1391 شهريور 30، 16:51
1391 شهريور 30، 17:04
ای دوستان پر توان برسید به داد این ناتوان
اسارت نفس،اراده را قوی می کند
فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم
برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد
1391 شهريور 30، 17:17
ویرایش شده
1391 شهريور 30، 17:23
الان اینقدر آرومم و حس معنوی دارم که نزدیکه گریه کنم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که تو ام راه نمایی
اسارت نفس،اراده را قوی می کند
فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم
برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد
1391 شهريور 30، 17:56
(1391 شهريور 30، 13:01)رهرو نوشته است: سلام بر داداشای گل
داداش آزاد وقتی تحریک هستی زودتر بیا اینجا با دوستان حرف بزن از سرت بیافته. با قوت و مرور اهداف مجدد یا علی بگو و حرکت.
ممنونم رهرو جان ...
مشكل اينجاست كه من ديشب بودم تو كانون بعدش رفتم اينور،اونور ... و شيطان و نفسم منو شكست دادن ...
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد!
وَالَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَآمَنُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ. (الأعراف . آیه 153)
و كسانى كه مرتكب گناهان شدند آنگاه توبه كردند و ايمان آوردند قطعا پروردگار تو پس از آن آمرزنده مهربان خواهد بود.
1391 شهريور 30، 18:01
(1391 شهريور 30، 15:43)Hadi نوشته است: تجربه ی خودم رو لگم. همیشه وقتی به دقیقه ی نود می رسیم می تونیم متوقف کنیم یا نه. یعنی کلا دست خودمونه. همون دم دمای اخر همیشه یه کم هوشیار میشه ادم. خوب ولی دیگه زمانی است که نزدیکه انزاله. خوب بهترین کار اینه که بذارین این اتفاق بیافته!سلام
اما اینکه می گی تو حالت نیمه خواب و بیداری هست، من همچین تجربه ای نداشتم. بهترین کار اینه رسیدین به دقیقه ی نود بذارین انزال بشین. نیازی خودتون کاری بکنید ها! دیگه اینجا همه پسرین می فهمین چی می گم
یعنی جلوشو می گیری یا کلا بیدار میشی قبلش عشق ممنوع جان؟
میشه بیشتر توضیح بدی؟!
همه پسریم و حرفا هم مردونس پس مشکلی نداره !
1391 شهريور 30، 18:03
ویرایش شده
اومدم بگم کریم پاک پاک!
دارم رو یه شیوه ترک تحقیق می کنم!
امید وارم جواب بده دعا کنید!
به این سری جدید عهدنامه کریمم اضافه کنید
یه حسی دارم که بهم می گه به زودی همه ما ترک می کنیم!
1391 شهريور 30، 18:15
خیلی بد شد
هر روز میام اینجا و میگم شکستم.
نمیخوام ولی نمیشه
ای کاش میشد زندگیرو یا خیلی زد جلو یا کشید عقب
چون اینجایه زندگی رو اصلا دوس ندارم.
خدایا ......اصلا ولش کن.
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
حسین و کربلا را می شناسند . . .
1391 شهريور 30، 18:25
(1391 شهريور 30، 17:17)انسان نوشته است: بچه ها بدونيد اين بار .آخرشه اگر نشد ديگه انسان نيست .شايد خودمو از ساختمون پرت كنم شايدخودمو دار بزن شايد هم خودمو بندازم جلوماشين.
انسان جان خیلی خوش اومدی ... صفا آوردی
از آواتارت پیداست که یه جنگجوی واقعی هستی
یه توصیه کنم؟
ترکت رو با حوصله پیش ببر
یه جورایی آهسته و پیوسته
امیدوارم موفق شی
(1391 شهريور 30، 18:15)عشق ممنوع نوشته است: چرا؟
خیلی بد شد
هر روز میام اینجا و میگم شکستم.
نمیخوام ولی نمیشه
ای کاش میشد زندگیرو یا خیلی زد جلو یا کشید عقب
چون اینجایه زندگی رو اصلا دوس ندارم.
خدایا ......اصلا ولش کن.
داداش قشنگی کار ما اینه که تلاش میکنیم و کم نمیاریم
1 روز پاک باشی و تلاش کرده باشی واسش، خیلی ارزش داره ب خدا
اگر نیتمون ترک واقعی باشی و تلاش کنیم اگر شکست هم داشته باشیم خیلی مهم نیست ... چون تو این حالت شکست برامون تجربه میشه
پس اگر مارو دوست داری نذار شیطون از افتادنت خوشحال شه ...
بلند شو و نشونش بده که تو انسانی ... انسانی لایق سجده!
---------------
اذون میگن ... ما بریم
التماس دعا
یا حق
هیچی ...
1391 شهريور 30، 18:26
من همین چند لحظه پیش کنترل دستامو برا سه چار ثانیه از دست دادم.....
فک میکنین شکستم .....نه به خودم اومدم....یه ربع ورزش کردم الانم دارم نفس نفس میزنم.....خاکش کردم به همین سادگی....و از یک شهریور تا حالا خطرناک ترین موقعیت رو الان داشتم.....
(سوسکش کردم رفت..............قن باد نگیرین شما رو به خداااا............موفقیت جاده ش یه طرفه ست یه باندم بیشتر نداره......فقط باید بری ...نه میتونی واستی نه میتونی برگردی و نه های دیگه.........واسه فردا برنامه بریزین رفقا........نفسمم از جای گرمی بلند نمیشه.......)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برادر حمید.......نوشتی برمیگردم ولی من چرا حس بدی دارم....
1391 شهريور 30، 18:38
خیلی بد قول شدم میدونم از همه شرمنده ...
خوبین؟
خوشین؟
سلامتین؟
...
التماس دعا ...
تنها راه رهایی مان ابراز عشق به اوست
عاشق خدا باشیم تا شیطان عاشق ما نباشد
عاشق خدا باشیم تا شیطان عاشق ما نباشد
1391 شهريور 30، 18:42
ویرایش شده
(1391 شهريور 30، 18:15)عشق ممنوع نوشته است: چرا؟
خیلی بد شد
هر روز میام اینجا و میگم شکستم.
نمیخوام ولی نمیشه
ای کاش میشد زندگیرو یا خیلی زد جلو یا کشید عقب
چون اینجایه زندگی رو اصلا دوس ندارم.
خدایا ......اصلا ولش کن.
میگن زندگی جنبه های زیادی داره........
از بینشون چند تا چیز رو انتخاب کن که باعث پیشرفتت بشه....
و چندتای دیگه رو انتخاب کن که دوس داری انجامشون بدی......
ویه سری چیزای دیگه رو برای کسایی که دوسشون داری انتخاب کن.....
برادر هیچوقت رو چیزی که دوس نداری تمرکز نکن........
رو خ.ا فوکوس نکن..حتی رو ترک کردن خ.ا هم تمرکز کردن لازم نیست......از اطرافت کمک
بگیر......و جایگزین کن..........
و ضمنا کی گفته خسته ای.......به این زودی......من الان نزدیکه دو ساله فقط دارم برنامه میریزم شکست میخورم.........یه سال و خورده ای هم تو اینجا.............حالا سالهای قبلش هم بماند......این خستگی ها موضعیه.......
نخوای هم ترک کنی نمیشه........وقتی میبینی اینهمه اینجا دارن تلاش میکنن برای پاکی اصلا دلت نمیاد تو پاک نشی......باور کن....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مخلص برادر امین....
1391 شهريور 30، 18:47
تنها راه رهایی مان ابراز عشق به اوست
عاشق خدا باشیم تا شیطان عاشق ما نباشد
عاشق خدا باشیم تا شیطان عاشق ما نباشد
1391 شهريور 30، 18:55
1391 شهريور 30، 19:06
خبر................ خبر................ جمیع جنگجویان توجه کنید حمیدخان تا یه هفته میره مسافرت نمیتونه بیاد.
حامی محترم بفرمودند تا مدتی صبوری کنین خواهند آمد.
و اینکه به سهیل هم پیشاپیش تبریک میگم فکر کنم تا چند ساعت دیگه یک ماه پاکیش تموم میشه
منم 26 روزم تموم شد
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..