.

رفتار آرامتر همیشه بهتر است.

قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیزخوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرارنکنید.

اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطورکه لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، بهاتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دودوست معمولی باشید.
یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.

پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را درحالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید

که حتماً اینکار را کرده است.
هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطهنمانید.

ممکن است یکسال بعد به
خاطر اینکار ازخودتان عصبانی شوید،چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.
تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید،خودتان هستید.

از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید. (از زنانی که قبلازازدواج درخواست رابطه جنسی میکنند چی؟)

برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرزبگذارید.

اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با اودرمیان بگذارید.

هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان رابداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفادهکند.

شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییردهید. تغییر از درون ناشی می شود.
هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتراست...حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت بهشما داشته باشد.. او را به یک بت تبدیل
نکنید.

او یک مرد است،
نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.
Heart 
#26
.
.
.
اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.

هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید.

اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید کهبه شما هم خیانت خواهد کرد.

مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتاناجازه می دهید رفتار کنند.
همه مردها بد نیستند.

نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشاندهید...هر مصالحه ای دو جانبه است.

بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیازدارید....قبل از شروع کردن یک رابطه
تازه،مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.

هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شماباشد.

یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود.
.دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.

شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهتیافتن بهترین فرد خوب است. نیازی نیست که با هرکس که دوست می شوید همان فرد موردنظر شما برایازدواج باشد.

کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان
تنگشود.

وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید وهمیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان میگیرد.

هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که ازرابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طورکامل متعهد نشوید.

بااینکار لبخند به لبان بعضی ها می آورید،بعضی ها را درمورد انتخابشان به فکر میاندازید و خیلی های دیگر را هم آماده می کنید.

می گویند یک دقیقه طول می کشد که یک فرد خاصرا پیدا کنید، یک ساعت طول می کشد که او راتحسین کنید، یک روز تا دوستش بدارید و یک عمرتا فراموشش کنید.
#27
معیار اصولی و متناسب برای ازدواج(کدام معیار برای انتخاب همسر مناسب تر است )

ضرورت چند نکته :

خانواده هر دو نفراز نظر فرهنگی و سنت های رایج نزدیک به هم باشند.

تا سر حد امکان، تمکن مالی دو خانواده متناسب با یکدیگر باشد.

اگر هر دو نفر اهل یک شهر نیستند حداقل در سایر زمینه ها و آداب و رسوم نزدیک به هم باشند.

دیدگاه های دو خانواده از نظر مذهبی – سیاسی – اجتماعی و معاشرت نزدیک به هم باشند.

در خانواده دو طرف پدرسالاری یا مادرسالاری به صورت مطلق وجود نداشته باشد.

تناسب جسمی – شکل – قیافه و اندام هر دو نفر به هم نزدیک باشد تا حدی که تفاوت های موجود خیلی چشمگیر نباشد.

از نظر سن و سال متناسب باشند و به اصطلاع عامه «به هم بیایند».

از نظر میزان تحصیلات، اختلاف فاحش نداشته باشند.

در انتخاب محل سکونت یا محل کار اختلاف سلیقه نداشته باشند.

از نظر طرز تفکر و اندیشه اجتماعی به هم نزدیک باشند.

دیدگاهشان نسبت به زندگی یکسان باشد.

تفاوت های شخصیتی و خصوصیت های رفتاری فاحشی نداشته باشند.

تا آنجا که مقدور است بهره هوشی آنها نزدیک به هم باشد.

دارای دیدگاه های سیاسی گرایش های اعتقادی و افق های فکری نزدیک به هم باشند.

هر دو نفر استقلال رأی داشته باشند؛ یعنی شخصاً در امور زندگی تصمیم بگیرند نه با دهن بینی و تقلید از دیگران.

از نظر تفکرات مذهبی در دو قطب مخالف هم نباشند که این مورد بسیار مسئله ساز است.

داشتن اختلافاتی در موارد اشاره شده گرچه زندگی را سخت می کند و امکان تفاهم را به حداقل می رساند ولی به شرطی که طرفین اهل تغییر، رشد، تکامل و پیشرفت باشند، همزیستی را غیر ممکن نمی سازد.

کسانی که در زندگانی خویش درجا می زنند و به فکر پیشرفت نبوده و اهل تغییر و تحول نیستند باید سعی کنند گرد همسری که با او اختلافات طبقاتی و فرهنگی زیادی دارند نگردند. آموخته های طول زندگی را می توان تغییر داد زیرا همه آنها اکتسابی هستند و کافی است غلط بودنش به فرد ثابت شود تا میل به تغییر آنها فزونی یابد ولی عوامل روان شناختی و ساختاری شخصیت افراد را به سختی می توان تغییر داد.تغییر این گونه عوامل و مواردی که در شخصیت آدمهاست در صورتی حاصل می شود که هر دو طرف قبول کنند وجود تفاوت های فاحش مسئله ساز است، پس شخص باید تغییر کند.

این تغییرات نیاز به طول زمان، آموزش علمی، خواستن و به کاربردن تمرینات لازم دارد. تنها «خواستن» کافی نیست؛ گذشت آگاهانه در زندگی و پاکسازی ذهن از تعصبات، نقش اساسی در تفاهم و سازندگی دارد.

این همه تلاش زمانی ثمربخش است که عشق و علاقه در میان باشد. عشق و علاقه زمینه ساز گذشت می شود و نقش مؤثری در میل به تغییر آدمی بازی می کنند. اگر اینها نباشند هیچ کس برای هدفی این چنین سخت تلاش نمی کند و اگر مهر و محبت باشد و سازندگی هم در پی آن بیاید، آن وقت زندگی معنای واقعی اش را پیدا می کند و این مهم نیز میسر نیست مگر به لطف فداکاری هر دو طرف؛ که تغییر در یک طرف هرگز کافی نبوده و نیست .

روش های مطالعه برای انتخاب همسر

روش های مطالعه برای انتخاب همسر به دو گروه تقسیم شده است :

الف : روش های غیرمستقیم

در ابتدا برای شناخت فرد مورد نظر باید از افرادی که با وی در تماس هستند اطلاعات لازم کسب شود .

منابع کسب اطلاع به روش غیرمستقیم عبارت اند از:

۱- همسایگان

۲- خویشاوندان و دوستان خانواده

۳- همکاران پدر و مادر و سایر اقوام

۴- محل تحصیل و شغل

۵- همکلاس ها و…

معمولاً کسی که می خواهد ازدواج کند باید در اطراف و جوانب به تفحص و جستجو بپردازد و درباره خانواده و همکاران، همکلاسی ها و دوستان فرد تحقیق و بررسی کند و از بین افراد ذی صلاح برای تکمیل اطلاعات خود اقدام کند.

برای انتخاب باید در زمینه های اجتماعی – فرهنگی – تحصیلات – وضعیت مالی – اخلاق و سن و شغل اطلاعات لازم کسب شود و فرد از نظر تطبیق وضعیت طرف مقابل با شرایط خودش بررسی های کافی به عمل آورد.

ب : روش های مستقیم
دین اسلام بررسی های مستقیم زن و مرد را در صورتی که قصد ازدواج داشته باشند مجاز دانسته است. پیغمبر اکرم (ص): در حدیثی فرموده اند: «وقتی خداوند خواستگاری زنی را به دل کسی انداخته باشد مانعی نیست که او را بنگرد».

با توجه به مطالب فوق مطالعه حضوری از نظر دیدن و کسب اطلاعات قبل از ازدواج (اگر هدف ازدواج باشد، نه کسب لذت) مانعی ندارد.
http://www.shirinak.com
اینجا سیم دلت به آسمان وصل میشود درنگ نکن

وعده گاه ما : تاپیک قرار عاشقی


[تصویر:  nasimhayat.png]

مطلب زیر تقدیم به برادران کانونی ام

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AD%D8%A...#pid202152

اللهم مولای کم من قبیح سترته

و کم من فادح من البلا اقلته

و کم من عثار وقیته

وکم من مکروه دفعته

و کم من ثنا جمیل لست اهلا له نشرته
#28
معیارهایی که برای انتخاب همسر باید در نظر گرفت


[تصویر:  156202141104666422677212892422125725022712.jpg]

از زمان های خیلی دور همواره این سؤال بین روان شناسان خانواده مطرح بوده است که آیا شباهت ها باعث به وجود آمدن ازدواج موفق می شود یا تفاوت ها؟

پژوهش های به عمل آمده نشان می هد که با ثبات ترین ازدواج ها آنهایی هستند که زن و شوهر بیشترین شباهت ها را با هم داشته اند. استفن وایت معتقد است:« با توجه به بررسی های بالینی، شباهت های اخلاقی و شخصیتی زن و شوهر روی موفقیت ازدواج آنها نقش تعیین کننده ای دارد،» میزان بی ثباتی و طلاق در زوج های به هم شبیه، کمتر مشاهده می شود. با توجه به نتایج به دست آمده، نداشتن شباهت با بی ثباتی و طلاق همراه است. بعضی از روان شناسان شباهت های موجود بین زوجین را در حکم سپرده بانکی تلقی می کنند و اشاره می کنند اگر میزان سپرده بانکی شما رقم بزرگی باشد و میزان بدهی بانکی شما کم باشد در آن صورت در مقابل بحران های اقتصادی بهتر می توانید مقاومت کنید و به نحو احسن می توانید احساس امنیت نمایید، ولی اگر میزان بدهی های شما نسبت به سپرده بانکی کم باشد به همان نسبت احتمال این که دچار مشکل شوید زیاد خواهد بود.

این تشبیه نشان می دهد که هر قدر تشابه بین زوجین بیشتر باشد به همان نسبت احتمال این که دچار بحران شوند زیاد خواهد شد، سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که وجود کدام یک از تشابهات مطلقاً برای ازدواج لازم هستند؟

هوش:
اگر هوش زن و شوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی با گرفتاری کمتری روبه رو می شود. توجه داشته باشید که «تحصیلات» ملاک نظر نیست چرا که بعضی از اشخاص بسیار باهوش به هر دلیل ممکن است به کالج و دانشگاه راه پیدا نکنند. منظور این است که زن و شوهر به لحاظ بهره هوشی باید در یک ردیف قرار داشته باشند، باید بتوانند اشیاء و امور را به یک شکل ببینند و درباره آنها به یک شکل صحبت کنند. اگر یکی از طرفین ازدواج اغلب گمان می کند که همسرش متوجه منظور او نشده است، شرایط خوشایندی بین آنها برقرار نمی شود.

بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهند، اگر بهره هوشی زن و شوهر در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر می شود.

ارزش ها:

لازم است که زن و شوهر درباره بسیاری از ارزش ها وحدت نظر داشته باشند. مثلاً مهم است که زن و شوهر درباره معنویات و یا زندگی خانوادگی اختلاف نداشته باشند. اگر در این زمینه ها وحدت نظری وجود نداشته باشد، بروز اصطکاک میان آنها حتمی است.

علایق:
اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه ها علایق مشترک داشته باشند زندگی به کامشان شیرین می شود. در این میان هر چه تنوع علایق مشترک بیشتر باشد بهتر است.

توقع از نظامات خانوادگی:
زن و شوهر بایستی درباره وظایف و مسئولیت های یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند. طرز فکر افراد در این زمینه کلاً به دو نوع تقسیم می شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت های زن و شوهر به طور سنتی فکر می کنند بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده زن است و مرد نیز به عنوان مدیر بیرونی منزل ، یا نان آور خانواده تلقی می شود. فردی که در این زمینه به طور سنتی فکر می کند باید با فردی ازدواج کند که با او همفکر است. اما اکنون که نقش های زن و مرد دستخوش تغییرات زیادی شده است، عده ای معتقد به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیت های مشابهی نیز برای آنان قائل می شوند. افرادی که این اعتقاد را دارند باید با همفکران خود ازدواج کند. سؤال دیگری که مطرح می شود این است، تفاوت های مسئله ساز کدام ها هستند؟ یا به عبارت دیگر، چه تفاوت هایی می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی آسیب برسانند.
( پاسخ سوال در پست بعدي )

ارادتمند سرباز كانون...
يا علي53
#29
در ادامه .....

