عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تجربیات شغلی من

#1
سلام

تو این تاپیک تجربیات خودمون از شغلی که قبلا داشتیم یا در حال حاضر داریم رو برای بقیه بازگو می کنیم... 
همون چیزهایی که فکر می کنیم گفتنش خالی از لطف نیست و شاید به کار کسی بیاد...

این تجربه می تونه مربوط به یه کار کوچیک تو دوران ابتدایی یا راهنمایی من باشه...
یا می تونه مربوط به یه شرکت بزرگ که در حال حاضر مدیریتش رو برعهده دارم...

این تجربه می تونه صرفا ذکر یه نکته که تو هفته ی گذشته باهاش برخورد داشتم باشه...
یا می تونه معرفی شغلی که درش هستم... روندی که طی کردم... و بالا و پایین هایی که گذروندم باشه...

اگه نظم اینجا رو حفظ کنیم، بعد از مدتی این تاپیک اندوخته ای گرانبها از تجربیات تک تک ما میشه...  


چند نکته:

1- پست هایی که میذاریم حتما مربوط به خودمون باشه... نه مطالب کپی شده از سایت های دیگه...
مطالب کپی شده از سایت های دیگه رو تو تاپیک آنچه در مورد اشتغال خوب است بدانیم قرار بدید...

2- برای قدردانی از پست های دوستامون، بدون زدن پست های اضافی، از کلید تشکر استفاده کنیم...

3- در عین حال که دوستان تو بیان تجربیات شون آزادن، اگه مطلبی خلاف عرف گفته بشه بنا به نظر مدیر یا سرپرست حذف میشه...

4- اینجا بحث و گفتمان وجود نداره.... نمی خوایم تجربیات ارزشمند دوستامون بینابین صحبت ها گم بشه...
اگه ابهام یا سئوالی هست، می تونید تو تاپیک گفت و شنود شغلی مطرح کنید و از شخص صاحب تجربه بخواید که اون جا پاسخ گو باشه...
مطالبی که اون جا گفته میشه می تونه در صورت لزوم توسط مدیر تالار به این تاپیک انتقال داده بشه... یا به پست قبلی اون شخص اضافه بشه...

یا علی...  53
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

#2
باید کاری کنیم کارستان
کاری کنیم که
مثل درخت عمل کنیم
اگر شاخه هامون رو زدن
ریشه هامون توی خاک قوی و محکم باشه
شغل ریشه ای کجاست؟؟ 49-2
حتی لازم شده لازم باشه بریم شهرای دیگه کار کنیم
با هدف باشه
در کل احساسی برخورد نکنیم
#3
سلام دوستان
اومدم درباره شغل نماینده فروش بیمه عمر صحبت کنم که این روزها آگهی جذب نماینده رو زیاد می بینم

- این شغل بازاریابیه و خب البته لازمه که شما سر و زبون کافی داشته باشید تا بتونین که یک چیزی رو به یه کسی بندازید Khansariha (69)

- شما باید بتونین چک یا سفته با دو تا معرف برای تضمین خودتون به بیمه تحویل بدید البته این چک یا سفته و شماره اون در قرار داد ذکر می شه که برای تضمینه Khansariha (56)
تبصره : مبلغ این تضمین برای بیمه سامان ده ملیون و برای بیمه پاسارگاد چهل ملیونه اگر اشتباه نکنم
تبصره : اگر از شغل انصراف بدید طی حدود یک تا دو سال بعد ضمانتتون بهتون پس داده می شه

- دوره آموزشی براتون می ذارن که هزینه اون بین صد تا دویست هزار تومنه و بخشیش در شهر خودتون و بخشیش در تهران برگزار می شه و البته فقط چند روزه
- شما وقتی نماینده فروش شدید می تونین تو مرکز سرپرستی مشغول به کار شید و یه اتاق از اون دفتر رو برای وقتایی که مشتری دارید استفاده کنین یا برای خودتون دفتر جداگانه بزنین

- اگر به شما کد نمایندگی از بیمه اصلی و نه از سرپرستی بدن حق پورسانتتون رو مستقیم به حساب خودتون واریز می کنن و هر کسی رو بیمه کنین می ره جز سابقه بیمه ای شما و اگر این تعداد زیاد باشه جایزه می دن (خیلی زیاد باشه) و کم کم هم می تونین رتبه کاری تون رو بالا ببرید در صورت گرفتن کد از سرپرستی نمی دونم چطور می شه حساب کتابا

- اگر شما بیمه عمر دارید یا اگر قبلا در بیمه ای منشی بودید یا به هر نحو تو بیمه یا بازاریابی کار می کردید این برای شما یه امتیاز تلقی خواهد شد تا توی مصاحبه پذیرفته بشید
تبصره : البته اونا هم به شدت مایلن که عضو بگیرن چون براشون خرجی نداره پول دوره اموزشی رو که ازتون گرفتن چک یا سفته هم که گرفتن فقط اگر یه ذره خودتون رو نشون بدید به راحتی جذبتون می کنن 4chsmu1

- پورسانت بیمه عمری که زدید روز اول به حسابتون ریخته نمی شه نصفش همون موقع 25 درصد سال دوم و 25 درصد سال سوم به عبارتی این درآمد طی سه سال به شما پرداخت می شه
تبصره : این می تونه برای شما هم حسن باشه هم عیب بستگی به شرایط خودت داره که شاید کل پولتو اول بگیری خرج بشه و شاید هم نیاز داری که همه شو اول بگیری یه دیدگاهم اینه که یه سال کار می کنی ولی دو سال بعدی هم درامد داری

- مسخره بازی نداره و زود بهت می گن می خوایمت یا نه و شما هم زود باید بری طی چند روز ضمانتت رو جور کنی و دوره هم سریع برگزار می شه به عبارتی تو دوره کوتاهی برعکس بعضی دیگه از شغلا شما سر کارت می ری یا نه مطمئن می شی تو مصاحبه رد شدی و می ری پی یه کار دیگه 53258zu2qvp1d9v

- تو مصاحبه لازم نیست اطلاعات خیلی زیادی درباره بیمه عمر داشته باشی چون یادت می دن تو دوره باید خودتو با عرضه نشون بدی و این حسو بهشون بدی که می تونی بیمه عمر رو به خلق الله قالب کنی
یعنی تو جلسه مصاحبه خسته نباش دیر نرس لباس مرتب بپوش خوب خوابیده باش خموده نباش و ...

امیدوارم به دردتون خورده باشه این صحبت ها
302

[تصویر:  nasimhayat.png]
#4
کار نیکو از پر کردن است1
#5
سلام
دوستان بقیه شما نمی رید واسه مصاحبه و ... ؟
چرا اینجا انقده خلوته؟ 53258zu2qvp1d9v

درباره شغل مشاوره آزمون های دوره های دانش آموزا مثل گاج و قلم چی و ...

*وظیفه اصلیه یه مشاور یا همپا یا ... اینه که دائما یعنی حداقل هفته ای چند دقیقه با دانش آموز در ارتباط باشه و باهش تلفنی صحبت کنه
کارای دیگه هم هست : مثلا از برگه نتیجه آزمونش بهش مشاوره بده که چطور باید درس بخونه - باید با والدین هم چند وقت یه بار در ارتباط باشه که اونم یه حداقل در واحد زمان داره - باید دانش آموز رو تشویق کنه که تو جلسات آزمون شرکت کنه چون اگر شرکت نکنه از حقوق خودش کم می شه - ساعت هایی باید تو موسسه باشه برای کسایی که می خوان حضوری مراجعه کنن - باید روش های مطالعه رو خوب بلد باشه که بچه سئوال پرسید بتونه راهنماییش کنه و ...

حقوق بر مبنای تعداد افرادی هست که بهشون مشاوره می ده و حقوق ثابتی معمولا وجود نداره
بعضی از مراکز بعد از عید که دیگه دانش آموزا قسطاشونو تموم کردن و دیگه خیلی رضایت دانش آموز واسشون مهم نیست شروع می کنن به فشار به مشاور و به هر بهانه ازش کسر حقوق می کنن

هر کدوم از این موسسه ها شرایط خاصی برای جذب شما دارن
مثلا قلم چی شرطش داشتن رتبه سراسری خوبه و شما اگر الان وارد سایتشون شید و برای درخواست همکاری اقدام کنین تصویر کارنامه سراسری تونو ازتون می خوان
بعضی جاها یه جزوه دارن و زمان آزمونو که اعلام کنن ازش امتحان می گیرن
باید به سایتاشون و اگه تو سایت ننوشته به یکی از شعب مراجعه کنین
و ...
البته به نظرم خیلی سخت نیست اصلا

طی دوره ای که شما به عنوان مشاور مشغول کار هستید جلسات آموزشی هم براتون برگزار می شه که چطور مشاوره بدید و چطور داوطلب و خانواده ش رو از موسسه راضی نگه دارید!

به عنوان شغل جالب نیست قطعا ولی اگر در حال تحصیل هستید به نظرم خوب جواب می ده هم یه سابقه است هم با درس خوندن و درس خونا در ارتباط هستید هم یه پول تو جیبیه هم تمام وقت نیست هم کار خیلی سختی نیست روحیه و انگیزه در بقیه زنده کنین در خودتونم زنده می شه و احتمالا رو درس خودتونم اثر می ذاره

از همه مهم تر ضامن و سفته و اینا هم قاعدتا نمی خوان

به نظرم بد نیست که امتحان کنین
Khansariha (69)  ما موفق می شیم
نکته: یه سری از موسسه ها هستن که نمایندگی می پذیرن اگر شهر شما خیلی کوچیک نیست و در عین حال نمایندگی هم نداره می تونین اقدام کنین اگر چه شرایط اون سخت تره ولی یه شغل دائمی خواهد بود

[تصویر:  nasimhayat.png]
#6
ی تجربه
هیچوقت همه خودتو برای همکارات فاش نکن و به همه زمان بده تا خودشونو به تو بشناسانند
زود قاطی نشید با همه..برای شناخت بعضیا ی روز و برای شناخت بعضیای دیگه ی سال لازمه در عین حفظ احترام اجازه ندید هر کسی وارد حریم شخصی تون بشه
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
#7
(1395 آبان 7، 12:01)می توانم نوشته است: سلام
دوستان بقیه شما نمی رید واسه مصاحبه و ... ؟
چرا اینجا انقده خلوته؟ 53258zu2qvp1d9v

درباره شغل مشاوره آزمون های دوره های دانش آموزا مثل گاج و قلم چی و ...

*وظیفه اصلیه یه مشاور یا همپا یا ... اینه که دائما یعنی حداقل هفته ای چند دقیقه با دانش آموز در ارتباط باشه و باهش تلفنی صحبت کنه
کارای دیگه هم هست : مثلا از برگه نتیجه آزمونش بهش مشاوره بده که چطور باید درس بخونه - باید با والدین هم چند وقت یه بار در ارتباط باشه که اونم یه حداقل در واحد زمان داره - باید دانش آموز رو تشویق کنه که تو جلسات آزمون شرکت کنه چون اگر شرکت نکنه از حقوق خودش کم می شه - ساعت هایی باید تو موسسه باشه برای کسایی که می خوان حضوری مراجعه کنن - باید روش های مطالعه رو خوب بلد باشه که بچه سئوال پرسید بتونه راهنماییش کنه و ...

حقوق بر مبنای تعداد افرادی هست که بهشون مشاوره می ده و حقوق ثابتی معمولا وجود نداره
بعضی از مراکز بعد از عید که دیگه دانش آموزا قسطاشونو تموم کردن و دیگه خیلی رضایت دانش آموز واسشون مهم نیست شروع می کنن به فشار به مشاور و به هر بهانه ازش کسر حقوق می کنن

هر کدوم از این موسسه ها شرایط خاصی برای جذب شما دارن
مثلا قلم چی شرطش داشتن رتبه سراسری خوبه و شما اگر الان وارد سایتشون شید و برای درخواست همکاری اقدام کنین تصویر کارنامه سراسری تونو ازتون می خوان
بعضی جاها یه جزوه دارن و زمان آزمونو که اعلام کنن ازش امتحان می گیرن
باید به سایتاشون و اگه تو سایت ننوشته به یکی از شعب مراجعه کنین
و ...
البته به نظرم خیلی سخت نیست اصلا

طی دوره ای که شما به عنوان مشاور مشغول کار هستید جلسات آموزشی هم براتون برگزار می شه که چطور مشاوره بدید و چطور داوطلب و خانواده ش رو از موسسه راضی نگه دارید!

به عنوان شغل جالب نیست قطعا ولی اگر در حال تحصیل هستید به نظرم خوب جواب می ده هم یه سابقه است هم با درس خوندن و درس خونا در ارتباط هستید هم یه پول تو جیبیه هم تمام وقت نیست هم کار خیلی سختی نیست روحیه و انگیزه در بقیه زنده کنین در خودتونم زنده می شه و احتمالا رو درس خودتونم اثر می ذاره

از همه مهم تر ضامن و سفته و اینا هم قاعدتا نمی خوان

به نظرم بد نیست که امتحان کنین
Khansariha (69)  ما موفق می شیم
نکته: یه سری از موسسه ها هستن که نمایندگی می پذیرن اگر شهر شما خیلی کوچیک نیست و در عین حال نمایندگی هم نداره می تونین اقدام کنین اگر چه شرایط اون سخت تره ولی یه شغل دائمی خواهد بود

اطلاعاتت جامع و کامل بود میتوانم جونم 49-2
منم پشتیبان قلم چی ام
و این شکلی که درخواست بدم نرفتم..شعبه جدید تو منطقه ما زدن یک سالی میشه بعد کنکور به من زنگ زدن البته بگم اگه به رتبه باشه رتبه های زیر دو هزار بیشتر میگیرن ولی رتبه من چهار هزار و خورده ای شد و فقط به خاطر این که تو آزمون جامع های شبیه ساز کنکورش رتبه های یک تا سه و گرفتم قبولم کردم چون بقیه همکارام رتبه هاش زیر دو هزاره بیشتر.. بعدش هم مصاحبه بود..وحدود دو هفته یه روز در میون کلاسای آموزشی داشتیم و بعدش پنج نفر و زیر نظر دارم فعلا.
یکی این که روابط اجتماعی و اعصاب خیلی قوی ای هم میخواد..من یه دانش آموز دارم که به شدت درگیر مشکلات خانوادگیه..من میتونم بگم من وقتی باهاش صحبت میکنم حس میکنم براش حکم روانشناس و دارم که حرف بزنه تا اروم شه تا مشاور درسی..با مادر و پدرشم چدا صحبت کردم ولی هچ نتیجه ای نداشت.بعد آخر هر هفته هم باید گزارش کارمونو بنویسیم بدیم سر همین قضیه یکم مدیر اون بخش ما اذیتم میکنه..من تمام تلاشمو میکنم تا به طرف درس سوقش بدم هر دو جور روش برنامه ریزی هم براش ریختم ولی واقعا نتیجه نداده..
از طرفی از کنار مشکل خانوادگی ای هم داره نمیتونم بی تفاوت بگذرم...
و این که یه مشکل اساسی دیگه ای هم که من دارم اینه که از آخرین ازمون مهر قرار شده یکی از بچه های فارغ التحصیل رشته ریاضی بیاد اشکال گیری درس ریاضی و فیزیک ازمون بچه ها رو بکنه و این آدم به شدت آدم نا منظمیه و فقط الکی وقت بچه ها رو هدر میده گزارش هم دادم این آقا خیلی بهشون بر خورد..و یه دعوای اساسی هم با هم داشتیم 4chsmu1  تمام حرف منم این بود بچه ی کنکوری هیچی به اندازه ی وقت و یادگیری براش مهم نیست مثلا فکرکنین  دانش آموز چهل و پنج دقیقه /یک ساعت علاف شه به امید این که یکی بیاد مشکلشو رفع کنه ولی بعدش بهشون بگی نمیتونه بیاد و بازم همه یچه ها مقصر و پشتیبان میدونن..
و
حقوقش خیلی پایینه ولی برای یکی مثل من که دانشجوئه خیلی خوبه مخصوصا از لحاظ زمانی..

ولی یه دانش آموز هم دارم عالیه این دختر..تا الان که عالی پیش رفته امیدوارم خوب پیش بره..

یه دانش اموز دیگه دارم مادرش اعتقاد داره پشتبان فقط وقت بچشو میگیره..درحالی اون تایم بیست دقیقه ای استاندارد کانون من شاید بخوام جو عوض شه خیلی کوتاه در مورد متفرقه حرف بزنم و فقط  مدام در مورد وضعیتشو چجوری درس بخونه و برنامه ریزیش حرف میزنم

و یه مورد دیگه ای هم که داشتم من شماره گوشیمو به بچه هام دادم گفتم هرجا گیر کردین زنگ بزنین..من یه بار سر کلاس بودم زنگ زد جواب ندادم بعد کلاس زنگ زدم شاکی شد چرا جواب منو ندادی و این حرفا و بعدا فهمیدم رفته به مدیر گفته اصلا به من رسیدگی نمیکنه و جوابمو نمیده 17

نتیجه میگیریم اگه صبر و حوصله و اعصاب خوبی دارین و میتونین خوب ارتباط بگیرین خوب قانع کنین برین سمت این شغل 53258zu2qvp1d9v

و یه حساسیت خیلی ویژه ای هم قلم چی داره رو غیبت دانش آموزاست..کسی از بچه هایی که مثلا من پشتیبانشونم غیبت کنه تنها کسی که زیر سوال میره منم و دلیلشم فقط میگن تو وظیفتو خوب انجام ندادی

یه سری تجربیات من بود از شغلم 53258zu2qvp1d9v
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند...

"نادر ابراهیمی"

وَ لا تَقرَعنی قارِعَةً  یَذهَبُ لَها بَهائی...

و مرا چندان به  سختی دچار مکن که
بزرگی و سرزندگی ام  را از میان ببرد.


"صحیفه سجادیه"
#8
سلام

منم تجربه ی خودم رو می گم. البته این تجربه رو با توجه به صحبت های خانم موجود زمینی به نظرم رسید بگم می تونه مفید باشه.
خب یه توضیحی بدم من الان سال آخر ارشد هستم و از سال اول کارشناسی هم دارم کار می کنم.
(تدریس توی مدارس و تدریس خصوصی ، المپیاد و طرح سوال و  ...)
سالهای اول ، با پول خیلی کم و طی مسیر زیاد سر کلاس می رفتم و ممکن بود یک روزم باطل بشه برای چهار زنگ.
ممکن بود سال های اول سر کلاس ها خوب نتونم باشم و نتونم مطلب رو خوب انتقال بدم و بچه ها اذیت بشند.
ولی هر چی گذشت ، تجربه ام بیشتر شد و کلاس کاری و حقوقم هم بیشتر شد و تا الان تونستم چندین میلیون جمع کنم.
با تمام این وجود اگر برگردم سال اول کارشناسی ، دیگه این کار رو تکرار نمی کنم. یعنی نمی رم دنبال تدریس.
و الان کارم رو به حداقل ممکن رسوندم (با وجود این که امسال خیلی ها بهم زنگ زدن برای کار و تدریس و من همه رو جواب کردم)
و الان پشیمونم که چرا اون همه وقت رو برای کار گذاشتم. تمام ساعت هایی که من می تونستم درس بخونم.
ناشکری نمی کنم ها ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر. خدا خیلی به من لطف داشته. ولی بحث من یه چیز دیگه است.
کار کردن خیلی وقت آدم رو می گیره. هم وقت ، هم انرژی. خیلی شیرینه ها. وقتی پولش می آد توی حسابت عالیه.
احساس مفید بودن به آدم دست می ده. احساس بزرگ شدن و مستقل شدن و ...
اما از اون طرف ذهن رو درگیر می کنه ، وقت رو پر می کنه و جلوی درس آدم رو بگیره.
اگر فرض کنیم شما بتونید نفر اول رشتتون بشید ، کار کردن شما رو به رتبه ده می رسونه.
اگر شما بتونید رتبه ی دهم رشتتون بشید ، شما رو می رسونه به رتبه صد و همین طور.
اگر این براتون مهم نیست که هیچی ولی اگر این مسئله خیلی براتون مهمه چند تا توصیه از طرف من پیرمرد:
۱)‌ هدفتون رو مشخص کنید: اگر دانشگاه می رید که مدرک بگیرید و مثلا تا کارشناسی بخونید ، اشکال نداره وقتتون صرف کار بشه.
اما اگر مثلا می خواهید دانشمند بزرگی بشید ، یا اگر می خواهید جراح مغز و اعصاب بشید ، شما باید سال ها خون دل بخورید و درس بخونید،
توی دانشگاه باشید ،‌ اساتید رو بشناسید و اساتید شما رو بشناسند ، زبانتون رو قوی کنید و با نرم افزار های موجود آشنا بشید و ...
۲) کارتون در جهت هدفتون باشه. اگر شما می خواهید یک مهندس عمران بشید ، خیلی زشته که تا آخر کارشناسی ، یک آجر را از نزدیک ندیده باشید.
خب پس به شما توصیه می شه برای کسب تجربه و مهارت (نه برای کسب پول) کار کنید. (اون هم به اندازه ای که به پیشرفت شما صدمه نزنه)
۳) متوجه باشید که انرژی شما محدوده. مثلا شما برای ۳۰ ساعت کار در هفته انرژی دارید. درست است که شما می تونید جمعه ۶ ساعت درس بخونید و در ازای اون ۶ ساعت در هفته کار کنید ، ولی بدونید که اگر شما ۶ ساعت در هفته کار کنید ، ۲۴ ساعت در هفته درس می خونید و اون ۶ ساعت که جمعه خوندید راندمان کافی رو نداشته و اصلا حساب نمی شه. (بالاخره شما نیاز به استراحت هم دارید)
۴) متوجه باشید که ایران چقدر دکتر و مهندس و دانشجو و ... دارد که اکثر آنها بی کار هستند.
پس شما اگر می خواهید شغلی متناسب با رشته ی تحصیلیتون پیدا کنید ، باید جزو نفرات برتر اون رشته باشید. پس شما باید فول تایم درس بخونید.
وگرنه بعد از چهار سال (یا مثلا ده سال) درس خوندن در دانشگاه و گرفتن مدرک ، به خیل عظیم مدرک داران بیکار می پیوندید و می تونید با مدرکتون خودتون رو باد بزنید. Gigglesmile

در نهایت من مخالف کار دانشجویی نیستم ،‌ اما حرفم اینه که اگر به شما پیشنهاد کاری شد در زمان دانشجویی ، زیاد خوشحال نشید و کمی سبک سنگین کنید و آینده رو نگاه کنید و این که
همیشه سعی کنید توی کاری که می کنید نفر اول باشید.
اگر درس می خونید نفر اول اون رشته
و اگر کار می کنید نفر اول توی کار.
و یک هندونه سالم به مقصد برسه بهتر از اینه که دو تا هندونه با یک دست بلند کنی و بشکنه.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

#9
(1395 آبان 7، 23:54)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: سلام

منم تجربه ی خودم رو می گم. البته این تجربه رو با توجه به صحبت های خانم موجود زمینی به نظرم رسید بگم می تونه مفید باشه.
خب یه توضیحی بدم من الان سال آخر ارشد هستم و از سال اول کارشناسی هم دارم کار می کنم.
(تدریس توی مدارس و تدریس خصوصی ، المپیاد و طرح سوال و  ...)
سالهای اول ، با پول خیلی کم و طی مسیر زیاد سر کلاس می رفتم و ممکن بود یک روزم باطل بشه برای چهار زنگ.
ممکن بود سال های اول سر کلاس ها خوب نتونم باشم و نتونم مطلب رو خوب انتقال بدم و بچه ها اذیت بشند.
ولی هر چی گذشت ، تجربه ام بیشتر شد و کلاس کاری و حقوقم هم بیشتر شد و تا الان تونستم چندین میلیون جمع کنم.
با تمام این وجود اگر برگردم سال اول کارشناسی ، دیگه این کار رو تکرار نمی کنم. یعنی نمی رم دنبال تدریس.
و الان کارم رو به حداقل ممکن رسوندم (با وجود این که امسال خیلی ها بهم زنگ زدن برای کار و تدریس و من همه رو جواب کردم)
و الان پشیمونم که چرا اون همه وقت رو برای کار گذاشتم. تمام ساعت هایی که من می تونستم درس بخونم.
ناشکری نمی کنم ها ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر. خدا خیلی به من لطف داشته. ولی بحث من یه چیز دیگه است.
کار کردن خیلی وقت آدم رو می گیره. هم وقت ، هم انرژی. خیلی شیرینه ها. وقتی پولش می آد توی حسابت عالیه.
احساس مفید بودن به آدم دست می ده. احساس بزرگ شدن و مستقل شدن و ...
اما از اون طرف ذهن رو درگیر می کنه ، وقت رو پر می کنه و جلوی درس آدم رو بگیره.
اگر فرض کنیم شما بتونید نفر اول رشتتون بشید ، کار کردن شما رو به رتبه ده می رسونه.
اگر شما بتونید رتبه ی دهم رشتتون بشید ، شما رو می رسونه به رتبه صد و همین طور.
اگر این براتون مهم نیست که هیچی ولی اگر این مسئله خیلی براتون مهمه چند تا توصیه از طرف من پیرمرد:
۱)‌ هدفتون رو مشخص کنید: اگر دانشگاه می رید که مدرک بگیرید و مثلا تا کارشناسی بخونید ، اشکال نداره وقتتون صرف کار بشه.
اما اگر مثلا می خواهید دانشمند بزرگی بشید ، یا اگر می خواهید جراح مغز و اعصاب بشید ، شما باید سال ها خون دل بخورید و درس بخونید،
توی دانشگاه باشید ،‌ اساتید رو بشناسید و اساتید شما رو بشناسند ، زبانتون رو قوی کنید و با نرم افزار های موجود آشنا بشید و ...
۲) کارتون در جهت هدفتون باشه. اگر شما می خواهید یک مهندس عمران بشید ، خیلی زشته که تا آخر کارشناسی ، یک آجر را از نزدیک ندیده باشید.
خب پس به شما توصیه می شه برای کسب تجربه و مهارت (نه برای کسب پول) کار کنید. (اون هم به اندازه ای که به پیشرفت شما صدمه نزنه)
۳) متوجه باشید که انرژی شما محدوده. مثلا شما برای ۳۰ ساعت کار در هفته انرژی دارید. درست است که شما می تونید جمعه ۶ ساعت درس بخونید و در ازای اون ۶ ساعت در هفته کار کنید ، ولی بدونید که اگر شما ۶ ساعت در هفته کار کنید ، ۲۴ ساعت در هفته درس می خونید و اون ۶ ساعت که جمعه خوندید راندمان کافی رو نداشته و اصلا حساب نمی شه. (بالاخره شما نیاز به استراحت هم دارید)
۴) متوجه باشید که ایران چقدر دکتر و مهندس و دانشجو و ... دارد که اکثر آنها بی کار هستند.
پس شما اگر می خواهید شغلی متناسب با رشته ی تحصیلیتون پیدا کنید ، باید جزو نفرات برتر اون رشته باشید. پس شما باید فول تایم درس بخونید.
وگرنه بعد از چهار سال (یا مثلا ده سال) درس خوندن در دانشگاه و گرفتن مدرک ، به خیل عظیم مدرک داران بیکار می پیوندید و می تونید با مدرکتون خودتون رو باد بزنید. Gigglesmile

در نهایت من مخالف کار دانشجویی نیستم ،‌ اما حرفم اینه که اگر به شما پیشنهاد کاری شد در زمان دانشجویی ، زیاد خوشحال نشید و کمی سبک سنگین کنید و آینده رو نگاه کنید و این که
همیشه سعی کنید توی کاری که می کنید نفر اول باشید.
اگر درس می خونید نفر اول اون رشته
و اگر کار می کنید نفر اول توی کار.
و یک هندونه سالم به مقصد برسه بهتر از اینه که دو تا هندونه با یک دست بلند کنی و بشکنه.

ســــلام
خیلی ممنونم بابت توضیح مفصل و خوبتون 302

خب راستش من اصلا به این که برم سر کار فکر نمیکردم..همیشه میگفتم الان خیلی زوده..مدرکمو بگیرم مهارتمو بدست بیارم بعد..خانوادمم اصلا موافق سر سخت بودن..قبل این پشتیبان دبیر فیزیکم تو تابستون که برای تعیین رشته رفتم پیشش گفتش برای حل تست فیزیک بچه های کنکوری میتونی بیای این چند تا مدرسه ای که من کار میکنم حل تست کنی که واقعا بدم نیومد چون من واقعا خود درس فیزیک و خیلی دوست داشتم ولی خب خانواده موافقت نکرد
ولی برعکس پیشنهاد پشتیبان و خیلی راحت قبول کردن 17 یه چیزی هم که من خودم پافشاری کردم رو این پشتیبان این بود که مشاور کنکورم تو طول سال تحصیلی خودش از پشتیبان قلم چی شروع کرده بود و بعدا تونسته بود خودشو خیلی خوب جا بندازه وارد مدارسم شده بود و یه مدرک خوب تو یه دانشگاه تاپ گرفته بود و کنارش مشاوره هم انجام میداد..بعد یعنی من با همچین ذهنیتی هم که گفتم آیندش میتونه خوب باشه رفتم

و این که خودمم واقعا الان گیر کردم بین و درس و کار کلاس بیرون
یعنی میدونین الان که یک ماه و خورده ای میگذره نتونستم تعادل ایجاد کنم بینشون
دقیقا روزایی که قلم چی ام و کلاس زبانم اون روزم هیچی درس نمیتونم بخونم و بخش خیلی زیادی از هفتمم میگیره
و توی دانشگامم میبینم از من خیلی بهتر هم هست..حالا جدا از این که من رشته کامپیوتر و وقتی انتخاب کردم هیچ چیزی در مورد برنامه نویسی نمیدونستم ولی رفتم دانشگاه دیدم نه چقدر کسای دیگه هستن که از من بیشتر بارشونه..و دو سه نفر هم من دیدم تو رشته ما میرن سر کار و در نظر بیگیرین چقدر وقت آزاد دارن بقیه..
ولی من میخوام تو هر دو پیشرفت کنم..و صرفا هم واسه مدرک نرفتم دانشگاه..
چون کارمم خیلی دوست دارم با تمام حاشیه هاش
دارم سعی میکنم تعادل ایجاد کنم بین درس و کار و تفریحم
شما تونستین تعادل ایجاد کنید؟؟
و یه جا تو حرفتون گفتین تو هر رشته ای باید جزوه های بچه های خوب همون رشته رو داشته باشه آدم خب من این جزوه ها رو از کجا گیر بیارم؟53258zu2qvp1d9v
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند...

"نادر ابراهیمی"

وَ لا تَقرَعنی قارِعَةً  یَذهَبُ لَها بَهائی...

و مرا چندان به  سختی دچار مکن که
بزرگی و سرزندگی ام  را از میان ببرد.


"صحیفه سجادیه"
#10
نقل قول: و این که خودمم واقعا الان گیر کردم بین و درس و کار کلاس بیرون
یعنی میدونین الان که یک ماه و خورده ای میگذره نتونستم تعادل ایجاد کنم بینشون
دقیقا روزایی که قلم چی ام و کلاس زبانم اون روزم هیچی درس نمیتونم بخونم و بخش خیلی زیادی از هفتمم میگیره
و توی دانشگامم میبینم از من خیلی بهتر هم هست..حالا جدا از این که من رشته کامپیوتر و وقتی انتخاب کردم هیچ چیزی در مورد برنامه نویسی نمیدونستم ولی رفتم دانشگاه دیدم نه چقدر کسای دیگه هستن که از من بیشتر بارشونه..و دو سه نفر هم من دیدم تو رشته ما میرن سر کار و در نظر بیگیرین چقدر وقت آزاد دارن بقیه..
ولی من میخوام تو هر دو پیشرفت کنم..و صرفا هم واسه مدرک نرفتم دانشگاه..
چون کارمم خیلی دوست دارم با تمام حاشیه هاش
دارم سعی میکنم تعادل ایجاد کنم بین درس و کار و تفریحم
شما تونستین تعادل ایجاد کنید؟؟
و یه جا تو حرفتون گفتین تو هر رشته ای باید جزوه های بچه های خوب همون رشته رو داشته باشه آدم خب من این جزوه ها رو از کجا گیر بیارم؟[تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
من هم مثل شما فکر می کردم و می خواستم هم توی درس و هم توی کارم پیشرفت کنم.
می دونید تا حدودی هم می شد ، یعنی مثلا من توی فرودگاه مجبور می شدم برای امتحان بخونم.
یا توی هواپیما تمرین حل کنم. چون هر جور حساب می کردم وقت کم می آوردم.
یه تعطیلی هم که پیش می اومد تقریبا نای هیچ کاری را نداشتم.
نمره هام هم بد نشد ، کارم رو پیش می بردم. ولی موضوع اینه که شما اگر بخواهید درجه یک باشید ، باید خیلی فراتر از درس و دانشگاه کار کنید.
و ذهنتون فقط درگیر رشتتون باشه. (اگر علوم پایه باشه ، این فراتر بودن یعنی بیشتر درس خوندن ، حالا باید ببینیم توی رشته ی شما این چطور معنی می شه)
خلاصه این جوری بود که کمش کردم کلاس ها رو.
و دقیقا از اون ترمی که کلاس ها رو حداقل کردم ، پیشرفتم توی دانشگاه شروع شد.
و الان دانشگاه کل وقت من رو گرفته و حتی بیشتر از اون هم جا برای کار وجود داره.
و حسرت اون ساعت هایی رو می خورم که توی کارشناسی صرف کار کردم.
به خاطر همین هر کدوم از بچه ها که می آد ازم سوال می پرسه بهش می گم:
اگر هدفت درس و دانشگاه و ... هست ، توی دانشگاه دور سه چیز رو خط بکش:
سیاست ، عاشق شدن ، کار کردن (غیر مرتبط با شغل آینده)
ببینید من به خودم این اجازه رو نمی دم که به شما راه نشون بدم یا بگم کاری که می کنید اشتباهه.
شرایط من هم با شما خیلی فرق می کنه.
و نمی گم که حرفام درسته ، شاید دارم اغراق هم می کنم یا اشتباه می گم.
ولی به نظرم حتما با چند تا از اساتید دلسوز و پخته مشورت کنید ببینید شاید حرف اون ها متفاوت باشه. (این دلسوز بودن خیلی مهمه ، پرس جو کنید)
موفق باشید 302
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

#11
سعی کنید با معدل بالا لیسانس بگیرید من الان میخوام یک شرکت دولتی برم اگه معدلم 17 بشه رتبه کاری من بالاتر میشه الان معدلم 16.17 بنظر شما الان اگه هر 18 واحد باقیمانده من بالای 18 باشه معدل کل من 17 میشه ؟؟؟؟
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
#12
سلام

چیزی که من به چشم دیدم اینه که شرکت ها به شدت به دنبال نیروی کاربلد هستن.
به عبارتی، تشنه ی نیروی کاربلد هستن.

مردم این طرف و اون طرف میگن کار نیست.
اما چیزی که من به چشم دیدم اینه که نیرو نیست.
کسی که چیزی بلد باشه نیست.

منظور از بلد بودن، درس و جزوه و دفتر و کتاب نیست.
دنبال کسی هستن که کاری پیش ببره.

دولتی و خصوصی هم هیچ فرقی نداره.
تنها تفاوتی که هست تو شرکت های خصوصی گاها احتیاجی به آزمون ورودی نیست. نیاز به مدرک تحصیلی هم نیست. می تونی لیسانس فیزیک داشته باشی و کارشناس برنامه نویس بشی. یا حتا همون لیسانس رو هم نداشته باشی.
اما تو شغل های دولتی، یه آزمون ورودی پیش روت هست و الزما باید مدرک تحصیلی مرتبط با شغل درخواستی رو داشته باشی. برای کارشناس برنامه نویس، باید مدرکی شبیه به کامپیوتر داشته باشی.

در هر حال واسه شغل های دولتی هم بعد از اینکه آزمون برگزار شد، موقع مصاحبه کسانی پذیرفته میشن و بیشتر به چشم میان که تجربه ی کاری داشته باشن.

منی که رشته ام کامپیوتر بود
هیچ موقع از ریاضی مهندسی که پاس کردم چیزی نپرسیدن. هیچ موقع آمار یا گسسته یا محسبات ازم نخواستن.
کاری به نظریه زبان نداشتن. ذخیره و بازیابی براشون مهم نبود.
وقتی ما تو کشوری زندگی می کنیم که یک زبان از پیش نوشته ی خارجی ها رو همراه با ده ها کتاب رایگان موجود به همراه صدها فیلم آموزشی مرتبط با اون رو نمی تونیم استفاده کنیم؛ یعنی حتا در حد یه مصرف کننده ی استاندارد هم نیستیم، طبیعتا کسی هم تو جلسه ی مصاحبه ازتون چیزی در مورد درس طراحی زبان های برنامه نویسی نمی پرسه.
اون ها خودشون بهتر از ما می دونن درس کامپایلری که می خونیم واسه ما ایرانی ها نیست. (گاهی به این فکر می کنم ما بتونیم زندگی خودمون رو کامپایل کنیم، بسه مونه. کامپایل کد و بهینه سازی اون پیش کش)
طبیعتا ده ها واحد فیزیک و مدار الکتریکی و الکترونیکی و آزمایشگاه های مرتبط با اون ها واسه من برنامه نویس سودی نداره.
ده ها واحد درس عمومی ادبیات و معارف و ... هم که چاشنی تمام رشته های دانشگاهی میشه، کسی رو واسه بازار کار آماده نمی کنه.

سر کار که بری ازت می خوان براشون سایت طراحی کنی. مدام با توجه به نیازمندی هاشون توسعه ش بدی. با تکنولوژی روز تغییرش بدی.
با توجه به نیازمندی های کسب و کار ازت برنامه های تحت ویندوز یا اندروید می خوان. هم برای کارمندان شرکت هم برای مشتریان.

اون جا معدل الف بودن برای کسی سودی نداره.
اون جا شاید چند واحد برنامه نویسی و پایگاه داده به کارت بیاد.
اون جاست که میگی کاش تعداد درس های به درد بخوری که گذرنده بودم، بیشتر از این یکی دو تا بود...  53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

#13
آرمین اگه با لیسانس بمونی کار گیرت نمیاد ها. دنبال مدارج بالاتر باش.
آرمین معاف بشی، دیگه خبری از کار نیست ها. همین آدم های سالمش هم الان کار گیرشون نمیاد.
آرمین این آزمون ها که برگزار می کنن، همش پارتی بازیه. به جیب زدن پول من و امثال تویه. خودتو علاف اینا نکنی ها.

اینا چیزهایی بود که تو این چند ساله ده ها بار بهم گفته میشد.
از خانواده گرفته تا دوستان و آشنایان دور و نزدیک.

چیزهایی که هیچ کدومش واقعی نبود.

من با همون لیسانسی که داشتم؛ با همون معافیت؛ و با 4 آزمونی که دادم؛ در عرض 9 ماه، 3 اداره ی دولتی و یک بانک قبول شدم.

طرف با فوق لیسانس به جایی نرسیده، فکر می کنه با دکترا، درهای اشتغال به روش باز میشه. اینه که به همه توصیه می کنه درس بخونین تا هر درجه ای که می تونین.
طرف معافیت کف پا گرفته. به جایی نرسیده. تا آخر عمر فکر می کنه تنها دلیل بدبختیش معافیت کف پا بوده. وگرنه الان مدیرعامل چند شرکت اروپایی بود. اینه که به همه توصیه می کنه از معافیت دوری کنن.
طرف آزمون داده قبول نشده. فکر می کنه آزمون ها سرکاریه. اینه که به همه توصیه می کنه سراغ آزمون های استخدامی نرن.

برای انتخاب مسیر کاری مون با کسانی مشورت کنیم که راه رو طی کرده باشن. از حرف کسانی پیروی کنیم که مسیر رو شناخته باشن.
همون طور که برای ترک خودارضایی، تجربه های کسانی رو جدی می گیریم که به پاکی رسیدن. کسانی که مسیر پرفراز و نشیب پاکی رو با موفقیت عبور کردن.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

#14
چندتا مقاله نصفه نیمه دارم. میخواستم کتاب بنویسم کلی به این در اون در زدم سرمایه گذار پیدا کردم که پیشنهاده کتابم رو قبول کردن. 
آرزوم این بود مشهد شاغل بشم یه کاری که با دوستام راه بندازم. کلی بهم پیشنهاد شغلی شده از اونجا
سه تا آزمون استخدامی ثبت نام کردم که باید مرور کنم و تست بزنم
ولی همش نصفه کاره مونده
اومدم یه کاری رو شروع کردم که یه قمار میمونه اونم کشاورزیه.همه چی رو فدای اون کردم. نمیدونم چی میشه ولی خب این تصمیمیه که گرفتم.
خاک و گل و آفتاب سوختگی و زحمت جسمی کشنده ولی خب باید کار کرد باید پول به دست آورد.
.................................................................................................................................................................................................
این روزها خیلی حساب کتاب میکنم که آیا کار درستی کردم یا نه؟
خب بنده خوب خدا میزاشتی استخدامی ها رو میخوندی مقاله و کتابتو ردیف میکردی بعدش کشاورزی میکردی حالا امسال به کارای دیگه ت میرسیدی مگه چی میشد؟ آب خشک میشد یا زمین فرار میکرد؟
ولی دیگه دیره واسه سرزنش خودم الان وسط راهم. کلی سرمایه گذاری کردم تو همین مدت کم
باید تا پاییز و فصل برداشت محصول تمرکز کنم رو همین کارم. استخدامی و مقاله و کتاب و کار مرتبط بمونه واسه بعد
فقط ایرادی که تو این کار هست اینه که خیلی خسته میشم خیلی زیاد همه تفریحم شده سرک کشیدن به نت و کانون
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
#15
نکته:
همیشه از همون اول درباره پول حرف بزنید، تعارف کردن باعث سواستفاده روسا و همچنین باعث اتلاف وقتتون می شه

درخواست:
اگر بیکارید از هر فرصتی برای افزایش مهارتهاتون استفاده کنین تا فرصتهای شغلی بیشتری داشته باشید

پ.ن خطاب هردوتاش خودمم چون از هر دو ضربه خوردم

[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان