آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[مسافرپاکی]

سلام به بروبچ گل باشگاه اراده خوبین خوشین دیگه چه خبر خونواده خانوم بچه ها فامیلا همه خوبن؟
دیگه کم اوردم
به به حسین اقا کجابودی دلمون برات تنگ شده بود راستی نمیدونستم رقیبم دارم منم از 1بهمن شروع کردم خداروشکر هنوز پاکم میخوام ببینم اخرش کی کم میاره
رزجان خیلی ناراحتم کردی خدا بد نده راستش من نمیتونم به هیچ وجه ناراحتی کسیو ببینم خواهشا مواظب خودتون باشین بعدشم مگه تو چکار کردی که ما باید حلالت کنیم
درضمن خدمت خانم حسن یوسف عرض کنم چرا شما اینقدرسعی میکنی اشک همه در بیاری ازین ما زور میزنیم بچه ها شاد کنیم که 1وقت فکر ناجور به سرشون نزنه شما بیشتر افسردشون کن که دوباره شروع کنن اصلا تو این کانون کسی حق گریه کردن نداره اینجا همه باید شاد باشن این قانونیه که خودم گذاشتم میخوای بخا میخای نخا میل ناراحتی بشین تنهایی گریه کن
غزال جان ما همه برات دعا میکنیم ایشالا که خوشبخت بشی

[آقای فراسی]

دیگه دست من نیست بستگی داره به تو!
بستگی داره که تو تا کجا دوستم داری!

بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی منو تنهام نذاری

بخشید. تو جو آهنگ محسن چاووشی بودم که پوریا گذاشته
خوب خدا رو شکر فرزاد اومد
منم که توپم
میگم آخرش پرواز چی شد؟

از فرزین جی اچ کسی خبری نداره؟

انشالله که تا عید حتما شوهرتون می آن غزال خانم. ما هم دعا می کنیم.

حامد عزیز! شیطان همه رو اذیت می کنه ولی مطمئن باش می تونی حالش رو بگیری

[رز زرد]

از دست تو تولد40 جان

خوبی داداشی ؟؟

هادی جان منکه بودم همیشه هستم و خواهم بود فقط کمی کسالت داشتم و الانم خوبم و در خدمت شمام !!

[مسافرپاکی]

منم ابجی میخوام

[آقای فراسی]

چی؟
آبجی چیه؟

چه یکهویی بی مقدمه؟

[تولد40]

منم ابجی میخوام

مسافر جان، هادی حق خواهر و برادری به گردن همه ما داره
میتونی روش حساب کنی

[مسافرپاکی]

یجوری گفتی داداشی من حسودیم شد

اخه ابجی ندارم

هرچند تو این کانون همه باهم خواهر برادرن

[آقای فراسی]

برادری شو آره ولی خواهریشو مطمئن نیستم ها

[تولد40]

هادی جان کوتاهی نکن
نگاه کن چقدر دوست داره

[مسافرپاکی]

کی گفته دوستون ندارم
عاشقتونم
عاشققققققققققققققق

[سیامک]

سلام
من پارسال اینجا بودم
وضعم خراب بود
خرابه خراب...
یادش بخیر..
عجب دوستایی داشتم اینجا
الان که خوبه خوبم و اصلا فکرم تو این چیزا نیست
نمیدونم اصلا چی شد که اومدم اینجا
خیلی دلم تنگ شد یه دفه
میام دوباره بهتون سر میزم.
یا علی.

[رز زرد]

سلام سیامک جان

خوبی داداشی ؟؟؟

ما هنوز شما رو یادمون نرفته ! داداش هنوزم دوستای خوبی داری تو کانون ! همه ی بچه های کانون خوبن گلن

منتظرتم داداش

سیامک جان بیشتر بیا کانون هم برا خودت خوبه هم ما از اومدنت خوشحال می شیم

[حسن یوسف]

سلام دوستان
میشود ما رو حمایت کنید؟
بابام تصادف کرده و حالش البته خوب شده
یعنی وقتی حالش خوب شد به من گفتن
خدا رو شکر
من خوب نیستم

ان شا الله شما خوب باشین
کاش یاد بگیرم توکل و امید به خد ارو
همهمون خیلی به کمکش نیاز داریم
خدا کنه حتی یه لحظه مارو به حال خودمون نذاره
خدایا کمکم کن:s:

[مسافرپاکی]

به خونه خودت خوش اومدی سیامک جون

یه وقت نری دیگه نیای بهمون سر بزنا

---

حسن یوسف خداراشکر که بابات چیزی نشد
ماهمه براش دعا میکنیم که ایشالا 100 سال عمر کنه و برای تو و خونوادت ارزوی سلامتی دارم
واقعا که سلامتی بزرگترین و بهترین نعمتهای خداست پس بیایید خداراشکر کنیم که سلامتیم

[حسن یوسف]

سلام
از اونجایی که باید قوی بود
و از اونجایی که تا شقایق هست زندگی باید کرد
و از اونجایی که خدای خوب من تمام شقایق یه این دنیاست
و ازا ونجایی که تا اسم خدا میاد همه ی دنیام شقایق میشه
و از اونجایی که اسم خدا بوی شقایقو. به مشامم میاره
و از اونجایی که فکر خدا وقتی از درز های جمجمه ام وارد میشه کل مغزمو میگیره
یره و جایی برای چیز های بد نمیذاره
و از اونجایی که یا دخدا ارام بخش دل هر مسکین دل شکسته است
واز اونجایی که شاعر میگه " این ساز شکسته اش خو ش اهنگ تر است "
و ازا ونجایی که عطر عزیزی مثل خدا جهانمو پر کرده دیگه جایی برای هیچ چیز در جهان من باقی نمی مونه
و از اونجا که شجریان می خونه شعر سعدی رو که میگه:
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی
چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیابی
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی
دل خویش را بگفتم چو تو دوست می‌گرفتم
نه عجب که خوبرویان بکنند بی‌وفایی
تو جفای خود بکردی و نه من نمی‌توانم
که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی
چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان
تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشاهی
سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
دگری نمی‌شناسم تو ببر که آشنایی
من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت
برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی
تو که گفته‌ای تأمل نکنم جمال خوبان
بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی
در چشم بامدادان به بهشت برگشودن
نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی
بیایید شا دباشیم
در همه حال احوال
بیایید خودمونو دوست داشته باشیم و با جملات مثبت به خودمون ارج بنهیم

چند تا از جملات مثبتی که من از توی کتاب یا دگرفتم


به جای اینکه بگوییم : همه دوست دارند یه بلایی سر من بیارند
بگوییم : همه دوست دارند تا هر وقت فرصتی پیش میاید به من خدمتی بکنند و دل من را شاد کنند
به جای غر زدن درباره ی خانواده مون بگیم
من بهترین خانواده را دارم که خداوند که خرد مطلق کائنات است برای من مقدر فرموده .
خانواده ی من یگانه اند
در لایتناهای حیات اینجا که ساکنم همه چیز عالی و کامل و تمام عیار است
و یه جمله ی قشنگ دیگه : من همیشه بهترین افرا د را به جهانم جذب می کنم و همه ی افرا د همیشه روی خوب شخصیتشان را در مقابل من نشان میدهند

خدا خییلی بی نظیری
اخرشی

خب خیلی جالبه نه؟
موفق باشید !