1390 مرداد 30، 18:45
ویرایش شده
خدا جون ، سلام
سلامم نامی از نام های خودته خدا جون
خدایا، خداجون
این نامه رو بهت مینویسم و این حرفا رو بهت میزنم ، چون نمیدونم به کی بگم . کی بهتر از تو
خدایا خودت خوب میدونی
خوب میدونی که دلم گرفته
خدایا یادته اون قدیما دلم میخواست بتونم باطن حقیقی آدما رو ببینم و حقیقتشونو بفهمم ؟
خدایا همین قدری که از ظاهرشون بهم نشون دادی آتیشم زد
خدایا
خدایا چی بگم ؟
خدایا چی بگم آخه ؟
یه عده دارن میمیرن اما...
این همه بی تفاوتی ؟
خدایا خسته شدم
خداجون خسته شدم
خسته شدم از بودن تو این باغ وحش
میدونم ، خودمم دست کمی ازشون ندارم . ولی خسته شدم
خدایا این خاک چه غریبه
خدایا آدما
آدما دیگه رنگ تو رو ندارن
آدما هزار رنگ شدن
خدایا انگار همه گم شدن
تو این شلوغیا
خدایا چرا ؟
خداجون ، مگه آدمو از خاک نیافریدی ؟
خدیا پس چرا این دلا سنگین ؟
خدایا دنیات شده باغ وحش
یه مشت حیوون دور هم میریم و میایم
خدایا آدما گم شدن
خدایا این عزیزی که خودت میدونی کیه
خدایا میبینی ؟
میبینی چطور گم شده ؟
خدایا کوش ؟
خدایا کجاست ؟
خدایا این همونیه که من میشناختمش ؟
خدایا دلم گرفته
به قول سهراب من به اندازه ی یک ابر دلم میگیرد
خدایا حدیث یکی از رفقات بود ، نمیدونم امام حسین بود یا امام سجاد یا شایدم یکی دیگه
می گفت الدّنیاء سجن المؤمن
دنیا زندان مؤمنه
خدایا تو خودت به نقص ایمان من بهتر از هر کس دیگه ای واقفی ، ولی خدایا زنجیرای این زندان رو دوش منی که ایمان درستی هم ندارم سنگینی میکنه
پس چه میکشن مؤمنای حقیقیت ؟
خدایا خسته شدم
خدایا خداوندا
تو رو به حق رفیقای جون جونیت
خدایا تو رو به حق این عزیزی که امشب شب شهادتشه نذار
نذار میون این گم شده ها گم بشم
خدایا نذار
نذار تو این کشتی شکسته غرق بشم
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خدا میدونم فریادمو میشنوی ، بی جواب نذارش
خدایا دستمو ول نکن
خدایا ، خداجون
به حال خودم ولم کنی غرق میشما ...
ببخشید دوستان اگه ناراحت کننده بود
قصد نداشتم الآن بنویسم ولی دلم گرفته بود
فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً
به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)