در پاسخ به این سؤال باید گفت وجود اختلافاتی که می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزنند عبارت اند از:

1 - میزان انرژی:
وقتی یکی از طرفین ازدواج پر انرژی باشد و در مقابل همسر او کم انرژی این افراد با مشکلات عدیده ای برخورد می کنند. اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلف خود نمایان می شود که از جمله می توان به معاشرت های اجتماعی، فعالیت های مذهبی و غیره اشاره کرد. در انجام فعالیت های مربوط به خانه نیز سطح انرژی میان زن و شوهر اغلب مسئله ساز می شود، مثلاً ممکن است زن بخواهد کارهایی را در روزهای تعطیل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهرعلاقه مند باشد که پای تلویزیون بنشیند یا روزنامه بخواند.

2 - عادات شخصی:
وقتی زن و شوهر عادت های شخصی متفاوتی داشته باشند، به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود. از جمله عادت های مسئله ساز می توان به این موارد اشاره کرد:وقت شناسی، نظم و ترتیب، وابستگی ، احساس مسئولیت ، ... می توان به عادات شخصی متعددی اشاره کرد که زن و مرد باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند. مثلاً اگر یکی از آنها سیگاری باشد و دیگری نه ، این اختلاف می تواند در رابطه زناشویی آنها دردسر ساز شود. اگر یکی از آنها به خوردن غذاهای مقوی و مغذی علاقه مند باشد و دیگری به این که چه می خورد بها ندهد، مشکلاتی در زندگی زناشویی ایجاد می کند.

3 - استفاده از پول:
بسیاری از زوج ها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی ، دچار مشکل می شوند. یکی به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه حال علاقه مند است. یکی معتقد به ریسک کردن است و دیگری فکر می کند که باید به تدریج و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود بیفزاید. یکی می گوید درآمد را باید خرج فرزندان کرد و دیگری می خواهد پول را نگه دارد. اختلافاتی از این قبیل می تواند شیرازه زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد، به همین دلیل لازم است که قبل از ازدواج در این موارد بیشتر موشکافی شود.

4 - علایق و مهارت های کلامی:
اگر یکی از طرفین ازدواج زیاد حرف بزند و دیگری کم حرف باشد چه مشکلی پیش می آید؟ اگر زن یا مرد علاقمند به گفت و گو و دیگری خواهان سکوت باشد، استرس فراوانی ایجاد می شود.

اگر کسی به هنگام صرف غذا علاقه مند به صحبت باشد و همسرش بخواهد به هنگام صرف غذا سکوت کند و یا اگر یکی از طرفین ازدواج به صحبت تلفنی طولانی علاقه مند باشد زمینه های اختلاف را پایه ریزی کرده اند.

سؤالی که با توجه به مسائل فوق مطرح می شود این است اگر افرادی با هم ازدواج کنند که در موارد فوق اختلاف داشته باشند چه ویژگی را باید در خود بپرورانند تا بتوانند به زندگی زناشویی ادامه دهند؟

در پاسخ باید اشاره کرد، اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند می توانند به جای این که تحت تأثیر اختلافات قرار بگیرند با تفاوت ها کنار بیایند و برای حل مشکلات راه حل مناسب پیدا کنند.

[تصویر:  134157111213131842247227106222710618410143.jpg]

ارادتمند سرباز كانون...
يا علي53
#30
هفت راز ازدواج موفق


[تصویر:  197082229961477015721215202142152009467.jpg]

1) زوج های موفق خواسته ها و انتظارات خود را به صراحت می گویند. زوج های موفق قبل از ازدواج، توقعاتی كه از یكدیگر دارند مطرح می كنند، اگر توافق اساسی با هم ندارند (برای مثال مرد فرزند می خواهد ولی خانم مخالف است)، می توانند به شروع و یا خاتمه ازدواج به طور جدی فكر كنند. بعد از ازدواج، زوج های موفق به طور منظم در مورد توقعات و انتظاراتشان با هم صحبت می كنند و اگر اختلافی پیش آمد، آن را به زمان دیگری موكول می كنند تا همدیگر را درك كنند و به توافق برسند.

2) زوج های موفق فردیت خود را حفظ می كنند. بعد از ازدواج استقلال زوج ها كم می شود اگر افراد فرزند داشته باشند روز به روز وابستگی بیشتر می شود و گاهی افراد احساس خستگی می كنند. زوج های موفق می دانند حتی اگر به هم علاقه داشته باشند، گاهی احساس خستگی می كنند. آنان یكدیگر را تشویق می كنند تا همیشه"ما" نباشند و زمانی هم برای "خود" داشته باشند و به كارهای مورد علاقه خود بپردازند.بدین ترتیب زوج فردیت خود را حفظ می كند و زندگی ، شاداب می شود.

3) زوج های موفق همدیگر را مركز توجه قرار می دهند. آنان همدیگر را دست كم نمی گیرند و همیشه به فكر خوشبختی همسر خود و خانواده هستند. معمولاً افراد چند سال پس از ازدواج مانند سال های اول به هم توجه نمی كنند. ولی زوج های موفق، كارهای كوچك نظیر اولویت قرار دادن نیازها و كارهای همسر و كارهای بزرگ نظیر احترام و گوش كردن به حرف های هم را مدنظر قرار می دهند. ازدواج دریای تغییرات است. شما اغلب فراموش می كنید همسرتان مهم است و به او توجه نمی كنید. درعوض به كار، سرگرمی و دوستان اهمیت می دهید ولی زوج های موفق همدیگر را مركز توجه قرار می دهند.

4) زوج های موفق روش های حل اختلاف را می آموزند. "جان گاتمن" روانشناس كه 20 سال زندگی زوج ها را مطالعه كرده، عامل اصلی موفقیت یا شكست ازدواج را توانایی، یا عدم توانایی حل اختلافات می داند. حتی اگر همسرتان و شما كاملاً با هم یكی باشید ، گاهی با نظر هم موافق نیستید و این مخالفت باعث ناراحتی می شود. نباید به اعتیاد، خشونت و ... رو بیاورید. اگر خواسته شما و همسرتان با هم فرق دارد، باید آن را حل كنید. زوج های موفق با هم صحبت می كنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به هم دارند. آنان در مورد اختلافات و مخالفت ها با هم مذاكره می كنند تا به نتیجه عادلانه برسند. آنان از یكدیگر حمایت می كنند و غـُر نمی زنند. آنان می پذیرند در مواردی عشق ، برتر از پیروزی است.

5) زوج های موفق با هم رشد می كنند. مسلماً فردی كه امروز با او ازدواج می كنید،10 سال آینده متفاوت خواهد بود. شما هر دو تغییر می كنید. به ویژه در شرایط سخت زندگی مانند از دست دادن والدین . زوج های موفق می دانند كه یكی یا هر دو در طول زندگی تغییر می كنند و قواعد عوض می شود. پس لازم است تغییر كنید تا بتوانید روابط در حال تغییر را عوض كنید.

6) زوج های موفق برای حفظ روابط می كوشند. زوج های موفق به طور منظم وضعیت زندگی خود را بررسی كرده و با هم صحبت می كنند تا از شادی و رضایت هر دو از زندگی مشترك مطمئن شوند. اگر یكی ، یا هر دو شما از زندگی مشترك ناراضی هستید، مشكلتان را حل كنید.

7) از مراجعه به مشاور خجالت نكشید. زوج های موفق قبل از مراجعه به مشاور، سند طلاق را امضا نمی كنند. آنان می كوشند كه مشكلات را در اولین فرصت حل كنند.

ارادتمند سرباز كانون...
يا علي53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان