آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

**Alireza 68**

سلام

آره قبول دارم کلا گروه بی رمق شده

اما چیزی که بدترش میکنه اینه که همش حرفامون همه جا این شده قبلا اینجوری بود الان نیست

قبلا طرح بود اما الان نیست اما کاری نمیکنیم تو جهت رفعش حتی شده تو اندازه ی پست احوال پرسی

پویایی نداریم نیرو محرکه نداریم

باور کنین همه ما بی حالیم حال نداریم تنبلیم

ی طرح تشکیل دادن چیکار داره؟

اینم طرح ( به شرطی که فقط طرحی نباشه که دلمون خوش باشه ی طرحی هست)

هرکسی مشکلات خودشو داره حالش خوب نیست یا درد دل داره

بیاد اینجا مشکلاتشو بگه مابقی بچه ها یا راهکاربدن یا دعا کن + صلوات برای حل مشکلاتش

1-علیرضا 68
2-
3-
4-
5-
6-
7-

نفر اول رو هم خودم میشنیم که تازه وارد ها اشنا شن با روال

راستیتش اصلا رضایت ندارم از خودم

از کارم هم جدیدا دارم زده میشم

دوست ندارم غر بزنم اما حتی ترکمم مشکل دار شده

یعنی سقوط با سر داشتم این یکی دو سال اخیر

تا میام دوباره راه بیوفتم عجله میکنم دوباره میخورم زمین

دارم سعی میکنم یک سری لذاتی که مانع بود رو عطاشو به لقاش ببخشم ببینم چه اثری داره تو زندگی و ترکم و ارامشم( واقعا به این نتیجه رسیدم که هر کسی نسبت به چیزی که بهش تمایل داره ازون راه امتحان میشه)

سرِکار سرپرست یک کارگاهم چندتا اکیپ روزانه برخورد دارم انرژی زیادی ازم میبره بعضا هم کارای بانکی صاحبکارم با منه که گاهی واقعا مخم سوت میکشه امروز که دیگه بریدم متاسفانه رو یکیشون صدامو بلند کردم (بعدش ازش عذر خواهی کردم)

بماند این کمر درد و زانو درد که با رو پا وایستادنه تشدید پیدا میکنه و اذیتم میکنه

و بدتر از همه این که دارم دلسرد میشم نسبت بهش چون صاحب کارم فامیله به خاطر دوتا پیشناهد کاری رو جواب رد دادم اما فقط حرف میزنه و باغ سرخ و سفید نشون میده

از بهمن ماهی که رفتم پیشش هنوز حقوقی دریافت نکردم ( این اشتباه رو نکنین هرجا رفتین سرکار همه چی رو همون اول مشخص کنین بخصوص اگه طرف فامیل باشه)

این باعث شده که یکم نسبت بهش کم کم دلسرد بشم ( ادم سرکار بره و جیبش خالی بمونه بده) بماند عصاب خوردیاشو گاهی سر من خالی میکنه

.....

از طرفی هم راستیتش واقعا دلم زن میخواد حتی شده نامزدی چند ساله

از شما چه پنهون ما هم بلاخره نیازداریم و اهل دوست دختر و اینا نبودیمو نیستیم و ان شاء الله هم نخواهیم بود و

اذیتمون میکنه

ادم گاهی بهش غالب میشه این حس دلش میخواد نیاز عاطفیشو محبت دیدن رو این که تکیه گاه کسی بشه

کسی که به فکر ما نیست پدر هم رو سر ادم نباشه انگار روزگار سخت تر میگیره

حتی یکی دو نفر خواستن واسطه گری کنن اولیشو که داداش بزرگم به واسطه گفت نوبت این نشده هنوز باید داداش بزرگترش رو اول زن بدیم اون مورد پرید

یکی دیگه هم چند وقت پیش ی دوستم ( متاهله 37 سال سنشه) اومد واسطه خیر بشه برامون خودم بهش گفتم من راستیش بدم نمیاد اما شرایط خانوادگی و مالیشو ندارم و نهایتش باید به داداشم بگی ( بگم) که جوابشو میدونم چیه

نمیدونم چه حکمنیه اینم امتحانه یا با گناهای خودم هی عقبش میندازم

داستان حضرت یوسف رو که شنیدید تو زندان بود به اون زندانیه گفت که رفتی پیش پادشاه مارو یادت نره التماس دعا داریم

همین کارش باعث شد که ازادیش از زندان چند سال عقب بیوفته

**Lucky bOy**

سلام به داداشیای عزیز balloons

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم studsmatta

طرح خوبیه منم هستم Khansariha (18)

نقل قول:
هرکسی مشکلات خودشو داره حالش خوب نیست یا درد دل داره

بیاد اینجا مشکلاتشو بگه مابقی بچه ها یا راهکاربدن یا دعا کن + صلوات برای حل مشکلاتش

1-علیرضا 68
2- لاکی بوی
3-
4-
5-
6-
7-

ان شالله که مشکل داداش علیرضا رفع بشه
و هرچه زودتر مزدوج بشی داداشم 128fs318181

ولی خب واقعا باید چیکار کنیم با نیاز عاطفی
منم جدی دلم میخواد ازدواج کنم ولی نمیدونم چیکار کنم
دانشگاه که تموم شد فعلا هیچ کاری ندارم و کم کم عازم سربازی
ولی اگه میشد عقد کنم با یکی خیلی خوب میشد سربازیمم میوفتاد
تو شهر خودم صبح تا ظهر بعد عصرا هم میرفتم کار میکردم
، بابا ما واسه چی اومدیم تو این دنیا چرا اینقدر باید
خودمون رو سرکوب کنیم میگن اسلام واسه هر چیزی راحلی گذاشته
امروز با یکی از دخترای فامیل که متاهل هستن در مورد ازدواجم حرف میزدم
که اگه مورد مناسبی داشتن معرفی کنن گفتم بگو دانشجوی سرباز بی پول
میگفت اگه کسی واقعا عاشقت باشه با این شرایط قبول کنه
اصلا واقعا خب چرا باید اینطوری باشه
هیچ راحلی واسه ما جوونا نیس
خیلی بد شده شرایط هر لحظه ممکنه بلغزم
دلم نمیخواد بشه 29-30 سالم ازدواج کنم
چه فایده داره دیگه تو اون سن !
تا جوونیم تو جوونی لذت بخشه آدم
کنارش یه همدم باشه آرومش کنه
ان شاالله همه جوونارو کمک کنه
بیشترین اهل حهنم از مجردا هستن...
به نظرم باید یه تصمیمی بگیریم حرکتی کنیم
امروز به یه واسطه گفتم که با پدرم صحبت کنن حالا ببینیم خدا چی میخواد
داداش علیرضا منم یه چند ماهی پیش یکی از فامیل کار میکردم اونم همینطوری
بدون حقوق کم کم دل سرد شدم دیدم خبری از هیچی نیس بهونه درس رو آوردم
اومدم بیرون ، ولی میدونی گاهی همون مشغولیته خوبه ، ما باید تا میتونیم
خودمون رو مشغول کنیم که فکرمون فکر معصیت نره...

سلامت باشین
یا علی

**razmjoo** · 1393 تير 15، 23:35

داداش علیرضا دقیقا تمام شرایطت مثله منه...حتی منم سرپرست کارگاهم ولی صاحبکارم دوستمه..ظاهرا پدر دارم ولی....
اصلا هر حرفی که قرار بوده من بزنم انگار شما زدید. ..با تمام این احوال ...لا تقنطو من رحمت الله........انشاالله کوچه ماهم عروسی میشه داداش از خدا بخوایم فقط از صراطش خارج نشیم یا اگر شدیم خودش مارو برگردونه...یاعلی

**razmjoo** · 1393 تير 16، 9:45

سلام. با یاری خدا وارد روز ۳۲ شدم و امروز محض نام مبارک خانم فاطمه زهرا نه فکر گناه و نه نگاه گناه الوده میکنم انشاالله

**Lucky bOy** · 1393 تير 16، 11:09

(1393 تير 16، 9:45)razmjoo نوشته است: سلام. با یاری خدا وارد روز ۳۲ شدم و امروز محض نام مبارک خانم فاطمه زهرا نه فکر گناه و نه نگاه گناه الوده میکنم انشاالله

سلامم بر داداش خوب و مهربونم Khansariha (48)

ایول داداش 317

جقدر توسل هات قشنگن 128fs318181

پاینده باشی Khansariha (18)

« اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم »

Khansariha (8)

**razmjoo** · 1393 تير 16، 23:33

سلام داداشا..من یه مشکلی دارم میخواستم ببینم شما چطور این مشکل رو برای خودتون حل کردید. بعضی شبها قبل از اذان صبح در خواب محتلم میشم و غسل واجب بهم میشه...اما بخاطر خجالت و این مساله که شاید تو خانوادمون من تنها فردی هستم که تقیدات مذهبی دارم (همراه مادرم) همین موضوع هم مانع از انجام غسل تو اون وقت شب و اونم تو اپارتمان کوچک که راه بری همه بیدار میشن، میشود و همین قصه باعث میشه بعضی نماز صبحام قضا بشه.
حالا نظرات و راهکارهاتون رو بگید ...

**soheil70** · 1393 تير 17، 0:57

نقل قول: سلام داداشا..من یه مشکلی دارم میخواستم ببینم شما چطور این مشکل رو برای خودتون حل کردید. بعضی شبها قبل از اذان صبح در خواب محتلم میشم و غسل واجب بهم میشه...اما بخاطر خجالت و این مساله که شاید تو خانوادمون من تنها فردی هستم که تقیدات مذهبی دارم (همراه مادرم) همین موضوع هم مانع از انجام غسل تو اون وقت شب و اونم تو اپارتمان کوچک که راه بری همه بیدار میشن، میشود و همین قصه باعث میشه بعضی نماز صبحام قضا بشه.
حالا نظرات و راهکارهاتون رو بگید ...

گفتم من دارم میرم حموم....
بابام گفت پسر چه خبرته همش میری حموم.....
گفتم باید غسل کنم....
گفت باشه... 4fvfcja

پس شد اینکه پدر مادر میفهمن و درک میکنن!

داداشی غسل نکنی قبل اذان صبح روزت فک نکنم درست باشه(به این جمله ای گفتم مطمئن نیستم!)
یه راه دیگه اینه که مثل من تا اذان صبح بیدار بمونی... 4fvfcja

ایشالله بتونی حل و فصلش کنی...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام ن علیکم برادرای بسیجیه اهل و دل و اینا..... Khansariha (18)

....غرض ابراز دلتنگی بود و انتقال یه فازه خوب به رفقا... 317

همچنان جنگجویانه میجنگیم به رسم قدیم و به عشق رفقا.. اقا ماه رمضونی فرصته و اینا و خلاصه که از دست مده دولت این کشتی

نوح ...ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت... 4fvfcja

...

غصه هم نخورین مشکلاتو گذاشتن واسه حل شدن.... 4fvfcja

**razmjoo** · 1393 تير 17، 9:06

سلام رفقا.از تک تک داداشایی که ابراز محبت میکنندو روحیه میدن ممنونم.بلطف خدا وارد روز ۳۳ شدم و محض نام مبارک امام حسن مجتبی جان ناقابلم بفداش نه فکر و نه نگاه گناه الود میکنم انشاالله

**MUTE**

سلام

یکی از مبطلات روزه...
همین است که تا اذان صبح محتلم باقی بمونی و غسل نکنی...
بعد اذان اگه این اتفاق بیفته روزه باطل نیست ....

ولی جهت اطمینان کامل با دفتر مرجعتون تماس بگیرید
موفق باشید

**مُحب** · 1393 تير 17، 10:20

پشت سر رزمجو باید راه بیفتیم
مسیر رو پاکوب کردی پهلوان
شیطون رو له کردی

**Alireza 68** · 1393 تير 17، 23:15

سلام دوستای گلم

نماز روزه اتون قبول باشه

دیدید طرح هم زدیم استقبال نکردید asabani

ممنونم از هرکی که برامون دعا کرد یکی از مشکلاتی که لیست کرده بودم حل شد Khansariha (8)

بلاخره بعد از 5 ماه حقوقمونو داد با تمام کم و کسریش اما باز هم بلاخره دادش

خیلی ممنونم از دعای خوب و سریع الاستجابتون Khansariha (48)

1- علیرضا
2-لاکی بوی
3- رزمجو

لاکی بوی عزیز نوبتی هم باشه نوبت تو هست بیا از مشکلاتت بگو برا حل شدنشون صلوات بفرستیم Khansariha (18)

**soheil70** · 1393 تير 17، 23:45

نقل قول: بلاخره بعد از 5 ماه حقوقمونو داد

یهویی میچسبه.... 128fs318181

کان هو افطار بعد 17 ساعت گرسنگی... 4fvfcja

**Alireza 68** · 1393 تير 17، 23:54

اره داداش بد چسبید

انگیزه خوبی داد امروز بهم

دقیقا مثال خوبی بود 4chsmu1

و میبینیم که المان تیم من سه تا از برزیل جلو بید تو همین نیم ساعت اول 317

**آرمین**

سلام

حال داداشا چطوره؟
نماز روزه ها قبول باشه... Khansariha (18)

اوضاع امروز من که تووووووووووووووپ... مثل دیروز... 317

تو 2 روز گذشته هر کاری کردم که بتونم یه پست بدم نشد که نشد...
این هاست کانون نمی دونم چه پدرکشتگی با من داره... 4fvfcja

امیدوارم که سازگار شه با ما... 53258zu2qvp1d9v

14 تا صلوات داداش علیرضا رو فرستاده بودم...
الان 14 تا دیگه هم روش... سفارشی و مخصوص بابابزرگ... Khansariha (18)

این تجربه ی کاری که گفتی... یه چیزی شبیهش رو داشتم من قبلاً...
آخرش بعد از 2 سال... اون بنده خدا یادش اومد 200 تومن بریزه به حساب ما...
چه دوست باشه... چه غریبه... باید همون اول قرارداد رو محکم بست...
حالا خدا رو شکر که بالاخره حقوقت رو تا حدی داد...

ان شالله زودتر شرایط ازدواجت هم محیا بشه...
خودت هم نفهمی چی شد چی نشد!
یه همسر بی نظیر ان شالله...

و اوضاع پاکی هم هممون این سرازیری و سربالایی ها رو طی کردیم...
شرایط همیشه یه جور نمیمونه...
به نظرم با یکم کار کردن رو نقاط ضعفمون میشه عالی نتیجه گرفت...
و یه صعود بهتر از قبل رو تجربه کرد...
ان شالله پاکی ابدیت رو ببینم...

راستی منم هستم تو طرح:
1- علیرضا
2-لاکی بوی
3- رزمجو
4- آرمین

منتظر داداش لاکی هستیم ما...
14 تا صلوات هم واسه پیشواز داداش عزیز... Khansariha (18)

و
داداش سهیل... سرجوخه ی بزرگ.. Khansariha (58)

خوش برگشتی به گروه... 303

**razmjoo** · 1393 تير 18، 10:09

سلام داداشای خودم. تحت عنایت خدا وارد روز ۳۴ شدم و امروز انشاالله محض نام مبارک امام حسین نه فکر گناه نه نگاه گناه الوده میکنم