1391 مرداد 8، 11:14
خواب بدی دیدم !
خواب دیدم شکستم !
ولی بلند شدم دیدم خبری نیست !
همچنان پاک !
(1391 مرداد 8، 14:19)سعیدسیزده نوشته است: نمیدونم چی شد که از اول تابستان زندگیم بهم ریخت. د حالی که قبلش خیلی امیدوار بودم . . .
نمیخوام با گفتن این چیزا که به سرم اومد خودم و شما رو ناراحت کنم.
فقط یه سوال از دوستان جنگجو دارم:
به نظر شما آدم باید چقدر گناه کنه که خدا دیگه اونو نبخشه؟؟
یا چه گناهی بکنه که بخشیده نشه؟
(1391 مرداد 8، 14:19)سعیدسیزده نوشته است: نمیدونم چی شد که از اول تابستان زندگیم بهم ریخت. د حالی که قبلش خیلی امیدوار بودم . . .سلام
نمیخوام با گفتن این چیزا که به سرم اومد خودم و شما رو ناراحت کنم.
فقط یه سوال از دوستان جنگجو دارم:
به نظر شما آدم باید چقدر گناه کنه که خدا دیگه اونو نبخشه؟؟
یا چه گناهی بکنه که بخشیده نشه؟
(1391 مرداد 8، 22:57)تنها ترین سردار نوشته است: سلام بچه ها.
امیدوارم حال همه خوب باشه
خواستم بگم توی این روزا اونایی که وقت بیشتری دارن برا همه بچه هایی که توی این کانون هستن، یا اونایی که هنوز مسیرشون به اینجا نیفتاده ولی خودشون تنهایی دارن ترک می کنن، و کلا برای همه بچه هایی که درگیر این مسئله هستن دعا کنین. میگن دم افطار دعاها مستجابه، همدیگه رو دعا کنیم ...
از اینکه کم میام اینجا متاسفم، یه مدته مشغله ام زیاد شده فرصت نمی کنم بیام. ولی به یاد همه بچه های گل این گروه هستم.
از همه التماس دعا دارم. شماها سیماتون وصله و دعاهاتون گیرا ...:(
(1391 مرداد 8، 23:57)parham نوشته است: سلام
گروه من رو مشخص نکردند دوستان
تنهام
میتونم امشب در تاپیکتون سیر کنم؟
خب من هم گل پسرم مثل خودتون.
نیگا:
خب حالا اجازه هست؟
فقط همین امشب رو!!