1392 خرداد 3، 8:34
عشق پیمبر مدد حیدر
فاتح قلبم تویی مولا
فاتح خیبر مدد حیدر
داده ام دل به حسن سر به اباعبدالله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
پدرم گفت به دلدادگیت ایول الله
نقل قول: از یه جایی بایدشروع بشه فرایند ترک کردن
از یه نقطه ای
نقطه تسلیم و گسیختگی
---------------------------------
بنا به تجربه ام یاد گرفتم تا وقتی اون حس تنفرم نسبت به خ.ا شدید نبود ، شکست هام هم راحت تر اتفاق می افتاد.
حس تنفر پیدا کردن فرق داره با خسته شدن از این کار!
الان درک میکنم که چرا امام علی ع وقتی شرایط قبول شدن توبه رو میگفتن یکی از شرط ها این بود : لذت و شیرینی گناه توی دل از بین رفته باشه و به تلخی تبدیل شده باشه.
وقتی به خودمون میگیم " همین یه بار"....یعنی هنوز اون شیرینی گناه تو دلمون هست.
(1392 خرداد 3، 18:05)Alireza 68 نوشته است: سلام حمید جان ظاهران دلت خیلی پره
سلام بابابزرگ
آره تازه نصف حرفام یادم رفت بگم
چندتا نکته هست که تو حرفات دیدم
1-کانون برات شده تفریح در صورتی که باید باشه وسیله ترک
2 - 14 سال درگیرش بودی برای همین احتمالش هست که ترکت چند مرحله ای بشه
3- گذشته رو سعی کن فراموش کنی
4- باید دنبال کنترل نگاه و ذهن باشی برای اینکه بتونی ترک کنی
5- به عواقب کارش فکر کن
6- این خیلی خوبه که داری سعی میکنی دنبال تنفر باشی ازین کار اما اینو لحاظ کن که خسته شدن ازین کار بر اثر شکست های زیاد فرق داره با تنفر اینو توی تالار تجربیات خوندم
نقل قول: از یه جایی بایدشروع بشه فرایند ترک کردن
از یه نقطه ای
نقطه تسلیم و گسیختگی
---------------------------------
بنا به تجربه ام یاد گرفتم تا وقتی اون حس تنفرم نسبت به خ.ا شدید نبود ، شکست هام هم راحت تر اتفاق می افتاد.
حس تنفر پیدا کردن فرق داره با خسته شدن از این کار!
الان درک میکنم که چرا امام علی ع وقتی شرایط قبول شدن توبه رو میگفتن یکی از شرط ها این بود : لذت و شیرینی گناه توی دل از بین رفته باشه و به تلخی تبدیل شده باشه.
وقتی به خودمون میگیم " همین یه بار"....یعنی هنوز اون شیرینی گناه تو دلمون هست.
خب دقیقا همینجوریه ک شما میگید
اون یه ذره لذتش تو وجودمون هست
و خب طبیعی هم هست...غیر از این باشه باید به خودمون و غریزمون شک کنیم
حالا چجوری میشه ک از این شیرینی دل کند؟
7- یکی از پیش نیاز های اینکه بشه ترک کرد دوری از هرچیزی هست که ادمو تحریک میکنه پس مطمئنن بودن تو این جمع های دوستانه که در مورد این مسائل حرف میزنن برات خطرناکه به هربهونه ای که میتونی بپیچونشون بگو اوه یادم رفته گوشی تعمیری دارم باید سریعا برم چندتا گوشی رو تا شب باید تحویل بدم
ولی من بیشتر جدب این موارد میشم تا دفع
8- کار رو میتونی ی نوع تفریح حساب کنی (بزرگترین تفریح کار است سخن امام علی (ع) هست) غروبها یا جمعه ها بزن برو پارک یا لب رودخونه حتی شده یک ساعت باشه
آره خوبه ولی یه هم پا می خوام
به کارت به چشم تفریح و سرگرمی و علاقه ات نگاه کن
9- اون حستو سعی کن پررنگ نکنی و شیفت دلیت کنی و اصلا بهش فکر نکنی
و لطفا نگو این دیگه اخرین تیرمه
چشم...ولی به حرف آسونه
وقتی تو موقعیتش قرار میگیرم دیگه محو میشم غرق میشم
لگه بازم بتونم از اون موقعیت فرار کنم بازم یه جایی گیر میوفتم
امروز به یه نکته ای پی بردم که باید قدمهای کوچک بردارم اما مستمر و اینکه وقتی میشکنیم نگیم تموم شد یا اینکه باید از اول شروع کنم فرق ادمی که موفقه تو این مسیر با من علیرضا اینه که من خودخوری میکنم بعدش میگم همه چی تموم شده اروم که شدم میگم از اول باید شروع کنم ولی اونی که موفقی اگه ی وقتی بر اثر غفلت بشکنه بعد از ناراحتیش و پشیمونیش میگه ی وقفه ای ایجاد شد باید ادامه مسیرمو بدم یعنی خودشو تو مسیر ترک میبینه هنوز و این ی مسیر دنباله داره بازی که نیست بگیم گیم اور شده این ی راه حقیقی هست هربار که ی غفلتی میکنیم (خ ا ) تو مسیر هستیم ولی باید ازش درس عبرت گرفت و رفع و رجوع کرد
اگه اینجوری بود ک الان معلوم نبود اینجا بودم یا نه
کارمون شده همین روال...شکست...ادامه...شکست ...ادامه...بدون هیچ برنامه ای
ببخشید اگه طولانی شد
فدات علیرضا جان
با اینکه زحمت کشیدی و جوابای سوالمو دادی ولی باید بگم ک
بیشترشون تکراری بودن...یعنی از همه شنیدم
شاید بگی راه دیگه ای ندارم....
ولی خب تونستم یه چیزایی جدیدی از توش در بیارم
ممنون
14 تا صلوات برای حل شدن مشکلات حمید خان
یا علی
(1392 خرداد 3، 18:17)مـَرد نوشته است: داداش حمید
داداش گفتنی ها رو داداش علیرضا گفت
حمید تو باید ترکت چند مرحله ای باشه
اول بین روزایی که خ.ا میکنی فاصله بندازی بعد کم کم ترک کنی بره
و اینکه یه انگیزه باید داشته باشی این وسط ... انگیزه ـش هم به خاطر آماده شدن برای ازدواج
چرا اقدام نمیکنی برای ازدواج
بری خواسگاری تا عروسی حدداقل 1 سال طول میکشه ... تو این یه سال ترک میکنی
من تست کردم جواب هم داده
14 صلوات برای داداش حمید
(1392 خرداد 3، 18:55)ابوالفــضـل نوشته است: حمید خیلی مردی
الان امروز انقد سرم شلوغه که حتی وقت نمیکنم جواب پ.پ بچه هارو بدم
ولی دلم نیومد هیچی نگم
فقط این که خیلی مردی
شاید خودت نفهمی چیکار کردی که من انقد خوشحال شدم
ولی باید بگم که تو به بهترین نحو صورت مسئله رو که همون مشکل همست آنالیز کردی
واجب ترین راه در ترک... "آنالیز صورت مسئله"
شاید باورت نشه که هر کدوم از این بچه ها حداقل 3 تا مورد از این 4 موردی رو که گفتی دارن
شاید باورت نشه ولی بهترین دوست دوران دبیرستان من که من میدونستم خ.ا میکنه عین خودم یروز برگشت به من گفت که خیلی وقته تمایل پیدا کرده به جنس موافق!
البته جنس موافق که نه میگفت تمایل پیدا کرده به دوجنسه ها!
فک کن منی که رفیق تو رگیش بودم بعد از تقریبا یه سال اینو بهم گفت!
ینی حتی به بهترین دوستش هم روش نمیشد بگه!
این دوست من خداروشکر چندوقته که ترک کرده
و اونجور که گفت بعد از چند مدت پاکی تمایلش به جنس موافق کاملا از بین رفته
این مشکل مشکلیه که برای خیلی ها پیش میاد اما جرات گفتنشو ندارن
و وقتی صورت مسئله نباشه حل کردنش نا ممکنه
در هر صورت اینکه با این وقت کم اومدم یذره ستایشت کنم
(1392 خرداد 4، 0:29)حمید خان نوشته است: مساله بعدی اینه کسلام حمید خان مشکلاتت شبیه منه
با اینکه خیلی تلاش کردم
ولی هنوز نتونستم به اون صورت اجتماعی بشم
زیاد خوشم نمیاد تو جمع شلوغ باشم
با کسی حرف بزنم و زودی رفیق بشم
جایی برم و ......
یعنی اگه همین مغازه رو هم نمیزدم داغون داغون میشدم
تو زندگی زیاد سرکوفت خوردم و تحقیر شدم
شاید عمده ی علتش این باشه
نقل قول:باید از ته دلت پاکی رو بخوای
خب دقیقا همینجوریه ک شما میگید
اون یه ذره لذتش تو وجودمون هست
و خب طبیعی هم هست...غیر از این باشه باید به خودمون و غریزمون شک کنیم
حالا چجوری میشه ک از این شیرینی دل کند؟
نقل قول: چشم...ولی به حرف آسونهحمید جان خود منم شرایطم بهتر از تو نیست 9 روز قبل رو با چنگ دندون تونستم رد کنم اصلا اسون نیست عملش خیلی سخته اما شدنیه
وقتی تو موقعیتش قرار میگیرم دیگه محو میشم غرق میشم
لگه بازم بتونم از اون موقعیت فرار کنم بازم یه جایی گیر میوفتم
نقل قول: کارمون شده همین روال...شکست...ادامه...شکست ...ادامه...بدون هیچ برنامه ایخب برنامه ای بریز هرچند ساده ولی کاربردی باشه مثل گزینه های مسابقه
نقل قول: دیگه دعا و اینا اثر نداره
نه اینکه آدم کافری باشم ...نه
ولی وقتی عبادت از روی دل و خلوص نیت و بی توجهی باشه هیچ تاثیری نداره
وقتی من نماز میخونم قکرم هزار جا هست الا نماز
بگذریم
نقل قول: یه مشکلی ک د ر راه ترک دارم اینه کخب خداروشکر اونقدر ازینجا زمین خوردم که چندتا راهکار دارم برای این
موقع حموم رفتن اولین جرقه های تحریک با نگاه کردن به بدن خودم اتفاق میوفته
دیگه کار تا جای لمس کردن بدن و دست ورزی واون افکار و خیالبافی ها و ...پیش میره و به شکست منجر میشه
نمیدونم واستون پیش اومده یا نه
دیگه ترفند با شورت و زیرپوش رفتن هم جواب نمیده
البته این مال مواقعی هست ک تحریکات بالا هست
نقل قول: مساله بعدی تنهایی هستنهیب بزن و کنترل ذهن داشته باش روش گیوتین خیلی خوبه
بیشتر جذب این مکان مخوف میشم
یعنی با اینکه سرم شلوغه تو طول روز بازم ذهنم تو این فکره ک کی مثلا خونه خالی میشه
که بازم ذهن جرقه شو میزنه
نقل قول: مساله بعدی رابطه ..هست
تا حالا نداشتم
ولی خیلی وسوسه میشم برم سمتش
البته این خ ا نذاشته تا حالا برم سمتش
ولی یکی از دوستان بهم پیشنهاد کرد واسه اینکه فشار روانیت کمتر بشه
راحت تر بتونی ترک کنی اگه مثلا رابطه هم داشته باشی بد نیست
بلاخره گناه گناهه دیگه
اینو هم میخواستم نظرتون رو بدونم
ک این مشکل هم دوباره به همون ذهن و فکر منحرف برمیگرده
نقل قول: مساله بعدی اینه کبرای اجتماعی شدن تاپیک خاص خودشو داریم
با اینکه خیلی تلاش کردم
ولی هنوز نتونستم به اون صورت اجتماعی بشم
زیاد خوشم نمیاد تو جمع شلوغ باشم
با کسی حرف بزنم و زودی رفیق بشم
جایی برم و ......
یعنی اگه همین مغازه رو هم نمیزدم داغون داغون میشدم
تو زندگی زیاد سرکوفت خوردم و تحقیر شدم
شاید عمده ی علتش این باشه