۩ مشاعره ۩

[یوسف]

مرا خوانی و من دوری کنم با یک جهان رغبت
چنین باشد بلی آن کس که بختش واژگون امد

وحشی بافقی

[شازده کوچولو]

تنها تو آگهی و تو میدانی،
اسرار آن خطای نخستین را
تنها تو قادری که ببخشایی،
بر روح من صفای نخستین را

فروغ فرخزاد

[K_1]

از دیدگان روشن من بستان
شوق بسوی غیر دویدن را
لطفی کن ای خدا و بیاموزش
از برق چشمِ غیر، رمیدن را

[لئا]

اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگر سوز دوایی دارد

[زینبی]

در مزرع طاعتم، گیاهی بنماند
دردست بجز ناله و آهی بنماند
تا خرمن عمر بود، در خواب بدم
بیدار کنون شدم که کاهی بنماند

[فرید]

دلم در دست او گیر است، خودم از دست او دل‌گیر
عجب دنیای بی‌ رحمی، دلم گیر است و دل‌گیرم

[یاقوت]

ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست


عالمی داریم در کنج ملال خویشتن

استاد شهریار

[فرید]

نیمی از عمر هدر رفت در این شهر و هنوز
به تلف کردن آن نیمِ دگر مشغولم

حسین جنتی

[یاقوت]

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب

به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
 حافظ

[شازده کوچولو]

داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند

حافظ

[فرید]

در این سرای بی کسی، کسی به در نمی‌زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی‌زند

[K_1]

دمی با غم به سر بردن، جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما، کزین خوشتر نمی ارزد

حافظ

[فرید]

دل مغرور عمری در جواب عشق گفتی نه!
غزالی از کنارت رد شد و حالا تو هم آری

[K_1]

یک چند به لانه کرد مسکن
آموخت حدیث مهربانی

آنقدر پرش بریخت از تن
آنقدر نمود جانفشانی

تا راز نهفته شد پدیدار

(پرورین اعتصامی)

[karma]

رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار 
  دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

حافظ