عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو مسابقه ی بهترین تجربه از نظر شما

#16
"پست منتقل شده از هفته به هفته"
"موضوع : گفتگو با نفس"


kindtough

سلام

من وقتی وسوسه میاد سراغم و وقتی ذهنم شروع به تصویرسازی میکنه به خودم میگم:

- نه دیگه امسال  مثل پارسال نیست و امسال ابدآ اینکارو (خ.ا) نمیکنم.

- نه این راه به کمال رسیدن و رشد کردن نیست، این پیش رفتن نیست این عقب رفتنه.

- به نفسم مستقیم میگم: نه  نمیزارم دیگه تو منو کنترل کنی ، دیگه تو باید بیای دنبال من نه من دنبال تو، حالا اگه هرچفدر هم سختی بکشم. من رامت میکنم.


یه نکته ای هست که اصلآ نباید با نفست تعارف داشتی باشی. باید مستقیم و محکم و پر قدرت باهاش برخورد کنی.
#17
"پست منتقل شده از هفته به هفته"
"موضوع : گفتگو با نفس"




(1394 آذر 8، 16:52)sadaf1 نوشته است: من به سنا خانم رای میدم چون اعتقاد دارم که باید در برابر نفست اقتدار داشته باشی.. یعنی این نفس رو نباید بشینی با منطق باهاش بحث کنی.. چون حالیش نیست .. همیشه داستان حضرت یوسف میاد تو ذهنم زمانی که وسوسه شد فرار کرد و گفت که خدایا اگه کمکم نکنی من زیانکار میشم . اون با خدا صحبت  کرد . از اون کمک خواست.هیچ بحثی رو با نفسش نداشت. نفس به آدم دستور میده که طبق غریزه ت خودت رو ارضا کن و با این کاری نداره که چی گناه چی گناه نیست.
حضرت علی یک سخن به این مضمون داره : اگر بین دوچیز مردد بودی که کدام رو انتخاب کنی ، چیزی رو انتخاب کن که بر خلاف نفست هست.
بنابراین خانم سنا که گفتن کارهایی که نفست فرمان میده که انجام بده و خودتم می دونی که به ضررته با قدرت برخلافشون عمل کن . کم کم با انجام کارهای کوچیک قوی میشی  و بعدأ نفست مطیع تو میشه 1
#18
"پست منتقل شده از هفته به هفته"
"موضوع : گفتگو با نفس"
**خلاصه این موضوع دراینجا**




(1394 آذر 1، 22:19)می توانم نوشته است: سلام

وقتی پاکی حتی از آب خوردنتم لذت می بری
اما بعدش همه چی مزه زهر مار می ده

Hanghead

به نظرم اینا رو باید به خودمون یاد آوری کنیم
#19
"پست منتقل شده از هفته به هفته"
"موضوع : گفتگو با نفس"
**خلاصه این موضوع دراینجا**



"خانم نـــور ماه "

راستش من فکر میکردم که نفس وقتی یه چیزی میگه یا باید مقابله کنم باهاش یا. دعوا کنم یا هم تسلیمش بشم ولی این روزا میبینم نفس مث یه بچه کوچولو میمونه. یه بچه کوچولوی بی سر پناه که به خاطر خواسته های گاهی نابجا و غیر معقول و کودکا نه اش همه ازش بدشون میاد. من دارم کم کم این کوچولو ی وجودمو میشناسم و درکش میکنم. اون خیلی حرف گوش کنه و وقتی کاری از ما میخواد فقط یه درخواست کوچیکه که اگه نه بگیم اونم قبول میکنه. اما اگر لج کرد بدونین مشکلی هس و باید حل شه. باید ناراحتی یا مشکل یا دلتنگی و خستگی ای که دارید رو برطرف کنید. اون وقت نفس هم احساس تنهایی نمیکنه چون خدا رو داره.
در کل قبل این که نفس بهونه بگیره باید مواظب خودت باشی. مراقب روحت دلت و ذهنت اوضاعت باشی.
 سپاس شده توسط
#20

 نوشته آقای مهدی یار:

"موضوع خودخوری"


نقل قول: من از گناهام بزرگترم!
من یه حقیقتی ورای گناهام هستم.
هر چقدر هم که آلوده به گناه شدم، باز یه حقیقت ارزشمندی در من جلوه گری میکنه و به چشم میخوره.
چرا خود خوری کنیم؟ ما چه گناه آلوده چه بدون گناه، یه حقیقت ارزشمند هستیم
همیشه باید قدر اون رو بدونیم.
گناهان ما هر چند بزرگه،
اما ما از گناهامون بزرگتریم
و خدا بزرگتر از اونیه که به وصف در بیاد.


53  این درد دل رو هم می خونیم با هم 53
 سپاس شده توسط
#21
"پست منتقل شده از هفته به هفته"
"موضوع : گفتگو با نفس"
**خلاصه این موضوع دراینجا**



sheydaei

اون لحظه ای که قراره این اتفاق بیفته هیجانش اینقدر بالاس که تو یه لحظه بیخیال همه چی میشی و خیلی سریع میبینی این کارو انجام دادی...
مهم اینه که از قبل و از وقتی این حس رو نداری رو خودت کار کنی که ارادت قوی تر بشه
من چند باری که تونستم کنترلش کنم تنها چیزی که به یاد خودم آوردم
حس بدی بود که بعد از آخرین بار بهم دست داده بود
و حرفم به نفسم همین بود...تو که نمیخوای باز اون احوال بد دچارت بشه...فقط همین
 سپاس شده توسط
#22
"پست منتقل شده از هفته به هفته"
"موضوع : گفتگو با نفس"
**خلاصه این موضوع دراینجا**



davoodgt

نفس مثل یه اسب سرکش و وحشی می مونه که اگر تابع اون باشم باید انتظار افتادن و سقوط در ته دره پر فراز و نشیب زندگی را داشته باشم.

و اگر بتونم افسارش را با تفکر و تقوی مهار کنم مرکبی میشه که می تونه مسیرش همجهت باشه با مسیر کمالم

اون لحظه های حساس با خودم تکرار می کنم که من قوی ترم

که من ارزش وجودیم را می دانم

و راه من،  سقوط و نابودی خودم نیست .

53 53 53 53
 سپاس شده توسط
#23
"پست منتقل شده از هفته به هفته"
"موضوع : گفتگو با نفس"
**خلاصه این موضوع دراینجا**





(1394 آبان 12، 12:00)باد صبا نوشته است: سلام
من اصولا به نفسم میگم حالا ای موقه(با لهجه شیرازی 4chsmu1 )
بهش وعده سرخرمن میدم،میگم بذار حالا این کارو بکنم
بذار بعد کامل بهش فکر میکنم
کلا نمیذارم خیلی وسوسه اش زیاد بشه تا ندونم چیکار کنم
بعضی وقتا هم که بهونه گیر میشه بهش میگم ببین من دیگه تو این چاه نمیفتم
اوکی؟
اونم میگه اوکی :cool:

البته الان خداروشکر خیلی حرف گوش کن تر شده
اوایل از یه روش دیگه استفاده میکردم
کلا باید نفس رو ضعیف کرد تا هی قلدر بازی برات در نیاره

یه داستانی بود خوندم از یه عارف،اون بهم کمک کرد خیلی
شما اگر بتونی نفست رو سرکوب کنی میتونی ازش سواری بگیری
و خیلی راحتتر درجات رو طی کنی
حالا چجوری؟
تا یه مدتی،حتی در هر موردی غیر از خ ا و گناهای دیگه
به حرف دلت گوش نکنی
مثلا یهو دلت میگه چقده دلم میخواد الان چیبس بخورم
تو از عمد نخور
یا اینکه یه کاری رو دوست داری بکنی از عمد جلوش وایسا و نکن

البته خییییییلی سخته
ولی من یه مدت امتحان کردم جواب داد
بیشتر هم درمورد خوراکی ها و چیزای غیر ضروری
اینجوری خیلی قوی میشین

راستی برای اینکه با ریاضت کشیدن فرق کنه
میتونید ببینید اگر تو نیتتون رضای خدا نبود اونوقت بهش عمل نکنید
که اصولا من نیت خاصی درمورد خوراکی های خوشمزه ندارم
البته باید باشه ها ولی خب :-/
اینجوری ثواب هم داره 
 

#24
** دور بیست وهشتم  از مسابقه **

با موضوع :
" تصمیم قاطع"


" افسوس کوتاهی در انجام کار را با گرفتن تصمیم قاطع جبران کن "
امام هادی (ع)





 می خوام که  یه تصمیم جدی یه تصمیم قاطع بگیرم برای پاکی و پاک موندن
نمی دونم  اصلا این تصمیم لازمه ؟
اصلا چرا تصمیم قاطع؟
تصمیم قاطع یعنی چی ؟
یه تصمیم قاطع چه ویژگی هایی لازمه داشته باشه؟چیکار کنیم تصمیم همیشه تصمیم باقی نمونه ، و بعد از یه مدت فراموش نشه ؟


شما فکر می کنید با یه تصمیم قاطع احتمال پیروزی و شکستمون چه تغییری می کنه ؟
تا حالا با خودت گفتی فکر کردی که چرا تا حالا یه تصمیم قاطع نگرفتم و احیانا گرفتم فقط در حد حرف مونده؟
تا حالا با خودت فکر کردی از خودت پرسیدی اینایی که میگن یه تصمیم قاطع دلیل پیروزی منه یعنی چی ؟
و هزار تا سوال دیگه در مورداین تصمیم


می خوام که تو بگی برامون
تو جواب این سوالا رو می دونی
یه کوچولو برامون حرف بزنی
شاید همین یه جمله ی تو دست یه نفر رو بگیره
شاید که نه حتما می گیره
پس یا علی

53 53
53
#25
دور بیست وهشتم  از مسابقه **
(قسمت دوم)
با موضوع :
" تصمیم قاطع"

"منتظر رای شما عزیزان در نظرسنجی بالای صفحه هستیم"


نقل قول: davoodgt
شما بهترین کسی هستید که میتونید به خودتون کمک کنید
چرا که تمام نقاط ضعف و قوت خودتون را بهتر از هر کس دیگه می دونید. شما اگر سرجای اول ایستادید فقط به خاطر این بوده که خودتون خواستید!

گاهی وقتها لازم هست که تصمیم جدی با خودمون بگیریم و همیشه برای به دست اوردن باید چیزی را رها کنیم ، چیزی را رها کنیم تا حفره ای در وجودمون شکل بگیره تا جذب کنیم انچه را که می خواهیم و برامون ارزش مند هست

باید کینه ها نفرت ها حسرت ها وسوسه ها و ... را رها کنیم تا عشق ، دوستی ، امید و پاکی را جذب کنیم.

اگر اعتماد به نفس نداریم یک کار خوب این هست که  هدفهامون را کوتاه مدت و قابل دسترسی در نظر بگیرید و کم کم به  هدف های بلند مدت را در زندگی مون برسیم

حس بی تفاوتی ! مثل مردابی که ادم را درون خودش میکشه و هر چی که تلاش کنیم از اون بیرون بیاییم بیشتر در این باتلاق فرو میریم واقعا وحشتناکه  ، تلاش بیهوده و عبث ، تلاشی که نه تنها باعث نمیشه از این باتلاق بیرون بیاییم بلکه باعث میشه بیشتر غرق بشیم و چه بهتر که بی تفاوت بشیم! پرتگاهی که لیز خوردیم و در حال سقوط هستیم و هیچ چیزی را نمی تونیم بگیریم و دستانمون از چنگ زدن های بیهوده زخمی و خسته شده

(1394 دي 3، 7:54)مهدی‌یار نوشته است: سلام

1. برای گرفتن تصمیم قاطع، وجود تام و تمام یک تصمیم گیرنده لازمه.
به نظرم ما اگه تصمیم قاطع نگرفته بودیم، شاید به این خاطر بود که خودمون نبودیم ... یا اگه بودیم کامل و تمام نبودیم.


2. پس برای یه تصمیم قاطع، قدم اول و بنیادی، شناختن، پیدا کردن و پذیرفتن خوده.
تا وقتی که با خودمون مثل یه بچه یا یه موجود پست و حقیررفتار میکنیم و به خودمون احترامی که باید رو نمیذاریم،
ظرفی برای در بر گرفتن تصمیم به وجود نمیاد.


3. عزم و تصمیم قاطع باید چیزی ورای شوق و ذوق و خسته شدن از وضع موجود و نو خواهی باشه. 
برخاسته از عقلانیتی باشه ... و دم گرفته از کرامتی ... و تغذیه شونده با عزتی ... برای هدف با اصالتی.
یک دلیلی که اصیل باشه، حسی محض نباشه؛
که حس از همونجا که اومده، از همونجا هم رفتنیه.

کسی خانه رو در کنار بستر روخانه بنا نمیکنه؛
دلیل پاکی باید اصیل باشه، درونی باشه؛ نه صرفا برای هدف کوتاه مدتی یا حسی یا حاجتی؛
که این ها خوبه و محرّکه و مشوّقه؛
اما این ها، همه اش نیست.

نقل قول: unhappy
یکی  از دلایل انجام این کار این است که ما هنوز تصمیم جدی برای ترک این گناه نگرفته ایم و
تنها با جملاتی مثل "من این کار را ترک خواهم کرد" داریم خودمان را گول میزنیم.

بنابراین لحظاتی با خود فکر کنیم که آیا واقعا قصد ترک این کار را داریم یا نه ؟
اگر واقعا میخواهیم ترک کنیم باید سختی هایش را با جان و دل بخریم و بدانیم که آخرش قلب و ذهنی پاک نصیب مان میشود ولی
اگر میخواهیم ادامه دهیم باید تمام ضرر های جسمی و روحی اش را به خاطر لحظاتی لذت بردن با جان و دل بخریم !

پس بهتر است هر چه سریع تر تکلیف مان را با خودمان روشن کنیم.
 به دنبال دلیلی باشیم که این کار را انجام میدهیم و آن دلیل را برای خود تجزیه و تحلیل کنیم.
نکات مثبت و منفی این کار را بدانیم تا ببینیم در مقابل این کار چه چیز مثبتی گیر ما میاید و چه چیز منفی به ما آسیب میرساند،
یادمان باشد، اول گناه نکردن سخت است اما با تکرار و تمرین گناه کردن سخت میشود.




(1388 دي 26، 21:01)مجتبی نوشته است: یه باید ها و قانون هایی میزاری ، که بر مبنای شناخت واقعیت نیست و خیلی زود گذره ، با احساس اضطرار یا اجبار یا فرمایشی و سریع توی اون لحظات صورت میگیره ، و گاهی هم از تواناییت خارجه ، نشونه اش هم اینه که بعدا اجرا نمیشه!

.بهتره آدم توی زندگی  برنامه هاش و عملکردش منعطف باشه ، اصلن خوب نیست  زیاد قانون داشت ،
تا جایی که میشه "باید" (خودمم استفاده کردم ) "باید" ها رو  کمشون کرد ،
سعی بشه آدم با استفاده از انگیزه و شناختی که پیدا میکنه ، با نیروی فکر و یا تقویت "باور" ،تلاش هایی کنه که میکنه رو به هدف برسونه ،
قانون ها نباید اجباری یا فرمایشی باشن ،
اینکه تو یه "باید" بذاری یا یه قانون بذاری ، و بخوای بدون اینکه در باره سود و اثرات مثبت اجرا کردنش فکر کنی ، و بدون این که باور سازی کنی و رویا هات رو تقویت کنی .. صرفا با یه "بشو" یا "باید" بخوای اون کار رو انجام بدی ، یا اصلن اجراش نمیکنی ، یا درست اجراش نمیکنی ، یا ضمن اجرا احساس زور و فشار زیادی میکنی ، همراه با خستگی ذهنی (اینها هم از علامت های دیگش بودن).. و ضعف اراده بیشتری پیدا میکنی ،

آدم با ارداه کسیه که کمتر و دیر تر تصمیم میگیره ،
ولی چون تصمیمش کاملن بر اساس انگیزه ای درست ، به طیب خاطر ، و میل طبیعی خودش ، اگاهانه و با فکری سالم هست ،
اون فکر رو عملی میکنه ، آدم با اراده ، صد در صد قبل این که اراده کنه ، به انجامش "ایمان " داره

میشه گفت اصلن "اراده" برای انجام و اجرایی کردن "تصمیم" مطرح نیست ، بلکه "ایمان" اصل کار اجرا کردن تصمیمه ، ایمان به توانایی خودش و ایمان به  هدفش .
#26
"پست منتقل شده از هفته به هفته"
"موضوع : تصمیم قاطع"


نقل قول:
**می توانم**
من فکر کنم علت اینکه تصمیم قاطع میگیرم ولی عمل نمی کنم یادآوری نکردنه
یعنی فرقش اینه که من اگه یه تصمیم قاطع میگیرم. باید هر رو با خودم مرور کنم

هر صبح بگم خدایا به امید و میخوام پاک باشم میخوام خوب زندگی کنم
دایم که پر رنگش کنم واسه همیشه موندگار می شه

...یه بار که تو مسابقات گروهی بودم بالکل یادم نبود که
پاکیم فقط وابسته به خودم نیست گروه دارم

و لغزیدم خب علت چی بود اینکه با گروهم در ارتباط نبودم
مساله گروهم رفته بود ته ذهنم

اگه هر روز به تصمیمون فک کنیم و براش زحمت بکشیم به عبارتی پی گیریش کنیم می شه تصمیم قاطع
امیدوارم اصل مداومت رو رعایت کنم
 سپاس شده توسط
#27
خلاصه تجربیات با موضوع تصمیم قاطع

خب بیایم یه جمع بندی کنیم ، چیزی به ذهنتون اومد اضافه کنید
قاطعیت در تصمیم گیری و عمل بهش بسته به یه سری عوامله، مثل

1- اعتماد به نفس
2-شناخت هدف وراههای رسیدن به هدف
3- یادآوری ، پیگیری ،

4-  ایمان قلبی به اراده  خود و یاری خدای خود
5-خراب کردن کامل پلای پشت سر که باعث میشن خطاهامونو  تکررار کنیم ...
6-...
یه سری عوامل باعث میشن این تصمیم درست اجرا نشه مثل :
1-تردید و دودلی
2- روبرو نشدن با حقایق و مشکلات زندگی
3-بدبینی ، بدگمانی ،ترس ، ناامیدی
4-...


ادامــــــــــــــه دارد....
53




قاطعیت در تصمیم گیری و عمل بهش بسته به یه سری عوامله، مثل:
...
فکر کنم به اینکه
6-من مسئولم ، هم نسبت به خودم و هم همگروهیام
7-مضراتشو می دونم و با تموم وجودم درکش کردم.
8-به خودم احترام بذارم و به تصمیم خودم
9- تصمیم قاطع خودمون رو در برابر خودمون قرار میده تا در مقابلش جوابگو باشیم و دیگه خودمون رو ناامید نکنیم.

10-محکم بودن بهترین تمرینه که تصمیمی پا برجا بمونه

یه سری عوامل باعث میشن این تصمیم درست اجرا نشه مثل :
4- غرور و فکرکردن به اینکه همیشه فرصت توبه دارم.
5-سر سری گرفتن و غفلت از عواملی که باعث میشن من برم طرفش
6-....
 
#28
**دور بیست وهشتم  از مسابقه **
(قسمت سوم)
با موضوع :
" تصمیم قاطع"
** نظرتون رو در نظرسنجی بالای همین صفحه اعلام کنید**



(1394 آذر 27، 23:48)گلبرگ نوشته است: به نظرم تصمیم قاطع  یه چیز کلیه و بعد یه مدت احتمال اینکه همه چی فراموش بشه هست
یه تصمیم قاطعه که تقسیم بشه به تصمیمای کوچیکترو کوچیکتر
مثل برنامه ریزی
این جاده ای من تصمیم گرفتم باشم و برم باهاش ، همیشه یه جاده ی صاف نیس
یه جاده و مسیر مستقیم نیس
پره از چاله پره از مسیرای فرعی
پره از وز وزایی که ممکنه اشتباهی انتخابش کنم
پره از صداهای قشنگی که ممکنه ردش کنم
یعنی هرررر لحظش پره از تصمیماتی که خودمم متوجهش نیستم
اینها ، این انتخابا این تصمیمای کوچیک و گلچین کردنش هم یکی دو روزه بدس نمیان
همشون تمرین می خوان و صبوری
جوری که تو ادامه دادن هام تصمیم 10 م من خیلی خیلی بهتر از تصمیم 7 من باشه

(1394 آذر 28، 9:53)meysam tanha نوشته است: سلام. 53
من میخوام راه بیافتم به سمت خدا و بهش برسم.
میدونم که تا از گناه پاک نشم راه نمیافتم.
تلاشم رو میکنم و خودم رو میسپرم دست خدا.

(1394 آذر 29، 11:55)خدا همراهمونه نوشته است:  ایمان قلبی به اراده  خود و یاری خدای خود باعث می شود انسان در تصمیم خود قاطع باشد و هر قدر هم با کوهی از مشکلات مواجه گردد هرگز تزلزلی در اراده و تصمیم او به وجود نیاید. 

(1394 آذر 29، 20:42)Mobina نوشته است:  تصمیم,اون هم یه تصمیم قاطع,یه تصمیم که همه چیز رو که قبلا اتفاق افتاده ببندی و بذاری یه کنار و بتونی از نو شروع کنی "حتما"لازمه.تا تصمیمی نباشه,تا خواستنی نباشه هیچ اتفاقی نمی افته.باید که نشست و فکر کرد و همه چیز رو در نظر گرفت و بعد تصمیمی گرفت,جالا چرا قاطع؟
چون تصمیم کوچیک کوچیک خیلی گرفتیم توی زندگی,که شاید خیلی هاشون هم عملی نشدن,فرق تصمیم قاطع این که هم اراده پشتش قوی تره,هم آدمی که پشت تصمیم هستش خسته شده از تصمیم های کوچیکی که به اجرا نرسیدن و
اینبار میخواد به تصمیم خودش "احترام" بذاره.
تصمیم قاطع خودمون رو در برابر خودمون قرار میده تا در مقابلش جوابگو باشیم و دیگه خودمون رو ناامید نکنیم.
برای ثبات تصمیم قاطع,کافیه مواظب خودمون باشیم,توی هر لحظه,کافیه تصمیم رو برای هر لحظه اجرا کنیم و نه عقبش بندازیم و نه بگیم خب حالا یه بار اونجوری که توی ذهنم بوده عمل بکنم طوری نیست,همین محکم بودن بهترین تمرینه که تصمیمی پا برجا بمونه,بعدش آهسته آهسته ناخودآگاه میبینیم افتادیم توی مسیری که میخواستیم و کارا راحت تر شده  2uge4p4

حالا اگر تصمیم قاطعی بود که در حد حرف موند,شاید دلیلش این که خودمون رو قبول نداریم,به خودمون اعتماد نداریم,به سابقه بدمون نگاه میکنیم و حتی اگر تصمیمی رو به زبون بیاریم ته ذهنمون اینو داریم که عملی کردنش واسمون فوق العاده سخته.

کافبه,یه بار تصمیم بگیریم کسی نباشیم"که جلوی خودمون رو میگیریم",خودمون رو با گذشته خودمون مدام سرزنش نکنیم,تنها کسی که میتونه کمکمون باشه و از وضعیتی که دوستش نداریم بیرونمون بیاره خودمون هستیم,
پس اینبار با یه مهربونی,با یه اعتماد,با یه اطمینان تصمیمون رو بگیریم و تو هر لحظه یادمون باشه و میتونیم اونجوری باشیم که میخوایم  2uge4p4
#29
"پست منتقل شده از هفته به هفته"
"موضوع : تصمیم قاطع"




(1394 آذر 26، 23:56)rezvaneh نوشته است: سلام 
تصمیم قاطع اگه نباشه نمیشه برای همیشه ترک کرد 
بنظر من تصمیم قاطع برای ترک کاملا ضروریه.

اگه قاطع نباشه وسط راه کم میاریم.میگیم حالا ایندفعه هم گناه می کنم توبه می کنم خدا هم که میبخشه حالا تا دفعه بعد ببینیم چی پیش میاد
غافل از اینکه این شیطونه که داره ما رو به کرم و بخشش خدا مغرور میکنه.بعدشم از کجا معلوم که در حین گناه نمیریم و فرصت توبه داشته باشیم؟
یه حدیثی هم هست که میگه
حضرت محمد (ص) : بد بنده ایست ,بنده ای که آمرزش میخواهد در حالیکه مرتکب گناه میشود ، امیدوار است که ( از آتش ) نجات یابد
ولی موجبات آنرا انجام نمی دهد

و از عذاب الهی میترسد و از ( عوامل ) آن دوری نمیکند و به گناه شتاب کرده و توبه را به تاخیر می اندازد و از خداوند تمناهای بیجا میکند پس وای بر او و باز وای بر او از روزی که در معرض بازخواست خداوند قرار می گیرد.
 سپاس شده توسط
#30
"پست منتقل شده از هفته به هفته"

"موضوع : تصمیم قاطع"


(1394 آذر 27، 17:27)بهمن. نوشته است: تصمیم قاطع گرفتم کار هر کسی نیست نیاز پیش زمینه داره
یکی از اونها باید پل های پشت سر رو خراب

چون اون پلای پشت سرتن که باعث میشن خطاهات رو تکررار کنی ...
مشکل اینجاس تصمیم قاطع گرفتن نیاز داره با امادگی و خیلی چیزای دیگه و البته کم تر کسی اینگونه هست ...

مثال میزنم من تصمیم که گیرم یه ماشین بخرم اول نیاز داره به پول دوم نیاز داره به گواهینامه سوم نیاز داره به اعتماد به نفس تا کسی رو زیر نگیری و حواس جمع ....
نمیشه بی گدار به آب زد

اگه می خوایید تصمیم قاطع بگیرید بنظر من بهترین اینکه واقع نگر باشید
مثلا اگه خ.ا کنی مضرره برات و اینو بتونی با تمام وجود درک کنی ...

در نهایت باید حواست به خیلی چیزا باشه چون نمیشه یه تصمیم قاطع گرفت چرا چون باید همه چانبه نگاه کرد تا بعدها این تصمیمی به شکست نخوره چون برای تصمیم قاطعانه گرفتن باید به اون هدف علاقه داشت تا در مسیر جا نزد.
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان