درد دل های شما

[عاشق فاطمه زهرا]

إِلٰهِى إِلَيْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً
وَ إِلَى الْخَطِيئَةِ مُبادِرَةً ، وَبِمَعاصِيكَ مُولَعَةً ،
وَ لِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً ، تَسْلُكُ بِى مَسالِكَ الْمَهَالِكِ ،
وَتَجْعَلُنِى عِنْدَكَ أَهْوَنَ هَالِكٍ ،




خدایا از نفسی که فراوان به بدی فرمان می‌دهد به تو شکایت می‌کنم،
همان نفسی که شتابنده به‌سوی خطا و آزمند به انجام گناهان و در معرض خشم توست،
نفسی که مرا به راه هلاکت می‌کشاند
و هستی‌ام را نزد تو از پست‌ترین تباه‌شدگان قرار می‌دهد،

مناجات شاکین

یه مدتی نفس من بچه خوبی شده بود.
ازش غافل شدم.

الان با یه بچه پر روی لوس نازک نارنجی جیغ جیغو طرفم.
نه میشه بهش زور گفت، نه میشه باهاش حرف زد، راهی نذاشته برای تربیت.
آدمش می کنم.
آدم میشیم.

[*بنده پاک*]

خدایا 
چرا بچه های کار
چی میشد اصلا این عنوان وجود نداشت

[شادن]

مشارکت شادن:

جدیدا متوجه شدم نسبت به اعلام وضعیتهای بچه ها حساس شدم یعنی چی؟ یعنی میبینم لغزش داشته انگار مجوزی برای لغزش پیدا می‌کنم
گاهی حسادت میکنم به روزهای پاک بچه ها
و گاهی از دیدن لغزش کسی احساس میکنم خببب پس همه مون مثه همیم

اینها رو نوشتم چون در مسیر بهبودی اولین گام اینه صداقت شدید و بی رحمانه با خودم داشته باشم و پا روی غرورم بذارم.
پ.ن:

خدایا من پر از نقصم و آگاهم زمان‌هایی هس که تلاش میکنم اون نقص ها رو فرافکنی کنم و در خودم انکارش کنم .. 
خدایا من پذیرفتم در کنار رعایت مرزها و محدودیتهام باید صداقت شدید داشته باشم و بی پرده با خودم روبرو بشم و تسلیم محض تو باشم 
خدایا من پذیرفتم استیصال و ناامیدی همون چیزیه که شیطون گرفتارش شد و مومن بن بست نداره.
خدایا من ضعیفم و تو قوی من عبدم و تو معبود من و مارو برای خودت خالص کن و نذار شرمنده گذشته خوبمون بشیم
خدایا من ترسها، نقصهامو به تو واگذار میکنم و میدونم حتی اگر بدترین اشتباهات دنیا رو مرتکب شم تو بزرگترین حامی منی و بمونی برام الهی


من مینویسم چون باور دارم صداقت شدید لازمه بهبودیه

[Alireza98]

درود دوستان

تو آینه به خودم نگاه میکردم : یه جواون بود با چهره ای جالب و پر از زمختی های مردونه.
نگاش ترکیبی از یه غم و ناامیدی مبهم رو داد میزد.
این ترکیب از اون نگاه چهرشو زشت میکرد . اون نگاه قابل درک نبود...اون نگاش مردونه نبود ...
شاکی شدم ازش ....
بهم جواب میده : خودکرده را تدبیر نیست...

من میدونم که اون جواون تو آینه ،غافله ازاینکه چقد خودکرده ها داره که میشه باهاش تمام بی تدبیریاش رو تدبیر کرد ...
و چقد به زعم او خودکرده هستن ولی پشتشون یه دستی دیگه و یه حکمتی نهفتس...
                                                 علیرضا 98 
                                      بیستم مردادماه نودونه

[عاشق فاطمه زهرا]

جدیدا متوجه شدم نسبت به اعلام وضعیتهای بچه ها حساس شدم یعنی چی؟ یعنی میبینم لغزش داشته انگار مجوزی برای لغزش پیدا می‌کنم

آخ آخ آخ، گفتید.

ماها مثل کوهنوردایی که به هم با طناب وصلن شدیم.
یکی که بیافته، بقیه باید وزن بیشتری رو تحمل کنن.


تحمل نکنن، دومی و سومی و الی آخر میشکنن.
در زمان کوتاهی می بینی پاکی کانون یه پله سقوط کرده.

البته که شکست یکی دیگه مجوز شکست دیگری نیست، اما ما همه اینجا به هم بسته شدیم یه جورایی.

از اون ورش هم هست، یکی که پیشرفت کنه توی پاکی، بقیه رو با خودش می کشه.

[*بنده پاک*]

صبح تنها
ظهر تنها
شب تنها
یک کلام دهن ما باز شد گفتیم از تنهایی میترسیم
چنان روزگار با تنهایی ما را هم نشین کرد که نگو

واقعا دارم به این نتیجه میرسم دنیا باهام مشکل داره
میدونم دیگه به این مدل آهنگ ها نمی خورم و فازم غمگین
ولی یاد این شعر افتادم


ولی، به زندگی باز هم جوابم اینه
هی، زندگی چی کار کردی با من
تو این و بهم بگو تو نامردی یا من
اینم بدون این تویی که تهش باختی
من ادامه می دم هنوز من رو نشناختی

[K_1]

سلام خواهرم

ببخشید سخته که در پاسخ درد دل چیزی نوشته بشه .. روال کانون اینه که به درد دل ها احترام بذاریم و همدلی کنیم
سختتر اونه که بخوای در پاسخ درد دل مطلبی بگی که اگر درست خونده نشه ممکنه حمل بر جسارت بشه

ولی با توجه به محبتهایی که شما به کانون داشتین، به نظرم رسید، در حد خودم یه تذکری رو عرض کنم ..

متاسفانه یا خوشبختانه چرخ روزگار و زمین و زمان،‌ اگر ما بنا رو به گلایه و غم بذاریم،‌ برای ما چرخشش رو کند یا تغییر جهت نمیده ..
گاهی ما سرگرم یه غم خیلی جزءی هستیم و دوست داریم زمانه نازمون رو بخره .. که ناگاه یه مصیبت بزرگ از راه میرسه و ما اتفاقا اونجا به خودمون میایم و از این مقایسه وضعیت قبلی و جدید به این میرسیم که چقدر وضعیت قبلی وضعیت خوش‌خیمی بوده و چه فرصتهایی توش بوده

مثلا از به هم خوردن ارتباطی در لک هستیم .. یا کم شدن نمره ای .. یا از دست دادن شغلی یا ...
خدایی نکرده بیماری‌ای برای عضوی از اعضای خانواده پیش میاد .. خدا سلامتی بده البته به هممون ..
بعد تازه یادمون میاد که زندگی چیه و چه ارزشی داره و ...
بعد تازه میفهمیم که همین وضعیت که توش قرار گرفتیم هم باز فرصتهایی داره ..


بهتره همین الان این وضعیتها رو شبیه‌سازی کنیم تا اینکه منتظر حوادث بمونیم ..
دیروز در شبانه روزی از مادر نوشته بودین .. مادر خودش یه دنیا و یه آخرت فرصته ..
جوونی
قرآن
هنر
مهارت
امید
عمر
زمان
فراموشی
برکت
گل
گیاه
نور
پنجره
آب
دست
چشم
گوش
موسیقی
مناجات
اشک
لبخند
گلدوزی
قالیبافی
آشپزی
نجاری
کتاب
دلجویی از فامیل
تلاش برای نهادینه کردن اخلاقهای خوب در وجود
صحیفه سجادیه
ادعیه حضرت زهرا
حضرت عباس
نهج البلاغه
ریاضیات
علوم طبیعی
علوم پزشکی
علوم مرتباط با آدمیزاد
کوه
ورزش
عشق علی
محرم
علامت نصب کردن سر در خونه
روضه خونگی طراحی و برگزار کردن
زبان یاد گرفتن
خیاطی

اینا همه فرصتهای ماست ..
گاهی که دلم از دنیا میگیره حس میکنم آماده رفتنم .. دوست دارم همین الان بیان و من با یه لبخند بگم که بریم ...
و گاهی که به فرصتها نگاه میکنم .. به خدا میگم خدایا یه عمر طولانی بهم بده .. خیلی چیزا هست که دوست داریم یاد بگیرم و بعدش یه اثری از خودم به جا بذارم درباره شون ..

[K_1]

خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
شطح و طامات به بازار خرافات بریم
سوی رندان قلندر به ره آورد سفر
دلق بسطامی و سجاده طامات بریم
تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند
چنگ صبحی به در پیر مناجات بریم
با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم
کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنیم
علم عشق تو بر بام سماوات بریم
خاک کوی تو به صحرای قیامت فردا
همه بر فرق سر از بهر مباهات بریم
ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد
از گلستانش به زندان مکافات بریم
شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
فتنه می‌بارد از این سقف مقرنس برخیز
تا به میخانه پناه از همه آفات بریم
در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی
ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم
حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مریز
حاجت آن به که بر قاضی حاجات بریم

[*بنده پاک*]

سلام خواهرم

ببخشید سخته که در پاسخ درد دل چیزی نوشته بشه .. روال کانون اینه که به درد دل ها احترام بذاریم و همدلی کنیم
سختتر اونه که بخوای در پاسخ درد دل مطلبی بگی که اگر درست خونده نشه ممکنه حمل بر جسارت بشه

ولی با توجه به محبتهایی که شما به کانون داشتین، به نظرم رسید، در حد خودم یه تذکری رو عرض کنم ..
.
.
.
.
.

بی نهایت ممنونم ازتون
یک دنیا ممنونم

ولی حقیقت اینه که من الان در شرایط بدی از زندگی قرار دارم
اطرافم پر از غصه و نگرانی و اضطراب
من به عمرم یه بار یه عزیز را از دست دادم
خیلی سخت بود
بی انصافی نیست اگر بگم شرایط الانم از اون دوران سخت تره
نمیشه سخت بودن این ساعت ها را انکار کرد
نمیشه ترس و نگرانی هاش را انکار کرد

ولی حق با شماست 
باید یه کاری کرد
باید به یه سمتی رفت
باید یه راهی را انتخاب کرد


من همیشه خودم را ته یه چاه میدونم
خدا را بالای اون چاه
یه زمانی بین من و خدا هیچ طنابی نبود
خودم یه طناب درست کردم
من ارتباط با پسرها را گذاشتم کنار
کاملا کنار
با همین یه طناب برای خودم ساختم 
اولش خیلی طناب ضعیفی بود
ولی دیگه فکر کردم بعد 7 سال طناب محکمی شده
آره طنابش محکم بود
ولی انقدر بهش چنگ زدم و خودم خرد خردش کردم 
که دیگه خیلی سست و ضعیف شده
وقتی اون طناب را ساختم
سنم کم بود
سراسر انرژی
سراسر امید
همش منم منم
ولی الان هیچ هیچ هیچم
حتی دیگه من هم مهم نیست
فعلا منم و یه چاه تاریک و دوتا طناب ضعیف
یکی از طناب ها همون قدیمیه است
یه طناب ضعیف تر واسه ندیدن فیلم پ
چند وقتیه برای این یکی طنابه خیلی سختی کشیدم
به جای دیدن فیلم پ فقط خ.ا کردم


میدونم اینجوری نتیجه نمیگرم
باید یه کاری کنم
طبق نظر شما
و اون ایده های بالا
ولی هم خستم هم از خیلی چیزا میترسم


بیت اول شعرتون هم من یاد این شعر حافظ انداخت
خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
پیشتر زانکه شود کاسه سر خاک انداز

باز هم یک دنیا ممنونم

[K_1]

خیلی ممنونم از صحبتهای خوبتون
فکر میکنم بچه‌های کانون هم میتونن حرف دلشون رو لابلای نوشته خوب شما پیدا کنن
خدا همه عزیزانمون رو رحمت کنه
دقیقا .. اون بیتی هم که نوشتید خیلی خوبه ..

ان شاء الله همه چی درست میشه
البته الانم همه چی درسته ..
اصلا وقتی ما مدت خیلی کمی نسبت به ابدیت در این دنیا وقوف داریم
و
خدامون هم به بهترین بنده اش فرموده که: به بندگانم خبر ده که قطعا من همان غفور رحیمم ..
و
این خدای غفور رحیم به ازای صبر و تلاش محدود و نه چندان درخور ما در این دنیا، پاداش ابدی و بی‌نهایت برامون آماده کرده،
پس همین الانم، حتی اگر شرایط خیلی سخت بشه (که نمیشه ان شاء الله)، باز هم همه چی درسته و داره طبق نقشه پیش میره ..

الهی شکر

[*بنده پاک*]

خیلی ممنونم از صحبتهای خوبتون
فکر میکنم بچه‌های کانون هم میتونن حرف دلشون رو لابلای نوشته خوب شما پیدا کنن
خدا همه عزیزانمون رو رحمت کنه
دقیقا .. اون بیتی هم که نوشتید خیلی خوبه ..

ان شاء الله همه چی درست میشه
البته الانم همه چی درسته ..
اصلا وقتی ما مدت خیلی کمی نسبت به ابدیت در این دنیا وقوف داریم
و
خدامون هم به بهترین بنده اش فرموده که: به بندگانم خبر ده که قطعا من همان غفور رحیمم ..
و
این خدای غفور رحیم به ازای صبر و تلاش محدود و نه چندان درخور ما در این دنیا، پاداش ابدی و بی‌نهایت برامون آماده کرده،
پس همین الانم، حتی اگر شرایط خیلی سخت بشه (که نمیشه ان شاء الله)، باز هم همه چی درسته و داره طبق نقشه پیش میره ..

الهی شکر

خدا غفور و رحیم هست
ولی نتیجه هم براش مهمه
من هیچ وقت با اون دوتا طناب ضعیف به بالای چاه نمیرسم
درسته همه چیز طبق نقشه است
ولی من هنوز که هنوزه بعد این همه تلاش بازم ته چاهم


بی نهایت ممنونم از شما
تمام سعی خودمو میکنم دو تا طنابی که دارم را از دست ندم

به امید ساختن طناب سوم

بی نهایت ازتون ممنونم

[K_1]

اختیار دارید
خدای غفور و رحیم خودش نتیجه رو هم درست میکنه .. همون طور که سبب و طنابها رو هم خودش برامون آویخته ..


خیلی ممنون از شما که از نعمتهاتون و طنابهای ارزشمندتون گفتید و به ما هم درس پاکی دادید

به امید خدا

[شادن]

الهی عظم البلا‌..

[فرید]

بی‌خبری چقدر نعمت بزرگیه

[تـــواب]

من که پشتم به خودت گرمه و باز هرچه این راهو میام نمیرسم
 نکنه دستمو ول کردی که برم که به هرچی که میخوام نمیرسم

شایدم من اشتباهی اومدم که در بسته رو وا نمیکنی 

...