1389 خرداد 1، 7:20
میبینم که دوباره همه ............
اصلا شده یه روند تکراری , همه تصمیم قاطع می گیریم که این بار دیگه نمی شکنم این دفعه آدم می شم کلی اعتماد به نفس کاذب می دیم به خودمون که دیگه تکرار نمی شه و......... بعدش یه هفته یا یکم بیشتر که شد کم میاریم.
چراااااااااااااااااااااااااااااااا ؟
می خوام این سوال رو همه جواب بدین
اینکه چرا با این همه اعتماد به نفس و انرژی زیاد قول میدیم که دیگه نشکنیم ولی یه ماه نشده کم میاریم؟
توروخدا خوب بشینین فکر کنین و جواب بدین تا یه راه حل حسابی واسش پیدا کنیم.
به قول میلاد ما فقط بلدیم بیایم بگیم شکستم , نشکستم , تو نشکن , لیست پر کن و.. که تا حالام فایده نداشته
خودم اول از همه جواب می دم
1) بیکس : من فکر میکنم وقتی ما بلافاصله بعد از شکستن قول میدیم و میگیم دیگه بار آخره , به خاطر اینه که اون لحظه نسبتا از نظرجسمی حالمون رضایت بخشه و تا مدتی نیازمون رفع شده , مثل معتادی که وقتی مصرف میکنه کلش داغه و خوب بلده چرت و پرت بگه ( خودمو میگم) ولی یکم که گذشت وقتی نیاز پیدا کرد همه حرفاش یادش میره
چون ریشه ی این نیاز رو تو خودش نسوزونده .
دوم اینکه خود من وقتی مشکلات زندگی بهم فشار میاره وقتی احساس می کنم خیلی بیکسم ! وقتی همه تنهام می ذارن و از زندگی خسته می شم , نا امیدی بهم غلبه می کنه ودیگه اون موقع هست که هیچی واسم مهم نیست و می گم به درک ولییییییییی بعدش می بینم نه تنها محیط بلکه خودم هم دارم به سقوط خودم کمک می کنم.
سوم اینکه زشتی اینکار کم کم داره برام کمرنگ میشه , اون روزا وقتی به این فکر می کردم که گناه کبیره هست وجدان درد می گرفتم ولی الان نه ! خیی پر رو شدم .بیخود و بی جهت کار خودم رو توجیه می کنم و براش بهانه می تراشم . میگن اگه هر گناهی هر قدر هم بزرگ تکرار بشه شیطان اون رو در نظر آدم کوچیک می کنه تا حدی که بشی شمر ! شمر هم همین طوری شمر شد ! شاید خودش فکرشم نمی کرد .ضررهای جسمیش رو هم که اصلا یادم رفته !
بچه ها منتظر جواباتون هستم. چون هم واسه خودم هم واسه تک تک شما دوستای خوبم نگرانم .
تو رو خدا ببخشید خیلی حرف زدم!
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا