عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تمرین برای تاپیک (اصول و روش های علمی تغییر عادت)

#16
زهرا خانوم خیلی کلی میخوای تغییر بوجود بیاری

سخت کوشی یه سبکه نه یه تصمیم ،

شما باید این سبک رو براش ارزش بسازی ، مثلا همین ارزش هایی که گفتی ، و بعد برای تصمیماتی که توی برنامه یا تصمیمات عملی ، سعی کنی توی همه موارد این سبک رو پیاده کنی ، :

مثلا :

تصمیم 1) من می خواهم اتاقم منظم باشد ،
بعد یکی از باور هایی که برای منظم شدن اتاق استفاده میکنی ، اینه که از خوبی های نظم بگی ، و منظم شدن ، همین طور استفاده از تکنیک یادآوری این هست که این کار باعث میشه سخت کوشیت زیاد بشه ،


یا مثلا شما سبک "احتران به تصمیمات خودم " یا سبک : " احساس مدیریت و تسلط پیدا کردن " رو مثال میزنم :


مثلا شما تصمیم میگیری که مثلا فقط روزی حداکثر یک سات به کانون بیای :

توی متن میتونیسی : اگه من این تغییر رو بوجود بیارم ، این نظم من در استفاده ام از این سایت باعث میشه که احساس تسلط و مدیریت توی تصمیماتم بکنم ، چون وقتی این تصمیم رو اجرا میکنم یه بار دیگه میبینم که دارم تصمیماتم رو عملی میکنم ، همینطور با ایم کار ، به نظم ، و برنامه و تصمیمات شخصیم احترام میگذارم و این احساس لذت بخشی است .



بله سبک هایی که میپسندین ، مثلا من با انجام این کار ، رابطه خوبی با امام زمان پیدا میکنم ، احساس میکنم شخص صالحی هستم ، در جهت عبادت پیشرفت میکنم ، و شادمان میشوم ، نشاظ روحی میابم ، این کار زیباست ، احساس تسلط میدهد ، حس پذیرشم را بالا میبرد ،

این ها باور های اصلی و سبک هایی هستند که شما توی بینشتون برای پیشبرد تصمیماتتون اعمال میکنین ،


پس ما تمیرین رو فعلا برای تصمیمات عملی و برنامه ای داریم ، نه مراجع و اعتقادات یا مثلا سبک ها ، بلکه شما برای اجاری تصمیمتون ، مثلا ترک ، باید بگردین ببینین چه سبک ها و مراجع و اعتقادات عمیقی دارین و از اون ها استفاده کنین .


.
(1391 دي 9، 15:54)مجتبی نوشته است: 4fvfcja4fvfcja4fvfcjaبچه ها من استمنا و خودارض... که حتما لازمه براش متن بنویسین ،
یعنی لازمه چون تصمیم مهمیه ، مدام متن ازش بنویسین ، یعنی متنتون رو آپ دیت کنین و گرنه یه متن مرده میشه


متن های بقیه رو بخونین


و از نکات جالبش برای متن خودتون استفاده کنین
.............جدا از اون خود ترک بسته به چند تصمیم انجام میگیره مثلا چشم پاکی ، با برنامه بودن برای اجرا کردن تصمیمی های که برای تداوم توی ترک میگیرین ، مثلا اوردن برنامه ذکر یا نماز اول خوندن یا قرآن خوندن ، و ... و یا سحر خیزی ،

خیلی تصمیمیاتی که برای ترک لازم هستن . لازمه که اول شما توی اون قدم های کوچیک که در جهت ترک هستند متن بنویسین ، چون کار های راحتری از ترک و یا تصمیمیات بزرگتر هستند اینطوری پیشرفتتون پله به پله صورت میگیره ، یعنی هم توی جزئیات هم توی کلیات انگیزه و اراده و تداوم رو حفظ مکینین ........برای همین توصیه میکنم زوم و انرژی تون رو توی این روش از تصمیمات کوچیک شروع کنین ، اونوقت میبینین که آثارش فوق العاده سریع هست




نه کارهای کوچیک و تصمیماتی که به ظاهر کوچیکند ولی شما همچنان در انجامش لنگ میزنین ،


مثلا مرتب کردن اتاقتون
یا سر یه ساعت خاص پاشدن ،


یا مثل چیزی که من گفتم ، من دائما تصمیمی به تنظیم ساعات خوابم داشتم به ظاهر تصمیم ساده است ولی میدیم بعد یه مدت طولانی قول و تصمیم از پسش بر نمیومدم ، نیاز به یه تصمیم محکم و اراده و انگیزه قوی داشت ،

یا مثلا من یه متن نوشتم که مربوط به منظم اومدنم به کانون میشد ، یه مدت نامنظم میومدم وری که کل برنامه ام رو بهم میریخت ، بعد هر چیم قول میدادم و سعی مکیدم آخرش یه جا میزدو و افراطو تفریط توی کانون اومدن میکردم ، بعدش یه متن نوشتم ، اون باعث شد فوری اثر کنه ، و من توی کانون اومدن خیلی منظم شدم بدون هیچ اجباری یا زوری وقتی آدم بخونه و مرور کنه و ببینه و یادش بیاد که یه چیز به این کوچیکی ممکنه چقدر برنامه و نظم فکری شما رو بهم بریزه خوب طبیعتا یه باور خیلی قوی میشه ، در حالتی که توی حالت عادی ما اون اهرم های لازم رو برای یاد آوری ذهن و سوق دادنش به این مسایل نداریم مگه این که با تمرین این راه رو جلوی پاش بذاریم .
پس :

1) تصمیمتون خیلی بزرگ نباشه ، ترک استمنا تصمیم مهمیه ، باید گرفته بشه ولی ممکنه شما چندین فامتور پیشنیاز ترک رو لازم دارین ، که هنوز حلش نکردین ، مثلا میگم ها ، یارو میبینه برای ترک نیاز داره :

الف ) خودش رو همیشه به کاری مشغول کنه تا بیکار نباشه که به اسنتمنا بیافته
ب) مرتب حالت مراقبه و گزارش داشته باشه که بعد شکست نکات ضعف رو خوب تشخیص بده و از یه سوراخ دوبار گزیده نشه
ج) نماز هاش رو اگه مذهبیه درست تر کنه
د) برنامه ذکر و ورزش براش چیز شوخی برداری نیست که بخواد یه روز انجامش نده ، شاید یه کوتاهی کوچیک توی این برنامه منجر به شکست بشه ، چون ذکر و ورزش رو مثلا دیده که خیلی توی تداومش اثر داره
و ) مثلا نظمش رو توی اومدن به کانون حفظ کنه بعد از روز های ترک هر چند امتحان یا کارهای مهم داشته باشه ، چون مقلا تشخیص داده باشه مرتب اومدن به کانون در ترک ش خیلی اثر مثبت میذاره


یارو این ها رو برای ترک تشخیص داده ، فرض کنید هیچ کودوم رو حل کرده ، و یا مثلا کلن از زیر بار چند تاشون داره در میره

مثلا میبینه که خیلی وقته برنامه ذکر و ورزش مینویسه ، ولی توی عمل دل و دماغش رو نداره ، و یا باور های غلطی که گاهی به غلط بودنشون شک میکنه مانع میشن تا منظم و یا مرتب یا با پشتکار برنامه ذکر و ورزش رو ادامه بده


اینجاست که مثلا پیشنیاز ترک براش نوشتن یه متن و ایجاده انگیزه برای انجام ذکر و ورزش هست ،

اولا باور های غلطش رو نابود کنه
دوما باور های مثبتش رو در جهت موثر بودن این برنامه تقویت کنه


که جفتش ضرورتا نیاز به متن هست ،


عمل کردن به این کار هم راحت تر از متن ترک به طور کلی هست ،


و مطمئنن جوابش محکم تره ،


پس شما ضمن این که برای تصمیم کلیتون یعنی ترک مینویسین باید برای بعضی از تصمیماتتون توی جزء اجرا هم متن داشته باشین ، اون ها که به قول معروف توش لنگ میزنین و میبینین انگیزه یا دل و دماغ لازم رو ندارین


تشخیصش با خودتون هست .


.

دوم عجله نکنین ، از یه تصمیم شروع کنین ، خیلی سرتون رو شلوغ نکنین ، بعد که حل شد بعدی ،


یه تصمیم رو چند هفته ای بگیرین ، و متنش رو هر روز مرتب بخونین و روش کار کنین ،
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#17
لیست شماره ی 1...7 گل رز اوول

1- باران (من برای تنبلی شرکت میکنم[تصویر:  l.gif]) [تصویر:  8.gif] مشق شب پست 38
2-علیرضا(ترک خ .ا )[تصویر:  8.gif]
3-حمید خان ( ترک خ.ا
)[تصویر:  8.gif] مشق شب پست 39
4- مجتبی (برای سحر خیزی و تنظیم خواب)
5-همای رحمت-ملقب به رحمت خان(ترک اینترنت)
6-اتريال (کنترل ساعت بیدار شدن )
7-سها (براي مشاركت بيشتر تو كارهاي خونه![تصویر:  l.gif] )
8-اچ اف زهرا(تنبلی)[تصویر:  8.gif]
(۸-۱۰-۱۳۹۱ ۱۱:۲۱ عصر)باران.. نوشته شده توسط: مشق شب دوم :
سوالای من
الهی به امید تو


) چرا از تنبلی متنفرم ؟ چرا حالم از تنبلی بهم می خورد ؟

چون همه ی لحظات مفید و از دست می ده..همه ی کارهای مهمی رو که میتونست انجام بدم از دست میداه..من تنبلی رو دوست ندارم چون از کلمه ی ای کاش متنفرم[تصویر:  47.gif]

]2)اگر کسی تنبلی کند ، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
مدام تصمیم میگیره و می زنه زیرش چون تبله و نمیتونه تو اون زمان مشخص انجامشون بده..احساس منفیش میشه از دست دادن فرصت ها و از دست دادن فرصت ها..و یه جور حس نتونستن یه احساس بد داره..حس کلی کار تلنبار شده و بی سر و سامون..حس اضطراب تا خود دقیقه 90..حس اینکه تازه دقیقه 90 میفهمه کلی کار داره که رو هوا موندن و انجامشون نداده .. کلا یا تو آرزوهاش اون کار را رو میبینه که انجام داده .. اما تو واقعیت نه...چون تنبله و حسش نیست

تنبلی چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟
رنج عق موندگی از دوستاش..رنج دیدن و کاری نکردن [تصویر:  l.gif] یه برنامه ی روزانه ی خالی که تهش فقط حست میخوره و خودش و میخوره که این همه روز داشتم و هیچ یبه هیچی

با تنبلی چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
زمان..وقت مفید و استعداد هایی که شکوفا نمی شه چون زمینه ش در اثر تنبلی از دست رفته و یه کاش..[تصویر:  a.gif]

کسی که تنبلی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
استرس بدون عمل .. و مدام حس منفی که وای دیر شد..اما تهش بازم تنبلییییییییییییییییییییی[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]

)تنبلی چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟
خوب مدام تذکر می شنوه...که این کار موند و اون کار رو هواس..و این جمله که چقدرررررررررر تو تنبلییییییییییییییی...و در اجتماع کلا فقط تو حرفه..چون توی عمل با تنبلی نمی شههههههه[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]




چرا عاشق تلاش هستم ؟ چرا دوست دارم تلاش کنم و سخت کوش باشم ؟
چون خیلی افکار هست توی ذهنم که دوست دارم بهشون برسم..خیلی راه های فوق العاده هست که باید برم..و برای رسیدن به چیزهایی که دوست دارم باید تلاش کنم..[تصویر:  1.gif] چون میدونم هر کسی یه استعداد خاصی داره..دل میخواد اون و شکوفا کنم و روش مانور بدم که این فقط با سخت کوشی همراهه [تصویر:  1.gif]

سخت کوشی چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟
عاشقانش و نمی دونم..اما لذتش توی موفقیتیه که با تلاش به دست می آرم..چیزی که میخوام و با تلاش به دست می آرم..ثمره ی کار ...[تصویر:  t.gif] و اینکه بی هموده نیست.. هیچ انشانی از بیهوده بودن خوشش نمی آد..دوست دارم مفید باشم

سخت کوش بودن چقدر برایم لذت بخش است ؟
واااااااااااای خیلییییییییییییییی..حس اینکه کافیه اراده کنم وبعد تلاش تلاش تلاش برای رسیدن به چیزی که باور دارم میتونم...[تصویر:  win.gif]

در صورت تلاش، و سخت کوش بودن چه چیز هایی بدست می اورم ؟
چیزایی رو که لایقشونم و خدا در مسیر زندگیم قرار میده..دیگه مهم نیست کی می فهمم..فقط مهم اینکه من با تلاش بهش میرسم..[تصویر:  u.gif] و یه حس آرامش

چگونه سخت کوش بودن ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟
خوب واقعیتش اینکه نمیدونم اولیش و .. اما دومیش خوب می تونم موقعیت شغلی و اجتماعی بهتری رو به دست بیارم .. کلی بهبود داره توش [تصویر:  12.gif]

و در آخر..
به نظرم حسرت دیگه معنا نداره..[تصویر:  shad.gif]
تکلیف اضافه ی امروز

در چه زمینه های تنبلی دارم (شناسایی شده تا به امروز)
1-زمان قرآن خواندن
2- آمدن به کانون
3-درس خواندن
4-کارهای شخصی(تمیز کردن اتاق و ...)
5-دارو

حس میکنم به دلیل اینکه بر نامه ریزی منظمی ندارم(یعنی برنامه ریزی هم میکنم انجامش نمی دم) برای همین همش توی اولویت بندی هام مشکل دارم .. و تهش از همه چیز میمونم..![تصویر:  l.gif]
خوشا باران و وصف بی مثالش
#18
تکالیف اضافه ی امروز با توجه به سخنان گهر بار جناب مجتبی (یه دست به افتخارشون 4141 )


برای رسیدن به هدفمون در چه ضمینه های نیاز به تغییر داریم . (این ها اهداف جزئی هستند)


امروز فکر میکنیم و این هدف ها رو پیدا میکنیم و بر طبق اولویتی که برامون دارن لیست می کنیم :5:

(1390 شهريور 18، 13:46)مجتبی نوشته است: اصل 2 ) بیشتر تصمیم بگیرید .


برای تغییر یک عادت خاص ، تصمیمات متنوع و زیادی بگیرید ، هر عضله ای به کار ببریم قوی تر می شود ، عضلات تصمیم گیری نیز در اثر ممارست قوی می شوند ، تصمیم هایی بگیرید که حتی تصورش را هم نمی کردید .


تصمیم های واقعی بگیرید ، تصمیم گیری خود یک عمل است . هر تصمیم یک هدف است ، تصمیم بیشتر هدف مندی بیشتر ، ارزیابی بیشتر ، انگیزه ی بیشتر می خواهد ..


منتها با یک تفاوت بسیار اساسی ، نسبت به تصمیمات گذشته ،


اینکه در این تصمیمات فقط قدرت اراده مهم نیست ، و روش ها و اصولی را می آموزیم که تصمیاتمان را هرچه بهتر و پایدار تر و موفق تر عملی کنیم .

بلکه تصمیمات خود را با تمرکز روی اهرم هایی مثل : انگیزه ، دلایل و نظریه ها ، باور ها ، علاقه ، واسطه های عصبی انگیزشی ، احساسات ، تشبیه ها و سوالها عملی می سازیم .
.

.
خوشا باران و وصف بی مثالش
#19
(1391 دي 11، 16:36)hf.zahra نوشته است: سلام

مشق روز سوم

سوال 1)
باران جان به نظرت اینکه دائم به خودمون میگیم تنبل حس بدی در ما ایجاد نمیشه؟4fvfcja یه جورایی خوب نیستا.مثلا بگیم :هدف ما:
"تلاش برای تلاش".

نمیدونم والا ولی دارم کم کم احساس بد تنبلی میکنم.4fvfcja



سوال 2)
خوب این ها که هر کدوم واسه خودش یه هدف محسوب میشه.آیا باید روی یکی تمرکز کنیم؟و تمرین ها رو برای یکی از این ها برامون در اولویت هست بنویسیم؟ و سوال ها رو بر اساس اون هدفمون تغییر بدیم؟یا اینکه آش شله قلمکار بپزیم؟4fvfcja


ممنون.

یاحق.



جواب سوال اول :
خوب ما می خوایم خودمون رو به آستانه ی رنج برسونیم که از تنبلی متنفر شیم اسااااااااااااااااااسی..راستی سوالای قسمت اول ضمیر سوم شخص داره پس نمی چسبونیمش به خودمون فقط به در می گیم دیوار بشنوه 4fvfcja

جواب سوال 2:
آره دیگه این زیر هدف های چه کنیم کوشا باشیمه
مشق فردا رو تقلب م یرسونم بهت..
علاوه به خوندن اون سوالای اصلی در باب تنبلی .. باید یه نوشته ی دیگه هم داشته باشیم راجع به مهم ترین اینها..
مثلا همین که من و تو اول نوشتیم قرآن خوندن...تا این و درست کنیم و بد بریم سر زیر هدف بعدییییییییییییییcheshmak

یا علی 303
خوشا باران و وصف بی مثالش
#20
یه متن قدیمی میذارم جهت آموزش مال من و من در مورد اومدن به کانون بوده ، مال پارسال ها ، البت الان روال کارم عوض شده ولی گاهی هنوز هم میرم میخونمش:
.................................................................................................................................تصمیم واقعی که به آن مقید باشم : در هر شرایطی حداکثر یک ساعت در روز به ktark بیایم :
متن تقویت باور های من :
هر کسی که بخواهد این طور نامنظم و پراکنده به کانون بیاید ، تمرکزش را از دست می دهد ! از نظر روحی زیاد آمدن به کانون چون یک فضای شبکه ای و مجازی است خوب نیست همینطور اینطور آمدن به کانون باعث میشود از برنامه اش خارج بشود و وقت زیادی از دست بدهد .چرا که هر بار که به کانون میاآید چون قصد و نیت اصلی اش در آن لحظه گذراندن وقت به این شکل نیست اسیر و گرفتار پیام های خصوصی اش میشود و پست های متنوع بچه ها ! که شاید شده جواب دادن به آن ها گاهی تا دو ساعت طول میکشد ! بار ها شده است که زیاد آمدنم به کانون آنقدر تمرکزم رو به هم زده است که نتوانسته ام برنامه های قبلی ام که داشتم ادامه میدادم رو دنبال کنم ، و برایم این حالت عذاب آور میشد چرا که انقدر خیالات و فکر های زیاد از ذهنم عبور میکرد که نمیتوانستم حالت توجهم را حفظ کنم و چه بسا ادامه ی این کار باعث میشد دفعات متعددی دوباره وارد کانون شده و کل تمرکز و وقتم را خرج این کار کنم ! در صورتی که تمرکز نمازم و حضورم در این شرایط از بین می رفت . برنامه ام از دست می رفت و حالت تمرکز و ارده و تصمیم گیری ام به هم می ریخت .
چه چیز مهم تر از تمرکز و موفق بودن در برنامه و کار اصلی ؟ کانون مهم است در جای خودش نه این که شخص را از کار اصلی خودش باز دارد . این طور بی برنامه گی رنج های زیادی دارد ، رنج خراب شدن برنامه ، رنج بی تمرکزی و بی حضوری در نماز ، رنج به زور خوابیدن در حالی که فکر و خیال پخش است !
همینطور احساسات منفی برایم دارد ، احساس این که خانواده فکر کنند که وقتم را دارم بی خودی توی نت تلف میکنم ! همین احساسا را هم خودم دارم !!
اینطور آمدن یه کار لغو است و نشان دهنده ی عدم مدیریت خیال و فکر است .


احساس از دست دادن حضور واقعا زجر آور است . احساس این که شخص ببیند سرمایه های طلایی اش یعنی فکر و وقت دارد زایل میشود ..




باور های محکم توام با رنج :
1) اینگونه استفاده پراکنده و نامنظم ، وارد شدن به کار لغو است .
2) تمرکز را پخش و کنترل خیال را کم میکند .
3) ممکن است باعث از دست دادن کل روز یا کل شب شود
4) هر کاری وقتی و اندازه ای دارد و افراط به ضررم تمام میشود .




اکولوژی نامنظم آمدن به کانون :
اتلاف وقت ، کار لغو ، بی تمرکزی ، تکلیف مالکیت خدا چی میشه ؟ از دست دادن کل روز ، اسراف اساسی وقت !


.................................................................................................................................................


متن باور ها : در جهت منظم و حداکثر یک ساعت آمدن به ktark :


این حالت حالت مناسبی خواهد بود 4fvfcja ، احساس مثبت تسطل و مدیریت زمان خواهم کرد ، و این که قادرم بتوانم تصمیمات واقعی خود را عملی و پایدار سازم ، احساس یک عشق الهی برتر میکنم که میتوانم بخاطر آن منظم باشم ! احساس استفاده از وقت ! بودن در برنامه ! و این که دارم خوب پیش میروم ، و احساس توکل به خدا ، و اهعتماد به نفس از این که قادرم در آینده در هر لحظه مدیریت لازم را اعمال کنم 317 باعث مدیریت تمرکزم میشود ، فعالیتم در کانون هدفمند تر میشود ehteram ، حواسم از 15 دقیقه قبل از اذان به نمازم هست ! و برای نمازم حال و حضور میبرم ، در خانواده موثر تر و در برنامه کاری تر هستم ، احساس میکنم که من هستم که دارم روی فکر و خیالم و تمرکزم اثر میگذارم ! و میدانم که میتوانم از این به بعد روی احساسات لحظه ای ام اثر بگذارم و کلیت و پیشرفت در برنامه را در نظر بگیرم !
احساس بهتر بندگی کردن ! احساس توجه به مالکیت خدا دارم ، احساس عشق ، سرور ، پاکی ! آمادگی و خدمت بیشتر به امام زمان ! احساس مفید بودن و از همه مهمتر احساس تعادل ،با اجا کردن این روش و نوشتن این متن برای اولین بار توانستم ظرف چند روز ، تغییرات خوبی در بهتر اجرا کردن برنامه ام داشته باشم ، و مطمئنم که در ادامه با اراده تر ، زرنگتر ، و وقت شناس تر میشوم ، و هم اکنون احساس مدبر و مسلط بودن دارم ! و احساس ارزشمند بودن به خاطر حفظ تعادل در سیری که به سوی خدای عزیزم دارم ! حس یک نظم صالحانه و عاشقانه برای خدا !

باور های مثبت :
1) با توجه به احترامی که برای خودم و برنامه ام دارم به تصمیماتم دقیقا عمل میکنم و مقید هستم
2) تمرکزم زیاد تر میشود
3) مدیریت کنترل خیالم بهتر میشود
4) برنامه ام بهتر اجرا میشود
5) متعدل تر میشوم جوانب تعدل را حفظ مکینم
6) با حفظ این تصمیم هر چند کوچک بود ، عضلات تصمیم گیری ام قوی تر میشوند !


الکولوژی :
نظم الهی ، احترام به برنامه ، مدیریت ، تسلط ، تلاش در جهت تمرکز ، تعادل .



..............................................



دوباره توضیح میدم که شما 4 یا 5 باور اصلی رو که توی متن فکر میکنین بیشتر روی شما اثر میذاره ، آخر متن جدا ذکر میکنین ، سعی میکنین در طول روز اون باور های اصلی رو یاد آوری کنین ،


همینطور اکولوژِ یعنی وقتی یاد تصمیمتون میافتین ، فکر شما در اولین فکرش به اون کار ، در خیال و ذهن شما چه کلماتی بیشتر اشمار میشه ، آگاهانه سعی کنین هر وقت یا د اون تصمیم افتادین ، هم اکولوژی منفی و م اکولوژی مثبت بیاد پیش چشمتون .




مثلا من توی اکولوِ متنم برای چشم پاکی ، هر وقت تصمیم مثلا رفتن به سایت بد یا دیدن فیلم یا مس یا نگاه نامحرم میومد ، تصویر ، آتش و عذاب سرب مذاب ، لجن و چرک گناه رو جلوی چشم ها اورده بودم ،یه تشبیه زیاد به کار میبردم ، مثلا عذاب قبر ، یا لجن زار هوس آلود میمون ها ، متنی قشنگی شد اگه وقت کردم میذارمش . چند بار این اکولوژ ی و حالت فکری رو تمرین کنین ملکه میشه ،


همینطور برای حالت مثبتش ، انوار پاکی و نور خدا ، یانور یا قدوس و چشم امام زمان میومد ، که اکولوژی مثبت و جاییزین بود ،






هدف متن رسیدن اولا به باور های اصلی و اکولژی هست طوری که برای شما ملکه بشه ، معمولا تا 40 روز تکرار ،
توی این اکولوژی شما باید برین تکنیک های تجسم خیال رو هم کار کنین توی تاپیک اصول روش های علمی و تغییر عادت گفتم .


.






همین طور توی بخش منفی ، شما وقتی میخوای یه خاطره تلخ رو تعریف کنی به خودت نسبت میدی (به طور استثنایی ) بقیه مووارد رو نه به سوم شخص نسبت میدی
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#21
(1390 شهريور 19، 19:08)مجتبی نوشته است: اصل 6) احساس رنج (و نفرت )، باور منفی ، و تجسم خلاق را به عادت و رفتار غلطی که می خواهییم تغییر دهیم نسبت دهیم .

برای درک بهتر این اصل نیاز به آشنایی با مفاهیم خاصی هستیم که در ادامه توضیح داده خواهد شد ،

عناوین اصل 6 در یک نگاه :
معنی اهرم رنج و لذت ) ............(همین ارسال )
مفهوم آستانه ی رنج و نفرت ) ........(همین ارسال )

اهرم های روانی رنج ): ......... (ارسال .. )
.

.
معنی اهرم روانی :
اهرم وسیله ای است برای بلند کردن بار هایی که به تنهایی از عهده ی انها بر نمی اییم.
.
رنج و نفرت فراوانی را به " عدم تغییر " و لذت و عشق فراوانی را به "تغییر" به حالت جدید ربط دهید...
.
.
ایجاد تغییر معمولن به توانایی فرد ارتباط ندارد بلکه به انگیزه ی فرد ارتباط دارد . انگیزه ی ما هم به نیرو های رنج و لذت ربط دارد .
.
.
آستانه ی رنج و درد)
مهم آن است که به آستانه ی رنج و درد برسیم ، یعنی رنج را با چنان شدتی تجربه کنیم که در یابیم باید حالت رفتاری را تغییر دهیم و در این جا است که مغز می گوید : جانم به لبم رسیده است ، حتی یک لحظه هم به این شکل نمی توانم زندگی کنم .
.
توجه :احساس نفرت و عشق کلی تر از رنج و لذت ، هستند و می توانند با احساس ، عواطف ، تشبیهات ، و تصویر ذهنی پیوند های راحت تری بگیرند...
.
.
.




(1390 شهريور 20، 6:39)مجتبی نوشته است: مهم رنجی است که از درون برخیزد نه بیرون ):
.
اهرمی که به واسطه ی تضاد یک رفتار و عادت با معیار ها و ارزش های فرد به وجود می آید به نحو باور نکردنی موجب ایجاد تغییر می شود .
.
.
چرا وقتی که می خواهیم تغییر کنیم ، تغییر نمی کنیم ؟

چون تغییر را رنج آور تر از عدم تغییر می دانیم ، باید کاری کنیم عدم تغییر برایمان رنج آور شود ، آنقدر رنج و تحمل که از توان ما خارج شود و ایجاد تغییر برای ما لذت بخش و جذاب .


تحقیقات نشان داده اند که 20 درصد تغییرات به واسطه ی دانستن "چگونگی " صورت میگیرد ...


در حالی که 80 درصد تغییرات به واسطه ی دانستن "چرا ؟ " و "علت " تغییر صورت می گیرد .


نیچه : کسی که چراهای بزرگی دارد ، به چگونگی های بزرگی دست می یابد.

پس در به کارگیری اهرم ها بیشتر روی "چرا" ها و "علّت " تمرکز کنیم تا "چگونگی" ها .... (لینک به اهمیت ساخت نظریه ها )


.




برنامه ی روزانه ی تکالیف ما
روز اول
انتخاب عادت اشتباه و تلاش برای نوشتن یک متن مناسب که به آستانه ی رنج و لذت نویسنده رو ببره - پست های پیشنهادی 42(برای مشاهده ی نمونه سوالات) – پست 27 و 53 یک نمونه متن عالی



روز دوم
یک: مرور دوباره ی متن نوشته شده و در صورت نیاز ویرایش متن - دو : خواندن نکته ی روز (پست 41)



روز سوم
یک : خواندن پست 47 و 49 - دو: نوشتن لیست بیان شده در پست 49

روز چهارم
یک : خواندن پست اصلی نوشته شده توسط خودتان - دو: نوشتن یک متن برای مهم ترین عادتی که در روز قبل مشخص کرده اید - سه : خواندن نکته ی روز [
خوشا باران و وصف بی مثالش
#22
این تاپیکم بیاین سر بزنین :
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#23
روز سوم


یک روز متفاوت 42







امروز صبح که از خواب بیدار شد کلی برنامه داشت..اما خوابش میو مد چون دیشب بد و دیر خوابیده بود. قرآنش و خوندن چون همیشه وقتی قرآن و اول روی میخونم احساس میکنم برنامه هام رو ورال می فاتن و همه کارام میزون میشن..مثل زمانی که اول صبح یه نسیم خنک
(Breeze)کنار دریا به صورتم میخوره و شارژم میکنه..قرآن و با دقت می خونم..یعنی برام مهم میشه بدونم صفحه ی روبه رو چه نکاتی رو داره بهم یادآوری میکنه...مثل امروز 1 اما بعدش باز خواب اومد سراغش..چقدر ضجر آور بود..پلکاش باز نمی شدن..تصمیم گرفتم پر تلاش باشم..برای همینم تو یه کاری به مامن کمک کردم و تمام مدت داشتم به این فکر میکردم که از یه کاری که داشت اذیتش یرد نجاتش دادم عین یه نجات دهنده چون دوستش دارم و دلم میخواد همیشه شاداب باشه اما حتی این افکارم نتونستن اون رنج و از روی شونه هاش بر دارن و مدام رنج خستگی بیشتر و بیشتر شد و عذاب اینکه آخه چرااااااااا با وجود این همه برنامه تو باید با خودت دیشب اونقدر بد رفتار کنی و خوابت و کلا بریزی بهم و اعصاب خط خطی داشته باشی...حس اینکه برای هیچ کاریش توانایی برامه ریزی نداره اومد سراغش .. چون حس میکرد داره تسلیم خواست نفسش می شه برای خوابیدن..و چون واقعا توان مقابله نداشت باهاش دیگه و فقط ذره ذره عصبی تر میشد و دیگه یارای کنترل اعصابش رو نداشت..صبحانه رو به زور خوذد و دیگه تسلیم شد... :( تسلیم خواب همراه با یه رنج بزرگ که نتونسته قاومت کنه..اما خواب اون و به سمت خودش کشوند..توی جا چند بار غلت زد.. و از این هلو به اون پهلو اما حس بد تامم وجودش و پر کرده بود..یه عذاب وجدان اساسی که دیشب کاارش و کامل نکرده بود و امروز هم بدتر از دیروز هنوز هیچ کاری نکرده بود...خوابید و بعد از بیدار شدن حس میکرد یه کوه و جا به جا کرده..چقدر احساس مزخرفی بود..هیچ وقت تا لنگه ی ظهر وابیدن و دوست نداشت چون حس میکرد کل روزش رو از دست داده و چیزی براش نمونده..گل روزش صبحش بود که به فنا ی خواب رفته بود و اشد هنوز چشماش سگین بود..اصلا انگا ر یه چیزی درست نبود..چی ؟؟ نمی دونست...اومد تو کانون بااعصاب خط خطی بابات تنبلی دیشب و امروزش و اینکه نفس عاصی بد جوری عاصیش کرده بود کاری نمی شد کرد

2 تا تصمیم میتونستم بگیرم..باقی روزمم به غر زدن و گیر دادن به زمین و زمان بگذرونم یا شروع کنم و باقیش و نزارم حروم شه...

کاری که تصمیم گرفتم انجام بدم دومی بود چون دوست نداشتم به نفسم ثابت کنم تو بردی..چون دوست داشتم پرچم توانستن همیشه تو دستای من باشه و بهش بفهمونم بئیس کیه..پس بعد از انجام یه سری کارای مهم رفتم یه دوش گرفتم و سبک شدم..حس پرنده ای که از قفس درش آوردن و میخوان آزادش کنن.. حس آدمی که رها شده و میتونه به کارایی که دوست داره برسه .. بالاخره تصمیمی نهایی شد من امروزم و می خواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام 1



باران




ایجاد تغییر معمولن به توانایی فرد ارتباط ندارد بلکه به انگیزه ی فرد ارتباط دارد . انگیزه ی ما هم به نیرو های رنج و لذت ربط دارد .




چرا وقتی که می خواهیم تغییر کنیم ، تغییر نمی کنیم ؟

چون تغییر را رنج آور تر از عدم تغییر می دانیم ، باید کاری کنیم عدم تغییر برایمان رنج آور شود ، آنقدر رنج و تحمل که از توان ما خارج شود و ایجاد تغییر برای ما لذت بخش و جذاب .


کسی که چراهای بزرگی دارد ، به چگونگی های بزرگی دست می یابد.
17
خوشا باران و وصف بی مثالش
#24
باران جان اگه میدنی اینطوریه برنامه ات رو سبک کن : حضرت علی (ع) : تخففو تلحقو ، سبک بال باشید میرسید . تعادل و خودشناسی هم خیلی توی گرفتن تصمیم مهمه ، نمیشه هر تصمیم ایده آل گرایانه ای گرفت ، باور و انگیزه وقتی به کار میرند که شما با تمام منطقتون مطمئنین تصمیم درستی گرفته این ولی درست نمیتونین اجراش کنین ، اینه که برای اجرای بهتر باور رو تقویت میکنین ، ............................................................................................................................
پس مرحله ی قبل از گرفتن تصمیم رو هم دقت کنین ، چون 70 یا 80 درصد شدن ، و رسیدن و اجرای برنامه ها برمیگرده فقط و فقط به یه انتظار متعادل و شناخت درست از خود .


................................................................




تعادل و حفظش از خود ایدهآل گرایی سخت تره ! شما یه جورهایی باید بخاطر زمان بندی و حفظ تعادل جلوی خیلی از هوس ها و عشق هاتون رو بگیرین ، یعنی سعی کنین مدیریتش کنین ،

مثلا روزی ک من تصمیم گرفتم حتما حتما 4 ساعت بخونم ، فرض کنین به هر قیمتی تونستم تا دیر وقت بخونمش ، ولی فردام چی ؟ این تصمیم یه جورایی نوعی عصبیت و باید گرایی داره همین طور باعث میشه از تعادل و تنظیم خوابم بهم بریزم ، بجاش فردا تا 10 صبح خواب باشم ، اینطور نمیشه ،

همینطور شما گذشته تون رو باید خوب مطالعه کنین ، شاید شده برای یه روز یا دوروز استثنا یا شب امتحان تونسته باشین 2 بخوابین و5 پاشین (مثلا ) ولی مداومش رو من مثلا درباره خودم میدونم که اگه تا دیر وقت بیدار موندم ، نماز صبحم با خداست ! و معلوم نیست سحر پاشم ،


اینه که اول شما یه تصمیم خوب میگیرین ، طبق شناخت درست از خودتون ،
باید نیاز ها و اولیت ها رو مشخص کنین ،


خیلی نیاز ها تضاد دارن ،

شما هم نیاز دارین درس بخونین ، دوست دارین برنامه درسیتون کامل باشه ، هم نیاز دارین شب زود بخوابین ، هم نیاز دارین روزی مثلا چند دیقه بیایین کانون ، هم نیاز دارین فلان و فلان کار ها رو هم بکنین ،

وقتی وقت برنامه ریزی میشه ، شما میگین من که انقدر وقت ندارم ،

2 حالت تصمیم میگیرین : یا به هر قیمیتی شده باید همه اش رو بکنین ،
یا این که اولیوت بندی کنین !


وقتی اولویت بندی میکنین ، میبینی ، ای بابا اگه بخواییم توی اولویت اول من فقط درس بخونم و کاملش کنم ، از طرفی شب هم راس 10 مثلا بخوابم ، از کانونم زده میشم ، یا به برنامه های اضافی که حس میکنم باید انجام بدم نمی رسم ،


یعنی این تضاد ها دائم توی ذهنتون میاد ،

برای فرار از این کار سعی میکنین بگین تا آخر شب همه رو انجام میدم ، شاید یه روز و دو روز ولی روز سوم میبینین که نشد ،

و نشد .


بله . مدیریت تضاد ها و حفظ تعادل کار سختی هست ،

تصمیمات و این متن باور رو برای کارهایی مینویسین که میدونین حتی اگه تمام روز وقت داشته باشین هیچ ذوق و انگیزه کافی نمییابین ، اون ها در اوویت هستند ، یا اینکه کلا میبینین که اهمیت فکریتون و انگیزتون برای یه کاری کم شده ، مثلا درس براتون بی اهمیت شده ، میرین و تقویت میکنین ، ویا مثلا برای ترک . تصمیمات مهم زندگی که حفظ حالت هستن ،


ولی برای بردن توی برنامه و انتظار پیدا کردن مطالبی که بالا گفتم واقعا پیش نیازه .

.
اینه مه میگم برای کارها دنبال حس پذیرش و راحتی باشین ، مته به خشخاش ، یا درگیر شدن با نشدن ها و کمبودها ، یکم راحت گرفتن ، یکم سبک پیش رفتن ، یکم نفس رو با ذوق های شخصی آرم کردن ، بیشتر هنر مندی میخواد تا زورو تعادل ، تعادل ، تعادل clappingیعنی » اولویت بندی کنین ، خیلی سخت نگیرین ، سعی کنین به همه چیز هایی که توی روز دوست دارین که توی برنامه باشه ، کم و زیاد برسین انتظار رو نمیتونین کم کنین ، انقدر کم که به تعادل برسه ، من هم دوست داریم این روز های امتحان شب که از سر کار میادم 4 ساعت بخونم ، اراده اش رو هم دارم ، ولی بعدش چی ؟ بقیه جوانبم چی ؟ میترسم که ذکر رو قطع کنم یا روحیه ام رو بش نرسم ..بسته به ضروریتش شاید یه روز ، دو روز بزنم ،
ولی اگه بخوام از بعضی از نیاز هام به مدت چند روزی زده بشم ، بخدا کم میارم ، توی همه چیم کم میارم ، هم توی ترک هم توی درس .
.

توجه به نیاز ها ،
و اولویت بندی ،
متعادل کردن برنامه ریزی و انتظارات و تصمیمات من از خودم این چیز هایی که من توی بحث سبک ندگی میکردم ، نیاز محوری ، اولویت بندی و ... .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#25
تعادل و خودشناسی هم خیلی توی گرفتن تصمیم مهمه ، نمیشه هر تصمیم ایده آل گرایانه ای گرفت ، باور و انگیزه وقتی به کار میرند که شما با تمام منطقتون مطمئنین تصمیم درستی گرفته این ولی درست نمیتونین اجراش کنین1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j


تعادل و حفظش از خود ایدهآل گرایی سخت تره ! 1744337bve7cd1t81 آرهههههههههههههههههههههههههههههههههه

2 حالت تصمیم میگیرین : یا به هر قیمیتی شده باید همه اش رو بکنین ،
یا این که اولیوت بندی کنین !
من کاراول و انجام میدم1276746pa51mbeg8j

اولویت بندی کنین ، خیلی سخت نگیرین ، سعی کنین به همه چیز هایی که توی روز دوست دارین که توی برنامه باشه ، کم و زیاد برسین انتظار رو نمیتونین کم کنین ، انقدر کم که به تعادل برسه 1717

بعد از اینکه سرمان را می کوفیم به در و دیوار کانون..

همه رو قبول دااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارم4fvfcja
خوشا باران و وصف بی مثالش
#26

1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟

2)اگر کسی استمنا کند ، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟

3) استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟

4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟

5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟

6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟

سلام

ار استمنا تنفر دارم چون 10 سال از بهترین لحظات زندگیم رو در خودش حل کرد و نابود کرد حالا که برمیگردم و به عقب نگاه میکنم می بینم اگه اون زمانهانها و انرژی هایی که صرف خ.ا کرده بودم صرف یادگیری یک علم و فنی کرده بودم حالا واسه خودم کسی بودم .

تنفر وقتی بیشتر شد که دیدم عصمت از گناه خ.ا از من برداشته شده میدونید بچه ها وقتی که ترک کنم و بزرگتر بشم و صاحب خانواده و فرزند بازهم من همون عرشیایی هستم که یم زمانی خ.ا میکرده که میتونست اینجوری نباشه . من الان لب به سیگار نزدم پس در نتیجه عصمت از گناه د کار خلاف دارم .
حالم از خ.ا بهم میخوره چون من رو اسیر خودش کرده اسیر هوای نفس سرکشم من رو تبدیل به یک حیوون کرد .
کسی که استمنا میکنه اولین چیزی که براش به ارمغان میاره از دست دادن عزت نفسه احساس حقارت میکنه دیگه اون ادم سابق نیست
استمنا برای فرد زودانزالی رو به ارمغان میاره شادابی و نشاط رو ازش میگیره ناراحتی الت تناسلی میگیره . سردرد حواس پرتی احساس حقارت ترس از مرگ کمبود اعتماد به نفس پست شدن
باعث میشه احساس حسادت نسبت به اطرافیانش بکنه بداخلاق و زودرنج بشه خلاصه هرچی بدبختی هست به سراغش بیاد .


1) چرا عاشق ترک و پاکی هستم ؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم ؟
2) پاکی و تقوا چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟
3)پاکی و تقوا چقدر برایم لذت بخش است ؟
4) در صورت ترک ، حفظ پاکی و تقوا چه چیز هایی بدست می اورم ؟
5) چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟

عاشق ترک و پاکی هستم چون احساس شادابی و نشاط بهم میده
امید به زندگی و اینده دیگه بعضی وقت ها بی جهت دلم نمیگیره و بداخلاقی با اطرافیانم نمیکنم .
دوست دارم پاک باشم چون خدا دوست داره که من پاک باشم و احساس خلاقیت رو توی من زنده میکنه احساس عشق به خدا به اطرافیانک رو .
احساس بازگشت به سمت خدا رو بهم میده احساس قدرت از پیروزی اراده بر هوای نفس سرکش
احساس خوشحالی مهدی فاطمه(س).
پاکی و تقوا اونقدر برام لذت بخش هست که انگار هر ثانیه که میگذره احساس تازگی میکنم احساس .....
وقتی که پاکیم رو نگه دارم لذت بردن از یک دنیای سراسر عشق به خدا رو به دست اوردم لذت داشتن یک خانواده سالم
یک همسر خوب

یک روز یک ملافه سفید پایان می دهد ...
به من ..
به بازیگوشی هایم ..
به خنده های بلندم ..
به مسخره بازیهایم...

روزی که همه با دیدن عکسم بغض می کنند و می گویند :

دیوانه دلمان برای مسخره بازیهایت تنگ شده ..
#27
سلام

ببخشید نبودم. با پررویی اومدم شروع کنم :]

چقد زیاده پست ها! امیدوارم سوالا رو درست پیدا کرده باشم


1) چرا از دیر بیدار شدن متنفرم ؟ چرا حالم از دیر بیدار شدن بهم می خورد ؟

2)اگر کسی دیر بیدار شه، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟

3) دیر بیدار شدن چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟

4) با زود بیدار نشدن چه چیز هایی را از دست می دهد ؟

5)کسی که صبح بیدار نمیشه چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟

6)دیر بیدار شدن چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟



جواب ها:
سخته!
1) چون واسش "باید" گذاشتم و میخوام بایدهای خودمو رعایت کنم. چرا "باید" گذاشتم؟ چون میکنم باید! نماز بخونم
2) کسی رو نمیدونم. ولی خودم طول میکشه تا یادم بره و فعالیت هام رو با روحیه ی خوب ادامه بدم
3) حس بی ارادگی میده، چون میخوام بیدار شم ولی انجامش نمیدم. تکرار شکستن "باید"ها کلن بده
4) روحیه
5) من عذاب وجدان میگیرم + حس بی ارادگی و سستی
6) تا وقتی روحیمو خوب کنم حال بقیه رو ندارم!
.
#28
شب چهارم
تعادل و حفظش از خود ایدهآل گرایی سخت تره
(۸-۱۰-۱۳۹۱ ۱۱:۲۱ عصر)باران.. نوشته شده توسط: سوالای من
الهی به امید تو


) چرا از تنبلی متنفرم ؟ چرا حالم از تنبلی بهم می خورد ؟

چون همه ی لحظات مفید و از دست می ده..همه ی کارهای مهمی رو که میتونست انجام بدم از دست میداه..من تنبلی رو دوست ندارم چون از کلمه ی ای کاش متنفرم[تصویر:  47.gif]توی یه کاری تنبلی کردم..کاری که خیلی دوست داشتم انجام بدم اما...الان دیگه نمیشه..اینجوری فرصت های آدم از دست میره...

]2)اگر کسی تنبلی کند ، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
مدام تصمیم میگیره و می زنه زیرش چون تبله و نمیتونه تو اون زمان مشخص انجامشون بده..احساس منفیش میشه از دست دادن فرصت ها و از دست دادن فرصت ها..و یه جور حس نتونستن یه احساس بد داره..حس کلی کار تلنبار شده و بی سر و سامون..حس اضطراب تا خود دقیقه 90..حس اینکه تازه دقیقه 90 میفهمه کلی کار داره که رو هوا موندن و انجامشون نداده .. کلا یا تو آرزوهاش اون کار را رو میبینه که انجام داده .. اما تو واقعیت نه...چون تنبله و حسش نیست

تنبلی چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟
رنج عقب موندگی از دوستاش..رنج دیدن و کاری نکردن [تصویر:  l.gif] یه برنامه ی روزانه ی خالی که تهش فقط حست میخوره و خودش و میخوره که این همه روز داشتم و هیچی به هیچی

با تنبلی چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
زمان..وقت مفید و استعداد هایی که شکوفا نمی شه چون زمینه ش در اثر تنبلی از دست رفته و یه کاش..[تصویر:  a.gif]

کسی که تنبلی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
استرس بدون عمل .. و مدام حس منفی که وای دیر شد..اما تهش بازم تنبلییییییییییییییییییییی[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]

)تنبلی چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟
خوب مدام تذکر می شنوه...که این کار موند و اون کار رو هواس..و این جمله که چقدرررررررررر تو تنبلییییییییییییییی...و در اجتماع کلا فقط تو حرفه..چون توی عمل با تنبلی نمی شههههههه[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]




چرا عاشق تلاش هستم ؟ چرا دوست دارم تلاش کنم و سخت کوش باشم ؟
چون خیلی افکار هست توی ذهنم که دوست دارم بهشون برسم..خیلی راه های فوق العاده هست که باید برم..و برای رسیدن به چیزهایی که دوست دارم باید تلاش کنم..[تصویر:  1.gif] چون میدونم هر کسی یه استعداد خاصی داره..دل میخواد اون و شکوفا کنم و روش مانور بدم که این فقط با سخت کوشی همراهه [تصویر:  1.gif]

سخت کوشی چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟
عاشقانش و نمی دونم..اما لذتش توی موفقیتیه که با تلاش به دست می آرم..چیزی که میخوام و با تلاش به دست می آرم..ثمره ی کار ...[تصویر:  t.gif] و اینکه بی هموده نیست.. هیچ انشانی از بیهوده بودن خوشش نمی آد..دوست دارم مفید باشم

سخت کوش بودن چقدر برایم لذت بخش است ؟
واااااااااااای خیلییییییییییییییی..حس اینکه کافیه اراده کنم وبعد تلاش تلاش تلاش برای رسیدن به چیزی که باور دارم میتونم...[تصویر:  win.gif]

در صورت تلاش، و سخت کوش بودن چه چیز هایی بدست می اورم ؟
چیزایی رو که لایقشونم و خدا در مسیر زندگیم قرار میده..دیگه مهم نیست کی می فهمم..فقط مهم اینکه من با تلاش بهش میرسم..[تصویر:  u.gif] و یه حس آرامش

چگونه سخت کوش بودن ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟
خوب واقعیتش اینکه نمیدونم اولیش و .. اما دومیش خوب می تونم موقعیت شغلی و اجتماعی بهتری رو به دست بیارم .. کلی بهبود داره توش [تصویر:  12.gif]

و در آخر..
به نظرم حسرت دیگه معنا نداره..[تصویر:  shad.gif]

خوشا باران و وصف بی مثالش
#29
(1390 شهريور 18، 19:37)مجتبی نوشته است: اصل 3) نسبت به تصمیماتمان مقید باشیم :


دشوارترین گام به سوی دستیابی به هر تغییری ، گرفتن تصمیم واقعی و مقید بودن به آن است . مقید بودن دشوار تر از گرفتن تصمیم است ،


اصل 4) از تصمیمات خود درس بگیریم .


شکست یک نعمت باور نکردنی است در صورتی که از ان استفاده کنیم تا در آینده تصمیمات بهتری بگیریم ...


"موفقیت در نتیجه ی تصمیم است ، و تصمیم هم نتیجه ی قضاوت صحیح ، و قضاوت صحیح هم نتیجه ی تجربه است و تجربه غالبا نتیجه ی قضاوت و تصمیم نادرست ، و تصمیم نادرست نتیجه ی شکست است " آنتونی رابینز


تصمیم یک فرایند هدفمندی است ، در مرحله ی آزمایش (مرحله 6 ام تغییر عادت به روش ان ای سی ) تصمیمات خود را ارزیابی میکنیم ، که در جهت انها چقدر موفق بوده ایم ،


برای تغییر تصمیم نیاز به "آزمایش " یا بررسی مناسب و کافی مراحل قبل داریم .




.
خوشا باران و وصف بی مثالش
#30
سلام

سوالای مثبت

یکم خنده دار میشه :دی

1) چرا عاشق این هستم که صبح بیدار شم؟ چرا دوست دارم بیدار شم ؟
چون یه امیدی تو دلم زنده میشه واسه روزی که در پیش دارم
2) کنترل ساعت بیداری چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟

امید، آرامش تو طول روز
3) کنترل ساعت بیداری چقدر برایم لذت بخش است ؟

10 تا :دی اون لحظه ای که پا میشم حس میکنم خیلی کار شاخی کردم. خیلی خوبه
4) در صورت کنترل ساعت بیداری چه چیز هایی بدست می اورم ؟
حس میکنم چیزی که میخوام بهش برسم مسیرش از ایجاد این عادت میگذره
فک میکنم وقتی صبحم رو درست شروع کنم با احتمال زیادی بقیه روز رو درست میرم
امیدوارم قدمای یه روز، یه روز من رو برسونه. یه قدم هم خیلی امیدوارم میکنه
5) چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد؟
فک کنم تا به حالت پایدار نرسم نمیتونم در این مورد نظر بدم. ولی امیدوارم در آینده تاثیر مثبت بذاره
.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان