امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

من که هستم بهنام جان.اوضاع من که کاملا روبراهه.تووووووووووووووووووووووپ.شما در چه حالی؟؟؟؟؟
خدایا تو آنی که توانی جهانی چکانی ته استکانی
خووووووووووووووب خوبم4fvfcja
ایشاله همیشه اوضات همین جوری باشه
53
ای طلیعه هشتم!
 من آمدم تا دلم را بر ضریح تو حلقه زنم و به دور کعبه عشق تو طواف دهم.
آمدم تا اشک چشمانم را دخیل سقا خانهات کنم.
آمدم تا از کبوتران حرمت گردم تا به هر صبح به دور گنبد طلائیت به پرواز درآیم
 مولایم! ای طبیب دردمندان!
53
سلام امروز خیلی فشار بهم اومد ... ولی نشکستم ... اینا که چیزی نیست .. سخت تر از ایناشو هم تحمل میکنم

بیا جلو شیطون لا مسب .. بیا

به من چه که خدا از بهشت بیرونت کرده ... خواستی تو هم مثل بقیه یه سجده میکردی که حالا اینقد بدبختی نکشی ...

حالم ازت بهم میخوره ... همه حالشون ازت بهم میخوره ... دوست دارم هرچه زودتر اون لحظه ای رو ببینم که تورو گرفتند و دارن میبرنت سمت جهنم ... تو نفر اولی که باید بری اون تو ... ای بیچاره..

واقعا متاسفم برا کسایی که دارن تویه خبیثو میپرستند ... شیطان پرست !!
هه ... آخه چیز قحط بود که رفتین سراغ هم چین تحفه ای ...

واقعا که ...

فاستعذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم ، ان الله سمیع علیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر ،
وجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والذابین عنه والمسارعین الیه فی قضاء حوائجه والممتثلین لاوامره والمحامین عنه والسابقین الی ارادة والمستشهدین بین یدیه ...
سلام یکی به دادم برسه یه 3 روزی بود اصلا حال و هوام عوض شده بود اصلا نرفتم طرف خود ارضایی متاسفانه امروز از خواب بیدار نشده خود ارضایی کردم بعد همش من فقط مشگلم خوابیدنه اول این که 1 دقیقه هم نمیتونم رو کمر بخوابم همش رو شکم میخابم دوم این که بد جوری گودی کمر گرفتم کاملا مشخصه شکمم اومده جلو...روز مرگمه اگه یه روز شکم من بیاد جلو1313 بد همش تو خواب از عمد خواب های **** میبینم یعنی تا نبینم خوابم نمیبره (مجتبی) میدونه چیمیگم:smiley-yell:
(1390 ارديبهشت 13، 10:26)farmandeh نوشته است: سلام امروز خیلی فشار بهم اومد ... ولی نشکستم ... اینا که چیزی نیست .. سخت تر از ایناشو هم تحمل میکنم

بیا جلو شیطون لا مسب .. بیا

به من چه که خدا از بهشت بیرونت کرده ... خواستی تو هم مثل بقیه یه سجده میکردی که حالا اینقد بدبختی نکشی ...

حالم ازت بهم میخوره ... همه حالشون ازت بهم میخوره ... دوست دارم هرچه زودتر اون لحظه ای رو ببینم که تورو گرفتند و دارن میبرنت سمت جهنم ... تو نفر اولی که باید بری اون تو ... ای بیچاره..

واقعا متاسفم برا کسایی که دارن تویه خبیثو میپرستند ... شیطان پرست !!
هه ... آخه چیز قحط بود که رفتین سراغ هم چین تحفه ای ...

واقعا که ...

فاستعذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم ، ان الله سمیع علیم

hahahahahahahaha
خیلی باهال بود کلی خندیدم
تا به حال ندیده بودم کسی با شیطون اینجوری صحبت کنه4fvfcja

خییییییییلی حال میده وقتی شیطون میاد سراغت حالشو بگیری
باریکلا فرمانده همین جوری ادامه بده41
53
ای طلیعه هشتم!
 من آمدم تا دلم را بر ضریح تو حلقه زنم و به دور کعبه عشق تو طواف دهم.
آمدم تا اشک چشمانم را دخیل سقا خانهات کنم.
آمدم تا از کبوتران حرمت گردم تا به هر صبح به دور گنبد طلائیت به پرواز درآیم
 مولایم! ای طبیب دردمندان!
53
فرمانده خونتو كثيف نكن

ارزش نداره ادم باهاش دست به يقه بشه

ولش كن بذار از حسودي بميره
نشان 100 روزه
.........[تصویر:  medal.png].........
[تصویر:  23e325e16617.png]

اگه يه روزبه مشكل بزرگي برخوردي نروبه خدابگومن يه مشكل بزرگ دارم بلكه برو به مشكلت بگو من يه خداي بزرگ دارم...

[/size]بعلت مشغله فعلا متروکه میباشد[/color]
این صدای مدیر تالاره : مهتاب و کریم خان
سلام به اعضای گروه ...

لطفا لینک زیر رو ببینید :http://www.ktark.com/thread-807-post-80731.html#pid80731

حامی ها قراره گزارشی رو مبنی بر عملکردشون و .... توی این تالار قرار بدن ،

الان گروه 2 ( نسیم حیات )اینکار رو کرده ، اعضای گروه ها می تونن با خوندن اون ها ، حرفها و انتقادها و پیشنهاداتشون و یا حتی اعتراض هاشونو رو با مدیرای تالار یا حامی ها شون در میون بذارن ... ( البته به صورت پیام خصوصی )

انشاءالله که با انجام اینکار ، پیشرفتی توی کار گروهها و اعضا و حامی ها ایجاد می شه ...

در پناه خدا پاک و سلامت باشید .

" تا الان فقط گروه 3 و 2 گزارششون رو در تالار قرار دادن و گروه 4 هم گزارشش ناقصه ، همچنان منتظر گزارش مابقی گروهها هستیم"
نشان 100 روزه
 .........[تصویر:  medal.png].........

هر لحظه ای که بر فرزند آدم بگذرد و او به یاد خدا نباشد ، روز قیامت حسرتش را خواهد خورد .

رسول اکرم (ص)
خدايا به همون كمك كن تا پاك بمونيم
و از راه راست خارج نشيم
كمپين "يك ميليون امضا " براي توقف جنايت‌هاي آل‌سعود و آل‌خليفه در بحرين


به گزارش فارس، بر اساس قوانين سازمان ملل در صورتي كه تعداد امضاهاي يك كمپين به يك ميليون نفر برسد دبير كل سازمان ملل موظف است كه آن موضوع را پيگيري كرده و نسبت به آن اعلام موضع كند،‌در همين راستا براي توقف كشتار مردم بحرين توسط رژيم آل‌خليفه و عربستان سعودي،‌كمپيني ايجاد شده است تا بتوان اين تعداد امضا را جمع آوري كرد.براي راي دادن بايد به لينك زير مراجعه كرد.

http://www.petitiononline.com/ssi2011/petition.html

بعد از باز شدن اين لينك، بايد به انتهاي صفحه رفته و بر روي گزينه click here to sign petition كليك كرد. پس از باز شدن صفحه بعدي، در مستطيل اول نام و در مستطيل دوم آدرس پست الكترونيكي (ايميل) خود را وارد كنيد. و نيازي به پر كردن ديگر مستطيل ها نيست، پس از آن بار ديگر بر روي گزينه sign petition بايد كليك كرد.

پس از باز شدن صفحه بعدي، حتما بر روي گزينه approve signature بايد كليك كرد تا راي دادن شما به ثبت برسد.

در ادامه ترجمه متن منتشر شده در اين كمپين ارائه مي‌شود:

"جناب آقاي "بان‌كي مون " ‌دبير كل محترم سازمان ملل متحد مستحضريد كه نقض حقوق بشر توسط هر فرد وگروهي كه صورت گيرد،محكوم است ، زيرا كه علاوه بر سلب حقوق وآسايش انسانها ، به بي مبالاتي نسبت به اجرا واحترام به اين حقوق منجرمي گردد وسكوت وبي اعتنايي در برابر نقض اين حقوق باعث سرافكندگي در پيشگاه خداوند وملتها وتاريخ بشر خواهد شد.

كشتار وحشيانه شهروندان وغيرنظاميان بويژه زنان وكودكان بي دفاع كشورهايي نظير بحرين، ليبي ويمن ناقض حق اوليه حيات ،حق تعيين سرنوشت وحق آزادي بيان است كه ازجمله اساسي ترين حقوق ابناء بشرمي باشند ودر عرف ها ومعاهدات بين المللي نظير اعلاميه جهاني حقوق بشروكنوانسيونهاي بين المللي مورد تاكيد قرار گرفته اند.

آن چه امروزه در اين كشورها در حال روي دادن است بوضوح مصداق بارز نقض اين گونه حقوق انسانهاست كه عناوين مجرمانه آن را مي توان درموارد مختلف كنوانسيونهاي چهارگانه ژنو جستجو نمود.

اين نقض فاحش حقوق بشر و سلب حيات وآزادي انسانهاي مظلوم،مستلزم توجه جدي وفوري سازمان ملل متحد وتمامي اعضاي جامعه بين المللي مي باشد ،كه با چنين روندي اگر خود آنها روزي در معرض چنين اتفاقي قرار گيرند چه دفاعي خواهند داشت.
پر واضح است كه افتخار يا ننگ تمامي اين اتفاقات جهاني اين مقطع از زندگي بشر ،در تاريخ به نام اين سازمان وعلي الخصوص در كارنامه دوران مسئوليت جنابعالي ثبت خواهد شد.

از اين رو ما آزاد يخواهان سراسر جهان در حمايت از صيانت ابتدايي ترين حقوق بشر ،از جنابعالي به عنوان دبير كل سازمان ملل ،كه مرجع اصلي نظارت براجراي اسناد ومعاهدات بين المللي حقوق بشرمي باشيد،در اين برهه حساس از تاريخ زندگي بشراين مسئوليت بزرگ وسرنوشت ساز را برعهده داريد ،مصرانه خواهان پيگيري واجراي مفاد ذيل مي باشيم :
1) مداخله سريع وقاطع جهت توقف فوري وبي قيد وشرط كشتار بي رحمانه مردم؛2) اخراج مداخله گران بيگانه اعم از نظامي وغير نظامي از كشورهاي مذكور؛3) فراهم آوردن مقدمات وشرايط لازم ،جهت تعيين سرنوشت اين كشورها بدست ملت هايشان.
به اميد آنكه سازمان ملل،سازمان مدافع ملتهاي در بند و رنج ديده از جور ظالمان ومستكبران باشد . "
2012.mahblog

جهت جلوگیری از این جنایت تا میتوانید اطلاع رسانی کنید
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر ،
وجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والذابین عنه والمسارعین الیه فی قضاء حوائجه والممتثلین لاوامره والمحامین عنه والسابقین الی ارادة والمستشهدین بین یدیه ...
هرگز در مسير پيموده شده گام برنداريد زيرا اين راه تنها به جايي ميرسد كه ديگران

رسيده اند
دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب می‌فروخت. مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌کردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند. توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،‌دروغ و خیانت،‌ جاه‌طلبی و ... هر کس چیزی می‌خرید و در ازایش چیزی می‌داد. بعضی‌ها تکه‌ای از قلبشان را می‌دادند و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را. بعضی‌ها ایمانشان را می‌دادند و بعضی آزادگیشان را. شیطان می‌خندید و دهانش بوی گند جهنم می‌داد. حالم را به هم می‌زد. دلم می‌خواست همه نفرتم را توی صورتش تف کنم.
انگار ذهنم را خواند. موذیانه خندید و گفت: من کاری با کسی ندارم،‌فقط گوشه‌ای بساطم را پهن کرده‌ام و آرام نجوا می‌کنم. نه قیل و قال می‌کنم و نه کسی را مجبور می‌کنم چیزی از من بخرد. می‌بینی! آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند. جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیک‌تر آورد و گفت‌: البته تو با اینها فرق می‌کنی.تو زیرکی و مومن. زیرکی و ایمان، آدم را نجات می‌دهد. اینها ساده‌اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می‌خورند. از شیطان بدم می‌آمد. حرف‌هایش اما شیرین بود. گذاشتم که حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت. ساعت‌ها کنار بساطش نشستم تا این که چشمم به جعبه‌ای عبادت افتاد که لا به لای چیز‌های دیگر بود. دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم.
با خودم گفتم: بگذار یک بار هم شده کسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد. به خانه آمدم و در کوچک جعبه عبادت را باز کردم. توی آن اما جز غرور چیزی نبود. جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت. فریب خورده بودم، فریب. دستم را روی قلبم گذاشتم،‌نبود! فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته‌ام. تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش کردم. تمام راه خدا خدا کردم. می‌خواستم یقه نامردش را بگیرم. عبادت دروغی‌اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم. به میدان رسیدم، شیطان اما نبود. آن وقت نشستم و های های گریه کردم. اشک‌هایم که تمام شد،‌بلند شدم. بلند شدم تا بی‌دلی‌ام را با خود ببرم که صدایی شنیدم، صدای قلبم را. و همان‌جا بی‌اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم. به شکرانه قلبی که پیدا شده بود
نشان 100 روزه
.........[تصویر:  medal.png].........
[تصویر:  23e325e16617.png]

اگه يه روزبه مشكل بزرگي برخوردي نروبه خدابگومن يه مشكل بزرگ دارم بلكه برو به مشكلت بگو من يه خداي بزرگ دارم...

[/size]بعلت مشغله فعلا متروکه میباشد[/color]
مسافر پاكي عزيز پست بالا خيلي زيبا بود يه جورايي منقلبم كرد

بخاطرش ازت تشكر ميكنم
بازم امروز خود ارضایی کردم بابا من آأم بشو نیستم همش تو خواب از عمد خوواب های**** میبینم بد همون صبحش رو مبل اجراش میکنم13
(1390 ارديبهشت 14، 23:03)مسافرپاکی نوشته است:
دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب می‌فروخت. مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌کردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند. توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،‌دروغ و خیانت،‌ جاه‌طلبی و ... هر کس چیزی می‌خرید و در ازایش چیزی می‌داد. بعضی‌ها تکه‌ای از قلبشان را می‌دادند و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را. بعضی‌ها ایمانشان را می‌دادند و بعضی آزادگیشان را. شیطان می‌خندید و دهانش بوی گند جهنم می‌داد. حالم را به هم می‌زد. دلم می‌خواست همه نفرتم را توی صورتش تف کنم.
انگار ذهنم را خواند. موذیانه خندید و گفت: من کاری با کسی ندارم،‌فقط گوشه‌ای بساطم را پهن کرده‌ام و آرام نجوا می‌کنم. نه قیل و قال می‌کنم و نه کسی را مجبور می‌کنم چیزی از من بخرد. می‌بینی! آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند. جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیک‌تر آورد و گفت‌: البته تو با اینها فرق می‌کنی.تو زیرکی و مومن. زیرکی و ایمان، آدم را نجات می‌دهد. اینها ساده‌اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می‌خورند. از شیطان بدم می‌آمد. حرف‌هایش اما شیرین بود. گذاشتم که حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت. ساعت‌ها کنار بساطش نشستم تا این که چشمم به جعبه‌ای عبادت افتاد که لا به لای چیز‌های دیگر بود. دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم.
با خودم گفتم: بگذار یک بار هم شده کسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد. به خانه آمدم و در کوچک جعبه عبادت را باز کردم. توی آن اما جز غرور چیزی نبود. جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت. فریب خورده بودم، فریب. دستم را روی قلبم گذاشتم،‌نبود! فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته‌ام. تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش کردم. تمام راه خدا خدا کردم. می‌خواستم یقه نامردش را بگیرم. عبادت دروغی‌اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم. به میدان رسیدم، شیطان اما نبود. آن وقت نشستم و های های گریه کردم. اشک‌هایم که تمام شد،‌بلند شدم. بلند شدم تا بی‌دلی‌ام را با خود ببرم که صدایی شنیدم، صدای قلبم را. و همان‌جا بی‌اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم. به شکرانه قلبی که پیدا شده بود
باريس تو ازين داستان درس نگرفتي
نميخواي ياد بگيري چطور شيطان از خودت دور كني
نشان 100 روزه
.........[تصویر:  medal.png].........
[تصویر:  23e325e16617.png]

اگه يه روزبه مشكل بزرگي برخوردي نروبه خدابگومن يه مشكل بزرگ دارم بلكه برو به مشكلت بگو من يه خداي بزرگ دارم...

[/size]بعلت مشغله فعلا متروکه میباشد[/color]
ای با با حتی یه خطشم نخوندم
ای بابا یکی به دادم برسه امروز بره دومین بار خودارضاییی کردم13wow::smiley-yell:

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان